-
بزكوهي؛ نماد بارانخواهي در سفال ايراني است
به نام یزدان پاک
نقش بز بر روي سفال
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ انسان اوليه در وحشت و اضطراب دائمي به سر ميبرد. او از نيروي شيطان ميترسيد و محرکي ميخواست تا از او در برابر اين نيروي جادويي محافظت کند. به همين دليل متوسل شد به انواع طلسم، تعويذ، افسون و نيز ارواح محافظ و تا سر حد پرستش آنها نيز پيش رفت. مطالعه در مصنوعات ماقبل تاريخي انسان، به ما کمک ميکند تا به ميزان علاقه او در نشان دادن و معرفي آنچه که به عنوان خدا ميپرستيده، پي ببريم. به عنوان مثال، نقاشي خورشيد و حيوانات مرتبط با آن مانند "عقاب، شير، گاو، گوزن و بز کوهي" در آثار سفالي که به هزارهي چهارم پيش از ميلاد برميگردد، ديده ميشود. مردم، به خصوص در قبايل "کاسي" لرستان، گردنبندهايي با آويز بز کوهي داشتند.
اين مردمان، به يک مدافع (محافظ) نياز داشتند؛ چراکه از ديرباز معتقد بودند که طوفان، سيل، حيوانات وحشي و حتي انسانهاي ديگر، خانهي او، احشام و محصولاتش را تهديد ميکنند. لذا چون ميخواستند در امان باشند، شروع کردند به پرستش الههگان يا اشيا و حيواناتي که درنظر آنان همانند خدايان بودند.
گاهي اوقات فقط يکي از اعضاي بدن حيوانات روي سفالها حک ميشد. مثلاً در سفالهايي که بين دوران 3000 تا 4000 پيش از ميلاد ساخته شدهاند، طرحهايي از شاخ گاو، گوزن و بزکوهي يا بال و چنگال پرندگان، به همراه نقوش هندسي به چشم ميخورد.
هريک از اقوام باستاني، بز کوهي را مظهر يکي از المانها(عناصر) مفيد طبيعت درنظر ميگرفتند. مثلاً در لرستان، سمبل خورشيد و گاهي اوقات هم نمادي از باران است؛ چراکه در آن زمان ماه را مرتبط با باران و خورشيد را مربوط به گرما و خشکي ميدانستند. همچنين بين بزکوهي با آن شاخهاي خميده و منحني و هلال ماه رابطهاي وجود داشت. به همين علت بود که اعتقاد داشتند شاخهاي قوسي شکل بز کوهي ميتواند باعث بارش باران شود.
در شوش و عيلام باستان، بزکوهي سمبلي از کاميابي و نيز خداي زندگاني گياهي
بود. در بينالنهرين، بز به عنوان مظهري از "خداي بزرگ" برشمرده ميشد. (خداي بزرگ در نقش خداي گياهان ظاهر شد در حالي که شاخه درختي به شکل T در دست داشت و بزي کوهي در حال خوردن برگهاي آن بود.)
انسانهاي ماقبل تاريخ مهارتي خارقالعاده در ساخت ظروف سفالي داشتند. آنها بهترين نوع ظروف سفالي را با استفاده از چرخ سفالگري و دست ميساختند. در برخي از اين کارهاي هنري، جنبههاي گوناگوني از زندگي خود را نيز به نمايش گذاردهاند؛ مانند مذهب، اخلاق و هنر. با مطالعه اين مصنوعات است که ما به روابط بين تمدنهاي مختلف پي ميبريم.
انسان باستان، مهارتي شگفت در ترسيم و تجسم حيوانات شاخدار داشت. شايد تبديل صورت خدايان به نقاشيهاي حيواني، يکي از دلايل تقدس بود که موضوعي براي کارهاي هنري باستاني و سفالگران شد. بيشتر آثار هنري ماقبل تاريخي در ابتدا با طرحهاي تزييني و هندسي همراه بودند. پس از مدتي نقاشي حيوانات مجدداً رايج شد و سپس اشکال هندسي بار ديگر گسترش يافت. اين دگرگوني در بيشتر تمدنهاي ايراني (Persian ) ديده ميشود.
موتيف(طرح) بزکوهي در ادوار مختلف تاريخي نمايان است. در حفاري بسياري از تپهها، باستانشناسان لولهها و ظروفي را که داراي همين موتيف هستند، به دست آوردهاند که در اينجا به برخي از آنها اشاره ميکنيم:
" تپه سيلک " کاشان با 5000 سال قدمت، داراي 6 لايه است که هر لايه گونههاي مشخص و ويژهاي از انواع کارهاي دستي و سفالي را در خود جاي داده است. گلها و درختاني مانند گل آفتاب گردان و درخت زندگي (درخت مقدس ) که مابين شاخهاي بز نقاشي شده، بسيار جالب هستند. گل آفتاب گردان سمبلي از خورشيد بود و مقدس شمرده ميشد.
تمدن تپه موشلان
"تمدن تپه موشلان" در اسماعيل آباد به هزارهي چهارم ميلادي برميگردد و معاصر است با تمدنهاي "چشمه علي " در ري و "قره تپه " در شهريار. ظروف سراميکي اين تمدن به رنگ قرمز با نقوش قهوهاي رنگ است. نقاشيها به اشکال مختلف هندسي و حيواناتي نظير بزکوهي و گوزن ميباشند. در اين دوره، هنرمندان و سفالگران علاوه بر طرحهاي هندسي، نقوش حيوانات را در کنار يکديگر و در فواصل بين اشکال هندسي جاي ميدادند. با اين روش آنها فضاي موجود روي سطح ظرف را پر ميکردند.
