PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مجموعه ضرب المثل هاي خارجی براي ارسال اس ام اس



صفحه ها : [1] 2 3 4

NIMA.N
08-14-2009, 12:42 PM
سلام دوستان من از امروز تمام ضرب المثل های خارجی رو تو این تاپیک قرار می دم . امیدوارم خوشتون بیاد

NIMA.N
08-14-2009, 12:42 PM
ضرب المثلهای هندی
مثل هندی : گذشته گذشت و آنچه می آید بر تو پوشیده است،آنچه را که در دست داری مغتنم شمر.
مثل هندی : پول باید متعلق به انسان باشد نه آدم متعلق به پول .
مثل هندی : بت تراشها کمتر اطاعت بت را می نمایند و کمتر با آنها هستند ، زیرا می دانند که چه ساخته اند .
مثل هندی : اگر سنگی پرتاب کنی دست خودت درد می گیرد .
مثل هندی : ریشۀ تمام نزاعها سه چیزند : زر ، زن ، زمین .

NIMA.N
08-14-2009, 12:43 PM
ضرب المثلهای آفریقایی

مثل آفریقایی : شنا کردن را در عمیق ترین نقطه یاد بگیر .
مثل آفریقایی : به جایی که کوزۀ خودت را گذاشته ای سنگ پرتاب مکن .
مثل آفریقایی : حتی بهترین چوب ممکن است گرفتار موریانه گردد .
مثل آفریقایی : بر الاغ اگر پالان زرین هم بنهی باز هم الاغ است .
مثل آفریقایی : اگرچه دریا آرام می باشد ، ممکن است تمساحی در زیر آب کمین کرده باشد .
مثل آفریقایی : ممکن است دروغ یک سال بدود ولی راستی در یک روز از او جلو می افتد .
مثل آفریقایی : پیش از آنکه کسی را به کار بگماری دربارۀ دستمزدش با او سخن بدار .
مثل آفریقایی : ثروت چون شبنم در آفتاب است .
مثل مراکشی : اگر اقبال مرا رئیس قوم سازد ، از کجا معلوم که بلافاصله نابود نسازد ؟!
مثل مراکشی : شتر کوهان خودش را نمی بیند اما کوهان همسایه اش را به خوبی مشاهده می کند .

NIMA.N
08-14-2009, 12:43 PM
ضرب المثلهای اسپانیولی
مثل اسپانیولی : دست سیاه را غالباً با دستکش سفید پنهان می دارند .
مثل اسپانیولی : حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند .
مثل اسپانیولی : کسیکه یکبار می دزدد ، همیشه خواهد دزدید .
مثل اسپانیولی : حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند .
مثل اسپانیولی : هیچ چیز اسان تر از فریب دادن یک فرد درستکار نیست .
مثل اسپانیولی : اگر می خواهی زیاد عمر کنی در جوانی پیر بشو .

NIMA.N
08-14-2009, 12:43 PM
ضرب المثلهای فرانسوی


مثل فرانسوی : زن و پرنده بدون آنکه به عقب برگردند ، می توانند ببینند .

مثل فرانسوی : کسی که اندرز ارزان را رد کند طولی نمی کشد که پشیمانی را با قیمت گرانی خریداری خواهد کرد .

مثل فرانسوی : کسی که به خیال خود می خواهد فقط ضربه ای بزند ممکن است مرتکب قتلی شود .

مثل فرانسوی : مرد شکست خورده طالب جنگ بیشتر است .

مثل فرانسوی : خانه ات را برای ترساندن موش آتش نزن .

مثل فرانسوی : اگر مار را می کشی ، بچه اش را هم بکش .

NIMA.N
08-14-2009, 12:44 PM
مثل فرانسوی : وعده که کردی مقروض می شوی ، مقروض که شده وعده می کنی .

مثل فرانسوی :ازدواج زودش اشتباه بزرگی و دیرش اشتباه بزرگتری است .

مثل فرانسوی : زنگ آهن را می خورد و حسادت قلب را .
مثل فرانسوی : پول، به عقلا خدمت می کند و بر احمقان حکومت.
مثل فرانسوی : شوهر و بچه را هرچه در بازی های خود آرام بگذارید بیشتر به شما محبت پیدا میکنند .
مثل فرانسوی : داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .
مثل فرانسوی : بهتر است آدمی طرف حسادت مردم واقع شود تا طرف ترحم آنها .
مثل فرانسوی : هر کس نگهبان شراف خویش است .
مثل فرانسوی : یگانه مرد خوشبخت کسی است که تصور می کند خوشبخت است.
مثل فرانسوی : صاعقه به قلل بزرگ اصابت می کند.
مثل فرانسوی : ضایع ترین روز، روزی است که نخندیده ایم.

NIMA.N
08-14-2009, 12:44 PM
ضرب المثلهای تازی (عربی)
مثل تازی : معلوماتی که در کودکی فرا گرفته می شود مانند نقش در سنگ پایدار می ماند.
مثل تازی : اگر مدت چهل روز با مردم بسر بری ، یا مانند آنها می شوی یا آنها را ترک می کنی .
مثل تازی : عشق هفت ثانیه دوام دارد و هوس هفت دقیقه و اندوه و بیچارگی یک عمر .
مثل تازی : قول مانند تیر است ، همین که پرتاب شد هیچ وقت به کمان بر نمیگردد .
مثل تازی : اگر خواستی کسی را سعادتمند کنی ثروت او را زیاد نکن ، بکوش تا خواسته های او را کم کنی .
مثل تازی : اگر دربارۀ دوست خواستی قضاوت کنی احمقی بیش نیستی ، زیرا اگر غلط گفته باشی گناهی است نابخشودنی و اگر راست گفته باشی چرا او را به دوستی خود برگزیده ای ؟
مثل تازی : آنکه تندرستی دارد امید دارد ، و آنکه امید دارد همه چیز دارد .
مثل تازی : اقامتگاه خود را دائم تغییر بده . زیرا لذت زندگی در تنوع است .
مثل تازی : کسیکه غرور دارد حاضر است گم شود و راه را از دیگران نپرسد .
مثل تازی : قدر دو چیز فقط موقعی دانسته می شود که از دست می دهیم ، تندرستی و جوانی .

NIMA.N
08-14-2009, 12:44 PM
ضرب المثلهای انگلیسی
مثل انگلیسی : دوستانت باید مثل کتابهایی که می خوانی کم باشند و گزیده .
مثل انگلیسی : عالیترین سلاح برای مغلوب کردن دشمن خونسردی است .
مثل انگلیسی : به زن لال هم اگر راز خود را بسپاری فاش خواهد شد .
مثل انگلیسی : کسیکه در برابر حسود طاقت بیاورد و خونسرد باشد ، یا خیلی خوش قلب است و یا از آهن ساخته شده است .

NIMA.N
08-14-2009, 12:45 PM
ضرب المثلهای آلمانی

مثل آلمانی : گاهی دروغ همان کار را می کند که یک چوب کبریت با انبار باروت می کند .
مثل آلمانی : بهتر است دوباره سؤال کنی تا اینکه یکبار راه اشتباه بروی .
مثل آلمانی : زمان دوای خشم است.
مثل آلمانی : عشقی که توأم با حسادت نباشد دروغی است .
مثل آلمانی : در برابر آن کس که عسل روی زبان دارد ، از کیف پولت محافظت کن .

NIMA.N
08-14-2009, 12:45 PM
مثل آلمانی : روزیکه صبر در باغ زندگیست بروید به چیدن میوۀ پیروزی امیدوار باشید .
مثل آلمانی : تملق سم شیرین است .
مثل آلمانی : به امید شانس نشستن همان و در بستر مرگ خوابیدن هما
مثل آلمانی : سند پاره می شود ، ولی قول پاره نمی شود .
مثل آلمانی : کمی لیاقت ، جوهر توانایی در موفقیت است .

NIMA.N
08-14-2009, 12:45 PM
مثل آلمانی : زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبۀ خرابه هم زندگی می کنند .
مثل آلمانی : کسیکه در خود آتش ندارد نمی تواند دیگران را گرم کند .
مثل آلمانی : افتادن در گل و لای ننگ نیست، ننگ در این است که در آن جا بمانی.
مثل آلمانی : افتادن در گل و لای ننگ نیست ، ننگ در این است که در همانجا بمانی .
مثل آلمانی : بدون دوستان به سر بردن بدتر از داشتن دشمنان است.

NIMA.N
08-14-2009, 12:46 PM
مثل آلمانی : برای مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.
مثل آلمانی : یک دروغ تبدیل به راست می شود وقتی که انسان باورش کنید.
مثل آلمانی : بهترین توبه، خودداری از گناه است.
مثل آلمانی : اگر می خواهی قوی باشی نقاط ضعف خود را بدان.
مثل آلمانی : بسیاری از افراد در موقعی که برنده می شوند می بازند و بسیاری دیگر وقتی که می بازند، برنده می شوند.
مثل آلمانی : خالی ترین ظرفها، بلندترین صداها را می دهد.
مثل آلمانی : برای مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.
مثل آلمانی : هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود.

NIMA.N
08-14-2009, 12:46 PM
ضرب المثلهای چینی
مثل چینی : آنکس که جرأت مبارزه در زندگی را ندارد ، بالاجبار طناب دار را به گردن می اندازد .
مثل چینی : آنکس که در هر جا دوستانی دارد ، همه جا را دوست داشتنی می یابد .
مثل چینی : راستی یگانه سکه ایست که همه جا قیمت دارد .
مثل چینی : موقعیکه دهانت می خورد بگذار با شکمت مشورت کند .
مثل چینی : مردان در اوقات خوشبختی نسبت به سایر افراد همدردی نشان می دهند و زنان در اوقات بدبختی .

NIMA.N
08-14-2009, 12:46 PM
مثل چینی : هیچ وقت بیش از زمانیکه سر و کارمان با احمق است احتیاج به هوش زیاد نداریم .
مثل چینی : بدبختی آن نیست که می توان از آن بر حذر بود ، بلکه آن است که گریزی از آن نیست .
مثل چینی : هنگامیکه خشم حرف می زند عقل چهرۀ خود را می پوشاند .
مثل چینی : همیشه دزدی وجود دارد که دزد دیگر را غارت کند .
مثل چینی : مردیکه کوه را از میان برداشت ، کسی بود که شروع به برداشتن سنگریزه ها کرد .
مثل چینی : آنکه دربارۀ همه چیز می اندیشد ، دربارۀ هیچ چیز تصمیم نمی گیرد .
مثل چینی : عمارت بزرگ را از سایه اش و مردان بزرگ را از سخنانشان می توان شناخت.
مثل چینی : انسان موفق لاقید نیست و انسان لاقید موفق نیست .
مثل چینی : اگر به خاموش کردن آتش می روی ، لباس غلفی بر تن مکن .
مثل چینی : با ثروت می توان بر شیاطین فرمانروایی کرد . بدون ثروت حتی نمی توان بره ای را احضار کرد .
مثل چینی : مردم به سخنان مرد پولدار همیشه گوش می کنند.
مثل چینی : «عجله» کاری را که «احتیاط» قدغن کرده انجام می دهد.
مثل چینی : یک مرد بزرگ عیوب مرد کوچک را نمی بیند.

NIMA.N
08-14-2009, 12:46 PM
=انسان صد سال هم زندگي نمي كند ولي غصه هزار سال را مي خورد . چيني
۲=آنها در رختخواب زن و شوهرند و خارج از رختخواب مهمان. چيني
۳=اگر سالخورده هستي پند و اندرز بده و اگر جوان هستي به نصيحت گوش فرا بده. چيني
۴=اگر نميخواهي سرت كلاه برود قيمت جنس را از سه مغازه بپرس. چيني
۵=از داخل باهوش باش و از خارج مسخره گي پيشه كن. چيني

NIMA.N
08-14-2009, 12:47 PM
=اشتباه يك لحظه ؛ يك عمر اندوه به بار مي اورد . چيني
=انسان عيوب خود را فقط از طريق چشمان افراد ديگر تواند ديد. چيني
=ارزش دختر يك دهم ارزش پسر هست . چيني
=اگر مي خواهي مزرعه خوشبختي خود را توسعه بدهي خاك قلبت رو هموار كن. چيني
=اگر از تلاش دست برداري از زيستن هم دست برداشته اي. چيني
=اگر مردي لئيم باشد پسرش حتما به اسراف خواهد پرداخت. چيني
=اگر كتب داريد خوش خواهيد بود ولي خوشتر خواهيد بود زماني كه ديگر احتياج به كتب نداريد. چيني

NIMA.N
08-14-2009, 12:47 PM
=اگر فقير با ثروتمند معاشرت كند ديگر شلوار نخواهد داشت كه به پا كند. چيني
=انكه تهمت ميزند هزار بار مي كشد و قاتل فقط يك بار . چيني
=از آهسته رفتن مترس از بي حركت ايستادن بترس. چيني
=اگر در جواني سوزني بدوزدي در پيري پول خواهي دزديد. چيني
=آدم با هوش درد سرهاي بزرگ را به دردسرهاي كوچك تبديل ميكند و دردسرهاي كوچك را از بين
مي برد. چيني
=اگر مردي به زنش بي وفا باشد مانند آن است كه از درون به خارج تف كند ولي اگر زني به
شوهرش بي وفا باشد مانند آن است كه از خيابان در داخل منزل تف اندازد. چيني

NIMA.N
08-14-2009, 12:47 PM
=اسب بي لگام و زن بي ادب انسان را به نابودي مي كشد . چيني
=اگر ميخواهي براي يك روز معذب باشي مهماني كن و اگر مي خواهي براي يك سال معذب باشي پرنده نگاهدار و اگر مي خواهي مادام العمر معذب باشي زن بگير. چيني
= اگر ميخواهيد دشمنان شما بر اسرار شما اگاه نشوند به دوستان خود افشا نكنيد . چيني
=اگر رقص هم بلد نيستي لا اقل توانايي حركت دادن دست و پا را كه داري. چيني
=اگر برادران با هم كار كنند كوه طلا مي شود. چيني
=اسب خوب براي خوردن علف به قفا برنميگردد زن خوب نيز شوهر دوم اختيار نمي كند. چيني
=اگر چه در كنار جنگل زندگي مي كني ولي قدر چوب را بدان. چيني

NIMA.N
08-14-2009, 12:48 PM
کارگر بی‌مهارت، ابزار کارش را مقصر می‌داند.»
متراف فارسی: «عروس نمی‌توانست برقصد، می‌گفت زمین ناهموار است.»

