توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره
صفحه ها :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
[
10]
11
12
13
14
yamahdi
04-14-2010, 02:07 AM
هردم ازعمرمی رودنفسی
چگونه نگه می کنم دگرنمانده بسی
moo2010
04-14-2010, 02:10 AM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
yamahdi
04-14-2010, 02:18 AM
رفته گویی همه ذرات به خواب
نخوردهیچ تکان آب ازآب
Fahime.M
04-14-2010, 01:28 PM
برای گفتن من شعر هم به گل مانده
نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده
صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا
به پیش درد عظیم دلم خجل مانده
moo2010
04-14-2010, 02:04 PM
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
yas69
04-14-2010, 04:32 PM
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند / تا ابد سرنکشد وز سر پیمان نرود
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است / برود از دل من وز دل من آن نرود
آنچنان مهرتوام در دل وجان جای گرفت / که اگر سر برود از دل و ازجان نرود
yamahdi
04-15-2010, 12:02 AM
دفع مده دفع مده من نروم تانخورم
عشوه مکن عشوه مکن عشوه ی مستان نخرم
دفع مده دفع مده من نروم تانخورم
عشوه مکن عشوه مکن عشوه ی مستان نخرم
ميازار موري كه دانه كش هست
كه جان دارد و جان شيرين خوش است
tania
04-15-2010, 02:41 AM
توانا بود هرکه دانا بود
زدانش دل پیر برنا! بود
parvaze
04-15-2010, 10:38 AM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتندو به ÷یمانه زدند
mohamadasas
04-16-2010, 02:44 AM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند
moo2010
04-16-2010, 03:33 AM
دلنشان شد سخن تا تو قبولش کردی
آری آری سخن عشق نشانی دارد
yamahdi
04-16-2010, 10:46 PM
دگرخواست افزون کندتخت وتاج
بیفزودبرمرددهقان خراج
mohamadasas
04-17-2010, 02:31 AM
جانا به حاجتی که ترا هست با خدا
آخر دمی بپرس که ما را چه حاجتست
yas69
04-17-2010, 12:02 PM
تا دوست بود تو را گزندی نبود / تا اوست غبار چون و چندی نبود
بگذار هر آنچه هست و او را بگزین / نیکوتر از این دو حرف پندی نبود
tania
04-17-2010, 12:27 PM
دلی دیرم (دارم) خریدارمحبت
کزو گرم است بازار محبت.
Fahime.M
04-17-2010, 03:34 PM
تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل؟
تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل؟
افتد ز طوف کعبه و بتخانه در بدر
سرگشتهای که راه نیابد به کوی دل
ساحل ز جوش سینهٔ دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل
در هر شکست، فتح دگر هست عشق را
پر میشود ز سنگ ملامت سبوی دل
طفل بهانهجو جگر دایه میخورد
بیچاره آن کسی که شود چارهجوی دل
میخانه است کاسهٔ سر فیل مست را
صائب ز خود شراب برآرد سبوی دل
tania
04-18-2010, 09:56 PM
لباسی بافتم برقامت دل
زپود محنت و تارمحبت.
moo2010
04-18-2010, 10:27 PM
تو به تقصیر خود افتادی از ین در محروم
از که می نالی و فریاد چرا می داری
mohamadasas
04-19-2010, 02:35 AM
ک جرعه می کهن، به ازملکی نو
خشت سرخم ز ملک کیخسرو به
moo2010
04-19-2010, 08:12 AM
هوا خواه توام جانا و می دانم که می دانی
که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی
yas69
04-19-2010, 10:22 AM
یارا یارا گاهی, دل ما را, به چراغ نگاهی روشن کن,
چشم تار دل را, چو مسیحا, به دمیدن آهی روشن کن,
mojgan77
04-19-2010, 04:23 PM
نبایدبستن اندر چیزو کس دل/که دل برداشتن کاریست مشکل
(سعدی)
Fahime.M
04-19-2010, 05:56 PM
لاله از سوز عطش بنهاده سر بر روی خاک
ابر بی انصاف را بنگر که بر دریا گریست
خیلی این شعر دوست دارم!
mojgan77
04-20-2010, 01:47 AM
تو چاشتی درد ندانی ور نه/یک دم غم دوست خونبهای من و توست
mohamadasas
04-20-2010, 02:52 AM
تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان کنشت
خیام که گفت،دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و،که امد به بهشت
tania
04-20-2010, 03:17 AM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه.
