مشاعره

[tania]

یکقدم هرگز زمردی هیچ در راهی نشد
زین سبب از جمله نامردان حمایت می کنم!

[yamahdi]

مراباروشنایی نیست کاری
که ماندم درسیاهی روزگاری

[tania]

یکشب آخر ره ببندم چون حرامیان مست
برهمه یاران خود آنشب شرارت میکنم.

[mojgan77]

موجهای صلح بر هم میزند/کینه ها از سینه ها بر می کند
موجهای جنگ بر شکل دگر/مهر ها را می کند زیر و زبر
(مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی)

[tania]

رمزدیشب: یامحمد، یاعلی
رمزامشب:پول و میز و صندلی.

[mohamadasas]

یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست

[yas69]

تا اسیر رنگ بویی, بوی دلبر نشنوی
هرکه این اغلال در جانش بود آماده نیست...

[maneli69]

تو که خود خال لبي از چه گرفتار شدي/تو طبيب دل مايي ز جه بيمار شدي؟..

[mojgan77]

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم/غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم

[tania]

می نشینم روبرویت مثل حس آینه
ساده اما عاشقانه باتو صحبت میکنم.

[smigel]

من كه از آتش دل چون خم مي در جوشم...........مهر بر لب زده خون ميخورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان كردن................تو مرا بين كه در اين كار به جان ميكوشم

[monak]

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستان غبار الود و دود
یا خزانی خالی از فریاد و شور

:17:

[tania]

رسم دوران گربود بی جرم در زندان شدن
گرز زندانت درآیم صد جنایت میکنم!

[Nilo]

مردان خدا پرده ي پندار دريدند

يعني همه جا غير خدا هيچ نديدند ...

[mojgan77]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

[Fahime.M]

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن در آید ...

[maneli69]

در اين دنيا تك و تنها شدم من /گياهي در دل صحرا شدم من
چو مجنوني كه از مردم گريزد /شتابان در پي ليلا شدم من

[فرناز]

نامم ر کارخانه عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

[yas69]

من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
مدهوش چشم مست و می صاف بی بیغشم..

[tania]

می روم با هیجانهای شتابنده رود
دل به دریا زدم ای مردم ساحل بدرود.

[mamady]

دل از من بردو روي از من نهان كرد
خدا را با كه اين بازي توان كرد

[tania]

دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
درخواب مرا سوی خراسان گذرافتاد
چشمم به ضریح شه والاگهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا درنظرافتاد:
که با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد.

[mohamadasas]

دل که از ناوک مژگان تو در خون میشد
باز مشتاق کمان خاته ی ابروی تو بود

[tania]

دوست دارم هاله باشم تا ببوسم روی ماهت
تا شوم پروانه از شوق تو بی پروا بسوزم.

[maneli69]

من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم/ چشم بيمار ترا ديدم و بيمار شدم

[Fahime.M]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که بر خواست مشکل نشیند

[tania]

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود.

[mamady]

درد اين فاصله ها منو به فرياد ميكشه
توي خرمن سكوتم شعله هاي آتيشه

[sunyboy]

هر روز دلم به زیر باری دگر است


در دیده‌ی من ز هجر خاری دگر است


من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید


بیرون ز کفایت تو کاری دگراست

[tania]

تا توانستم به عمر خود، دلی هرگز نیازردم ، ولی
تا همینجا خوب بودن را کفایت می کنم

واژه ها را یک به یک زیبا روایت کرده ام
زین روایت خسته ام، دیگر اهانت! می کنم.

[sunyboy]

من باکمر تو در میان کردم دست

پنداشتمش که در میان چیزی هست

پیداست از آن میان چو بربست کمر

تا من ز کمر چه طرف خواهم بربست

[cute-baby]

ترسم كه صرفه اي نبرد روز بازخواست

نان حلال شيخ ز آب حرام ما

اي باد اگر به گلشن احباب بگذري

زنهار عرضه ده بر جانان پيام ما

گو نام ما زيادبه عمدا چه ميبري

خود آيد آن كه ياد نياري ز نام ما

[cute-baby]

اگر آن ترك شيرازي بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند وبخارا را

بده ساقي مي باقي كه در جنت نخواهي يافت
كنار آب ركن آباد وگلگشت مصلي را

[sunyboy]

ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن

مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن

[cute-baby]

نصيحت گوش كن جانا كه از جان دوستر دارند
جوانان سعادتمند پند پير دانا را

بدم گفتي و خرسندم عفاك الله نگو گفتي
جواب تلخ ميزيبد لب لعل شكر خارا

[mohamadasas]

امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

[cute-baby]

تو و طوبي و ماو قامت يار
فكر هركس به قدر همت اوست

دور مجنون گذشت ونوبت ماست
هر كس پنج روز نوبت اوست

[mamady]

تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست
دل سودازده از غصه دو نيم افتادست
چشم جادوي تو خود عين سواد سحر ست
ليكن اين هست كه اين نسخه سقيم افتادست

[mohamadasas]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامد نهند ادمی

[cute-baby]

يوسف عزيزم رفت اي برادران رحمي
كز غمش عجب ديدم حال پير كنعاني

[tania]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.

[DEH-AB]

رفتم که خار از پا کشم مهمل ز چشمم دور شد
یک لحظه من غافل شدم صد سال راهم دور شد....

[mamady]

درره عشق كه از سيل بلا نيست گذار
كر ده ام خاطر خود را به تمناي تو خوش
شكر چشم تو چه گويم كه بدان بيماري
مي كند درد مرا از رخ زيباي تو خوش

[tania]

شتاب ثانیه ها را کسی نگاه نداشت
دلم رمید زمن، حیف شد، گناه نداشت

[mamady]

تحصيل عشق و رندي آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در كسب اين فضايل

[sunyboy]

لب باز مگیر یک زمان از لب جام

تا بستانی کام جهان از لب جام

در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است

این از لب یار خواه و آن از لب جام

[mamady]

مي خور كه بزير گل بسي خواهي خفت
بي مونس و بي رفيق و بي همدم و جفت
زنهار به كس مگو تو اين راز نهفت
هر لاله كه پژمرد نخواهد شكفت

[tania]

تو خاموشی ظاهرم را مبین
که من آتش زیر خاکسترم
توانی شکارم کنی بی کمند
منت صید بی دست و پا و سرم

[cute-baby]

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نيك وبد ندارم جز غم

يك همدم باوفا نديدم جز درد
يك مونس دمساز ندارم جز غم

[tania]

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی.

[cute-baby]

يا رب سببي ساز كه يارم به سلامت
باز آيد و برهاندم از بند ملامت

خاك ره آن يار سفركرده بياريد
تا چشم جهان بين كنمش جاي اقامت

[mamady]

تنم از واسطه ي دوري دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بين كه زبس آتش اشكم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

[tania]

تقدیر، سرنوشت مرا تا شما کشید
من هم اسیر جاذبه های نهان شدم
امشب از آسمان غزل شعر می چکید
شرمنده سخاوت این آسمان شدم.

[mamady]

من از آن حسن روز افزون كه يوسف داشت دانستم
كه عشق از پرده ي عصمت برون آرد زليخارا

[tania]

آنچنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون
تا که نامت می برم از دیده آب آید برون http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

[mamady]

ندانم از چه سبب رنگ آشنايي نيست
سهي قدان سيه چشم ماه سيمارا

[tania]

آنکه با آغاز من مأنوس بود
لجظه پایانیم را حس نکرد
درهجوم لحظه های بی کسی
گریه طوفانیم را حس نکرد.

[mamady]

دل من در هوس روي تو اي مونس جان
خاك راهيست كه در دست نسيم افتادست
همچو گرد اين تن خاكي نتوان برخاست
از سر كوي تو زان رو كه عظيم افتادست

[tania]

تا در آن غربت نسوزد از غم بی همدمی
تار و پودم را بر او پروانه کردم برنگشت

زلفهایم را که روزی می ربود از او قرار
تا سحرگاهان برایش شانه کردم برنگشت.

[mamady]

تكيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزركي همه اماده كني
اجر ها باشدت اي خسرو شيرين دهنان
گر نگاهي سوي فرهاد دل افتاده كني

[tania]

یا تا همیشه شرم خدا را لگد کنند
شیطان و شب پرست، خداحافظی نکن
شاید دعا به حال غریبان افاقه کرد
تا این امید هست خدا حافظی نکن.


بی زحمت اینقدر"ی" نفرستید پدرم دراومد تا پیداکردم.

[mamady]

نكته ناسنجيده گفتم دلبرا معذور دار
عشوه اي فرما تامن طبع را موزون كنم

[tania]

می نشینم روبرویت مثل حس آینه
ساده اما عاشقانه با تو صحبت می کنم.

[mamady]

مگرم چشم سياه تو بياموزم كار
ورنه مستوري و مستي همه كس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوي تو باد
عقل و جان گوهر هستي به نثار افشانند

[tania]

دلی دارم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت

لباسی بافتم برقامت دل
زپود محنت و تار محبت.

[cute-baby]

تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

[tania]

دو مرد قاتل من درشبی غریب و سیاه
زمان حادثه یک لحظه در خم راه.

[mamady]

هواي باران داشت نگاه غم گينم
چه تلخ مي رفتي چه تلخ شيرينم!
شب جداي با تمام محجوبي
تو را صدا مي زد سكوت سنگينم

[tania]

مژده بده مژده بده یار پسندید مرا
سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا

[mamady]

آن روز كه آتش محبت افروخت
عاشق روش سوز ز معشوق آموخت
از جانب دوست سر زد اين سوزو گداز
تا در نگرفت شمع پروانه نسوخت

[tania]

تو را دوست دارم بدون کلک
تو را دوست دارم چو نان ونمک

[mamady]

كاري مكن كه بغض من از درد بشكند
يعني غرور ساده ي يك مرد بشكند
شعري بخوان ميسر اگر نيست لااقل
حرفي بزن سكوت شب سرد بشكند

[tania]

دو روز زندگانی را به تنهایی به سر کردن
به دنیا آمدن نا آشنا، ناآشنا رفتن.

[mamady]

ني باغ به بستان نه چمن مي خواهم
ني سرو و نه گل نه ياسمن مي خواهم
خواهم ز خداي خويش كنجي كه در آن
من باشم و آن كسي كه من مي خواهم

[tania]

ما چون زدری پای کشیدیم، کشیدیم
امید زهرکس که بریدیم، بریدیم

دل نیست کبوتر که چوبرخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم.

[mamady]

ماجز به غم عشق تو سر نفرازيم
تا سر داريم در غمت در بازيم
گر تو سر ما بي سرو سامان داري
ماييم و سري در قدمت اندازيم

[tania]

ماهم آمد به در خانه و درخانه نبودم
خانه گویی به سرم ریخت، چو این قصه شنودم.

[mamady]

ما دل به غم تو بسته داريم اي دوست
درد تو به جان خسته داريم اي دوست
گفتي كه به دل شكستگان نزديكيم
ما نيز دل شكسته داريم اي دوست

[tania]

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آیی که نیستم

[sevenstar]

من وتو با هميم اما دلامون خيلي دوره
هميشه بين ما ديوار صد رنگ غروره
نداريم هيچ کدوم حرفي که بازم تازه باشه
چراغ خنده هامون خيلي وقته سوت و کوره

( ه ) بده

[tania]

هردم چو توپ می زندم پشت پای وای
کس پیش پای طفل نیفتد که وای وای

[sevenstar]

یک اسمان ترانه صد بیت عاشقانه / تقدیم به قلب پاکت ای بهترین بهانه


( ه )

[mamady]

هر مرغي را زشوق تو آهنگي
اي از تو به باغ هر گلي را رنگي
با كوه ز اندوه تو رمزي گفتم
بر خواست صداي ناله از هر سنگي

[tania]

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر ومن با همه پیری پسرم

[mohamadasas]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم
ای خوش انروز که پرواز کنم تا به رهت
به هوای سز کویش پر و بالی بزنم

[tania]

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بودست مراد وی از این ساختنم.

[cute-baby]

من آن نگين سليمان به هيچ نستانم
كه گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

[tania]

درغمش هرشب به گردون پیک آهم میرسد
صبرکن ای دل، شبی آخر به ما هم می رسد.

[mohamadasas]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ورندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

[tania]

دست خدای احد لم یزل
ساخت یکی چنگ به روز ازل

[mamady]

لغت نامه ي عشق لبريز نامت
تو از صميمي ترين اقتباسي
ببين خواب خوابست دژبان عقلم
چرا باز از عشق مي هراسي؟

[tania]

یا که به راهت آرم این صید دل زمیده را
یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را.

[mamady]

از هستي خويش تا پشيمان نشوي
سر حلقه ي عارفان و مسان نشوي
تا در نظر خلق نگردي كافر
در مذهب عاشقان مسلمان نشوي

[tania]

یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما

[mamady]

اگه ميخواي واسه هم بمونيم * بيا تو عطر گلا لونه كنيم

بيا رو لباي غمگين وفا * صداي گريه رو وارو نه كنيم

[tania]

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجويند کران تا به کران

[mamady]

نميرسد دستم به دستهايت . آه
چه قدر بالايي چه قدر پايينم !
كجاست ؟محتاجم به سكر چشمانت
كه شعر هم امشب نداد تسكينم

[tania]

مردگفت اکنون گذشتم از خلاف
حکم داری تیغ برکش از غلاف

[mamady]

فانوس چشم هاي تو سر شار روشني است
شب ها چه قدر طرز نگاه تو ديدني است
عمري برادرانه برايت سروده ام
اما ببين روح تو بامن چه ناتني است

[tania]

تو پنداري ره و رسم تو نيکوست
ترا همسايه نيکو بود، اي دوست

[mamady]

تو آن قدر با ياسها در تماسي
كه امشب هم آكنده از عطر ياسي
نميگويم اين بار از جنس چشمت
خودت يك غزل لف و نشر و جناسي

[sevenstar]

یا که شهد عشق را در ته سینم کن
عاشق دنیایم رب جهان بینم کن

[tania]

ناگهان کنار شاه، خانه بند می شود
زیر پای پیل پهن، چون خمیر می شود.

[pnugirl]

در تنگنای تن مسکین
جان بلند خویش نفرساید

[mamady]

دل ميرود زدستم صاحب دلان خدارا
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا

[tania]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
جان بی تو به سرآمد وقت است که باز آیی

[aram89]

یارم چو قدح بدست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

[tania]

درچراغش ازدحام بادها
درخیالش تلخ و شیرین یادها

[mamady]

آن يار كه عهد دوست داري بشكست
مي رفت و منش گرفته دامن در دست
مي گفت دگر باره به خوابم بيني
پنداشته كه بعد از او مرا خوابي هست!

[tania]

تو لطف مقطع و من درد ممتد
تو خوب همیشه، ولی من همه بد!

[mamady]

در كنا ر پنجره باز گرم گفتگوست
با نگاه خيس من عكس يادگاريت

[tania]

تو تن را همان جان، من آن جان برلب
ببین جان برلب دراین تب، دراین شب

[elya tarlan]

با دل سنگينت آيا ،هيچ درگيرد شبي
آه آتش بار و سوز ناله شبگير ما

[sevenstar]

ارزویم این است، از سفر نگویی تو / تو هم ارزو کن،اوج ارزویی تو


و

[tania]

وقت سحر، به آينه‌اي گفت شانه‌اي
کاوخ! فلک چه کجرو و گيتي چه تند خوست

[mohamadasas]

تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم زبت پرستان کنشت

خیام که گفت دوزخی خواهد بود
گه رفت به دوزخ گه امد از بهشت

[tania]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هرمژه چون سیل روانه

[mohamadasas]

هرگز دل من زعلم محروم نشد
کم ماند زاسرار که مفهوم نشد

[tania]

دوسه روزی هم اگر چند تحمل سخت است
تکیه کن برتن دیوار که برمی گردم

[mohamadasas]

مستی وقلندری وگمراهی به
یک جرعه می زماه تاماهی به

[tania]

همچو من وصل تو را هيچ سزاواري هست؟
يا چو من هجر تو را هيچ گرفتاري هست؟

[mohamadasas]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سراپرده ازغصه دو نیم افتادست

[tania]

تنگ غروب آمد پدر، باسنگ در زد
یک چندتا مهمان برای مادر آورد

[sevenstar]

دیگر با درگاه عشقت ندارم راز و نیازی
یه لحظه خوب تا بشم یه عمری راضی

ی

[elya tarlan]

يار مردان خدا باش كه در كشتي نوح هست خاكي كه به آبي نخرد توفان را