«یک پرنده‌ در دست، بهتر از دوتا روی درخت است.»
مترادف فارسی: «سرکه نقد به از حلوای نسیه.»

«دوری باعث علاقمندی می شود.»
مترادف فارسی: «دوری و دوستی.»

«شاید که گربه به شاهی نظر کند.»
مترادف فارسی: «به اسب شاه گفته یابو.»

«استحکام زنجیر به اندازه ضعیف‌ترین حلقه آن است.»
مترادف ندارد قسمتي از داستان ژولیوس سزار از شکسپير

NIMA.N
08-14-2009, 12:48 PM
«ترسو هزاربار پیش از مرگ می‌میرد. آدم نترس فقط یکبار مزه مرگ را می‌چشد.»
مترادف فارسی: «ترس برادر مرگ است.»

«دری که غژغژ می‌کند عمرش بیشتر است.»

«صدای عمل رساتر از حرف است.»
مترادف فارسی: «به عمل کار برآید به سخندانی نیست.»

«هرجا که پند و اندرز لازم آید، کمتر گوش شنوا است»

«احمق و پولش به راحتی از هم جداشدنی هستند»

NIMA.N
08-14-2009, 12:49 PM
«روباه بوی گندش را زودتر از دیگران استشمام می‌کند»
مترادف فارسی: «چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار می‌کند»

«به هنگام نیاز، دوست واقعی شناخته می‌شود.»
مترادف فارسی: «دوست آن باشد که گیرد دست دوست// در پریشان‌حالی و درماندگی»

«پس از طوفان، آرامش گسترده می‌گردد.»
مشابه فارسی: «بعد از خشم پشیمانی است»

«بعد از نهار کمی استراحت کنید، بعد از شام یک کیلومتر راه بروید.»

«یک شروع خوب، پایان خوبی در پی دارد.»
خلاف فارسی: «خشت اول چون نهد معمار کج// تا ثریا می رود دیوار کج» مولوی

NIMA.N
08-14-2009, 12:49 PM
«انسان نیک در جمع اشرار، شریرترین آن‌ها به نظر می‌رسد.»

«یک جراح خوب دارای چشمی همانند عقاب، دلی مثل شیر و دستی زنانه است.»

«یک وجدان گناه‌کار به سرزنش دیگران محتاج نیست»

«کسی که همه‌کار انجام می‌دهد استاد هیچ‌کاری نیست.»
مترادف فارسی: « همه‌کاره و هیچ‌کاره.»

«دروغ پا ندارد.»
مترادف فارسی: «دروغگو تا در خانه‌اش.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:49 PM
«حقیقت تا چکمه‌هایش را بپوشد، دروغ نیمی از جهان را دور زده است.» منسوب به وینستون چرچیل

«دانش ناقص خطرناک است.»
مترادف فارسی: «نیم‌طبیب خطر جان، نیم‌فقیه خطر ایمان»
تمثیل: «دوکس دشمن ملک و دینند یکی پادشاه بی حلم و دیگری زاهد بی علم» سعدی
تمثیل: «آن‌که نداند رقمی بهر نام// به زفقیهی که بود ناتمام» امیر خسرو

«دل‌شاد بودن، عمر انسان را طولانی می‌کند.»

«لغزش در عمل چه یک اینچ، چه یک مایل.»

«هر پول سیاهی که پس‌انداز شود، سودی است که کسب شده است.»
مترادف: «قطره قطره است وانگهی دریا»

NIMA.N
08-14-2009, 12:50 PM
«شخص به اطرافیانش شناخته می شود»
مترادف فارسی: «تو اول بگو با کیان دوستی// پس‌آنگه بگویم که تو کیستی» سعدی

«تصویر از هزاران جمله گویاتر است»

«یک بادیه پر از شیر به قطره‌ای زهر، فاسد می‌گردد»

«بر سنگ غلطان سبزه نروید»
مترادف فارسی: «که بر سنگ گردان نروید نبات» سعدی

«مغز سالم در بدن سالم»
اصل لاتینی: «mens sana in corpore sano»
مترادف فارسی: «عقل سالم در بدن سالم است»

NIMA.N
08-14-2009, 12:50 PM
«یک ضربه بموقع، باعث صرفه‌جویی در نه ضربه دیگر است»

مترادف فارسی: «یک ضربه کاری از ضربات بعدی جلوگیری می‌کند»


«هر گربه‌ای ماهی را دوست دارد اما از اینکه پنجولش خیس شود بیزار است»

«هیچ گلستانی تمام انواع گل‌ها را ندارد»
مترادف فارسی: «گل بی‌علت و بی‌عیب خداست» پروین اعتصامی

«زینت فراوان، بدون شلوار»
مترادف فارسی: «هرچه داره به بر داره، به خونه دست خر داره»

«هرچیز خوبی به پایان می‌رسد»

NIMA.N
08-14-2009, 12:50 PM
همه کلاه است، پیش‌بند وجود ندارد»
مترادف فارسی: «همه من هستند، هیچ‌کس نیم‌من نیست»

«همه راه‌ها به رم راه‌برند»
مترادف فارسی: «همه راه‌ها به رم ختم می‌شوند

«عدالت در دوستی و جنگ»

«همه‌چیز خوب، پایانش نیز خوب»
متضاد فارسی: «خشت اول چون نهد معمار کج// تا ثریا می‌رود دیوار کج» مولوی

«هرچه می‌درخشد طلا نیست»
مترادف فارسی: «هرچه می‌درخشد طلا نیست»
مترادف فارسی: «هر گردی گردو نیست»

NIMA.N
08-14-2009, 12:51 PM
«هرکه صبر کند به همه چیز می‌رسد»
مترادف فارسی: «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی»

«هم‌اش کار بدون سرگرمی، جک را به بچه‌ای خل تبدیل می‌کند»

«یک‌عدد سیب در روز، دکتر را دور نگه‌می‌دارد»

«چشم برای چشم و دندان برای دندان» انجیل عهد عتیق
مترادف: «چشم در عوض چشم و دندان در عوض دندان»


«سم دیگران نباید الزامأ برای تو باشد»
مترادف لاتینی: "One man's medicine is another man's poison."
ترجمه: (داروی یکی، کشنده دیگری است)

NIMA.N
08-14-2009, 12:51 PM
«یک اونس پیش‌گیری بهتر از یک پاوند مداوا است»
مترادف فارسی: «چرم را تا سگ نبرده باید حفظ کرد»
مترادف فارسی: «گوشت را نباید دم چنگ گربه گذاشت»

«رگبار آوریل، باعث فراوانی گل در ماه مه است»

ترجمه: «سؤال کن تا بیابی»
مترادف فارسی: «پرسان پرسان می‌روند هنوستان»

«از من نپرس تا به تو دروغ نگویم»

«نپرس تا دروغ نشنوی»

NIMA.N
08-14-2009, 12:52 PM
«رختخوابت را که پهن کردی باید در آن هم بخوابی»
مترادف فارسی: «آش کشک خالته، بخوری پاته نخوری پاته»
مشابه فارسی: «خودکرده را تدبیر نیست»

«چوکاشتی باید بدروی»
مترادف فارسی: «چو جو کاشتی، جو حاصل آید»
مترادف فارسی: «هرچه بکاری تو، همان بدروی»

«کتری که موظب‌اش باشی هرگز نمی‌جوشد»
مشابه فارسی: «اگر خودم بالای سرش بودم پسر می‌زایید»

«کار زن پایان‌پذیر نیست»
بیتی از شعر: "A man may work from sun to sun, but a woman's work is never done"
ترجمه: (مرد اگر از طلوع تا به غروب در تلاش معاش دل‌بنداست// زن همیشه به کار ِخانه خویش چست و چالاک در جهداست»
مترادف فارسی: «کار کدبانو (کار منزل) تمام‌شدنی نیست»


«یک زن به مرد همان‌قدر محتاج است که یک ماهی به دوچرخه» (طنز)

NIMA.N
08-14-2009, 12:52 PM
«کلمه‌ای به دانا کفایت کند»
اصل لاتینی: «Verbum sapienti saepet.»
مترادف فارسی: «در خانه اگر کس است یک حرف بس است»

«جمله‌ای که گفته شد قابل بازگشت نیست»
متراف فارسی: «تیری که رها شد به چله باز نگردد»

«سگی که پارس می‌کند، به ندرت گاز می‌گیرد»
مترادف فارسی: «سگ لاینده، گیرنده نباشد»

«چیزی را که برای دیگران آرزو می‌کنی ممکن است نصیب خودت شود»

«زیبایی در چشم بیننده است»
مترادف فارسی: «علف به دهن بزی شیرین است»

«زیبایی سطحی است اما زشتی تا استخوان نفوذ می‌کند»

NIMA.N
08-14-2009, 12:53 PM
«زیبایی درهای بسته را می‌گشاید اما فقط پرهیزگاران داخل می‌شوند»

«آبجو پیش از لیکور سالم نیست، اما لیکور پیش از آبجو سرحال‌آورنده است»

«گدا، انتخاب‌کننده نیست»

«تنهایی بهتر از بودن در جمع دوستان بد است»
مترادف فارسی: «دلا خو کن به تنهایی که از تن‌ها بلا خیزد»

«اگر به نظر ابله آیی، بهتر از آن است که دهانت را باز کنی و بلاهتت ثابت شود»

«تأخیر داشتن بهتر از هرگز نرسیدن است»
مترادف فارسی: «دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است»

«ایمنی بهتر از تأسف است»
مترادف فارسی: «علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد// دريغ سود ندارد چو رفت كار از دست» سعدی

«ابلیس آشنا بهتر از ناآشنا است»

NIMA.N
08-14-2009, 12:53 PM
«پرندگان همجنس با هم پرواز می‌کنند»
مترادف فارسی: «کبوتر با کبوتر، باز با باز// کند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز»

«داروی تلخ شفابخش‌تر است»


«خون از آب غلیظ‌تر است»
مترادف فارسی: «اول خویش، سپس درویش»

«خون فوران خواهد کرد» بر اساس نقل‌قولی از شاسر: قتل برملا خواهد شد»

«پسربچه، می‌خواهد پسربچه باشد»
اصل لاتینی: «Sunt pueri pueri, pueri puerilia»

NIMA.N
08-14-2009, 12:53 PM
«پسربچه، پسربچه است و می‌خواهد بازی‌های پسرانه کند»

«عقل، بهتر از زور بازو است»

«نان، قوت زندگی است»

«صبحانه مانند یک شاه، نهار مثل یک شاهزاده، شام مثل یک فقیر»
مترادف فارسی: «صبحانه را تنها، ناهار را با دوستان و شام را با دشمنت صرف کن»

«کره در صبح مانند طلا، در ظهر مانند نقره، در شب مثل سرب است»

«بخت به یاری اندیشه‌های پیشرو وارد میدان می‌شود.» لویی پاستور

«از نوشیدن شراب سیب روی آبجو هرگز نترس؛ اما نوشیدن آبجو روی شراب سیب سوارکار بدی از تو می‌سازد.»

«نزدیک بود، اما سیگار را نبردی.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:53 PM
«احترام مرد به لباس است.»
مترادف فارسی: «آستین نو پلو بخور!»

«احترام مرد به لباس نیست.»
مترادف فارسی: «آدم را به جامه نشناسند»
تمثیل: «لباس طريقت به تقوا بود// نه در جبه و دلق و خضرا بود»
تمثیل: «تن آدمی شریف است به جان آدمیت// نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» سعدی

«همه‌گان از شعور برخوردار نیستند.» ولتر

«آدم ترسو چندین بار می‌میرد، اما آدم شجاع فقط یکبار.»
مترادف فارسی: «ترسو مرد»
مترادف فارسی: «ترس برادر مرگ است»

«از کم‌عمق‌ترین محل رودخانه گذر کن!»
مترادف فارسی: «بی‌گدار به آب نزن!»

«کنجکاوی باعث مرگ گربه است، رضامندی زندگی دوباره به او می‌بخشد.»

«جامه خود را به اندازه پارچه‌ات بدوز!»
مترادف فارسی: «پا را به اندازه گلیم خود دراز کن!»

NIMA.N
08-14-2009, 12:54 PM
ضرب‌المثل‌های ترکی



«مرغان گرسنه در رؤیا، انبار غله خواب می‌بینند.»
مترادف فارسی: «شتر در خواب بیند پنبه دانه// گهی لپ لپ خورد، گه دانه دانه»
مترادف فارسی: «آدم گرسنه نان سنگك خواب می‌بيند.»
مترادف فارسی: «آدم برهنه كرباس دولاپهنا خواب می‌بيند.»


