بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 2 از 2 اولیناولین 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 20

موضوع: ضرب المثلهای و حکایتهای معروف چینی

  1. #11
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    رویا و حقیقت


    دختر وقتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می رفت به دوست پسرش قول داد که پس از گرفتن مدرک فوراً بر می گردد و باهم ازدواج می کنند. پسر هر دو روز نامه ای به محبوبش می نوشت و هر هفته یک بار به او زنگ می زد. اگر باخبر می شد که دختر سرما خورده یا تب دارد، شدیداً نگران می شد؛ با او همدردی می کرد و به او دلداری می داد. یک بار حتی به ساحل دریا رفت، زانو زد و از این طرف دنیا برای سلامتی و شادی دختر دعا کرد.
    یک سال گذشت و دختر مدرکش را گرفت، اما بلافاصله با یکی از همکلاسی های خارجی اش ازدواج کرد.
    دختر به دوستانش گفت: «عشق آن پسر مرا خیلی تحت تاثیر گذاشته بود؛ اما وقتی در روزهای برفی، لرزان از سرما از دانشگاه خارج می شدم، خودروی شوهر امروزی ام بود که به موقع جلوی من ایستاده بود.
    ساکنان جزیره کوچکی به سختی روزگار می گذراندند و هر روز فقط یک بار غذا می خورند.
    پادشاه برای آنها بذر ارزن فرستاد و چند استاد کشاورزی را به جزیره اعزام کرد تا به مردم جزیره روش کشت ارزن را یاد بدهند.
    اما اهالی جزیره پس از رفتن استادان کشاورزی فوراً همه بذر را پختند و خوردند.
    آنها می گفتند: «کشت ارزن طول می کشد، ما الان گرسنه ایم.»
    حتی آرزو و عشق بزرگ وابسته به احتیاجات حقیقی است.
    حس همدردی و خیرخواهی
    شبی آقای لی در خیابانی دید که گروه پسر بچه دور پسرکی حلقه زده اند و او را اذیت می کنند.
    او خودرو اش را متوقف کرد و ضمن به صدا در آوردن بوق خودرو فریاد کشید: بروید!
    بچه ها با غوغا و هیاهو یک جا ایستادند و پسرک تنها روی زمین افتاد.
    لی پسرک را بغل کرد و قصد داشت او را به بیمارستان برساند. اما وقتی پسرک را داخل خودرو می گذاشت، او ناگهان به هوش آمد و به سرعت فرار کرد. چیزی که بیشتر باعث تعجب لی شد این بود که دید بچه هایی که قبلا او را اذیت می کردند، در انتهای خیابان منتظر او بودند و گویی از او استقبال می کردند.
    لی خندید و پیش خودش فکر کرد: بچه اند دیگر! یک دقیقه دشمن اند و یک دقیقه دیگر دوست صمیمی هستند. به هر حال من کار خوبی کردم.
    با خوشحالی به پمپ بنزین رسید. وقتی می خواست بنزین بزند، دست به جیبش برد. اما از کیف پولش خبری نبود.
    دروغگو همیشه از احساس همدردی شما سوء استفاده می کند.
    بدتر از این از احساس خیرخواهی تان هم سوء استفاده می کند.

    __________________




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #12
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    می شود دوستت بشوم


