مشاعره

[یه دوست]

میان مسجد و میخانه و دیر
ره کاشانه ی جانان کدام است


-------------------------------
بیشتر دقت کن عزیزم
قبلی رو میبایست با "ت" میگفتی

[sevenstar]

تو را به ياد آن روز...... تو را به گلبرگ هاي خشک آن رز خشکيده....... تو را به روز اول بار ديدنت.........تو را به اولين نگاه عاشقانه....... تو را به ياد بارون روز نيامدنت..... تو را به تنهايي روز رفتنت....... تو را به بوي بارون روز برگشتنت....... تنهايم مگذار ديگر

**************

درسته حق با شماست نازنازم




ر

[یه دوست]

رفته از یاد تو مگر جانا
کو به کو در پی ام دوان بودی

[sevenstar]

يه عمره وعده ها رو داديم و حرف ها رو گفتيم

ديگه هيچي نمي مونه براي گفتن ما



ا

[یه دوست]

اگر چه همزبان افزون ولی اهل دلی هرگز

کجا اهل دلی جویم بخواند او فغانم را

[sevenstar]

این چه امد نی است که بعد از تولد باید انتظا ر مرگ را کشید. نفرین بر این زندگی


ی

[یه دوست]

یک عمر برای دیدنت میسوزم
رخ را بنما و آتشم را بنشان

[yamahdi]

نوبهاراست درآن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو د رگل باشی

[tania]

یافت آیننه، زنگیی در راه
واندر او روی خویش کرد نگاه

[یه دوست]

هر کس به تصوری به خود مینازد
لافی ست غلط که آرزو میسازد

[tania]

دیده ی سیر است مرا، جان دلیر است مرا
زهره ی شیر است مرا، زُهره تابنده شدم.

[یه دوست]

میطلبم رضای تو هستی من فدای تو
تا سر زلف خم به خم شانه به شانه میکنی

[cute-baby]

يكي از عقل مي لافد يكي طامات مي بافد
بيا كين داوري ها را به پيش داور اندازيم

[یه دوست]

مثل آسمون که امیدش چند تا ستاره ست
دیدن برق نگاهت واسه من عمر دوباره ست

[mohamadasas]

این چه امد نی است که بعد از تولد باید انتظا ر مرگ را کشید. نفرین بر این زندگی



ی

رجوع شود به صحفه اول و قوانین مشاعره. دیکلمه نداریم.

ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمی است

[tania]

تا بدینجا بهر دینار آمدم
چون رسیدم مست دیدار آمدم

[yamahdi]

میسوزم ازفراقت روی ازجفابگردان
هجران بلای ماشدیارب بلا بگردان

[mohamadasas]

نبود رنگ دو عالم که نقش الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

[tania]

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه براین بام برآیید

[mohamadasas]

دیدی اخر دم مردانه بجز لاف نبود

بکش از مردم نامرد که حقت اینست

[tania]

تا بدانجا که بر اوج افلاک
آیت مرگ شود پیک هلاک

[mohamadasas]

کس مشکل اسرار ازل را نگشاید
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد

[tania]

دید آیینه ای فتاده به خاک
گفت:حقا که گوهری یکتاست

[yamahdi]

تا توانی در جهان یکرنگ باش
قالی ازصدرنگ بودن زیرپاافتاده است

[tania]

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند وآیند و تو همچنان که هستی

[yamahdi]

یابخت من طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

[tania]

دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام

[یه دوست]

مهش روشن نمیسازد شبی گر خانه ی ما را
غمش مستانه میپاشد ز هم کاشانه ی ما را

[میخک]

ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

[یه دوست]

یک دم غم خیال تو من را رها نکرد
کس را فلک چو من به غمت مبتلا نکرد

[اعظم1366]

یاد باد آنکو به قصد خون ما
زلف رابشکست و پیمان نیز هم

[یه دوست]

میکشم بار غمت رو که دلت خرم باد
با رقیبم همه شب باده ی مستانه زدی

[میخک]

یارب از ابر هدایت برسان بارانی

پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم

[یه دوست]

مزن بر آتشم دامن به حال زار دل بنگر
زبان خامه میگوید به حالم در دل دفتر


ر

[yamahdi]

رهرو منزل عشقیم وزسرحدعدم
تابه اقلیم وجوداین همه راه آمده ایم

[tania]

مرا دردی است اندر دل، اگر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم، ترسم، که مغز استخوان سوزد

[yamahdi]

دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصداین قوم خطا باشد هان تانکنی

