مجموعه ی ارتباطات بین انسانهاست که بر اساس عواطف انسانی منجمله علاقه به دیگران یا وجدان انسانی ،حس عدم امنیت ،حس تنهایی و به طور کلی اجتماعی بودن انسان شکل می گیرد .
روابط اجتماعی در محیط های گوناگون من جمله خانواده ،دوستان ،گروه ،مدرسه و محیط کار شکل های متفاوتی از لحاظ سالم بودن و پایداری به خود می گیرد و این روابط در هر یک از این محیط ها می تواند بر سایر روابط اجتماعی، اثراتی سازنده و یا مخرب بر جای گذارد . از طرفی هم روابط آموزشی ،فرهنگی ،اقتصادی و سیاسی هر جامعه به شدت از روابط اجتماعی آن جامعه تاثیر میپذیرد. در نتیجه سلامتی روابط اجتماعی در جامعه بسیار حائز اهمیت است .در این میان یکی از تاثیرگذارترین نوع روابط اجتماعی رابطه دختر و پسر است.رابطه دختر و پسر، رابطه اجتماعی سالم و رشد یافته است. رابطه ای فارغ از احساسات و تمایلات عاشقانه و جنسی و تسلط مابانه بلکه فقط بعنوان دو انسان عاقل و بالغ که در زندگی اجتماعی مجبور به ارتباط سالم و اخلاقی با محترم شمردن اصول و عقاید دینی و مذهبی و اخلاقی مورد قبول جامعه خودشان میباشند؛ نه اینکه هر جوانی كه در دریایی از احساسات و عواطف و غرایز غوطهور است به بهانه اجتماعی شدن پای در این وادی خطرناك گذارده و با غفلت از آثار و تبعات آن گرفتار معضلات فردی و اجتماعی شود.
علت این رابطه نیاز اجتماعی است. انسان برای زندگی سالم و سعادتمند نیازمند تعامل مثبت و سازنده با هر انسانی و از هر جنسی میباشد.وهیچ مکتب و ایدئولوژیی نمیتواند این نیاز را انکار و یا سرکوب نماید و مجبور است راهکارهای اخلاقی و ایدئولوژیک مثبت و موثر آنرا ارائه نماید.
در واقع بحث رابطه دختر و پسر در جامعه ما اکنون و با گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی همچنان به عنوان یکی از نیمه های تاریک روابط اجتماعی خودنمایی می کند، موضوعی که اما و اگرها و باید و نبایدهای بی شماری را متوجه سیاستگذاران نموده و از سوی دیگر به وضوح نشان دهنده کلاف سر درگمی است که راه خروج از ابهام در این روابط را ناکام گذاشته است. در این عرصه وجود برخی خط قرمزها در بیان مسایل تا حد زیادی بی دلیل، در رها شدن موضوع به صورت عیب تاثیر داشته است.
پس منظور ما از رابطه و دوستی دختر و پسر، «رابطهای است صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی كه احساسات و عواطف طرفین در این ارتباط، دخالت جدی دارد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاك انسانی و اغلب از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل كردن نامه، تلفن و ... ایجاد میگردد».اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود سن ازدواج بالا می رود، افراد نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شکل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از معضلات رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود
برخی از جوانان در دوستیهای خود با جنس مخالف عقیده دارند كه در دوستیشان هدف عاطفی و جنسی ندارند اما كارشناسان معتقدند اگر در این دوستیها جنسیت مهم نبود، گزینههای بسیاری در جنس موافق نیز وجود دارد و بهطور كلی انتخاب جنس مخالف برای دوستی خود حاكی از یك انتظار ویژه از آن است.
در تمامی فرهنگها، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند. تمایلات نفسانی که در صورت تعدیل، نیازهای طبیعی بشر را تأمین کرده ، در صورت افسار گسیختگی حیات اجتماعی سالم او را مورد مخاطره قرار میدهد، نقش مهمی در این میان بازی میکند، از همین رو مهمترین این غریزهها را غریزه جنسی و میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن، می توان دانست.
اما باید به این نکته نیز توجه کرد که هر فرهنگی مرزی برای این کشش تعریف کرده است. برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده است و عواقب این آزادیِ ارتباط نیز در آمارهای ارایه شده از افزایش میزان طلاق، فرار کودکان و نوجوانان از خانه، بی بند وباری اخلاقی و … کاملا مشهود است. اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد.
واقعیت این است که در فرهنگ ایرانی اسلامیِ ما نوع ارتباط میان دختر و پسر از طریق معیارهای دینی و عرفی جامعه، ملاک اهمیت است نه قواعد و روش هایی که از سوی دیگر کشورها و فرهنگ ها قصد غالب شدن، داشته باشد.
هم چنین معمولا ادّعا میشود این گونه روابط و دوستیها به انگیزه ازدواج شكل میگیرد، ولی با كمی دقّت فهمیده میشود، روح حاكم بر این گونه دوستیها، عشقورزی كور است نه خردورزی و به عبارت دیگر پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است.
در حالی كه تصمیمگیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تكیه بر عقلانیّت و خردورزی ممكن است. دوستیهای قبل از گزینش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را كور میسازد و اجازه نمیدهد تا یك تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخابها كه در فضایی آكنده از احساسات و عواطف انجام میگیرد. به دلیل نبود شناخت عمیق و واقعبینانه، زندی مشترك را تلخ و آینده را تیره و تار میسازد.
زیرا اگر هم این دوستی ها به ازدواج بیانجامد پس از گذشت مدتی از شكلگیری زندگی، جو بدبینی و سوءظن به وجود می آید و به این ترتیب پسر به خود میگوید این دختر وقتی به راحتی با من پیوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابر این از كجا معلوم پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری طرح دوستی نریخته است. از كجا معلوم كه در آینده با این كه همسر من است با دیگری ارتباط برقرار نكند؟ در مقابل دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر دارد.بر این اساس این گونه ازدواجها دارای پایه واساسی سست و متزلزل است و تجربه نشان داده كه سریع منجر به طلاق و جدایی میگردد.
البته کارشناسان و جامعه شناسان بعضا نظراتی پیرامون چگونگی ارتباط میان دختر و پسر ارایه داده اند که گاهی متعارض با عرف و سنت ها است و نگرش های نسبتا جدیدی را شامل می شود. به طور مثال ارایه شعارهایی چون آزادی روابط دختر و پسر و یا مسایلی چون همخانه بودن دختران و پسران فرهنگ خاصی است که در جوامع غربی کاربرد داشته و برای جامعه اسلامی ایران مناسب به نظر نمی رسد.معمولا ادّعا میشود این گونه روابط و دوستیها به انگیزه ازدواج شكل میگیرد، ولی با كمی دقّت فهمیده میشود، روح حاكم بر این گونه دوستیها، عشقورزی كور است نه خردورزی و به عبارت دیگر پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است
با این حال ارزیابی های پژوهشگران علوم اجتماعی نشان داده که اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود سن ازدواج بالا می رود، افراد نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شکل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از معضلات رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود.
در نهایت اگر اعضای جامعه نوعی بیبندوباری را در شیوه كار خود قرار دهند و آزادی بدون قید و شرط را لازم بدانند، فاجعهای در اجتماع رخ میدهد كه شدت آن غیرقابل تصور است. به همین منظور می بایست حدود و عوامل تاثیر گذار بر روابط اجتماعی را به خوبی شناخت و سعی در تعیین حدودی از همکاری و هماهنگی بین این عوامل در جهت تکامل و توسعه ی این روابط نمود .