    در بامداد روز هفتم نوامبر سال 2007 اولین برف زمستانی سال، شهرستان توسولای فنلاند را به یک جهان رویایی تبدیل کرده بود. معلم دبیرستانی در این شهرستان داشت حضور و غیاب می کرد: « لیان؟ حاضر! نیوفن؟ حاضر! اویتین؟ اویتین حاضره؟ اویتین نیامده؟»
    معلم چند بار صدا کرد اما جوابی نبود. از دانش آموزان دیگر کلاس هم پرسید که اویتین سر کلاس آمده یا نه؟ اما کسی توجهی نکرد. همه منتظر تمام شدن کلاس و برف بازی بودند.
    چند دقیقه مانده به پایان کلاس اویتین آمد، اما چیزی در دستش داشت. یک طپانچه کوچک. فریاد او بچه های خوشحال را در جای خود خشکاند: «هیچ یک از شما دوست من نیست، همه تان را می کُشم!»
    سال پیش مادر بدنام اویتین از افراط در نوشیدن درگذشت. ماجرای زندگی او هم نقل محافل شد. اویتین آماج تمسخر و آزار بچه ها قرار گرفت. روزی وقتی او می خواست با آنها فوتبال بازی کند، یکی از بچه ها نگاه پر از نفرتی به او انداخت و گفت: ما نمی خواهیم با بچه های کثیف بازی کنیم. وقتی اویتین به اصرار می خواست به زمین وارد شود، یکی از آنها او را هُل داد و فریاد زد: برو گم شو!
    واکنش اویتین در مقابل تمسخر و آزار همکلاسی هایش این بود که به تدریج کم حرف شد و بیشتر از قبل احساس حقارت کرد. او هر روز خودش را در اتاقش حبس می کرد و فقط به بازهای رایانه ای جنگی سرگرم می شد. کم کم از هم سن و سال هایش بیشتر فاصله گرفت و رفتارش افراطی تر شد.
    یک روز او یک پیام ویدیویی در صفحه اینترنتی دبیرستان شان گذاشت که می گفت از همه انتقام خواهد گرفت. اما اگر بچه به خاطر آزارشان از او معذرت بخواهند و با او دوست شوند، این کار را نخواهد کرد. همه بچه ها این ویدیو را به یکدیگر می فرستادند اما کسی آن را جدی نگرفت.
    آن روز وقتی او را دیدند که با طپانچه دم در کلاس ایستاده، تازه متوجه شدند که او شوخی نمی کرده است. اما دیگر دیر شده بود. طپانچه به صدا در آمد و سراسر فنلاند را تکان داد. بیش از ده نفر جان خود را از دست دادند که کوچک ترین شان 15 ساله بود. در آخر، اویتین هم با این طپانچه خودش را کشت.
    در کشور فنلاند حوادث خشونت آمیز در کُل بسیار نادر است چه برسد به این که در مدرسه اتفاق بیافتد. پلیس به محل زندگی اویتین رفت و آخرین یادداشت او را پیدا کرد که فقط یک جمله بود: «چرا هیچ کس با من دوست نمی شود؟»
    پلیس یادداشت را در میان مدارک گذاشت. مردم شهرستان توسولا شوکه شده بودند. همه فکر می کردند چرا زودتر به این بچه بیگناه و ترحم انگیز توجه نکردند؟ چرا خودش را آن قدر تنها حس کرد؟ رییس شهرستان توسولا در تلویزیون گفت برای مصیبت دیدگان، نادیده گرفتن رنج هایشان سنگینترین اندوه است.
    یک روز پس از وقوع این حادثه نخست وزیر فنلاند به مردم کشورش گفت اگر یک جامعه یا ملیت ترحم خود را از دست بدهد، فرهنگ خود را هم خواهد باخت. از امروز لطفا صادقانه به بغل دستی خود بگویید: «می شود با هم دوست باشیم؟»




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #13
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    با نخستین طبل ضربه مهلک را وارد آوردن