تپهاي باستاني به نام "موشلان تپه " که تمدن آن به هزارهي چهارم پيش از ميلاد برميگردد، در نزديکي اسماعيل آباد قرار دارد که ما بين کرج و هشتگرد و روبروي روستاي نيگي امام در قسمت جنوبي آزادراه تهران - قزوين واقع شده است.
تمدن چشمه علي در هزارهي پنجم ق. م
باستان شناسان به 2 تمدن مختلف در لايههاي اين تپه دست يافتهاند. لايه اول شامل سفالهايي سياه رنگ با اشکال هندسي است که قابل مقايسه با سفالگريهاي تمدن تپه حصار است. لايهي دوم آجرهايي قرمز و گهگاه سياهي دارد که با طرحهاي هندسي قهوهاي تزيين شدهاند. گاهي اوقات نقوشي از بز کوهي و گوزن ديده ميشود که فضاي بين اين طرحهاي هندسي را پر ميکنند. اين تمدن نيز قابل قياس با تمدن تپه حصار است. در مجموع، اين طرحها يک ويژگي خاص هنري دارند و آن اين که از ترکيب درختان نخل کوچک، گلها و درختاني که به شکل متقاطع قرار گرفتهاند، خطوط و زواياي منحني و نيز حيوانات تشکيل شدهاند. اين نقاشيها واقعي نيستند و تقريباً مشابه اشکال هندسي هستند. گفتني است حيوانات معمولاً درحال حرکت ترسيم شدهاند. چند قطعه سراميک و دو کاسه ي سفالي از بقاياي اين تمدن است.
تمدن چشمه علي در هزارهي پنجم ق. م
يکي از بقاياي اين دوره کاسه سراميکي قرمز با طرحهاي هندسي سياه رنگ و خطوط حلقوي دايره شکل است. هاشورهايي بين اين دو خط را پر ميکنند. زير اين طرحها، ما تنها ميتوانيم نقوشي از بز کوهي را ببينيم. قطر کاسه 13 و ارتفاع آن 11 سانتي متر است.
يکي ديگر از بقاياي اين دوره، کاسه سفالي قرمز با اشکال هندسي است که گلهاي حلقهاي موازي با دو خط ديگر روي آن ترسيم شدهاند. در ميان طرح ها و هاشورها، بزهاي کوهي و ديگر حيوانات شاخدار ترسيم شدهاند. و مابين 2 خط جداکننده، 2 حيوان در حال جست و خيز ديده ميشوند. در مجموع مي توان 10 حيوان شاخدار را بر روي کاسه ديد. قطر کاسه 22.5 و ارتفاع آن 16 سانتي متر است.
چشمه علي در محدودهي تهران در شهر ري واقع شده و بقاياي تاريخي آن متعلق به هزارهي چهارم و پنجم قبل از ميلاد است.
کاسه سفالي قرمز رنگي که 2 نوار زيگزاک شکل سياه بر روي آن به چشم ميخورد، از ديگر آثار هنري به جا مانده از آن دوران است. سفالگري که اين کاسه را ساخت، خطوطي متقاطع بين اين 2 نوار زيگزاکي رسم کرد که باعث تشکيل مربعهايي بر روي ظرف شد. زير اين الگوي چهارخانه، تصويري از يک بز کوهي ديده ميشود. اين کاسه 11 سانتي متر ارتفاع و 13 سانتي متر قطر دارد.
تمدن تل باكون تخت جمشيد
تل باكون در فلات مرودشت در قسمت جنوبي استان فارس قرار دارد. سفالگري آن دوره به رنگ نخودي و با طرحهاي هندسي گوناگون است که بعضاً از طبيعت کپيبرداري شدهاند. در ميان اين طرحها به خورشيد و حرکت دوراني آن بيش از چيزهاي ديگر توجه شده و سفالگر حرکت خورشيد را در اشکال مختلف شبيه به يک صليب شکسته آلمان نازي (يا همان سمبل خورشيد) به تصوير کشيده است. در ميان جذابترين کارهاي هنري متعلق به اين دوره، 2 کاسه سفالين در موزه ملي ايران خود نمايي ميکنند. سطوح خارجي کاسهها با تصاويري از 2 بز کوهي پوشانده شدهاست. هنرمند در طراحي شاخها تا اندازهاي مبالغه نموده؛ تا آن جا که شاخها همه جاهاي خالي سطوح را پر کردهاند.
نقش بز کوهي بر روي کاسهي مخروطي شکل نخودي رنگ به طرز استادانهاي طراحي شده است: شاخ گاو مانند 2 حلقهي بزرگ دور تا دور ظرف را ميپوشاند و در بالاي شاخ، علامت صليب شکسته (نماد خورشيد) به چشم ميخورد که اين امر نمايانگر رابطهي بين شاخ بز و خورشيد است.
نمونهي ديگري از اشياي مکشوفه از تل باكون در تخت جمشيد به هزارهي چهارم پيش از ميلاد تعلق دارد: کوزهاي نخودي رنگ با گردني کوتاه. اين کوزه توسط سه خط افقي در دهانه (گردن) و 2 نوار افقي در قسمت پايين آن تزيين شده است. و ميان اين خطوط تصويري از يک بز کوهي به چشم ميخورد که سر تا سر سطح کوزه را پوشانده است.
نويسنده: استنلي کوهن، مترجم: ناهيد سعادتيان
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن