PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 [2] 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14

Fahime.M
04-22-2009, 02:28 PM
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمی کنم

haji
04-25-2009, 03:21 PM
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند

Fahime.M
04-30-2009, 01:39 PM
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم تو پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو بار دیگر تو

haji
05-07-2009, 01:05 AM
وه که در عشق چنان میسوزم
که به یک شعله جهان میسوزم
شمع و ش پیش رخ شاهد یار
دم به دم شعله زنان میسوزم

Fahime.M
05-07-2009, 11:43 AM
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

mehrshad67
05-08-2009, 08:11 AM
تبسم لب ساقي خوش است و خوشتر از آن (http://www.parset.com/CULTURE/Poems/ShowPoem/?cat=1&poet=1&PoemID=2178)

خرابيي که کند باز چشم فتانش (http://www.parset.com/CULTURE/Poems/ShowPoem/?cat=1&poet=1&PoemID=2178)

(فخرالدین عراقی):288:

haji
05-09-2009, 09:34 PM
شبی خوش هر که میخواهد که با جانان به روز آرد
بسی شب روز گرداند به تاریکی و تنهایی

فریبا
05-11-2009, 01:11 AM
یاد با آنکو به قصد خون ما
عهد را بشکست وپیمان نیز هم

mobina
05-12-2009, 04:20 PM
من که با شادی چشمان تو حیران شده ام
ز چه روی این دل جادو شده خندان نکنی
تو بمان ای گل من که گلشن جان منی
من اگر گل نفسم تو عطر گلدان منی

hiddenboy
05-12-2009, 08:00 PM
این نفس، جان دامنم برتافته است **بوی پیراهان یوسف یافته است
کز برای حق صحبت سالهاست ** بازگو حالی از آن خوش حال ها
تا زمین و آسمان خندان شود ** عقل و روح و دیده صد چندان شود

Fahime.M
05-14-2009, 12:39 PM
دوزخي تا نبود سوي عبادت نرويم
چه توان كرد كه ما عاشق زوريم هنوز

hiddenboy
05-14-2009, 10:00 PM
زان که عشق مردگان پاینده نیست **زان که مرده سوی ما آینده نیست
عشق زنده در دوران و در بصر **هر دمی باشد ز غنچه تازه تر
عشق آن زنده گزین،کو باقی است **کز شراب جان فزایت ساقی است
عشق آن بگزین که جمله انبیا**یافتند از عشق او کار و کیا
تو مگو ما را بدان شه بار نیست ** با کریمان کارها دشوار نیست

haji
05-15-2009, 12:09 PM
تا شدم حلقه به گوش در می خانه عشق ....... هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

Fahime.M
05-16-2009, 12:46 PM
من ان شمعم که با سوز دل خویش
فروزان میکنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را

hiddenboy
05-16-2009, 01:24 PM
آن که از حق یابد او وحی و جواب ** هرچه فرماید بود عین صواب
آن که جان بخشد، اگر بکشد رواست ** نایب است و دست و او دست خداست
همچو اسماعیل پیشش سر بنه ** شاد و خندان پیش تیغش جان بده
تا بماند جانت خندان تا ابد **همچون جان پاک احمد با احد

Fahime.M
05-19-2009, 11:28 AM
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

hiddenboy
05-19-2009, 10:37 PM
دل تو را در کوی اهل دل کشد**تن تو را در حبس آب و گل کشد
هین غذای ل بده از همدلی** زو بجو اقبال را از مقبلی

sunyboy
05-20-2009, 12:08 AM
يارب آن آهوي مشکين به ختن باز رسان
وان سهي سرو خرامان به چمن باز رسان

haji
05-20-2009, 12:11 AM
ناكرده گناه در جهان چيست بگو
آن كس كه گنه نكرد چون زيست بگو
من بد كنم و تو بد مكافات دهي
پس فرق ميان من و تو چيست بگو؟