    در دوران سلسله های«بهارو پائیز»از تاریخ چین(770تا 476 قبل از میلاد)کشور مقتدر«چی»در سال 684 به کشور«لو»حمله ورشد.در آن اوضاع حساس و بحرانی یکی از اهالی کشور«لو»به نام«زائو گوئی»باعزمی راسخ تصمیم به شرکت در جنگ و دفاع از میهن گرفت.بدین منظور از امپراطور«لو»اجازه شرفیابی خواست و چون به حضور رسید از امپراطور پرسید:
    اعلی حضرت به اتکا چه چیز وارد جنگ می شوند؟امپراطور جواب داد:در ایام صلح خوراک و پوشک در اختیار خود نگه نمی دارم و میان تقسیم می کنم.زائو گوئی گفت:این احسان کم ارزشی است وانگهی به تمام مردم نمی رسد،از این رو مردم به دنبال شما نخواهند آمد.امپراطور گفت:مراسم نیایش به در گاه خداوند برپا می کنم.زائو گوئی گفت:خوب است،اما باز نمی توساند تقطه اتکا باشد.امپراطور گفت:در قضاوت همواره به درستی و عدالت رسیدگی می کنم وسعی خواهم کرد همچ کس بی جهت مجازات نبیند.زائو گوئی گفت:بلی این چیزی است که می توانید به آن تکیه کنید و به مردمی که از شما عدالت ببیند امیدوار باشید.
    امپراطور پس از این تذکارات به همراه زائو گوئی سوار ارابه جنگی شد و در خط مقدم جبهه حضور یافت.سپاهیان دو کشور«لو»و«چی»در«چانگ شائو»از قلمر و کشور«لو» رو در روی یکدیگر صف آرائی کردند و هر یک سنگرهائی برای خود ساختند.سپاهیان«چی»باراول طبل جنگ را به صدا در آوردند و یورش آغاز کردند.امپراطور«لو»تصمیم گرفت که او نیز بیدرنگ طبل جنگ را به صدا درآورد و فرمان حمله را صادر کند ولی زائو گوئی گفت:هنوز زود است باید صبر کرد.ارتش چی برای دو مین بار طبل جنگ را به صدا در آورد و حمله را ادامه داد.در این زمان سپاهیان«لو»قاطعانه از مواضع خود دفاع می کردند و به چیز دیگری توجه نداشتند.اما بعد از آنکه ارتش چی برای بار سوم طبل خود را به صدا در آورد زائو گوئی با قطعیت تمام فرمان به صدا در آوردن طبل جنگ و یورش را صادر نمود.دریک لحظه صدای دعد آسای طبل ازتش «لو»گوئی زمین و زمان را به لرزه در آورد و سپاهیانش قهرمانانه حمله کردند و به پیش رفتند.ارتش چی با شکست روبرو شد و سربازانش فرار را برقرار ترجیح دادند و میدان را خالی کردند.
    امپراطور«لو»که از خوشحالی بال در آورده بود بلافاصله فرمان تعقیب دشمن را صادر نمود.ولی زائو گوئی او را موقتاً از این کار منصرف نمود.آنگاه از ارابه خود پائین آمد.و به دقت به جای چرخهای ارابه های دشمن نگاه کرد و سپس با استواری گفت:تعقیب را آغاز کنید.و سپاهیان«لو»به تعقیب و حمله به ارتش چی پرداختند و سرانجام ارتش چی را از خاک میهن خود بیرون راندند.
    بعد از کسب پیروزی رائو گوئی به امپراطور گفت:در جنگ باید به جرأت و شجاعت سربازان اتکا نمود اولین باری که طبل جنگ به صدا در می آید سرباز از لحاظ روحس در بهترین شرایط است و شجاعت او در عالیترین مرحله می باشد.دومین بار که طبل جنگ به صدا در می آید شجاعت سرباز فروکش کرده است و وقتی طبل جنگ برای سومین بار به صدا در می آید دیگر شجاعت و شهامتی در سرباز باقی نمانده است.لذا باید منتظرشد که سربازان دشمن خوب خسته شوند و در حالیکه روحیه سربازان ما دراوج قدرت خود می باشد با یک حمله تمامیدشمن را نابود کرد و پیروزی را از آن خود ساخت.همچنین به هنگام تعقیب دشمن باید توجه داشت که دشمن ممکن است مخفی شده و در کمین نشسته باشد.من وقتی روی زمین اثرهای درهم برهم چرخهای ارابه های دشمن را دیدم پی بردم که ارتش دشمن دیگر از هم پاشیده و پرچمهای آنها به زمین افتاده و نظم خود را از دست داده است،لذا در آن هنگام تعقیب آنان را مناسب دیدم،و درنتیجه سربازان ماهمگی افراد دشمن را تارومار ساختند.
    مثل فوق که از این داستان ناشی شده کاربردش در مورد به پایان رساندن عملی است با به کار گرفتن تمام نیرو و قدرت خود و قاطعانه اما با احتیاط به پیش رفتن و کار را یکسره کردن.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #14
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دیدار یان این نماینده مملکت چین از کشور چو