«پدر به‌پسرش یک تاکستان هدیه کرد، پسر حتی دانه‌ای انگور به‌پدر نداد.»
مترادف فارسی: «دشمنی بالاتر از اولاد نيست.»
مترادف فارسی: «نخل اين بستان زبار خويشتن خواهد شكست// هيچ‌كس از زادهٔ خود خير در دنيا نديد» کلیم کاشانی


«چیزی را ندانستن عیب نیست، چیزی را نیاموختن عیب است.»
مترادف فارسی: «پرسيدن عيب نيست، ندانستن عيب است.»
مترادف فارسی: «دانا هم داند و هم پرسد، نادان نداند و نپرسد.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:54 PM
«دو نفر بندباز روی یک طناب نمی‌توانند نمایش دهند.»
مترادف فارسی: «دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.»
مترادف فارسی: «دو شمشير در نيامی نگنجند.»
مترادف فارسی: «ده درويش در گليمی بخسبند و دو پادشاه در اقليمی نگنجند.» سعدی
مترادف فارسی: «آن‌جا كه عشق خيمه زند جای عقل نيست// غوغا بود دو پادشه اندر ولايتی» سعدی
مترادف فارسی: «بزم دو جمشيد مقامی كه ديد// جای دو شمشير نيامی كه ديد» نظامی
مترادف فارسی: «تنگ باشد يكی جهان و دو شـاه// تنگ باشد يكی سپهر و دوماه» سنائی


«به‌خاطر یک شپش نباید خانه را به‌آتش کشید.»
مترادف فارسی: «برای یک شپش، لحاف را بیرون نمی‌اندازند.»
مترادف فارسی: «برای یک کک، گلیم را نمی‌سوزانند.»
مترادف فارسی: «دوست را کس به‌یک بدی نفروخت// بهر کیکی گلیم نتوان سوخت» سنائی
مترادف فارسی: «برای یک بی‌نماز در مسجد را نمی‌بندند.»


«پرسیدن عیب نیست، نپرسیدن عیب است.»
مترادف فارسی: «پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:54 PM
«روشنایی شدید زود خاموش می‌شود.»
مترادف فارسی: «تب تند زود عرق می‌کند»


«دشمن دانا را به‌دوست نادان ترجیح می‌دهم.»
مترادف فارسی: «دشمن دانا بلندت می‌کند// بر زمینت می‌زند نادان دوست» سعدی
مترادف فارسی: «دوستی با مردم دانا نكوست// دشمن دانا به‌از نادان دوست» نظامی
مترادف فارسی: «دشمن دانا كه غم جان بود// بهتر از آن دوست كه نادان بود» نظامی


«جان از بدن بیرون می‌رود ولی عادت می‌ماند.»
مترادف فارسی: «ترك عادت موجب مرض است.»
مترادف فارسی: «عادت، طبيعت ثانوی است.»
مترادف فارسی: «با جان مگر از جسد بر آيد// خويی كه فرو شده است با شير» سعدی


«با طناب پاره نباید داخل چاه شد.»
مترادف فارسی: «با بند پوسیدهٔ کسی نباید به‌چاه رفت.»
مترادف فارسی: «به‌ريسمان پوسيده كسی در چاه شدن.»
مترادف فارسی: «با طناب پوسيده كسی به‌چاه مرو.»
مترادف فارسی: «با طناب پوسیده کسی به‌چاه افتادن.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:55 PM
«قطره قطره، دریا شود.»
مترادف فارسی: «قطره قطره جمع گردد وانگهی دريا شود.»
مترادف فارسی: «اندك اندك خيلی شود و قطره قطره سيلی.» سعدی
مترادف فارسی: «اندك اندك بهم شود بسيار// دانه دانه است غله در انبار» سعدی


«کسی که در دریا درحال غرق‌شدن است، به‌مار هم چنگ می‌اندازد.»
مترادف فارسی: «غريق بر هر گياه خشك چنگ زند.» (الغريق يتشبث به كل حشيش)
مترادف فارسی: «فرومانده‌مردم به‌گرداب در// زند چنگ در هر گياه ناگزر» ادیب پیشاوری


«پیش از دیدن نهر، پاچهٔ شلوارت را بالا نزن.»
مترادف فارسی: «آب ندیده موزه کشیدن.»


«زبان، تیزتر از شمشیر است.»
مترادف فارسی: «زخم زبان از زخم شمشير بدتر است.»
مترادف فارسی: «زخم تير بر تن است و زخم سخن بر جان.»
مترادف فارسی: «زخم سنان بر تن است، زخم زبان بر جان.»


«دوستان واقعی در وقت تنگی شناخته می‌شوند.»
مترادف فارسی: «دوست آن دانم که گیرد دست دوست// در پریشان حالی و درماندگی» سعدی

NIMA.N
08-14-2009, 12:55 PM
«خر نداند قدر مربا.»
مترادف فارسی: «خر چه داند قدرحلوای نبات.»
مترادف فارسی: «قيمت زعفران چه داند خر.»
مترادف فارسی: «قدر لوزينه خر كجا داند.»
تمثیل: «پیش خر، خرمهره و گوهر يكی است.» مولوی
تمثیل: «من آنم كه در پای خوكان نریزم// مر این قیمتی لفظ دُرّ ِ دَری را» ناصرخسرو
تمثیل: «تو قدر فضل شناسی كه اهل فضلی و دانش// شبه فروش چه داند بهای دُرّ ثمين را» سعدی


«هرکه خواهان گل سرخ است نیش خارش را نیز تحمل می‌کند.»
مترادف فارسی: «نوش خواهی، نیش می‌باید چشید.»
مترادف فارسی: «در بيابان گر به‌شوق كعبه خواهی زد قدم// سرزنش‌ها گر كند خار مغيلان غم‌مخور» حافظ


«اگر حلب دور است، آرشین این‌جاست.»
مترادف فارسی: «اگر یزد دور است، گز نزدیک است.»
مترادف فارسی: «اگر یزد نیست، گـَز هست!»
مترادف فارسی: «همدان دور است؟ كر دوش نزديك است!»
مترادف فارسی: «اگر سیستان دور است، میدانش نزدیک است.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:56 PM
«یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به دیگری.»
مترادف فارسی: «اول یک سوزن به خودت بزن بعد یک جوالدوز به دیگران.»


«وطن انسان جایی است که شکم سیر است، نه‌آنجا که زاده‌شده است.»
مترادف فارسی: «سعديا حب وطن گرچه حديثی است درست// نتوان مرد به‌سختی كه در اين‌جا زادم» سعدی


«آدم هرچه در هفت‌سالگی باشد، در هفتاد‌سالگی هم هست.»
مترادف فارسی: «عقل به هفت که نرسید به هفتاد هم نمی‌رسد.»


«طناب‌ها از جای نازک پاره می‌شوند.»
مترادف فارسی: «طناب از جای باريك پاره می‌شود.»


«سگ‌هایی که می‌خواهند گاز بگیرند، دندانشان را نشان نمی‌دهند.»
مترادف فارسی: «سگی كه پارس می‌كند گاز نمی‌گيرد.»
مترادف فارسی: «سگ لاينده گيرنده نباشد.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:56 PM
«کفن جیب ندارد.»
مترادف فارسی: «کفن جیب ندارد.»

«هرکه به‌تقصیر خویش برزمین افتد، نباید گریه کند.»
مترادف فارسی: «خودافتاده نگريد.»
مترادف فارسی: «خودكرده را چه درمان.»
مترادف فارسی: «خودکرده را تدبیر نیست.»
مترادف فارسی: «خودم كردم كه لعنت بر خودم باد.»


«سرکهٔ تند، به‌خمره‌اش آسیب وارد می‌کند.»
مترادف فارسی: «حسود هرگز نياسود.»


«مرغ همسایه به‌چشم همسایه، غاز است.»
مترادف فارسی: «مرغ همسایه غاز است.»
مترادف فارسی: «مرغ همسايه غاز می نمايد.»
مترادف فارسی: «مرغ همسايه تخم غاز ميكند.»
مترادف فارسی: «آش همسايه روغن غاز دارد.»
مترادف فارسی: «دوغ در خانه ترش است.»
مترادف فارسی: «علف در آغل تلخ است.»
مترادف فارسی: «شتر، در قطار ديگران خوش نمايد.»
مترادف فارسی: «نعمت ما به چشـــم همسايه// صــد برابر فزون كند پايه// چـون زچشم نياز می‌بيند// مرغ همسايه غاز می‌بيند» رشید یاسمی

NIMA.N
08-14-2009, 12:56 PM
«سگ می‌غرد، کاروان میرود.»
مترادف فارسی: «سگ لايد و كاروان گذرد.»
مترادف فارسی: «زآنهمه بانگ و علالای سگان// هيچ واماند زراهی كاروان؟» جلال‌الدین محمد بلخی


«این باید گوشواره‌ای در گوش تو باشد.»
مترادف فارسی: «آویزهٔ گوش کردن.»
مترادف فارسی: «پشت گوش نوشتن.» (پشت گوشت بنويس!)


«تر، که درکنار خشک باشد با او هم می‌سوزد.»
مترادف فارسی: «تر و خشک باهم می‌سوزد.»
مترادف فارسی: «آتش دوست و دشمن نداند.»
مترادف فارسی: «آتش كه به‌بيشه افتاد، تر و خشك نپرسد.»
مترادف فارسی: «آتش چو به‌شعله بركشد سر// چه هيزم خشك و چه گل تر» امیر خسرو

NIMA.N
08-14-2009, 12:57 PM
«درختی که میوه داره بهش سنگ پرتاب می کنند.»
مترادف فارسی: «به‌درخت بی‌ثمر سنگ نمی‌زنند.»


«کسی که با غضب بلند شود، با ضرر می‌نشیند.»
مترادف فارسی: «غضب اولش ديوانگی است و آخرش پشیمانی.»
مترادف فارسی: «عاقبت خشم پشیمانی است.»
تمثیل: «غضب از شعله‌های شیطانی است// عاقبت موجب پشیمانی است»


«هرکه پول بدهد، نی هم می‌زند.»
مترادف فارسی: «تو نی‌ات را زدی.»
توضیح: «مردی که عزم سفر کرده بود، دوستان و آشنایانش به‌بدرقه او آمده و هرکدام سفارش کالایی را دادند. از آن میان فقط جوانی نزدیک رفته و گفت این پول را بگیر و برایم یک نی‌لبک بیاور. مرد مسافر گفت: تو نی‌لبکت را زدی.»


«آن‌کسی که باد می‌کارد، طوفان خواهد دروید.»
مترادف فارسی: «هركه باد بكارد، طوفان درو خواهد كرد.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:57 PM
«شاهین گوشت کوچک میخورد،شتر علف بزرگ.»
ترجمه: «شاهین کوچک، اما بلندپرواز است.»
مترادف فارسی: «فلفل مبین چه تیز است، بشکن ببین چه تیز است.»
مترادف فارسی: «از سوزن كوتاه‌قد كاری برمی‌آید كه از نیزهٔ بلند برنمی‌آید!»
تمثیل: «به خردگی منگر دانهٔ سپندان را// نگاه كن كه بقا را چگونه می‌كوشد» ناصرخسرو


«چشمی را که خیلی ازش مواظبت کنی، دانه می‌زند.»


«کاه را نگه‌دار، زمان استفادهٔ از آن فرا می‌رسد.»
مترادف فارسی: «هرچيز كه زار آيد، يك روز به‌كار آيد.»
مترادف فارسی: «هرچه به‌ديده خوار آيد، عاقبت روزی به‌كار آيد.»
مترادف فارسی: «هرچه در چشمت خوار آيد، نگهدار كه وقتی به‌كار آيد.»


«دهانی که از نوشیدن شیر داغ سوخته باشد، حتی به‌ماست هم فوت می‌کند.»
مترادف فارسی: «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد.»
مترادف فارسی: «من آزموده‌ام اين رنج و ديده اين سختی// زريسمان متنفر بود گزيدهٔ مار» سعدی

NIMA.N
08-14-2009, 12:58 PM
یک جمله دلنشین، مار را از سوراخش بیرون می‌آورد.»
مترادف فارسی: «زبان خوش مار را از سوراخ بيرون می‌آورد.»
مترادف فارسی: «به نرمی برآيد زسوراخ مار// كه تيزی و تندی نيايد بكار» فردوسی


«کسی که پشت‌ هم بد می‌آورد، هنگام خوردن فرنی هم دندانش می‌شکند.»
مترادف فارسی: «بخت چون برگشت، پالوده دندان بشكند.»
مترادف فارسی: «بخت كه برگردد، عروس در حجله نر گردد.»
مترادف فارسی: «بدبخت اگر مسجد آدينه بسازد// يا طاق فرود آيد و يا قبله كج آيد»


«روباه دستش به‌انگور نرسيد، گفت ترش است.»
مترادف فارسی: «شغال پوزش به‌انگور نرسيد، گفت ترش است.»
مترادف فارسی: «پيرزن دستش به‌آلو نمی‌رسيد، گفت ترش است.»
مترادف فارسی: «گربه دستش به‌گوشت نمی‌رسيد، گفت بو میدهد.»


«خروسی را که بی‌موقع بخواند سر می برند.»
ترجمه: «خروسی را که بی‌موقع اذان گوید باید سر برید.»
مترادف فارسی: «مرغ بی‌وقت‌‌خوان را سر برند.»
مترادف فارسی: «مرغی را که بی‌وقت می خواند باید سربرید.»
تمثیل: «ندانی كه چون مرغ بی‌وقت خواند// به‌جای پرافشاندن سرفشاند» نظامی

NIMA.N
08-14-2009, 12:58 PM
«پهلوان زمین‌خورده از کشتی‌گرفتن خسته نمی‌شود.»