[mohamadasas]

یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چسم حسود چمنش

[یه دوست]

شوق پرواز به سر دارم و بالم همه سوخت
در قفس ماندم و یک لحظه درم باز نکرد

[tania]

در ذکر حاتم کسی باز کرد
دگر کس ثنا کردن آغاز کرد

[mohamadasas]

دیدم به خواب خوش که دستم پیاله بود
یک بیت ازین قصیده به از صد رساله بود

[elya tarlan]

يارب اين شمع دل افروز زكاشانه كيست

جان ما سوخت بپرسيد كه جانانه كيست

[elya tarlan]

در طريقت هر چه پيش آيد خير اوست
بر صراط مستقيم اي دل كسي گمراه نيست

[میخک]

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد!

[elya tarlan]

دين و دل بردند و قصد جان كنند

الغياث از جور خوبان الغياث

[یه دوست]

ثانیه ها میگذرد خواهی نخواهی
عمر گران میگذرد خواهی نخواهی

[tania]

يار من خسرو خوبان و لبش شيرين است
خبرش نيست که فرهاد وي اين مسکين است

[mohamadasas]

تو نیکی کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

[yamahdi]

زعشق نیست اثردرجهان نمیدانم
که این همای سعادت درآشیانه کیست

[mohamadasas]

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سوزد اگر همه دلبران دهندت باج

[yamahdi]

جهان ای برادرنماندبه کس

دل اندرجهان آفرین بندوبس

[راما]

سینه ی تنگ من وبار غم او هیهات
مرد این بار گران نیست دل مسکینم

[mohamadasas]

مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد
قضای اسمان است واین دگرگون نخواهد شد

[راما]

داشت عباس قلی خان پسری
پسر بی ادب بی هنری
(شبتون به خیر)

[mohamadasas]

یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی کی اخر امددوستداران را چه شد

[tania]

يارب غم آن سرو خرامان به که گويم ؟
دل نيست بدستم سخن جان به که گويم ؟

[یه دوست]

ماه گردم در شب تار سیه روزان بتابم
شعله آهی شوم خود را ز سر تا پا بسوزم

[tania]

مشکلی دارم اگر بگشایی
بکنم آنچه تو می فرمایی

[yamahdi]

یافت مردی گورکن عمری دراز
سائلی گفتش که چیزی گوی باز

[یه دوست]

زیبایی تو داده به دستم بهانه ای
خود بی نشان ترین و در عالم نشانه ای

[yamahdi]

یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ
چون هوای چمن ازیاداسیران قفس

[tania]

سلامی همه خوش! همه عاشقانه!
پرازمستی می، سراپا ترانه

[mohamadasas]

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چون سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه اراست مرا

[tania]

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

[mohamadasas]

ای دل ساده بکش درد که حق ات اینست
از زمانه بشو دلسرد که حق ات اینست

[yamahdi]

تانکندشرع تورانامدار
نامزدشعرمشوزینهار

[tania]

روزی زسرسنگ عقابی به هوا خاست
از بهر طمع بال و پر خویش بیاراست

[yamahdi]

تاخیال گریه کردم یار رفت
این غزال ازبوی خون رم میکند

[tania]

دور بود از ازدحام صحنه ها
داغ بود از زخم سرخ طعنه ها

[yamahdi]

از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد

[tania]

در این بوم حاتم شناسی مگر
که فرخنده رای است و نیکو سیَر

[cute-baby]

روز ازل از كلك تو يك قطره سياهي
بر روي مه افتادكه شد حل مسايل

خورشيد چوآن خال سيه ديد به دل گفت
اي كاش كه من بودمي آن هندوي مقبل

[tania]

لاله‌اي با نرگس پژمرده گفت
بين که ما رخساره چون افروختيم ؟

[mohamadasas]

مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت

[راما]

تو شمع انجمنی یکزبان ویکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

[tania]

شبی رفت و کسی درمن، هزاران بار ویران شد
شبی رفت و شبی رفتم، زهجرانش به ویرانی

[راما]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

[tania]

تو تن را همان جان من آن جان برلب
ببین جان برلب دراین تب دراین شب

[yamahdi]

بامدعی مگوییداسرارعشق ومستی
بگذار تا بمیرد از درد خود پرستی

[sevenstar]

يادم مياد روزي رو که هوا گرفته بود و
اشکاي سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همينو گفتي
عاشقيمون يه بازي شايد الک دولک بو
:55: :107:

[tania]

دوروز زندگانی را به تنهایی به سر کردن
بدنیا آمدن نا آشنا نا آشنا رفتن

[mohamadasas]

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است



مثل اینکه دوستان به دیکلمه گفتن علاقه بسیار دارند:112:ولی اینجا جاش نیست.

[tania]

تورا بخشَم این هفت، زایدر مرو
یکی جنگ خیره میارای نو

[mohamadasas]

ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
از گلستانش به زندان مکافات بریم

[tania]

مرد گفت اکنون گذشتم از خلاف
حکم داری تیغ برکش از غلاف.

[mohamadasas]

فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان ازادم

[tania]

من غریبم از بیابان آمدم
برامید لطف سلطان آمدم

[mohamadasas]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چندروزی قفسی ساخنه اند از بدنم

[honey*]

مرا می بینی وهردم زیادت می کنی دردم
تورا می بینم ومیلم زیادت می شود هردم

[tania]

ماهی برگشته زدریا شدم
تاکه بگیری و بمیرانیم

[aram89]

من خسی بی سرو پایم که به سیل افتادم

اوکه می رفت مرا هم به دل دریا برد

[sevenstar]

در حسرت ديدار تو بگذار بميرم...
دشوار بود مردن و روي تو نديدن...



ن

[yamahdi]

نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذربه کوی فلان کن درآن زمان که تو دانی

[mohamadasas]

یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست

[tania]

تقدیر سرنوشت مرا تا شما کشید
من هم اسیر جاذبه های نهان شدم.

[YASER.P]

تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهونه هر عاشق واسه زنده موندنی

[tania]

يک التفات ز فرماندهان نازم نيست
ز دور رخصت يک سجده‌ي نيازم نيست

[cute-baby]

تو به تقصير خود افتادي از اين در محروم

از كه مي نالي و فرياد چرا مي داري؟

ي

[فرناز]

یکی روبهی دید بی دست و پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای

[میخک]

یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت

یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

[aram89]

دریایی ام ،طو فانی ام من

من زاده این خطه ام، ایرانی ام من

[میخک]

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد.

[فرناز]

در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم 2000 کوزه گویا و خموش

[mamady]

شد ديده به عشق رهنمون دل من
تا كرد پر از غصه درون دل من
زنهار اگر دلم بماند روزي
از ديده طلب كنيد خون دل من

[tania]

ناامید از رویش آینده بود
درقمارزندگی بازنده بود

[mohamadasas]

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

[tania]

دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت

[mohamadasas]

توکز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند ادمی

[tania]

یار، یار است اگر یار وفادار بود
یار چون نیست وفادار کجا یار بود

[aram89]

در کار گلاب گل حکم ازلی این بود

کان شاهدبازاری وین پرده نشین باشد

[tania]

درپی دانه مرو همچو کبوتر که تو را
عاقبت بهر یکی دانه به دام اندازند.

[mamady]

در كوي نيك نامي مار ار گذر ندادند
گر تو نمي پسندي تغيير كن قضار ا

[tania]

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت.

[mamady]

تنها مسير مانده براي عبور من
پس كوچه هاي مبهم اين شعر آهني ست
اينجا كه از نگاه غريبانه مملو است
يك حس ناشناخته ميخواستمو نيست

[فرناز]

تا سواد قریه راهی بود
چشم های ما پر از تفسیر ماه زنده بومی
شب درون آستین هامان.

[اعظم1366]

نکته ی روح فزا از دهن یار بگو
نامه ی خوش خبر از عالم اسرار بیار

[tania]

رها کرد از او چنگ و زنهار داد
چو خشنود شد پند بسیار داد.

[mohamadasas]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند

[tania]

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کزدیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.

[aram89]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کشیدن است؟!

ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟! :97:

[tania]

چون...

تورا دوست دارم بدون کلک!
تو را دوست دارم چو نان و نمک!:30:

[hedie_foryou]

زندگي شستن يك بشقاب است
زندگي يافتن سكه دهشاهي در جوي خيابان است
زندگي مجذور آينه است
زندگي گل به توان ابديت :72::72::72::72::72:

[فرناز]

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که میروئی

[tania]

يکي پرسيد از سقراط کز مردن چه خواندستي

بگفت اي بيخبر، مرگ از چه نامي زندگاني را

[mohamadasas]

الا یا ایهاالساقی ادرکاسان ونا ولها
که عشق اسان نمو اول ولی افتاد مشکلها