همیشه در طول تاریخ رابطه بین پسر و دختر و كیفیت آن مورد سوال بوده است و اندیشمندان در هر زمانی به دنبال جوابی برای این ارتباط اجتماعی بودهاند . همه فلاسفه در همه اعصار در مورد این ارتباط نظری ارائه دادهاند حتی همه مذاهب چه الهی و چه غیر الهی همگی برای ارتباط بین زنان و مردان توصیهها و آدابی را سفارش نمودهاند .بنابراین این ارتباط انكار ناشدنی است . اما آن چه مهم است كیفیت و چگونگی ارتباط است . به عبارت دیگر حد و حدود ارتباط در هر جامعه مهم است .
البته این ارتباط بستگی به جهان بینی جامعه مورد نظر دارد . هر چه جهان بینی اعتقادی و به ادیان الهی نزدیك باشد ، كیفیت این ارتباط مناسب و متفاوتتر خواهد بود . در جوامع مذهبی نیز نمیتوان به طور كل این روابط را انكار كرد ، اما نوع و چگونگی این ارتباط اهمیت خاصی دارد . و خصوصاً دین اسلام برای این رابطه اجتماعی تعریف و حدود خاصی را تعریف و تعیین كرده است كه در موقعیتهای گوناگون تغییر ناپذیر است و برای بعضی از شرایط هیچ استثنایی قائل نمیباشد .در دین مبین اسلام برای روابط بین مردان و زنان مسائلی مطرح شده است ، مثلاً زنان و مردان ، نباید آرایش و یا كیفیت لباس پوشیدن و بر خوردشان در اجتماع جلب توجه كند . همان طور كه گفته شد این مسئله هم برای زنان و هم برای مردان تفاوتی ندارد . برای سالم بودن جامعه و اجتناب از گرایشات جنسی در روابط بین دو جنس باید به عنوان انسان با یكدیگر تعامل داشته باشیم نه به عنوان جنسیتی خاص. اصل مهم و اساسی در ارتباط اجتماعی همه ما ، جوهره انسانی ماست نه این كه دختر یا پسر هستیم . اگر اندیشه تك تك ما اصل انسانیت باشد در كنار هم با سلامت اخلاقی میتوانیم فعالیت داشته باشیم و دختران و پسران ما میتوانند دوشادوش هم در جامعه ، دانشگاهها ، محل كار و ... تلاش كنند . اما اگر از این دید فاصله بگیریم ، قطعاً نوع نگاهها در جامعه تغییر خواهد كرد . توانایی هر كسی بر اساس جنسیت و نوع ظاهرش تبیین میشود كه بسیار ظاهر بینانه خواهد بود و از حالت انسانی خارج خواهد شد . ملاکهای سخیفی مانند ظاهر زیبا ، مد پوشی و ... كه در جامعه اسلامی ارزش چندانی ندارد ، جای روابط انسانی و الهی را خواهد گرفت و قطعاً کسانی كه از نظر معنوی قویتر هستند در انزوا قرار خواهند گرفت كه این مسئله خلاف اعتقادات دینی و اسلامی میباشد .در این حالت میتوان انواع انحطاط اخلاقی و رفتاری را از جامعه انتظار داشته باشیم . و روابط بین پسر و دختر را به ابتذال میگذارد . دیوار حیا و حرمت بین آنها رو به زوال میرود و در واقع توقعات و انتظارات زنان و مردان از حیطه انسانی خارج میشود .اما اگر خطوط این روابط مشخص باشد . یعنی از طرف اجتماع و خانوادهها ، محدودیتهای اجباری و غیر منطقی القاء نشود و از طرف دیگر سهل انگاری افراطی وجود نداشته باشد و نوجوانان و جوانان در روابط خود دارای بینش باشند ، از نظر شرعی حدود رفتاری خود را بدانند ، در زمینه این روابط معرفت بیابند و از جایی كه برای آنان مشكل ساز است با زیركی بگریزند و حتی روابط خود را مدیریت كنند ، قطعاً مشكلات كمتری پدید خواهد آمد . بنابراین بهتر است شرایطی فراهم شود كه دختران و پسران ما ، در روابط خود با منطق و با دید انسانی ارتباط داشته باشند نه این كه فقط بخواهند دوستی بر قرار شود و در نتیجه منجر به دوستیهای ناجور و قربانی روابط حاصل آن شوند ، كه قطعاً نتایج آن هم از نظر روان شناختی و هم از نظر اجتماعی جبران ناپذیر خواهد بود . میتوان شبکههای اجتماعی را توسط افراد صالح و از نظر شخصیتی سالم فراهم نمود، سپس در هر زمینه خاص اجتماعی از هر دو جنس شركت نمایند و سر پرستان این گروهها هم هدایت گر و مدیر و هم راهنمای این گروهها باشند .ملاکهای سخیفی مانند ظاهر زیبا ، مد پوشی و ... كه در جامعه اسلامی ارزش چندانی ندارد ، جای روابط انسانی و الهی را خواهد گرفت و قطعاً کسانی كه از نظر معنوی قویتر هستند در انزوا قرار خواهند گرفت كه این مسئله خلاف اعتقادات دینی و اسلامی میباشد .
البته حسن این گروهها زیاد خواهد بود . زیرا كه اگر سرپرستان گروه با مددكاران اجتماعی ، روانشناسان و دیگر متخصصان همكاری داشته و جوانان زیر نظر متخصصان گروه فعالین کنند نتیجه مطلوبی برای آینده آنها خواهد داشت . بنابراین تشكیل گروههای كاری و اجتماعی با نظارت و مدیریت و حتی گوشزدهای لازم به جوانان این فرصت را میدهد كه در میان جنس مخالف رازی نباشد كه بخواهند كشف كنند و همین کشفها فاجعه آفریند . بلكه مشاركت در این گروهها به آنها هم امكان خود شناسی و هم دگر شناسی خواهد داد و به آنها كمك میکند در روابط خود گامهای صحیحی با هدایت مشاوران و متخصصان بر دارند .بهتر است شرایطی فراهم شود كه دختران و پسران ما ، در روابط خود با منطق و با دید انسانی ارتباط داشته باشند نه این كه فقط بخواهند دوستی بر قرار شود و در نتیجه منجر به دوستیهای ناجور و قربانی روابط حاصل آن شوند ، كه قطعاً نتایج آن هم از نظر روان شناختی و هم از نظر اجتماعی جبران ناپذیر خواهد بود