«اگر دوران، مناسب حالت رفتار نکرد، تو خود را با او هماهنگ کن.»
مترادف فارسی: «زمانه باتو نسازد، تو با زمانه بساز!»

NIMA.N
08-14-2009, 12:58 PM
ضرب‌المثل‌های بومیان آمریکا




«ای روح بزرگ، مرا از قضاوت در امور دیگران، پیش از آن‌که فرسنگی در پای‌پوش آن‌ها طی طریق نکرده‌ام، بازدار.»
«زمین را از پدران خود به ارث نبرده‌ایم، ما آن‌را از فرزاندانمان به امانت گرفته‌ایم.»
«مردی که برای خانواده‌اش تلاش می‌کند نمی‌تواند ثروتمند شود.»
«وقتی‌که آخرین رودخانه مسموم شد و آخرین ماهی به دام افتاد، و زمانی که آخرین درخت قطع شد، آن‌گاه خواهیم دانست که پول را نمی‌توان خورد.»

NIMA.N
08-14-2009, 12:58 PM
ضرب‌المثل‌های بلغاری




«از کلاغ هرگز کبوتر به وجود نمی‌آید.»
مترادف فارسی: «از مار نزاید جز ماربچه»
مترادف فارسی: «از آشیان غراب طاووس نپرد»
تمثیل: «تخم اگر جو بود، جو آرد بر// بچه سنجاب زاید از سنجاب» ناصرخسرو
تمثیل: «به موبد چنان گفت دهقان سغد// که برناید از خانه باز جغد» فردوسی
«اگر خانه می‌خواهی ساخته‌شده بخر، اگر زن می‌خواهی ساخته‌نشده بگیر.»


«برای یک گاری پر از سفال،یک ضربهٔ عصا کافی است.»
«بهترین سیب‌ها نصیب خوک می‌شود.»
مترادف فارسی: «خربزه شیرین نصیب شغال (کفتار) می‌شود.»
مترادف فارسی: «سیب سرخ برای دست چلاق خوب است.»
تمثیل: «نشود شاهد زیبارو جز همدم زشت// نخورد خربزهٔ شیرین الا کفتار» قاآنی

NIMA.N
08-14-2009, 12:59 PM
«تنها نیکوکاری آدم خسیس مرگ زودرس اوست.»
«زندگی در جهنم با خردمندان، خوشتر از بهشت در جوار ابلهان.»
مترادف فارسی: «نشست تو با زیرکان در مغاک // به‌است از بهشت و نشست مژاک»


«سخن نیک تا دوردست‌ها شنیده می‌شود؛ حرف بد دورتر از دوردست‌ها بگوش می‌رسد.»
«سگ قلاده به گردن، خرگوش نمی‌گیرد.»
مترادف فارسی: «اگر در خانه، خودرا قید سازی// کجا مرغ حرم را صید سازی» اوحدی


«طوفان درختان تنومند را می‌شکند، درختان کوچک را فقط خم می‌کند.»
مترادف فارسی: «تواضع سر رفعت افـرازدت// تکبر به‌سر اندر اندازدت» سعدی
مترادف فارسی: «از تواضع بزرگوار شوی// واز تکبر ذلیل و خوار شوی» سنایی
تمثیل: «افتادگی آموز اگر طالب فیضی// هرگز نخورد آب زمینی که بلند است» پوریای ولی

NIMA.N
08-14-2009, 12:59 PM
«کسی که بین دو صندلی بنشیند، زمین می‌خورد.»
مترادف فارسی: «بین دو پلاس برزمین است.»
مترادف فارسی: «بین دو فرش نشستن»


«مرغ همسایه همیشه تخم بزرگ‌تر می‌گذارد.»
مترادف فارسی: «مرغ همسایه تخم غاز می‌کند.»
مترادف فارسی: «آش همسایه روغن غاز دارد.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:00 PM
ضرب‌المثل‌های ایتالیایی




«حیف صابون که سر خر را با آن بشویند.»
مترادف فارسی: «که زنگی به شستن نگردد سفید»


«یک سندان خوب از پتک هراسی ندارد.»
مترادف فارسی: «شتر نقاره‌خانه‌است، از صدای طشتک و طبلک رم نمی‌کند.»
مترادف فارسی: «اشتر که چهاردندان شود از آواز جرس نترسد.»
مترادف فارسی: «قاطر قصاب‌خانه کاردخونی زیاددیده.»
تمثیل: «نترسم من از کبک یافه‌سرای// که اشتر نترسد ز بانگ درای» اسدی طوسی


«هرکه به‌آسیاب می‌رود، خود را آردی می‌کند.»
مترادف فارسی: «همنشین بد چون آهنگر است، اگر جامه نسوزد، دود در تو نشاند.»


«هرکه به‌راه راست رفت، گمراه نخواهد شد.»
مترادف فارسی: «راه راست برو اگرچه دور است.»
مترادف فارسی: «راه راست، گم‌شدن ندارد.»
تمثیل: «راستی موجب رضای خداست// کس ندیدم که گم شد از ره راست» سعدی

NIMA.N
08-14-2009, 01:00 PM
«هرکه آهسته رفت، راه بیشتری را به ‌تندرستی طی می‌کند.»
مترادف فارسی: «شتر آهسته می‌رود شب و روز (اسب تازی دو تک رود به شتاب...)» سعدی
مترادف فارسی: «رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود// رهرو آن‌است که آهسته و پیوسته رود»


«قشنگ آنست که به‌دل نشیند.»
مترادف فارسی : "علف باید به دهن بزی شیرین بیاد!"


«آدمی تا پای تابوت هم از آموختن بازنماند.»
مترادف فارسی: «ز گهواره تا گور دانش بجوی» فردوسی


«سوپ مرغ پیر خوشمزه‌تر است.»

«میمون در لباس ابریشمی هم، میمون باقی می‌ماند»
مترادف فارسی: «خر ار جل اطلس بپوشد خر است» سعدی
مترادف فارسی: «خر همون خره پالونش عوض شده»»

«اگر اصل نباشد، بدل خوبی است.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:00 PM
«یک دست، دگر دست را شوید.»
مترادف فارسی:«دست، دست را می‌شوید.»
مترادف فارسی: «دست، دست را می‌شوید، دست هم برمی‌گردد صورت را می‌شوید.»


«اول «ناپل» را ببین بعد «بمیر».»
توضیح: «ترجمه این مثل به‌زبان‌های دیگر، طنز نهفته درآن را که نوعی بازی با کلمات است، بیان نمی‌کند. "muori" نام شهری است که پس از گذشتن از ناپل پدیدار می‌شود. از سویی دیگر این لغت به معنی «تو می‌میری» هم می‌باشد.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:02 PM
«اگر می خواهی ماهی فراوانی بگیری، به دریا برو.»
«خداوند، گوشت را به ما ارزانی داشت، شیطان آشپزخانه را.»
«وقتی که بازی به ‌پایان می‌رسد، شاه و سربازان دوباره داخل یک جعبه قرار می‌گیرند.»
مترادف فارسی: «مرگ به فقیر و غنی نگاه نکند.»
مترادف فارسی: «مرگ پیر و جوان نمی‌شناسد.»
تمثیل: «فرق شاهی وبندگی برخاست// چون قضای نبشته آید پیش// گر کسی خاک مـرده باز کند// ننماید توانگر و درویش» سعدی
تمثیل: «اگر تاج داری و گر درد و رنج// همان بگذری زین سرای سپنج// اگر شهریاری و گر زیردست// جز از خاک تیره نیابی نشست» فردوسی
«هرکس هرکاری را فقط به ‌خاطر پول انجام بدهد، چیزی نخواهد گذشت که به خاطر پول هرکاری را انجام دهد.»
«هرکه خواهان خوب سخن‌گفتن است، اول باید خوب فکر کند.»
«هرکه وقت نداشته باشد، از هر گدایی گداتر است.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:02 PM
ضرب‌المثل‌های اندونزیایی



«هرگز فکر نکن که آب آرام تمساح ندارد.»
مترادف فارسی: «از آن مترس که‌های و هو دارد، از آن بترس که سر به تو دارد.»


«تمر در کوهستان و نمک در دریا است، اما همدیگر را در دیگ ملاقات می‌کنند.»
مترادف فارسی: «گذر پوست به دباغخانه می‌افتد.»
مترادف فارسی: «دنیا خیلی کوچک است.»


«روی نازیبا، مقصر، آیینه ترک دار.»
مترادف: «روی تو چون آینه بنمود راست// خود شکن، آیینه شکستن خطاست»


«فیل ِ روی پلک چشمان دیده نمی‌شود، اما مورچهِ آن‌طرف آب دیده می‌شود.»
مترادف فارسی: «خار را کف پای دیگران دیدن و جوالدوز را تو چشم خود ندیدن.»
تمثیل: «خار را در چشم دیگران بینی// شاه تیر را در چشم خود نمی‌بینی» کشف‌المحجوب
تمثیل: «کاهی در چشم من می‌بینید و کوه را در چشم خود نمی‌بینید.» قرةالعین
تمثیل: «به‌چشمت اندر، بالار ننگری تو به‌روز// به‌شب به‌چشم کسان اندرون ببینی کاه» رودکی

NIMA.N
08-14-2009, 01:02 PM
«یک پرنده در دست بهتر از ده تا روی درخت است.»
مترادف فارسی: «سرکه نقد به از حلوای نسیه»
مترادف فارسی: «سیلی نقد از عطای نسیه به»
مترادف فارسی: «نقد موجود به که نسیه موعود»
مترادف فارسی: «گنجشک نقد به از طاووس نسیه»
تمثیل: «ما درخور صید تو نباشیم ولیکن// گنجشک به‌دست است به‌از باز پریده» سعدی


«به‌راستی‌که زبان استخوان ندارد.»
مترادف فارسی: «زبان استخوان ندارد؛ به هرطرف که بگردانی می‌چرخد.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:02 PM
ضرب‌المثل‌های اسکاتلندی



«اسکاتلندی، نیمی بشر نیمی خدا.»
«اسلحه، صلح را به ارمغان می‌آورد.»
«در هیچ کاری عجله جایز نیست مگر گرفتن کک.»
«روزی که نیامده از سالی که گذشته طولانی‌تر است.»
«زن و باد دو بلای لازم هستند.»
«هرگز نگذار دشمن بفهمد که پاهایت می لرزد.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:03 PM
ضرب‌المثل‌های اسپانیایی



«در دهان ِ یابوی پیش‌کشی نگاه نمی‌کنند.»
مترادف فارسی: «دندان ِ اسب پیش‌کشی را نمی‌شمارند.»
مترادف فارسی: «دندان ِ اسب پیش‌کشی را نبینند.»


«بار ِ سوم موفقیت می‌آید.»
مترادف فارسی: «تا سه نشه، بازی نشه.»


«حضرت مریم برای احمق‌ها ظاهر می‌شود.»
مترادف فارسی: «دنیا به کام ابلهان است.»
مترادف فارسی: «جاهل را غنی‌تر می‌رسد روزی.»
تمثیل: «کیمیاگر به غصه مرده و رنج// ابله اندر خرابه یافته گنج» سعدی


«اگر میمون لباس ابریشمی هم بپوشد باز میمون است.»
مترادف فارسی: «پالان ترمه خر را عوض نمی‌کند.»
تمثیل: «اهل نگردد به عمامه سفیه// خر نشود از جل دیبا فقیه» امیر خسرو دهلوی
تمثیل: «نه منعم به مال از کسی بهتراست// خر، ار جل اطلس بپوشد، خراست» سعدی

NIMA.N
08-14-2009, 01:03 PM
«ای مسافر! راهی وجود ندارد، «راه» با رفتن ساخته می‌شود.»


«ویسنته به کجا می‌رود؟ جایی که همه می‌روند.»
مترادف فارسی: «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!»
مترادف فارسی: «در شهر کوران یک چشمت را هم بگذار!»
مترادف فارسی: «در شهر نی‌سواران باید سوار نی شد!»
تمثیل: «چون به در خانه زنگی شوی// روی چو گلنارت چون قار کن» ناصرخسرو


«عشق از در آشپزخانه وارد می‌شود.»


«عشق بر همه‌چیز پیروز می‌شود، پول به همه‌چیز دست می‌یابد، همه‌چیز به مرگ ختم می‌شود، زمان همه‌چیز را می‌بلعد.»


«آن که راحت بیاید، راحت می‌رود.»
مترادف فارسی: «بادآورده را باد می‌برد.»


«دانش، فضایی را اشغال نمی‌کند.»


«در سرزمین کورها یک‌چشمی پادشاه است.»
مترادف فارسی: «در شهر کوران یک‌چشمی پادشاه است.»
مترادف فارسی: «خرس در کوه، بوعلی سیناست.» (در محیط بی خردان هر نادانی ادعای نبوغ تواند کرد.)