Fahime.M
05-21-2009, 11:58 AM
و هیچ فکر نکرد ما میان پریشانی تلفظ درها


برای خوردن یک سیب


چقدر تنها ماندیم

haji
06-06-2009, 03:41 PM
من خراباتيم و عاشق و ديوانه و مست
بيشتر زين چه حكايت بكند غمازم؟
ماجراي دل ديوانه بگفتم به طبيب
كه همه شب در چشم است به فكرت بازم
گفت ازين نوع شكايت كه تو داري سعدي
درد عشق است ندانم كه چه درمان سازم

hiddenboy
06-06-2009, 05:50 PM
ما عدم هاييم هستي نما ** تو وجود مطلق و هستي ما
ما كه باشيم اي تو مارا جان جان ** تا كه ما باشيم با تو در ميان
لذت هستي نمودي نيست را ** عاشق خود كرده بودي نيست را

haji
06-07-2009, 10:54 PM
انان كه محيط فضل و اداب شدند
از جمع كمال شمع اصحاب شدند
ره زين شب تاريك نبردندبرون
گفتند فسانه اي و درخواب شدند

sunyboy
06-08-2009, 02:44 PM
در تمنای وصال او آواره گشت در دشت
زین در اوج عشقش دیوانه گشت

hiddenboy
06-08-2009, 08:34 PM
تا چه عالم هاست در سوداي عقل ** تا چه پهنا است اين درياي عقل
صورت ما اندرين بحر عذاب ** مي دود چون كاسه ها بر روي آب
تا نشد پر بر سر دريا چو طشت ** چون كه پر شد طشت در وي غرق گشت
عقل پنهان است و ظاهر هر عالمي *** صورت ما موج، يا از وي نمي

mobina
06-10-2009, 02:52 PM
یاد باد انکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا انچه ترا در دل بود

Fahime.M
06-15-2009, 12:19 AM
در ا که در دل خسته توان دراید باز
بیا که در تن مرده روان دراید باز

بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست
که فتح باب وصالت مگر گشاید باز

میخک
06-15-2009, 08:29 PM
یارب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه خود اول زخودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود به خود راهم ده

sunyboy
06-15-2009, 08:54 PM
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

میخک
06-16-2009, 08:51 AM
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور می گردی
سلیمان گر شوی آخر نصیب مور می گردی

sunyboy
06-16-2009, 10:39 AM
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد

رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

Fahime.M
06-16-2009, 11:26 AM
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد؟
جز غم که هزار آفرین بر غم باد!

میخک
06-17-2009, 08:45 AM
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

sunyboy
06-17-2009, 09:14 AM
من حاصل عمر خود ندارم جز غم


در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم


یک همدم باوفا ندیدم جز درد


یک مونس نامزد ندارم جز غم

میخک
06-18-2009, 06:31 PM
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

sunyboy
06-18-2009, 08:59 PM
ما درس صداقت و صفا می‌خوانیم

آیین محبت و وفا می‌دانیم

زین بی‌هنران سفله ای دل! مخروش

کنها همه می‌روند و ما می‌مانیم

میخک
06-19-2009, 06:28 PM
مرغ بریان به چشم مردم سیر
کمتر از برگ تره بر خوان است
وانکه را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است

sunyboy
06-19-2009, 09:10 PM
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح

میخک
06-20-2009, 07:47 AM
حضوری گر همی خواهی از او غافل مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

Fahime.M
06-20-2009, 08:33 AM
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی به جان امد وقت است که باز ایی

دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

میخک
06-20-2009, 11:05 AM
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

sunyboy
06-20-2009, 05:41 PM
شوریده‌ئیست زلف تو کز بند جسته است

روی زمین و خون دلم نم گرفته است

میخک
06-21-2009, 10:58 AM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

sunyboy
06-21-2009, 11:07 AM
هر روز دلم به زیر باری دگر است

در دیده‌ی من ز هجر خاری دگر است

من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید

بیرون ز کفایت تو کاری دگراست

Fahime.M
06-21-2009, 01:29 PM
تو مپندار که از یاد تو را خواهم برد
من بدون تو به یک پلک زدن خواهم مرد

sunyboy
06-21-2009, 02:16 PM
در آرزوی بوس و کنارت مردم

وز حسرت لعل آبدارت مردم

قصه نکنم دراز کوتاه کنم

بازآ بازآ کز انتظارت مردم

Fahime.M
06-21-2009, 03:26 PM
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه ما پنداشتیم

sunyboy
06-21-2009, 04:09 PM
محراب جهان جمال رخساره‌ی تست

سلطان فلک اسیر و بیچاره‌ی تست

شور و شر و شرک و زهد و توحید و یقین

در گوشه‌ی چشمهای خونخواره‌ی تست

Fahime.M
06-22-2009, 08:18 AM
تا نیست نگردی ره هستت ندهند
وین مرتبه با همت پستت ندهند