mohamadasas
04-20-2010, 03:23 AM
هنگام صبوح ای صنم فرخ پی
بر ساز ترانه وپیش اور می
کافکند بخاک صدهزاران جم وکی
این امدن تیر مه و رفتن کی
mojgan77
04-20-2010, 09:27 AM
یکی درد و یکی درمان پسندد/یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد
(بابا طاهر )
Fahime.M
04-21-2010, 01:38 PM
دل ز جام عشق او شد مي پرست
مست مست از عشق او شد مست مست
mojgan77
04-21-2010, 01:58 PM
تا چشم کند کار,سواد دو جهان را/یک گردش از آن نرگس جادوی تو دیدیم
Fahime.M
04-22-2010, 12:48 PM
من کیستم آتش به دل افروختهای
وز خرمن دهر دیده بر دوختهای
در راه وفا چو سنگ و آتش گردم
شاید که رسم به صبحت سوختهای
http://pnu-club.com/imported/2009/05/73.gif
mohamadasas
04-23-2010, 12:00 AM
یک روز زبند عالم ازاد نیم
یک دم زدن از وجود خود شاد نیم
شاگری روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیم
moo2010
04-23-2010, 12:20 AM
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتادم
mohamadasas
04-23-2010, 02:26 AM
می خور که زدل کثرت وقلت ببرد
واندیشه ی،هفتادو دو ملت ببرد
پرهیز مکن ز کیمیایی که از او
یه جرعه خوری هزار علت ببرد
tania
04-23-2010, 06:11 PM
دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
درخواب مرا سوی خراسان گذرافتاد
چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا درنظرافتاد:
که با آل علی هرکه درافتاد برافتاد.
yamahdi
04-23-2010, 09:19 PM
دوباره آمدی ای یل غم نمی دانم
دگرزکلبه ویران من چه می خواهی؟
tania
04-23-2010, 09:55 PM
یار، یار است اگر یار وفادار بود
یار چون نیست وفادار، کجا یار بود؟
mohamadasas
04-24-2010, 04:27 AM
در دهن لاله باد ریخخته و بیخته
بیخته مشک سیاه،ریخته در ثمین
mojgan77
04-24-2010, 10:29 AM
نی ز وصل تو نشان می یابم/ نه زهجر تو امان می یابم
دشنه هجر توام کشت از آنک /تشنه وصل تو جان می یابم
(عطار نیشابوری)
yas69
04-24-2010, 10:58 AM
من اگر خوبم و بد ,تو برو خود را باش
که گناه دگران , برتو نخواهند نوشت..
mojgan77
04-24-2010, 11:38 AM
تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق/نیم رسوا عاشق, اندر فن خود استاد نیست
ای دل از حال من و بلبل چه می پرسی برو/ما دو تن شوریده را کاری به جز فریاد نیست
(میرزاده عشقی)
yas69
04-24-2010, 11:56 AM
تاکی در وصل خود به رویم بندی / جانا مپسند دیگر آزار مرا
Fahime.M
04-24-2010, 01:35 PM
ای ز عشقت این دل دیوانه خوش
جان و دردت هر دو در یک خانه خوش
گر وصال است از تو قسمم گر فراق
هست هر دو بر من دیوانه خوش
من چنان در عشق غرقم کز توام
هم غرامت هست و هم شکرانه خوش
دل بسی افسانهی وصل تو گفت
تا که شد در خواب ازین افسانه خوش
گر تو ای دل عاشقی پروانهوار
از سر جان درگذر مردانه خوش
نه که جان درباختن کار تو نیست
جان فشاندن هست از پروانه خوش
قرب سلطان جوی و پروانه مجوی
روستایی باشد از پروانه خوش
گر تو مرد آشنایی چون شوی
از شرابی همچو آن بیگانه خوش
هر که صد دریا ندارد حوصله
تا ابد گردد به یک پیمانه خوش
مرد این ره آن زمانی کز دو کون
مفلسی باشی درین ویرانه خوش
تو از آن مرغان مدان عطار را
کز دو عالم آیدش یک دانه خوش
mohamadasas
04-25-2010, 02:55 AM
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت:
vahidreg
04-25-2010, 08:31 AM
در دایره ی قسمت ما نکته پرگاریم لطف آنچه تو بنمایی حکم آنچه تو فرمایی
mojgan77
04-25-2010, 11:58 AM
یک چند به مرگ شادمانی کردیم/ رخساره به سیلی ارغوانی کردیم
عمری گذراندیم به مردن مردن/مردم به گمان که زندگانی کردیم
(فرخی یزدی)
moo2010
04-25-2010, 02:05 PM
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره هندوی تو بود
قوانین مشاعره:
1_استفاده از ابيات جديد(اگر پايه ثابت باشيد شعرهاي قبل يادتون مياد)
2_ملاك نوشتن شعر يا بيت حرف اخر شعر قبلي است
3_استفاده از ابيات وشعر هاي نو موزون
4_مشاعره با خود نداريم.
5_سعي شود دقت كافي به حرف اخر بيت بالاشود تا مجبور به دوباره ويرايش نشويد
6_اگر بيتي بعداز شما نوشته شدبه هيچ عنوان نوشته خودتان را ويرايش نكنيد
7_ديكلمه نگفتن
ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز ز هوشیاران علم هر که را دیدم غمی دارد دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد
:115:
دنیا به کف هر که نهم باز پس آوزد کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
monak
04-25-2010, 07:17 PM
دل هیچکس نمی سوزد برای حال غمناکم
مگرسوزد همان شمعی که میسوزد سر خاکم
moo2010
04-25-2010, 07:35 PM
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چون یار ناز نماید شما نیاز کنید
yamahdi
04-25-2010, 09:39 PM
دام های گسترده شيطان در مسير عمر تو
تا كه ايمن باشي از اين دام ها، قرآن بخوان
moo2010
04-25-2010, 11:49 PM
نمی دونم دلم دیوونه کیست
کجا می گردد و در خونه کیست
نمی دونم دل سرگشته مو
اسیر نرگس مستونه کیست
mohamadasas
04-26-2010, 02:13 AM
تو نیکی میکن در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
yamahdi
04-26-2010, 06:41 AM
زمیانم چوگزیدی کمرمهرتوبستم
چوبدیدم کرم توبه کرم دست گشادم
mojgan77
04-26-2010, 09:56 AM
...مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت/دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
گوشه ای گیرم و من بعد نیایم سویت/نکنم بار دگر یاد قد دلجویت...
(عبدالرحمن جامی)
yas69
04-26-2010, 12:26 PM
تو خطا کاری و حق آگاه است / حیله گر, زهد نمایی بس کن
بس کن این یاوه سرایی بس کن / تا به کی خویش ستایی؟ بس کن..
mojgan77
04-26-2010, 01:12 PM
نخل نوخیز گلستان جهان بسیار است/گل این باغ بسی سرو روان بسیار است
جان من,همچو تو غارتگر جان بسیار است/ترک زرین کمر موی میان بسیار است
(عبدالرحمن جامی)
Fahime.M
04-26-2010, 06:08 PM
تا شدم حلقه به گوش در ميخانهء عشق
هر دم آيد غمی از نو به مبارک بادم ...
yamahdi
04-26-2010, 06:23 PM
مــعجزه عشــق است و قرآن مبين
جــلــوه هــاي بــاطــني در آن بـين
mojgan77
04-26-2010, 06:32 PM
ناله وافغان من بشنو خدا را تا به کی /گوش بر آواز چنگ و ناله نی میکنی
(هاتف اصفهانی)
moo2010
04-26-2010, 09:09 PM
یکی را داده صد گونه نعمت
یکی را قرص جو آلوده در خون
mohamadasas
04-27-2010, 02:06 AM
نیکی دیدی که در نهاد بشر است
شادی وغمی که در قضا وقدر است
با چرخ مکن حواله کاندر، ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است.
moo2010
04-27-2010, 02:35 AM
ترا چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
yamahdi
04-27-2010, 06:15 AM
که جایی که دریاست من کیستم ؟
گراوهست حقاکه من نیستم.