«مثل زنبورعسل روی گل»
مترادف فارسی: «مثل موش روی قالب پنیر.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:04 PM
«تنها راه برای تشخیص مزه پودینگ، خوردن آن است.» سروانتس


«سفرهای دراز، دروغ‌های بزرگ.»
مترادف فارسی: «جهان‌دیده بسیار گوید دروغ» سعدی


«هیچ‌ چیز ِ بدی نیست که برای چیزی خوب نباشد.»
مترادف فارسی: «هرچه به دیده خوار آید، عاقبت روزی به کار آید.»
مترادف فارسی: «هرچه در چشمت خوار آید، نگهدار که وقتی به کار آید.»
مترادف فارسی: «هرچیز که زار آید، یک روز به کار آید.»
تمثیل: «هرچیز کزآن بتر نباشد// از مصلحتی به در نباشد// شرّی که به خیر باز گردد// آن خیر بود که شرّ نباشد» سعدی
تمثیل: «میفکن کـَوَل گرچه خوار آیدت// که هنگام سرما به کار آیدت» نظامی


«خواستن، توانستن است.»
مترادف فارسی: «خواستن، توانستن است.»
مترادف فارسی: «کرا خواسته کارش آراسته‌است.» اسدی طوسی
تمثیل: «طلبت چون درست باشد و راست// خود به اول قدم مراد توراست» اوحدی

NIMA.N
08-14-2009, 01:04 PM
«هرکه عاشقت بود، تورا به گریه می‌اندازد.»
مترادف فارسی: «عشق را بنیاد بر ناکامی است// هرکه زین می‌سرکشد از خامی است» عطار نیشابوری
مترادف فارسی: «به گیتی عاشقی بی‌غم نباشد// خوشی و عاشقی باهم نباشد» ویس و رامین
تمثیل: «به عالم هر کجا درد و غمی بود// به هم کردند و عشقش نام کردند» عراقی
تمثیل: «وای ِآن‌کو به دام عشق آویخت// خنک آن‌کو زدام عشق رهاست// عشق برمن در ِعنا بگشود// عشق سر تا بسر عذاب و عناست» فرخی سیستانی


«من تو را می‌شناسم ماهی! حتی اگر با لباس مبدل ظاهر شوی.»
مترادف فارسی: «کور شود کاسبی که مشتری‌اش را نشناسد.»
«ازدواج به مثابه هندوانه‌است. گاهی خوب و گاهی بد از آب درمی‌آید.»
«اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری، اختیار شکمش را در دست بگیر.»
«حقیقت و گل سرخ هردو خار دارند.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:05 PM
ضرب‌المثل‌های ارمنی



«اتحاد قدرت است.»
مترادف فارسی: «اتحاد موجب قدرت است.»
مترادف فارسی: «دست خدا با جماعت است.»
مترادف فارسی: «آب به آب می‌خورد، زور بر میدارد.»
تمثیل: «دولت همه زاتفاق خیزد// بی دولتی از نفاق خیزد» سعدی
تمثیل: «دو دل یک شود بشکند کوه را// پراکندگی آرد انبوه را» نظامی
تمثیل: «مورچگان را چو بود اتفاق// شیر ژیان را بدرانند پوست» سعدی


«اگر او خواست خودش را تو چاه بیفکند تو هم دنبالش میری؟»
مترادف فارسی: «هر که خودش را از پشت بام انداخت، تو هم خودت را پرت می‌کنی؟»
معنی: «در مذمت تقلید آورند. خطاب به کسانی که بدون بررسی و مطالعه، مقلد دیگرانند.»


«اول فکر کن، سپس حرف بزن.»
مترادف فارسی: «اول اندیشه وانگهی گفتار» سعدی

NIMA.N
08-14-2009, 01:05 PM
«او مردم را تا لب آب می‌برد و تشنه برمی‌گرداند.»
مترادف فارسی: «او آدم را می‌بره لب رودخانه و تشنه برمی‌گرداند.»
معنی: «آدم زرنگ و شارلاتانی است.»


«او همه را به یک چشم می‌بیند.»
مترادف فارسی: «او همه را به یک چشم نگاه می‌کند.»
مترادف فارسی: «او همه را به یک چوب می‌راند.»


«بازبان خوش می‌توانی حتی یک مار را هم از لانه‌اش بیرون بکشی.»
مترادف فارسی: «زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می‌آورد.»
مترادف فارسی: «به نرمی برآید زسوراخ، مار» فردوسی
تمثیل: «به شیرین‌زبانی و لطف و خوشی// توانی که پیلی به مویی کشی» سعدی
تمثیل: «از درشتی ناید اینجا هیچ‌کار// هم به‌نرمی سرکند از غار مار» مولوی


«با وجود تنگی لانه، موش سعی می‌کند با یک جارو که به کونش بسته، وارد لانه‌اش شود.»
مترادف فارسی: «موش به سوراخ نمی‌رفت، جارو به دمش بست.»
تمثیل: «نمی‌شد موش در سوراخ کژدم// به یاری، جای‌روبی بست بر دم» نظامی

NIMA.N
08-14-2009, 01:05 PM
«با یک گل بهار نمی‌آید.»
مترادف فارسی: «از یک گل بهار نمی‌شود.»
مترادف فارسی: «بر نادر حکم نتوان کرد.» سعدی
مترادف فارسی: «از یک پرستو تابستان نشود.»
تمثیل: «لیک از یک‌نفر چه‌کار آید// از یکی گل کجا بهار آید» شهریار


«بره در بهار، برف در زمستان.»
مترادف فارسی: «هرچیز به ‌جای خویش نیکوست!»
مترادف فارسی: «هرکاری وقتی دارد.»
مترادف فارسی: «هر چیز به هنگام خوش است.»
مترادف فارسی: «هر چیز به جای خویش و به وقت خویش حق است و با حق بسته.» خواجه نصیرالدین طوسی
تمثیل: «این مثل در زمانه معروف است// که عمل‌ها به ‌وقت موقوف است» سنایی
«بدبختی و خوشبختی، دو خواهرند.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:05 PM
«پلو به حرف پخته نمی‌شود.»
مترادف فارسی: «از حلواحلوا (خرما خرما) گفتن، دهن شیرین نمی‌شود.»
مترادف فارسی: «از پلو پلو گفتن، شکم سیر نمی‌شود.»


«تخم‌مرخ‌دزد، اسب‌دزد می‌شود.»
مترادف فارسی: «تخم‌مرغ‌دزد، شتردزد می‌شود.»
مترادف فارسی: «تخم‌مرغ‌دزد، شترمرغ‌دزد می‌شود.»
مترادف فارسی: «هرکه دانگی بدزدد، از دیناری نترسد.»


«خورشید پشت ابر نمی‌ماند»
مترادف فارسی: «آفتاب پشت ابر نمی‌ماند.»


«خوشبختی فقط یک‌بار به ملاقات می‌آید.»
مترادف فارسی: «خوشبختی فقط یک‌بار در خانه شخص را می‌زند.»


«چه‌ ربطی به سبیل اسکندر دارد؟»
مترادف فارسی: «گوز چه‌کار به شقیقه داره؟»


«داشتند کتاب مقدس را برای گرگ می‌خواندند، گفت: عجله کنید که گله رفت.»
مترادف فارسی: «گرگ را گرفتند پندش دهند، گفت: سرم دهید گله رفت.»
مترادف فارسی: «زودباش تمام کن که گله رفت!»

NIMA.N
08-14-2009, 01:05 PM
درخت هرچه بیشتر میوه بدهد، بیشتر سرش را پایین می‌آورد.»
مترادف فارسی: «درخت هرچه بارش بیش‌تر سرش پائین‌تر.»
مترادف فارسی: «تواضع کند هوشمند گزین// نهد شاخ پرمیوه سر برزمین» سعدی
تمثیل: «سپیدار مانده‌ست بی‌هیچ‌چیز// ازیرا که بگزیده مستکبری را» ناصرخسرو


«دزد از دزد، دزدید؛ خدا دید و تعجب کرد.»
مترادف فارسی: «دزد که از دزد بزند شاه‌دزد است.»


«دندان اسب پیش‌کشی را نشمار!»
مترادف فارسی: «دندان اسب پیش‌کشی را نمی‌شمارند.»
مترادف فارسی: «دندان اسب پیش‌کشی را نبینند.»
«دیوانه مثل هوای ماه مارس است.»


«سگ، گوشت سگ را نمی‌خورد.»
مترادف فارسی: «سگ، سگ را ندرد.»
مترادف فارسی: «کارد دسته خود را نبرد.»
مترادف فارسی: «اسب و استر به هم لگد نزنند.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:06 PM
«سیب از درخت دور نمی‌افتد.»
مترادف فارسی: «میوه از درخت دور نمی‌افتد.»
مترادف فارسی: «خوشه از خرمن دور نمی‌افتد.»


«عروس نمی‌تواند برقصد، می‌گوید کف اطاق ناهموار است.»
مترادف فارسی: «عروس نمی‌توانست برقصد، می‌گفت اطاق کج است.»
مترادف فارسی: «عروس پایش کج است، می‌گوید راه خانه داماد هموار نیست.»
مترادف فارسی: «به شل گفتند چرا نمی‌‌رقصی؟ گفت: اطاق کج است.»


کشیش در روستای خود مورد احترام نیست.»
مترادف فارسی: «هیچ پیغمبری در شهر خود احترام ندارد.»
ترجمه: «کوه به طرف کوه نمی‌رود، اما انسان به سوی انسان می‌رود.»
مترادف فارسی: «کوه به کوه نمی‌رسد، آدم به آدم می‌رسد.»
«کنده رو تو چشم خودش نمی‌بینه، خار رو تو چشم دیگران می‌بینه.»
مترادف فارسی: «خار را در چشم دیگران بیند، شاه‌تیر را در چشم خود نمی‌بیند.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:06 PM
«گوشتش مال شما، استخوانش از مال من.»
مترادف فارسی: «گوشت و پوسش از تو، استخوانش از من.»
معنی:«این مثل را هنگامی‌که پدران و مادران فرزندان خود را در مدرسه ثبت‌نام می‌کردند، به آموزگارها می‌گفتند. و مراد این‌که هرگونه تنبیهی در جهت آموزش آن‌ها می‌توان اعمال کرد به شرط این‌که زنده بمانند.»


«وقتی بزرگ شدی اتفاقات را فراموش می‌کنی.»
مترادف فارسی: «بزرگ میشی یادت میره!»


«وقتی تبر به جنگل آمد، درختان گفتند: کار خود ما است.»
متراف فارسی: «از ماست که بر ماست.»
مترادف فارسی: «پر عقاب آفت عقاب است.»
تمثیل: «سخن رفتشان یک بیک هم‌زبان// که از ماست برما، بد آسمان» فردوسی


«وقتی روباه دستش به انگور نمی‌رسد، می‌گوید: نارس است.»
مترادف فارسی: «روباه دستش به انگور نمی‌رسید می‌گفت ترش است.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:06 PM
هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد.»
مترادف فارسی: «هرچه بکاری تو، همان بدروی»
مترادف فارسی: «اگر بد کاشتی هم بد بروید»
مترادف فارسی: «اگر بد کنی جز بدی ندروی»
تمثیل: «به جز کِشته خویشتن ندروی// چـو دشنام گویی دعا نشنوی» سعدی
تمثیل: «نگر تا چه کاری همان بدروی// سخن هرچه گویی همان بشنوی» فردوسی
تمثیل: «هرچه کنی کشت همان بدروی// کار بد و نیک چو کوه و صداست» پروین اعتصامی


«هرچیزی که چشم می‌بیند، قلب فراموش نمی‌کند.»
مترادف فارسی: «چشم می‌بیند، دل می‌خواهد.»
مترادف فارسی: «چشم دریچه قلب است.»
مترادف فارسی: «چشمش را ببین، دلش را بخوان.»
تمثیل: «ز دست دیده و دل هردو فریاد// که هرچه دیده بیند دل کند یاد» باباطاهر
تمثیل: «این دیده شوخ می‌کشد دل به کمند// خواهی که به کس دل ندهی دیده ببند» سعدی
«هرجا نان، همان جا بمان.»
مترادف فارسی: «نان این‌جا، آب این‌جا؛ کجا برم به از این‌جا.»
«هرکه زیاد حرف بزند، کم‌تر می‌شنود.»
تمثیل: «گوش تو دو دادند و زبان تو یكی// یعنی كه دو بشنو و یکی بیش مگو» بابا‌افضل کاشانی

NIMA.N
08-14-2009, 01:07 PM
«هفت‌بار اندازه بگیر، یک بار پاره کن.»
مترادف فارسی: «گز نکرده پاره مکن!»
تمثیل: «بریدی تو ناکرده‌گز، جامه را// نخواندی تو پایان شهنامه را» ادیب پیشاوری


«یک دیوانه سنگی به چاه افکند، چهل‌نفر عاقل نتوانستند آن را بیرون بیاورند.»
مترادف فارسی: «یک دیوانه سنگی به چاه اندازد و دوصد عاقل بیرون نتوانند آورد.»


«یک دست صدا ندارد.»
مترادف فارسی: «دست یکهِ صدا ندارد.»
تمثیل: «هیچ بانگ کف‌زدن آید بدر// از یکی دست تو بی‌دست دگر؟» جلال‌الدین محمد بلخی
تمثیل: «دست چپم به ‌جاست اگر نیست دست راست// اما هزار حیف که یک دست بی‌صداست» حکیم سوری

NIMA.N
08-14-2009, 01:08 PM
ضرب‌المثل‌های آلمانی


«لاشه خوراک شاهین نیست»
«شاهین مگس نگیرد»
«شاهین پشه نگیرد»
مترادف فارسی: «اگر عنقا ز‌بی‌برگی بمیرد// شکار از صید گنجشکان نگیرد» سعدی


«گرگ پیر مضحکه سگان است»
مترادف فارسی: «گرگ كه پير شد، رقاص شغال می‌شود.»


«اسب پیر نصیب دباغ می‌گردد»
مترادف فارسی: «درخت كه پير شد پايش اره می‌گذارند.»


«شبی که به روشنایی می‌گراید، از غروبش هویدا است»
مترادف فارسی: «سالی که نکوست از بهارش پیداست.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:08 PM
گنجشک در دست بهتر از لک‌لک روی بام است»
«پرنده‌ای در قفس بهتر از هزاران در هوا است»
«پرنده ‌ای در دام بهتر از صد در پرواز»
«یکی داشتن بهتر از دوتا خواستن»
«یک‌شاهی امروز بهتر از صدتومان فردا است»
«یک پر در دست بهتر از پرنده‌ای در هوا»
مترادف فارسی: «سركه نقد به‌از حلوای نسيه.»
مترادف فارسی: «سيلی نقد از عطای نسيه به.»
مترادف فارسی: «نقد موجود به که نسیه موعود.»
مترادف فارسی: «جگرك امروز بهتر از دنبه فردا است.»
مترادف فارسی: «گنجشك نقد به از طاووس نسيه.»
مترادف فارسی: «موجود را به‌مفقود و يافته را به‌نايافته مفروش!»
مترادف فارسی: «خولی به‌كفم به كه كلنگی به‌هوا.»


«تنور رمبید»
مترادف فارسی: «تاپو تركيد.»
مترادف فارسی: «پا سبك كردن.»


«کوه یک موش کوچک زائید»
«کوه وضع حمل کرد و موشی به دنیا آورد»
«کوه حامله، یک موش زائید»
مترادف فارسی: «كوه كندن و موش بر آوردن.»
مترادف فارسی: «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:08 PM
«از یک لوبیا کوه ساختن»
«از یک شپش شتر ساختن»
«از یک پشه فیل ساختن»
«از یک تراشه چوب تیر سقف درست کردن»
مترادف فارسی: «از كاه، كوه ساختن.»


«نان‌قندی به بچه های قناد دادن»
مترادف فارسی: «لعل به‌کان بردن»
مترادف فارسی: «زیره به کرمان بردن»


«کوه به طرف کوه نمیآید اما آدم به طرف آدم»
«کوه و دره به هم نمی‌رسند اما آدم‌ها»
«آدم در زندگی دوبار همدیگر را ملاقات می‌کند»
مترادف فارسی: «كوه به‌كوه نمی‌رسد، آدم به‌آدم می‌رسد!»


«آبجو به مونیخ بردن»
مترادف فارسی:«چشمه پیش دریا بردن.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:08 PM
«ماهی از سر میگندد»
مترادف فارسی: «ماهی از سر گنده گردد، نی زدم.» مولوی


«احمق‌ترین کشاورزان، بزرگرین سیب‌زمینی‌ها را حاصل می‌آورند»
مترادف فارسی: «جاهل را غنی‌تر می‌رسد روزی.»


«یک مرد مسن با زنی جوان، کودکان فراوان»
مترادف فارسی: «عروس جوان داماد پير، سبد بيار جوجه بگير!»


«مرد سالخورده، پشت سرش را بهتر از مرد جوانی که جلوی پایش را می‌نگرد، می‌بیند»
مترادف فارسی: «آن‌چه جوان در آينه بيند، پير در خشت خام آن بيند.» مولوی


«یک تضمین کافرانه بهتر از یک قول مسیحانه است»
مترادف فارسی: «سنگ به از گوهر نایافته» نیما یوشیج
تمثیل: «به‌دسـت‌آوريده خردمند سنگ// بـه‌نايافته دُر به‌ندهد زچنگ» اسدی طوسی


«آستین مهمان را کشیدن و از هم دریدن برای نگهداشتن وی»
مترادف فارسی: «چادر‌كشون، چادر‌درون(كشيدن و دريدن).»

NIMA.N
08-14-2009, 01:08 PM
«رو تنور نشاندن»
مترادف فارسی: «دختری را ترشی‌ انداختن.»


«پرنده ای در دیگ بهتر از ده در هوا»
تمثیل: «ما در خور صيد تو نباشيم وليكن// گنجشك به ‌دست است به ‌از باز پريده» سعدی


«از پشت تنور بیرون نرفته»
مترادف فارسی: «پشت تاپو بزرگ شده.»
مترادف فارسی: «از پشت کوه آمدن.»


«پاداش تنبلی فقر است»
مترادف فارسی: «کاهلی شاگرد بدبختی است.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:08 PM
«مرغ فربه تخم نکند»
مترادف فارسی: «مرغ هرچند فربه تر، تخمدانش تنگ تر.»


«دوست و مگس هردو در تابستان ظاهر می‌شوند»
مترادف فارسی: «این دغل‌‌دوستان که می‌بینی // مگسانند دور شیرینی» سعدی


«جرأت نیمی از پیروزی است»
خلاف: «شغال ترسنده انگور نخورد.»


«کرم، نصیب مرغ زودخیز است»
مترادف فارسی: «سحرخیز باش تا کامروا باشی.»


«آن‌چه که باید به صورت قلاب درآید، از زودگاهان خود را منعطف می‌سازد»
«آنکه باید استاد شود از اوان زندگی تمرین می‌کند»
مترادف فارسی: «هرچه هست از پر قنداق است.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:09 PM
«روباه را از دمش می‌شناسند»
مترادف فارسی: «دم روبه گواه روباه است.»


«برای هر دیگی در پوشی مناسب وجود دارد»
مترادف فارسی: «دیزی می‌گردد، درش را پیدا می‌کند.»


«فرشته کوچه، ابلیس خانه»
مترادف فارسی: «تو کوچه عسل، تو خونه حنظل.»


«بچه‌های سوخته، از آتش حذر کنند»
مترادف فارسی: «مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد.»


«دوستی وصله شده‌ به ندرت به کیفیت سابق باز می‌گردد»
مترادف فارسی: «گر رشته گسست، می‌توان بست// لیکن گرهیش در میان است» امیر خسرو


«تا احظار نشده‌ای نزد پادشاه‌ات نرو»
مترادف فارسی: «تات نپرسند، همی باش گنگ// تات نخوانند همی باش لنگ» مسعود سعد


«پول بر دنیا حکومت می کند»
مترادف فارسی: «پول حلال مشکلات است.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:09 PM
«شایعات عمومی به ندرت دروغ از آب در می‌آید»
مترادف فارسی: «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها.»


«چیزهایی که اتفاق افتاده است بازگشتی ندارند»
مترادف فارسی: «گذشته‌ها گذشته است.»


«روح سالم در قالب سالم»
مترادف فارسی: «عقل سالم در بدن سالم است.»


«رنج تقسیم شده، نصف رنج است»
مترادف فارسی: «ظلم بالسویه عدل است.»


«همگون با همگون به خوبی باهم کنار می‌آیند»
«چهارپایان همسان، با لذت همدیگر را می‌لیسند»
مترادف فارسی: «کبوتر با کبوتر، باز با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
مترادف فارسی: «کور، کور را می‌جوید، آب گودال را.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:09 PM
«آسیاب خدا آرام می‌چرخد، اما کاملأ نرم می‌کند»
مترادف فارسی: «خدا دیرگیر است، اما سخت‌گیر است.»


«کله خاکستری با افکار بور مطابقت ندارد»
مترادف فارسی: «چون پیر شدی، زکودکی دست بدار// بازی و ظرافت به‌جوانان بگذار» سعدی


«از کف دست مو کندن»
مترادف فارسی: « كف دست كه مو ندارد از كجايش می‌كنند.»


«دارم، پرنده‌ای بهتر از داشتم است»
معنی: «دارم و داشتم در زبان آلمانی تشابه تلفظی با نام پرنده‌ای دارد.»
مترادف فارسی: «داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حساب است.»


«پیشه، قاعده‌اش طلایی است»
مترادف فارسی: «به‌پايان رسد كيسه سيم و زر// نگردد تهی كيسه پيشه‌ور» سعدی


«پیشه‌ور از پیشه‌ور متنفر است»
مترادف فارسی: «همكار، همكار را نمی‌تواند ببيند.»


«از پشت حصار برداشته شده»
مترادف فارسی: «زير بوته سبز شده.»


«ارباب زکام دارد، خدمه عطسه می‌کنند»
مترادف فارسی: «شاه‌خانم ميزايد، ماه‌خانم درد می‌كشد.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:10 PM
«آتش بزرگان هم گرم کند و هم سوزاند»
مترادف فارسی: «قرب سلطان آتش است از وی بترس.»


«حرف شنیده‌شده نیمه‌دروغ است»
مترادف فارسی: «يك كلاغ را چهل كلاغ كردن.»


«مرغانی که در خانه دانه می‌چینند و در جای دیگری تخم می‌گذارند باید به سیخ کشید»
مترادف فارسی: «چينه‌اش را اينجا می‌خورد، تخمش را جای ديگر می‌گزارد.»


«می‌خواهم به تو نشان دهم که گربه کجا توی کاه تخم می‌گذارد»
مترادف فارسی: «بهت نشون میدم کجا گربه تخم می‌کند.»


«پوستش می‌خارد»
مترادف: «تنش می‌خارد.»


«در نطفه خفه کردن»
مترادف فارسی: «در نطفه خفه کردن»


«اشتباه‌کردن کاری است بشری»
مترادف فارسی: « بشر جايزالخطا است.»


«اصفهان نیمی از جهان است»
ریشه فارسی: «اصفهان نصف جهان.»


«گذشت زمان بیشتر از کتاب می‌آموزد»
مترادف فارسی: «زيركترين و آزموده ترين آموزگاران، روزگار باشد.»
__________________

NIMA.N
08-14-2009, 01:10 PM
«هرچه گاو پیرتر، گوساله‌اش قشنگتر»
مترادف فارسی: «گاو كه پیر شد گوساله‌اش عزيز می‌شود.»


«آدم هرچه نادان‌تر، بلند‌بخت‌تر»
مترادف فارسی: «دنیا به كام ابلهان است.»


«به کسی خدمت‌ خرسی کردن»
مترادف فارسی: «دوستی خاله‌خرسه.»


«دعای گربه در آسمان رخنه نکند.»
مترادف فارسی: « به‌دعای گربه سياه باران نمی‌آيد (نمی‌بارد).»


«گربه‌شویی کردن»
مترادف فارسی: «گربه‌شويی كردن.»


«تجارت، دوستی را تحمل نکند»
مترادف فارسی: «حساب حساب است، كاكا برادر.»


«دهان کودکان، حقیقت‌گو است»
مترادف فارسی: «حرف راست را از بچه بپرس.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:10 PM
کودکان و دیوانگان حقیقت‌گو هستند»
مترادف فارسی: « حرف راست را از ديوانه بايد شنيد.»


«اشک تمساح گریه‌گردن»
مترادف فارسی: «اشك تمساح ریختن.»


«لباس، آدم می‌سازد، لباس‌کهنه شپش»
مترادف فارسی: «آستین نو پلو بخور.»


«سیاه‌دانه شکافتن»
مترادف فارسی: «مته به‌خشخاش گذاشتن.»


«هنر برتر از پول است»
مترادف فارسی: «هنر بهتر از گوهر نامدار» فردوسی
مترادف فارسی: «هنر بهتر از ملک و مال پدر»


«خنده بهترین داروها است»
مترادف فارسی: «خنده بر هر درد بی‌درمان دواست.»


«به گونه‌ای زندگی کن که گویی فردا باید بمیری؛ و طوری کار کن که گویی جاودانه‌ای.»
مترادف فارسی: «طوری زندگی كن، انگاری فردا خواهی مرد، طوری كار كن، انگاری هيچگاه نخواهی مرد.» هراس

NIMA.N
08-14-2009, 01:11 PM
«عشق را نمی‌توان تحمیل کرد»
«عشق، زورپذیر نیست»
مترادف فارسی: «عشق به‌زور، و مِهر به‌چُنبِه نمی‌شود.»


«عشق، جنون‌آور است»
ترجمه: «عشق و عقل به ندرت دست در دست دارند.»
مترادف فارسی: «عشق و جنون همسايه ديوار به ‌ديوارند.»
مترادف فارسی: «عشق در آمد به‌دل، رفت زسر عقل و هوش


«عشق از خطر نمی‌هراسد»
مترادف فارسی: «عشق را از تيغ و خنجر باك نيست.»


«عشق تب کشنده‌ای است»
«عشق، آغاز رنج است»
مترادف فارسی: «به‌گيتی عاشقی بی‌غم نباشد// خوشی و عاشقی باهم نباشد» فخرالدین اسعد گرگانی
مترادف فارسی: «عشق برمن در عنا بگشود// عشق سر تا به‌ سر عذاب و عناست» فرخی سیستانی


«شیران، موش شکار نکنند»
مترادف فارسی: «نخورد شير نيم‌خورده سگ// ور به ‌سـختی بميرد اندر غار» سعدی

NIMA.N
08-14-2009, 01:11 PM
«آدم و آدم دو گونه می‌باشند»
مترادف فارسی: «آدم به‌آدم بسیار ماند.»


«عشق، کوه را جا به جا می‌کند»
مترادف فارسی: «عشق در كوه‌كنی داد نشان قدرت خويش// ور‌نه اين مايه هنر تيشه فرهاد نداشت» فرخی یزدی


«عشق، سخت‌ترین سنگ‌ها و صخره‌ها را نرم می‌کند.»
مترادف فارسی: «گر كوه‌كن زپای در آمد چه‌جای طعن// بالله كه كوه پست شود زير بار عشق» جامی


«عشق، نیازی به آموزگار ندارد»
مترادف فارسی: «ای بی‌خبراز سوخته و سوختنی// عشق آمدنی بود نه آموختنی» سنائی


«عشقی که فقط از یک سوی آید، طولانی نخواهد بود»
مترادف فارسی: «چو زین سر هست زان سر نیز باید // كه مهر از یك طرف دیری نپايد» اوحدی


«عشق بدون طرف مقابل، سؤالی است بدون پاسخ»
مترادف فارسی: «چه خوش بی، مهربونی هر دو سر بی// كه يك‌سر مهربونی، درد‌سر بی» باباطاهر .