چون شمع قرار سوختنن تا ندهی
سر رشته عشق را به دستت ندهند

میخک
06-22-2009, 01:39 PM
در دیاری که نیست کسی یار کسی
ای کاش نیفتد به کسی کار کسی

sunyboy
06-22-2009, 04:08 PM
یار برفت صبر از من برمید

وز هر مژه‌ام هزار خونابه چکید

گوئی نتوانم که ببینم بازش

«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»

Fahime.M
06-23-2009, 07:31 AM
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

گفت اسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

sunyboy
06-23-2009, 10:16 AM
شبها گذرد که دیده نتوانم بست

مردم همه از خواب و من از فکر تو مست

باشد که به دست خویش خونم ریزی

تا جان بدهم دامن مقصود به دست

Fahime.M
06-25-2009, 04:15 PM
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه‌ی جانانه‌ی تو بود

sunyboy
06-25-2009, 06:59 PM
در وصل تو عزم دل من روز نخست

آن بود که عمر با تو بگذارم چست

کی دانستم که بعد از آن عزم درست

آن روز به خواب شب همی باید جست

pnugirl
06-26-2009, 11:38 PM
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند شاخ طلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزآن دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم

فریبا
06-27-2009, 12:20 AM
منم همراز تو در حشر و در نشر نه چون یاران دنیا میزبانم

Fahime.M
06-27-2009, 10:14 AM
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
اکنون دل من خسته و شکسته ست
چون یکی از دریچه ها بسته ست
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هر چه کرد او کرد

میخک
06-28-2009, 06:39 PM
دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه اوبالاتر است

میخک
06-28-2009, 06:48 PM
تا صورت پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود
سلطان سخا و کرم و جود علی بود

sunyboy
06-28-2009, 08:48 PM
در منزل دل غم تو می‌آید و بس

در سکنه‌ی جان غم تو می‌باید و بس

تا صبح جمال فتنه‌زای تو دمید

گویی که ز شب غم تو می‌زاید و بس

Fahime.M
06-29-2009, 01:47 PM
سینه ای تا که بر ان سر بنهم
دامنی تا که بر ان ریزم اشک

اه ای انکه غم عشقت نیست
می برم بر تو بر قلبت رشک

میخک
06-29-2009, 02:18 PM
کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق بازار سامری بشکن

Fahime.M
06-29-2009, 02:38 PM
نگه دگر بسوی من چه میکنی
چو در بر رقیب من نشسته ای

به حیرتم که بعد از ان فریب ها
تو هم پی فریب من نشسته ای

میخک
06-29-2009, 07:12 PM
یارب آن شاه وش ماه رخ مهرفروغ
درّ یکتای که و گوهر یکدانه ی کیست؟

sunyboy
06-29-2009, 08:04 PM
تا چند طلب کنم وفای تو که نیست

تا کی گیرم کسی به جای تو که نیست

گفتی که ترا جان و جهان جز من نیست

ای جان جهان به خاک‌پای تو که نیست

memol
06-30-2009, 02:33 PM
تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو

میخک
06-30-2009, 06:08 PM
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به

saeed.d
06-30-2009, 06:32 PM
هر دم از این باغ بری میرسد
تازه تر از تازه تری میرسد

saeed.d
06-30-2009, 06:35 PM
دوش دیدم که ملائک در می خانه زدند
گل آدم بسرشتندو به پیمانه زدند

haji
07-01-2009, 09:58 PM
دهقان پیر رفته و جا مانده است از او
تنها مترسکش به دل دشت های عور
تنها، همیشه تنها، بر چوب پای خشک
حیران به روز خیره و حیران به شام کور

sunyboy
07-02-2009, 12:08 AM
رفت آنکه چشم راحت خوش می‌غنود ما را

سیم خیال تو بس با قمر چکار مرا

میخک
07-02-2009, 09:05 AM
الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

Fahime.M
07-02-2009, 09:13 AM
اتش عشق به چشمت یکدم
جلوه ای کرد و سرابی گردید

تا مرا واله و بی سامان دید
نقش افتاده بر ابی گردید

saeed.d
07-02-2009, 09:27 AM
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

sunyboy
07-02-2009, 09:41 AM
این که به هر سو میکشم نپنداری که تن است

گور گردان است و در ان آرزوهای من است

Fahime.M
07-02-2009, 09:42 AM
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

NIMA.N
07-02-2009, 11:27 AM
توانا بود هر كه دانا بود
زدانش دل پير برنا بود:177:

میخک
07-02-2009, 07:02 PM
دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد
واندر آن دایره سرگشته ی پا برجا بود

sunyboy
07-02-2009, 07:46 PM
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند


گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

memol
07-04-2009, 08:00 AM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

فریبا
07-04-2009, 09:13 AM
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را ....
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا ...