mojgan77
04-27-2010, 09:30 AM
محبت آشتی کاشانه سوز است/دهد گرمی ولیکن خانه سوز است
yamahdi
04-27-2010, 10:35 AM
تــــا بـــيابي آفــتابــــي در ميــــان
اي مســلمان مــا مسلمان زاده ايم
mojgan77
04-27-2010, 10:42 AM
مرا ای عاشقان از دور ببینید/ بسوزید ار بنزد من نشینید
مرا زینگونه آتش در دل افتاد/ که یارم را دل از سنگ است و پولاد
فخرالدین اسعد گرگانی
yamahdi
04-27-2010, 10:56 AM
درحقیقت این مقام رافع است
حفظِ قرآن بامعانی نافع است
mojgan77
04-27-2010, 11:09 AM
تا چشم باز کردم نور رخ تو دیدم/تا گوش بر گشادم آواز تو شنیدم
عطار نیشابوری
yas69
04-27-2010, 04:50 PM
مکن کاری که برپا سنگت آید/جهان با این فراخی تنگت آید
چو فردا نامه خواهون نامه خواهند/ترا از نامه خواندن تنگت آید..
mojgan77
04-27-2010, 05:32 PM
در زوایای طربخانه جمشید فلک/ارغنون ساز کند زهره بآهنگ سماع
حافظ
tania
04-27-2010, 09:14 PM
عشق یعنی سریک جاده نشستن تنها
دل نبستن به کسی دور شدن از تن ها.
mohamadasas
04-28-2010, 03:14 AM
ای دل چو زمانه میکن غمناکت
ناگه برود ز تن روان پاکت
بر سبزه نشین وخوش بزی روزی چند
زان پیش که سبزه برد از خاکت
فرزانه برفی
04-28-2010, 09:39 AM
زندگی باتو برایم بوی ریحان می دهد
بی تو اما باغ ریحان بوی زندان می دهد
yas69
04-28-2010, 11:53 AM
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز/یعنی آن جان ز تن رفته بتن بازرسان
yamahdi
04-28-2010, 02:21 PM
نــسيــم كــوي جــانــان اســت قــــرآن
شميــم عطــر رحــمان است قرآن
tania
04-28-2010, 02:50 PM
نمی دانم چه بود از آمدن مقصود، یا رفتن
چرا ناگه به دنیا آمدن ناگه چرا رفتن؟
mohamadasas
04-28-2010, 03:42 PM
نیش دوست بدتر از نیش عقرب است
پس بزن عقرب که دردش کمتر است.
mojgan77
04-30-2010, 12:24 AM
تن من جمله پس دل رود و دل پس تو/تن هوای دل و دل جمله هوای تو کند
(منوچهری دامغانی)
tania
04-30-2010, 03:14 PM
درچراغش ازدحام بادها
درخیالش تلخ وشیرین یادها.
yamahdi
04-30-2010, 05:29 PM
آه که دریای عشق باردگرموج زد
وزدل من هرطرف چشمه ی خون برگشاد
pnugirl
04-30-2010, 06:14 PM
دزدند خوپرستی و خودکامی
با این دو فرقه راه نپیماید
mohamadasas
04-30-2010, 11:06 PM
دل میرود زدستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا
tania
04-30-2010, 11:54 PM
ازخواب گل سرخ بگیرید سراغم
زان پیش که مرگ آید و نالید زداغم.:72:
yas69
05-01-2010, 04:12 PM
مرا اسب سفیدی بود روزی/شهادت را امیدی بود روزی
mohamadasas
05-01-2010, 09:29 PM
یک قطره اب بود با دریا شد
یک ذره خاک با زمین یکتا شد
امد وشدن تو درایت دنیا چیست
امد مگسی و ناپیدا شد!!!
خیام
yamahdi
05-01-2010, 11:23 PM
دوستی راچونباشدبنیاد
حزم رابایدازدست نداد
yas69
05-02-2010, 10:37 AM
دگر شوشد که موجانم بسوزد
گریبان تا به دامانم بسوزد
برای خاطر یک سبز رنگی
همی ترسم که ایمانم بسوزد..
mohamadasas
05-03-2010, 04:06 AM
دوش رفتم به در میخانه خواب آلوده
خرقه تر،دامن وسجاده ،شراب آلوده
man_87
05-03-2010, 10:42 AM
دلم دريا شد و دادم به دستت
مكش دريا به خون پروا كن اي دوست:72:
yas69
05-03-2010, 01:02 PM
تو به پاکی عقیقی/مثل دریاها عمیقی/
فهمیدی چرا میخوامت؟/آخه بهترین رفیقی.