«عشق و سرفه را نمی توان پنهان داشت.»
«عشق و سرمستی از دریچه بیرون را می‌نگرند.»
مترادف: «عشق و مشك پنهان نمی‌ماند.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:11 PM
«دروغی، که تیر سقف را خم می‌کند»
مترادف فارسی: «دروغی كه تير سقف را می‌شكند.»


«پای دروغ کوتاه است»
مترادف فارسی: «دروغ از همان دور كه می‌آيد يك پايش می‌لنگد.»
مترادف فارسی: «دروغگو تا در خانه‌اش.»


«کس نتواند نهالی از بهر خویش غرس کند.»
مترادف فارسی: «ديگران نشاندند ما خورديم ما به‌نشانيم ديگران خورند.» مرزبان نامه


«به هر طریق که آید، باید پذیرفت.»
مترادف فارسی: «هرچه پيش آيد خوش آيد.»


«باید به نور مهتاب کفایت کرد، هرگاه که از آفتاب محروم هستی.»
مترادف فارسی: «چون عشق بود به ‌دل، صواب است // مه در شب تيـره آفتاب است» امیر خسرو

NIMA.N
08-14-2009, 01:11 PM
«پوست خرسی را که هنوز شکار نکرده‌ای، نفروش.»
«خرسی که هنوز کشته نشده، نباید پوستش را تقسیم کرد.»
مترادف فارسی: «خرس را شكار نكرده پوستش را نفروش.»


«پرنده را اول در قفس اسیرکن، سپس چهچه زدن را بدو بیاموز.»
مترادف فارسی: «مرغی را كه در هواست نبايد به‌سيخ كشيد.»


«گرگ را اول بگیر، بعد پوستش را بکن.»
مترادف فارسی: «فرستاده گفت ای خداوند رخش // به‌دشت آهوی ناگرفته مبخش» فردوسی


«تصادف با یک گاری کودکش امکان بیشتری دارد تا با یک درشکه.»
مترادف فارسی: «همه را برق می‌گيرد، ما را چراغ نفتی.»


«برادر مادرم، گاو، یک گاومیش است.»
مترادف فارسی: «به قاطر گفتند پدرت كيست؟ گفت: اسب آقادائيم است.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:11 PM
ضرب المثل های مکزیکی:

محبت Bondad

آن که بیشتر دوستت دارد تو را به گریه می اندازد.

چشمان نظر می کنند و دل می طلبد.

اگر کسی را دوست داری آزادش بگذار اگر باز گشت از آن توست.

برای دست های یخ زده قلب آتشین.

نزد کسانی که خیلی دوستت ندارند زیاد نرو.

NIMA.N
08-14-2009, 01:12 PM
-هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت. (ضرب المثل آلمانی)
٢ - مردی كه به خاطر"پول" زن می گيرد، به نوكری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)
۳- لياقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چينی)
۴- زنی سعادتمند است كه مطيع "شوهر" باشد. (ضرب المثل يونانی)
٥- زن عاقل با داماد "بی پول" خوب می سازد. (ضرب المثل انگليسی)

NIMA.N
08-14-2009, 01:12 PM
- زن مطيع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگليسی)
- زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. (ضرب المثل آلمانی)
- داماد زشت و با شخصيت به از داماد خوش صورت و بی لياقت. (ضرب المثل لهستانی)
- دختر عاقل، جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح می دهد. (ضرب المثل ايتاليايی)
-داماد كه نشدی از يك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای.(ضرب المثل فرانسوی)
دو نوع زن وجود دارد؛ با يكی ثروتمند می شوی و با ديگری فقير. (ضرب المثل ايتاليايی)

NIMA.N
08-14-2009, 01:13 PM
- در موقع خريد پارچه حاشيه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق كن. (ضرب المثل آذربايجانی)
- برا ی يافتن زن می ارزد كه يك كفش بيشتر پاره كنی. (ضرب المثل چينی)
- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب كن. (ضرب المثل چينی)
- اگر خواستی اختيار شوهرت را در دست بگيری اختيار شكمش را در دست بگير. (ضرب المثل اسپانيايی)
- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل تركی)
- ازدواج مقدس ترين قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

NIMA.N
08-14-2009, 01:13 PM
ضرب‌المثل‌های آذربایجانی


آللاه‌دان اوزولمییه نه اؤلوم یوخدور.
«کسی(بیماری) که امیدش را از خدا قطع نکرده نمی‌میرد.»
آت آلمامیش آخیر چ....
«قبل از اینکه اسب را بخرد آخورش را می‌سازد.»
آتا چانینجاغ اششه یه مین!
«تا زمانیکه به اسب برسی سوارخر شو!»
آتامین اؤلمه گیند‌ن قورخمیرام، قورخیرام عزرائیل قاپیمی تانییا.
«از مرگ پدرم نمی‌ترسم ‏‏،ترسم از این است که عزرائیل در خانه‌ام را بشناسد.»
آت آلماغا جاهال یوللا،قیز آلماغا قوجانی.
«جوان را برای خرید اسب بفرست و پیر را برای دختر(عروس).»
آتی آت ایله باغلاسان همرنگ اولماسا هم خوی اولار.
«دو اسب را که يکجا ببندی اگر هم رنگ نشوند هم خوی هم ميشوند»

NIMA.N
08-14-2009, 01:13 PM
آدامین آغزیندان سؤز آلیر.
«از دهان آدم حرف می‌کشد.»
آج تویوق یاتار یوخودا داری گوره ر.
مرغ گرسنه در خواب ارزن میبیند.
آجینان یاتیب گونورتادا دوروب .
از زور گرسنگی شب می خوابد و بعد از ظهر بیدار می شود .
آدون ندی رشید بیرین دئ، بیرین ائشید.
«یکی بگو، یکی بشنو»
آز دانیش ناز دانیش.
«کم گوی و گزیده گوی.»
آصلانین ائر‌کک دیشی سی اولماز.
«شیر نر و ماده ندارد.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:14 PM
آغاج بار گتیردیکجه باش اگر.
«درختی که بارش بیشتر باشد بیشتر خم می‌شود.»
آغاجی ایچیندن قورد یئیه‌ر.
«کرم درخت را از درون می‌خورد.»
آغریمایا‌ن باشا دسمال باغلامازلار.
«به سری که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند.»
آغرییان دیشی چکرلر.
«دندانی را که درد می‌کند باید کشید.»
ائششگه گوٍجوٍ چاتميًر , پالانئ تاپدالاييًر .
زورش به خر نمی رسد ، پالانش را کتک می زند !
اوغری پیشیک آغاج گورجک قاچار
«گربه دزده چوب ببینه فرار می‌کنه»
ایلان هر یئره اگری گدر، اوز یوواسینا دوز گدر.
مار هر کجا که کج بره ، خونه خودش راست میره.

NIMA.N
08-14-2009, 01:14 PM
باغدا اریک واریدی سلام علیک واریدی، باغدان اریک قورتولدو سلام علیک قورتولدو.
تازمانی که سود میرسد دوست است.
باشیوا داش سالاندا ، اوجا یئردن سال
باغبانین گل وقتی قولاغی ائشیتمز
بورنو یئللی دیر.
«دماغش باد دارد.»
بورنوندان توتسان جانی چیخار.
«اگر دماش را بگیری جانش در می‌آید.»
بو گونون صاباغی دا وار.
«امروز فردایی هم دارد.»
بیر باشی وار مین سئوداسی.
«یک سر دارد و هزار سودا.»
بیرلیک هاردا دیرلیک اوردا.
«یکدلی هرجا که باشد زندگی آنجاست.»

NIMA.N
08-14-2009, 01:14 PM
چالما قاپیمی ، چالارلار قاپیوین.
درم را نکوب ، در تو را هم می‌کوبند .( آزارم نده کسی هم ترا آزار خواهد داد)



چوخ گزه‌ن چوخ بیلر.
«جهاندیده بسیار می داند.»



چوخ زمان ، دوران اوکوز ، یاتان اوکوزون باشینا سیچار.
خیلی وقتها گاو ایستاده بر سر گاو نشسته می‌ریند.

حاجی له‌لین آرتیخ بالاسی.
جوجه اضافی لک‌لک .( جوجه‌‌ای که خود لک‌لک از لانه بیرون پرت میکند)

NIMA.N
08-14-2009, 01:14 PM
سوزی آت یره صاحبی گوتوره ر.
«حرف را بینداز زمین صاحبش برداره»
سن چوره گی آت سویا ، بالیق بیلمسه ، خالق بیلر
تو تکه نان را در آب بریز اگر ماهی نفهمد ، خدا میفهمد.
سن آقا ، من آقا ، ئينكلري كيم ساغا؟
تو آقا ، من آقا ، راستی !گاوها را کی بدوشد ؟!
ساخلا سامانی ، گلر زامانی
کاه را نگه دار وقت استفاده آن میرسد

NIMA.N
08-14-2009, 01:14 PM
ضرب المثل عربی: عشق عشق هفت ثانیه دوام دارد و هوس هفت دقیقه و اندوه و بیچارگی یک عمر.



ضرب المثل عربی: برای آنکه واقعاً بتوانید شخصی را دوست بدارید باید طوری به وی عشق بورزید که گویا فردا از این جهان خواهد رفت.



ضرب المثل عربی: محبت مظهر خداوندی ، و نفرت صفت شیطانی است.



ضرب المثل عربی: در عشق هزار مصیبت نهفته است.



ضرب المثل ژاپنی: زنهای زشت همیشه در عشق صمیمی هستند.

NIMA.N
08-14-2009, 01:15 PM
ضرب المثل استانبولی: زخم معشوقه را بوسه معشوقه التیام میدهد نه نسخه پزشک.



ضرب المثل ایرلندی: معشوقه هیچ مردی زشت نیست.



ضرب المثل عبری: دنیا تئاتر عشق است.



ضرب المثل آمریکایی: سه چیز را زود به زود عوض کن؛ زن، عشق و پیراهن زیر!



ضرب المثل روسی: دو چیز همیشه باید تازه باشند؛ عشق و تخم مرغ !

NIMA.N
08-14-2009, 01:15 PM
ضرب المثل آلمانی: دست سرد نشانه قلب گرم است.



ضرب المثل آلمانی: عشقی که توأم با حسادت باشد دروغ است.



ضرب المثل فرانسوی: عشق و دود و سرفه را نمیتوان پنهان کرد.



ضرب المثل فرانسوی: عشق ، خودخواهی دو نفر است.



ضرب المثل فرانسوی: اگر صبر داشته باشی به عشق احتیاجی نداری.



ضرب المثل مجارستانی: مادامیکه میتوانی عشق بورزی، مگذار هیچ چیز دیگر تورا اندوهگین سازد.



ضرب المثل مجارستانی: در عشق و خواب هیچ چیز محال نیست.

NIMA.N
08-14-2009, 02:25 PM
ضرب‌المثل‌های آفریقایی/مصری


«تا از گربه تعریف کردند در خمرهٔ آرد منزل گرفت.»
مترادف فارسی: «به گربه گفتند فضله‌ات درمان است، به خاک کرد.»
مترادف فارسی: «به گربه گفتند گه‌ات درمان است، خاک رویش ریخت.»
«در کاری که محق هستی از انجامش ترس نداشته باش.»
مترادف فارسی: «آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.»
تمثیل: «تو پاک باش و مدار ای برادر از کس باک// زنند جامه ناپاک گازران بر سنگ» سعدی
«زبان و سر را از هم جدا مکن.»
مترادف فارسی: «اول اندیشه وانگهی گفتار// پای بست آمده‌ست و پس دیوار» سعدی
«زمانی که فیل در صحنه‌است گاو میش شاخ و شانه نمی‌کشد.»
خلاف به فارسی: «مهر فروزنده چو پنهان شود// شب‌‌پره بازیگر میدان شود»
«کسی از مرده‌گان طلب طول عمر و سلامتی نمی‌کند.»
مترادف فارسی: «مرگ جهل است و زندگی دانش// مرده نادان و زنده دانایان» ناصرخسرو
تمثیل: «به مرد سفله مکن در هوای نان تکریم// به عرق مرده مزن از برای خون نشتر» قاآنی
«کسی را به دوستی انتخاب کن که عادل و درستکار باشد.»
مترادف فارسی: «کسی را مردعاقل دوست خواند// که اندر نیک و بد با دوست ماند» ناصرخسرو
«هرکس تمام روز را به جد و جهد می‌کوشد از زندگی بهره‌ای نخواهد برد؛ هرکس تمام روز را به سبک‌مغزی سپری کند هرگز تشکیل خانواده نخواهد داد.»
«همه چیز از زمان می‌ترسد؛ زمان از اهرام می‌ترسد.»

NIMA.N
08-14-2009, 02:25 PM
- در موقع خريد پارچه حاشيه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق كن. (ضرب المثل آذربايجانی)
- برا ی يافتن زن می ارزد كه يك كفش بيشتر پاره كنی. (ضرب المثل چينی)
- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب كن. (ضرب المثل چينی)
- اگر خواستی اختيار شوهرت را در دست بگيری اختيار شكمش را در دست بگير. (ضرب المثل اسپانيايی)
- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل تركی)
- ازدواج مقدس ترين قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

NIMA.N
08-14-2009, 02:26 PM
ضرب‌المثل‌های آذربایجانی


آللاه‌دان اوزولمییه نه اؤلوم یوخدور.
«کسی(بیماری) که امیدش را از خدا قطع نکرده نمی‌میرد.»
آت آلمامیش آخیر چ....
«قبل از اینکه اسب را بخرد آخورش را می‌سازد.»
آتا چانینجاغ اششه یه مین!
«تا زمانیکه به اسب برسی سوارخر شو!»
آتامین اؤلمه گیند‌ن قورخمیرام، قورخیرام عزرائیل قاپیمی تانییا.
«از مرگ پدرم نمی‌ترسم ‏‏،ترسم از این است که عزرائیل در خانه‌ام را بشناسد.»
آت آلماغا جاهال یوللا،قیز آلماغا قوجانی.
«جوان را برای خرید اسب بفرست و پیر را برای دختر(عروس).»
آتی آت ایله باغلاسان همرنگ اولماسا هم خوی اولار.
«دو اسب را که يکجا ببندی اگر هم رنگ نشوند هم خوی هم ميشوند»

NIMA.N
08-14-2009, 02:26 PM
آدامین آغزیندان سؤز آلیر.
«از دهان آدم حرف می‌کشد.»
آج تویوق یاتار یوخودا داری گوره ر.
مرغ گرسنه در خواب ارزن میبیند.
آجینان یاتیب گونورتادا دوروب .
از زور گرسنگی شب می خوابد و بعد از ظهر بیدار می شود .
آدون ندی رشید بیرین دئ، بیرین ائشید.
«یکی بگو، یکی بشنو»
آز دانیش ناز دانیش.
«کم گوی و گزیده گوی.»
آصلانین ائر‌کک دیشی سی اولماز.
«شیر نر و ماده ندارد.»

NIMA.N
08-14-2009, 02:26 PM
آغاج بار گتیردیکجه باش اگر.
«درختی که بارش بیشتر باشد بیشتر خم می‌شود.»
آغاجی ایچیندن قورد یئیه‌ر.
«کرم درخت را از درون می‌خورد.»
آغریمایا‌ن باشا دسمال باغلامازلار.
«به سری که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند.»
آغرییان دیشی چکرلر.
«دندانی را که درد می‌کند باید کشید.»
ائششگه گوٍجوٍ چاتميًر , پالانئ تاپدالاييًر .
زورش به خر نمی رسد ، پالانش را کتک می زند !
اوغری پیشیک آغاج گورجک قاچار
«گربه دزده چوب ببینه فرار می‌کنه»
ایلان هر یئره اگری گدر، اوز یوواسینا دوز گدر.
مار هر کجا که کج بره ، خونه خودش راست میره.

NIMA.N
08-14-2009, 02:26 PM
باغدا اریک واریدی سلام علیک واریدی، باغدان اریک قورتولدو سلام علیک قورتولدو.
تازمانی که سود میرسد دوست است.
باشیوا داش سالاندا ، اوجا یئردن سال
باغبانین گل وقتی قولاغی ائشیتمز
بورنو یئللی دیر.
«دماغش باد دارد.»
بورنوندان توتسان جانی چیخار.
«اگر دماش را بگیری جانش در می‌آید.»
بو گونون صاباغی دا وار.
«امروز فردایی هم دارد.»
بیر باشی وار مین سئوداسی.
«یک سر دارد و هزار سودا.»
بیرلیک هاردا دیرلیک اوردا.
«یکدلی هرجا که باشد زندگی آنجاست.»

NIMA.N
08-14-2009, 02:26 PM
چالما قاپیمی ، چالارلار قاپیوین.
درم را نکوب ، در تو را هم می‌کوبند .( آزارم نده کسی هم ترا آزار خواهد داد)



چوخ گزه‌ن چوخ بیلر.
«جهاندیده بسیار می داند.»



چوخ زمان ، دوران اوکوز ، یاتان اوکوزون باشینا سیچار.
خیلی وقتها گاو ایستاده بر سر گاو نشسته می‌ریند.

حاجی له‌لین آرتیخ بالاسی.
جوجه اضافی لک‌لک .( جوجه‌‌ای که خود لک‌لک از لانه بیرون پرت میکند)

NIMA.N
08-14-2009, 02:26 PM
سوزی آت یره صاحبی گوتوره ر.
«حرف را بینداز زمین صاحبش برداره»
سن چوره گی آت سویا ، بالیق بیلمسه ، خالق بیلر
تو تکه نان را در آب بریز اگر ماهی نفهمد ، خدا میفهمد.
سن آقا ، من آقا ، ئينكلري كيم ساغا؟
تو آقا ، من آقا ، راستی !گاوها را کی بدوشد ؟!
ساخلا سامانی ، گلر زامانی
کاه را نگه دار وقت استفاده آن میرسد

NIMA.N
08-14-2009, 02:27 PM
مثل آلمانی : گاهی دروغ همان کار را می کند که یک چوب کبریت با انبار باروت می کند .

مثل آلمانی : بهتر است دوباره سؤال کنی تا اینکه یکبار راه اشتباه بروی .

مثل آلمانی : زمان دوای خشم است.

مثل آلمانی : عشقی که توأم با حسادت نباشد دروغی است .

مثل آلمانی : در برابر آن کس که عسل روی زبان دارد ، از کیف پولت محافظت کن .

مثل آلمانی : روزیکه صبر در باغ زندگیست بروید به چیدن میوۀ پیروزی امیدوار باشید .

مثل آلمانی : تملق سم شیرین است .

مثل آلمانی : به امید شانس نشستن همان و در بستر مرگ خوابیدن هما

مثل آلمانی : سند پاره می شود ، ولی قول پاره نمی شود .

مثل آلمانی : کمی لیاقت ، جوهر توانایی در موفقیت است .

NIMA.N
08-14-2009, 02:27 PM
مثل آلمانی : زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبۀ خرابه هم زندگی می کنند .

مثل آلمانی : کسیکه در خود آتش ندارد نمی تواند دیگران را گرم کند .

مثل آلمانی : افتادن در گل و لای ننگ نیست، ننگ در این است که در آن جا بمانی.

مثل آلمانی : افتادن در گل و لای ننگ نیست ، ننگ در این است که در همانجا بمانی .

مثل آلمانی : بدون دوستان به سر بردن بدتر از داشتن دشمنان است.

مثل آلمانی : برای مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.

مثل آلمانی : یک دروغ تبدیل به راست می شود وقتی که انسان باورش کنید.

مثل آلمانی : بهترین توبه، خودداری از گناه است.

NIMA.N
08-14-2009, 02:27 PM
مثل آلمانی : اگر می خواهی قوی باشی نقاط ضعف خود را بدان.

مثل آلمانی : بسیاری از افراد در موقعی که برنده می شوند می بازند و بسیاری دیگر وقتی که می بازند، برنده می شوند.

مثل آلمانی : خالی ترین ظرفها، بلندترین صداها را می دهد.

مثل آلمانی : برای مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.

مثل آلمانی : هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود.

NIMA.N
08-14-2009, 02:27 PM
مثل هندی : گذشته گذشت و آنچه می آید بر تو پوشیده است،آنچه را که در دست داری مغتنم شمر.

مثل هندی : پول باید متعلق به انسان باشد نه آدم متعلق به پول .

مثل هندی : بت تراشها کمتر اطاعت بت را می نمایند و کمتر با آنها هستند ، زیرا می دانند که چه ساخته اند .

مثل هندی : اگر سنگی پرتاب کنی دست خودت درد می گیرد .

مثل هندی : ریشه ی تمام نزاعها سه چیزند : زر ، زن ، زمین .

NIMA.N
08-14-2009, 02:28 PM
مثل انگلیسی : دوستانت باید مثل کتابهایی که می خوانی کم باشند و گزیده .

مثل انگلیسی : عالیترین سلاح برای مغلوب کردن دشمن خونسردی است .

مثل انگلیسی : به زن لال هم اگر راز خود را بسپاری فاش خواهد شد .

مثل انگلیسی : کسیکه در برابر حسود طاقت بیاورد و خونسرد باشد ، یا خیلی خوش قلب است و یا از آهن ساخته شده است .

NIMA.N
08-14-2009, 02:28 PM
مثل چینی : آنکس که جرأت مبارزه در زندگی را ندارد ، بالاجبار طناب دار را به گردن می اندازد .

مثل چینی : آنکس که در هر جا دوستانی دارد ، همه جا را دوست داشتنی می یابد .

مثل چینی : راستی یگانه سکه ایست که همه جا قیمت دارد .

مثل چینی : موقعیکه دهانت می خورد بگذار با شکمت مشورت کند .

NIMA.N
08-14-2009, 02:28 PM
مثل چینی : مردان در اوقات خوشبختی نسبت به سایر افراد همدردی نشان می دهند و زنان در اوقات بدبختی .

مثل چینی : هیچ وقت بیش از زمانیکه سر و کارمان با احمق است احتیاج به هوش زیاد نداریم .

مثل چینی : بدبختی آن نیست که می توان از آن بر حذر بود ، بلکه آن است که گریزی از آن نیست .

مثل چینی : هنگامیکه خشم حرف می زند عقل چهرۀ خود را می پوشاند .

مثل چینی : همیشه دزدی وجود دارد که دزد دیگر را غارت کند .

NIMA.N
08-14-2009, 02:28 PM
مثل چینی : مردیکه کوه را از میان برداشت ، کسی بود که شروع به برداشتن سنگریزه ها کرد .

مثل چینی : آنکه دربارۀ همه چیز می اندیشد ، دربارۀ هیچ چیز تصمیم نمی گیرد .

مثل چینی : عمارت بزرگ را از سایه اش و مردان بزرگ را از سخنانشان می توان شناخت.

مثل چینی : انسان موفق لاقید نیست و انسان لاقید موفق نیست .

NIMA.N
08-14-2009, 02:28 PM
مثل چینی : اگر به خاموش کردن آتش می روی ، لباس غلفی بر تن مکن .

مثل چینی : با ثروت می توان بر شیاطین فرمانروایی کرد . بدون ثروت حتی نمی توان بره ای را احضار کرد .

مثل چینی : مردم به سخنان مرد پولدار همیشه گوش می کنند.

مثل چینی : «عجله» کاری را که «احتیاط» قدغن کرده انجام می دهد.

مثل چینی : یک مرد بزرگ عیوب مرد کوچک را نمی بیند.

NIMA.N
08-14-2009, 02:29 PM
انگليسي: طمع به همه چيز، از دست دادن همه چيز است.

NIMA.N
08-14-2009, 02:29 PM
تركي: پايان جدايي ملاقات مجدد است.

NIMA.N
08-14-2009, 02:29 PM
يوناني: همه كس قوم و خويش آدم ثروتمند است.

NIMA.N
08-14-2009, 02:29 PM
مثل اسپانيولي : دست سياه را غالباً با دستكش سفيد پنهان مي دارند .
مثل اسپانيولي : حقيقت و گل سرخ هر دو خار دارند .
مثل اسپانيولي : كسيكه يكبار مي دزدد ، هميشه خواهد دزديد .
مثل اسپانيولي : حقيقت و گل سرخ هر دو خار دارند .
مثل اسپانيولي : هيچ چيز اسان تر از فريب دادن يك فرد درستكار نيست .
مثل اسپانيولي : اگر مي خواهي زياد عمر كني در جواني پير بشو .

NIMA.N
08-14-2009, 02:30 PM
مثل چيني : خوشي زياد پيشاهنگ غم فروان است .
_________________________________________
مثل الماني : چرا بديها را بيشتر از خوبيها ميسپاريم .
--------------------------------------------------------
مثل هندي : اگر كسي را تحقير كردي بي شخصيت هستي .
_____________________________________________
مثل انگليسي : قهرمان گناهكار در مقابل ترسو بي گناه بزانو در ميايد .
--------------------------------------------------------------------------
مثل اندونزي : در تحقير وتعريف ديگران شركت نكن .

NIMA.N
08-14-2009, 02:30 PM
مثل اسپانيايي :يكي را محترم شمردن وديگري را تحقير كردن نشانه مردانگي نيست .
-----------------------------------------------------------------------------------------
مثل الماني : خون شهداي يك قرن چشمه ايست كه نسلهاي قرون ديگر را سيراب ميكند .

NIMA.N
08-14-2009, 02:30 PM
مثل عربي : انسان پشت زبانش مخفي است .
--------------------------------------------------
مثل تركي : زبان استخوان ندارد ولي به اساني استخوان مي شكند .
---------------------------------------------------------------------------

NIMA.N
08-14-2009, 02:30 PM
مثل انگليسي : دهان كه لق شد همه جاي ادم لق ميشود .
-------------------------------------------------------------
مثل هندي : همانطور كه سنگ هرگز در اب نميپوسد حرف خوب هم اثرش از بين نميرود .
-----------------------------------------------------------------------------------------------
مثل لاتيني :كسي كه نميتواند حرف بزند نمتواند ساكت هم بنشيند .
---------------------------------------------------------------------------

NIMA.N
08-14-2009, 02:31 PM
مثل اذري : براي فرار از دود وارد اتش مشو .
--------------------------------------------
مثل هندي : سكوت هرگز اشتباه نميكند.
-------------------------------------------
مثل افريقايي : ماداميكه از رودخانه بيرون نيامده اي سر بسر تمساح مگذار .
-------------------------------------------------------------------------------