NIMA.N
07-04-2009, 09:31 AM
اره منم دوست دارم....
محاله تنهات بزارم.....
تو وصله ي جونه مني ....
اره منم دوست دارم....:289:

sunyboy
07-04-2009, 10:52 AM
مسکین تن شمع از دل ناپاک بسوخت

زرین تنش از دل شبه‌ناک بسوخت

پروانه چو دید کو ز دل پاک بسوخت

بر فرق سرش فشاند جان تاک بسوخت

NIMA.N
07-04-2009, 12:46 PM
تو رو مي خوام .. تو رو مي خوام
اين دل من خيلي نازت رو مي خواد گل من :189:

میخک
07-04-2009, 06:21 PM
نباید که از ضعف عالم گریست
اگر من ضعیفم، پناهم قویست

sunyboy
07-04-2009, 07:44 PM
تو بجویی مرا؟ خیالست این

باز پرسی ز من؟ محالست این

Fahime.M
07-04-2009, 11:38 PM
نه امیدی که بر ان خوش کنم دل
نه پیغامی نه پیک اشنایی
نه در چشمی نگاه فتنه سازی
نه اهنگ پر از موج صدایی

میخک
07-05-2009, 10:54 AM
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد

Fahime.M
07-05-2009, 03:02 PM
دوش اگهی ز یار سفر کرده داد باد
من نیز دل به باد دهم هرچه باد باد

کارم بدان رسید که همراز خود کنم
هر شام برق لامع و هر بامداد باد

حافظ نهاد نیک تو کامت براورد
جان ها فدای مردم نیکو نهاد باد

memol
07-05-2009, 05:56 PM
دست عشق از دامن دل دور باد!


می‌توان آیا به دل دستور داد؟

می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد

sunyboy
07-05-2009, 08:07 PM
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس

زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

Fahime.M
07-06-2009, 03:31 PM
سایه توام به هرکجا روی
سر نهاده ام به زیر پای تو

چون تو در جهان ندیده ام
تا که برگزینمش به جای تو

Borna66
07-06-2009, 03:34 PM
واي:306:

توانا بود هركه دانا بود
زدانش دل پير برنا بود

:252:

Fahime.M
07-10-2009, 09:47 PM
واي:306:

توانا بود هركه دانا بود
زدانش دل پير برنا بود

:252:


دید ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر با یار وفادار چه کرد

sunyboy
07-10-2009, 11:15 PM
دانی که چرا بر دهنم راز آمد

مرغ دلم از درون به پرواز آمد؟

از من نه عجب که هاون رویین‌تن

از یار جفا دید و به آواز آمد

Fahime.M
07-10-2009, 11:31 PM
در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست
ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

sunyboy
07-10-2009, 11:39 PM
عشق تو دل را نکو پیرایه‌ایست

دیده را دیدار تو سرمایه‌ایست

تیر مژگان ترا خون ریختن

در طریق عشق کمتر پایه‌ایست

Fahime.M
07-11-2009, 11:58 AM
تو، آن گلی که می شــکفی در خیال من

پُر می شود زعطر خوشــت زنــدگانیم

در کـهــکشان چـشم تو گم می شود دلم

سرگـشتـــه در نــــهایــتی از بی نشانیم

میخک
07-11-2009, 07:33 PM
میسر نگردد به کس این سعادت
به کعبه ولادت،به مسجد شهادت

Fahime.M
07-12-2009, 04:38 PM
تب و تابي ست در موسيقي آب
كجا پنهان شده ست اين روح بي تاب
فرازش، شوق هستي، شور پرواز،
فرودش : غم؛ سكوتش : مرگ ومرداب !

