من فكر ميكردم خدا يه موجود پهناور و بزرگه به اندازه آسمونا.مثل ابر.آخه همه وقتي ميخوان با خدا حرف بزنن سرشونو بالا ميگيرن.منم توي خيالات كودكي خدا رو پهن شده توي آسمون ميديدم با رنگ آبي.
نميدونم از كي خدا رو حتي توي ليوان آبي كه ميخوردم هم ديدم.ولي هنوزم همونطوري ميبينمش.همه جا با من.