mojgan77
05-04-2010, 12:27 AM
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم /دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
mohamadasas
05-04-2010, 02:21 AM
سالها پیرو مذهب رندان کردم
تا به فتوای خود حرص به زندان کردم
MAHBOOBEH
05-04-2010, 05:05 AM
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
yas69
05-04-2010, 10:46 AM
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل؟
mojgan77
05-04-2010, 06:29 PM
لاله بوي مي نوشين بشنيد از دم صبح/داغ دل بود باميد دوا باز آمد
mohamadasas
05-05-2010, 03:50 AM
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ی ابروی تو بود
در چشم پر خمار تو پنهان فسون سحر در زلف بي قرار تو پيدا قرار حسن
yas69
05-05-2010, 09:04 PM
نامم ز کارخانه ی عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود شغل دیگرم..
mohamadasas
05-06-2010, 02:09 AM
مطرب عشق عجب ساز ونوایی دارد
نقش هر پرده که زده ،راه به جایی دارد
mojgan77
05-06-2010, 01:26 PM
درخت دوستي بنشان كه كام دل ببار آرد/ نهال دشمني بر كن كه رنج بي شمار آرد
mohamadasas
05-10-2010, 02:39 AM
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
moo2010
05-10-2010, 02:56 AM
در مقامی که به یاد لب او می نوشند
سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش
mojgan77
05-10-2010, 03:00 PM
B]شاهد آن نيست كه موئي و مياني دارد/ بنده طلعت آن باش كه آني دارد[/b]
mohamadasas
05-11-2010, 05:14 AM
در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری زکجا میبینم
mojgan77
05-11-2010, 02:01 PM
مرا برندي و عشق آن فضول عيب كند/ كه اعتراض بر اسرار علم غيب كند
yas69
05-12-2010, 05:35 PM
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم / که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
mohamadasas
05-12-2010, 07:19 PM
قد خمیده ماسهل است نماید اما
بر چشم دشمنانتیر از این کمان توان زد
MAHBOOBEH
05-14-2010, 04:51 AM
دل همچو صدف لب نگشاید دگر ای دوست
تا خلق ندانند که در آن گهری هست
mohamadasas
05-15-2010, 02:50 AM
تنت به ناز طبیبان نیازمند،مباد
وجود نازکت ازرده ی گزند مباد
سلامت افاق در سلامت توست
به هیچ عارضه،شخص تو دردمند مباد
فرناز
05-15-2010, 07:33 PM
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز آید
DEH-AB
05-16-2010, 02:17 AM
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم...
yamahdi
05-16-2010, 02:56 AM
می به دهن بردوچومی می گریست
کای من بیچاره مراچاره چیست؟
mohamadasas
05-16-2010, 05:58 AM
تورا میبینم و هردم زیادتمیکند دردم
مرا میبینی و دردم زیاذت میکند هردم
tania
05-16-2010, 08:33 PM
مرا دردی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد.
mohamadasas
05-17-2010, 08:59 AM
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرددر این کوه که فرهاد نکرد
Fahime.M
05-18-2010, 06:13 PM
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبير درمانند در مانند
چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
بدين درگاه حافظ را چو میخوانند میرانند
tania
05-18-2010, 09:03 PM
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
ازگوشه بامی که پریدیم ، پریدیم.
mohamadasas
05-19-2010, 02:38 AM
مرا خیال روی تو خواب نمانده شب وروز
کزین غم جدایی کجا نهان کنم غم فراق را
MAHBOOBEH
05-19-2010, 05:02 AM
ای که دل بردی زدلدار من آزارش نکن
آنچه او در کار من کرده ست در کارش نکن
mojgan77
05-19-2010, 10:25 AM
ندانی که بابای کوهی چه گفت/ به مردی که ناموس را شب نخفت؟
برو جان بابا در اخلاص پیچ/که نتوانی از خلق رستن به هیچ
کسانی که فعلت پسندیده اند/هنوز از تو نقش برون دیده اند
چه قدر آورد بنده ی حوردیس/که زیر قبا دارد اندام پیس
نشاید به دستان شدن در بهشت / که بازت رود چادر از روی زشت
(بوستان سعدی)
tania
05-21-2010, 12:39 AM
تو لطف مقطع ومن درد ممتد
تو خوب همیشه ولی من همه بد.
mojgan77
05-21-2010, 11:39 AM
دمادم حوریان از خلد رضوان می فرستندت/که ای حوری انسانی دمی در باغ رضوان آی
دریچهای ز بهشتش به روی بگشایی/ که بامداد پگاهش تو روی بنمایی
(سعدی)
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.