میخک
07-12-2009, 06:13 PM
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

memol
07-15-2009, 07:06 AM
یک شبی با یاد تو بدرود خواهم گفت و رفت
خاطراتت را به جوی آب خواهم گفت و رفت

Fahime.M
07-15-2009, 02:09 PM
تو دریای من بودی! آغوش واکن
که می‌خواهد این قوی زیبا بمیرد

Fahime.M
07-19-2009, 11:45 PM
دانی که چها چها میخواهم
وصل تو من بی سروپا میخواهم
فریاد و فغان و ناله ام دانی چیست
من تو را تو را میخواهم

میخک
07-23-2009, 03:30 PM
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

Fahime.M
07-27-2009, 09:01 AM
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سر حلقه‌ی رندان جهان باش

memol
07-28-2009, 03:11 PM
شعله های عشق من هر دم زبانه میکشد از هجر تو
بر دل دیوانه ام خاموش خواهم گفت و رفت

Fahime.M
08-01-2009, 09:52 AM
تو را که حسن خدا داده است و حجله بخت
چه حاجت است که مشاطه ات بیاراید

hiddenboy
08-01-2009, 12:23 PM
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قصد جانکنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث

میخک
08-08-2009, 05:32 PM
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد

sunyboy
08-08-2009, 09:09 PM
دل من در هوای روی فرخ

بود آشفته همچون موی فرخ

بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست

که برخوردار شد از روی فرخ

hiddenboy
08-08-2009, 10:30 PM
خرج كردم عمر خود را دم به دم *** دردميدم جمله را در زير و بم
آه كز ياد ره و پرده عِراق *** رفت از يادم دم تلخ فراق
واي كز ترّي زير افكندِ خُرد *** خشك شد كِشت دل من ،‌دل بمرد
واي كز آواز بيست و چهار *** كاروان بگذشت و بيگه شد نهار

مهندس.كوچولو
08-09-2009, 11:09 AM
رفتي و نديدي که چه محشر کردم


با اشکتمام کوچه را تر کردم


وقتي که شکست بغض تنهايي من


وابستگي ام را به تو باور کردم

sunyboy
08-09-2009, 11:45 AM
من نجویم بجز هوای دل تو

تو نجویی بجز بلای دل من

میخک
08-09-2009, 05:55 PM
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

مهندس.كوچولو
08-10-2009, 08:39 AM
دلم را سپردم به بنگاه دنیا
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روز
برای دلم
مشتری آمد و رفت
و هی این و آن
سرسری آمد و رفت

*
ولی هیچ کس واقعا

اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود
کسی قفل قلب مرا وا نکرد

فرناز
08-10-2009, 10:19 AM
نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر است

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

sunyboy
08-10-2009, 10:29 AM
تا تو تویی عاشقی از تو نیاید درست
خویش بباید فروخت عشق بباید خرید
پی نبری ذره‌ای زانچه طلب می‌کنی
تا نشوی ذره‌وار زانچه تویی ناپدید

donya88
08-10-2009, 04:07 PM
دست من و تو مي تونه با هم
قصري بسازه با رنگ شبنم
شكو فه اي كه غمگين و سرد
گل اركيدست نميره كم كم
بيا نگذاريم گل اركيده
گلي كه چهرش پاك وسپيد
كه توي پاييز شا خه اي بيد
بهار نديده بميره كم كم
دستاي ظريفش تو دست مادر
پيكر نحيفش چون گل پرپر از محنت و درد اروم نداره
سا يه سياهي رو بخت شومش
اركيده تنهاست
زير هجو مش طو فا ن درد
پايان نداره

pnugirl
08-11-2009, 12:11 AM
هرکو عمل نکرد و عنایت امید داشت
دانه نکشت ابله و دخل انتظار کرد

donya88
08-11-2009, 12:23 PM
( گفت مشق نام ليلي مي كنم )

ديد مجنون را يكي صحرا نورد
در ميا ن با ديه بنشسته فرد
كرده صفحه ريگ و انگشتا ن قلم
گفت اي مجنون شيدا چيست اين
ميزند با اشك خونين اين رقم
مي نويسي نامه بهر كيست اين ؟
گفت مشق نام ليلي مي كنم
خاطر خود را تسلي مي كنم

hiddenboy
08-13-2009, 10:16 AM
من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش *** هوای مغبچگانم در این و آن انداخت
کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم *** نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

donya88
08-16-2009, 06:09 PM
تسبيح و خرقه لذت مستي نبخشدت
ساقي كه جامت از مي صافي تهي مباد

فرناز
08-17-2009, 08:23 AM
داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم تو

هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم

مـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو ام

تا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیم