شعر انگليسي قاب عكس
The Frame of Picture



We came out of frame

Up to the middle of the room

To midst of sunset pile



The tree

Still was there

By the bed

Beside the rain

Near spread cloths

And from the frame still was coming

The sound of angels' hearts

Angels' murmuring

Scent of God



The horizon

Again was yellow

A little livid

A bit orange

Which the room became alone,

The rain heavy,

The picture colorful again



Who made the tea?

When and who set the table?

When did these slippers join together,

These vases full of Arabian jasmine?

And who dressed my hair,

Combed your tresses,

And lit these candles,

Also lit,

The light is on the window sky,

At two step distance of us,

Behind willow branches?
قاب عكس

بيرون زديم
تا اواسط اتاق تا ميان پرزغروب

درخت
هنوز آن جا بود
كنار تخت جنب باران نزديك رخت های وِلو
و هنوز از قاب
صدای قلب فرشته ها می آمد زمزمۀ ملايك عطر خدا

افق
باز هم زرد بود كمی كبود و اندكی نارنجی
كه اتاق تنها شد
باران جرجر عكس دوباره رنگی

چه كسی
چای را دم كرد كی چه وقت ميز را چيد
اين دمپايی ها كی جفت شدند اين گلدان ها چه موقع پر از رازقی
و چه كسی
موی مرا مرتب كرد گيسوی تو را شانه و اين شمع ها را روشن
و روشن
چراغی را كه در آسمان پنجره است دردو قدمی ما پشت شاخه های بيد