    cri
    «یان این»وزیر مملکت چین بود،در امور سیاسی بسیار تجربه داشت.سالی امپراطور وی رابه عنوان نماینده خود به مملکت «چو»فرستاده بود.فرمانروای مملکت چو چون خبر یافت که یان این به عنوان نماینده به کشورش فرستاده شده است خشگین شد و به هم برآمد،زیرا به او گفته بودند یان این قدش بسیار کوتاه و چهره اش خیلی زشت است،مصمم شد در مقابل مردم به او اهانت هم بکند.
    هنگامی که یان این با زیردستانش به نزدیک پایتخت کشورچو رسیدند دیدند که دروازه شهر بسته است.در کنار دروازه سوراخی تعبیه شده بود،مهماندار ایشان را از آن سوراخ به شهر هدایت کرد.یان این همچ نگفت با زیردستان خود از آن سوراخ وارد شهر شدید؟یان این جواب داد:از سوراخ کنار دروازه.باز پرسید از سوراخ وارد شهر شده موجب شرم نیست؟یان این گفت:گمان نمی کنم.فرمانروا گفت:مهمولا نماینده یک کشور باید از دروازه شهر وارد شود ولی شما از سوراخ سگ وارد شدید،البته موجب شرم است.یان این جواب داد:این بسته به کشوری است که از آن دیدار به عمل می آید،اگر از مملکت انسانها دیدن بکنیم،مهمولا از دروازه شهر باید وارد شویم،اما اگر از کشور حیوانات دیدار تکنیم،مجبوریم از سوراخ وارد شویم.
    فرمانروا نتوانست پاسخی به این جواب دندان شکن بدهد،اما سوال کرد:مگر در کشور شما کسیکه مرد و کشیده قامت باشد نبود که شما را به کشور ما فرستادند؟یان این جواب داد که:در کشور ما آنقدر مردان بلند بالا هستند که اگر باهم آستین خود را بلند کنند،حتی نور آفتاب نمی تواند به زمین بتابد،ولی امپراطور کشورما به میزان ارزش کشور مورد نظر نماینده انتخاب می کند،برای دیدار از کشوری قابل احترام نماینده را از بین مردان بلند قد و خوش قیافه برمی گزیند،انتخاب شخصی مثل من هم درخور کشور شما ست.
    این بار هم فرمانروا تیرش به سنگ خورد و به هدف نرسید،ولی باز هم دست برنداشت.در اثناء مهمانی فرمان داد که آن مرد را بیاورید.در باریان به فرمان وی،دزدی را آوردند.فرمانروا از او پرسید که:اهل کجائی؟جواب داد:من اهل کشور چین هستم.فرمانروا رو به یان این کرد و گفت:ببینید مردی از کشور شما به کشور ما آمده و دزدی کرده است آیا این موجب شرمساری نیست؟یان این فوراً جواب داد:این باعث شرمساری نیست زیرا به نظرم این امر همانند آن درخت نارنج است که اگر در جنوب رودخانه کاشته شود،رودخانه کاشته شود،میوه شیرین می دهد و اگر در مرد در کشورما سابقه دزدی نداشته است،ولی چون به کشور شما آمده دزدی کرده و دزد از کار در آمده است و این نشان می دهد که کشور شما یک محیط دزد پرور است.
    فرمانروا که برای بارسوم تیرش به سنگ خورده بود،از یان این معذرت خواست و گفت شهرت جناب عالی را مدتها پیش شنیده بودم اما امروز به چشم دیدم.پش از آن از یان این همانند مهمانان عالیقدرپذیرائی کرد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #15
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اینجا هیچ نقره ای نیست



    در اینجا هیچ نقره ای نیست
    در زمانهای قدیم مردی در چین تعدادی سکه نقره به دست آورد با خود اندیشید اگر سکه ها را همراه داشته باشد ممکن است گم شودو اگر درخانه پنهان کند ممکن است دزد دیده شود.لذا به فکرش رسید که سکه ها را دفن کند.بیرون از خانه سکه ها را زیر خاک کرد و بعد روی تکه کاغذی نوشت:«دراینجا هیچ سکه نقره ای وجود ندارد»سپس آن تکه کاغذ را در محلی که سکه های نقره را در خاک نهاده بود گذاشت و با خاطری جمع به دنبال کار خود رفت.
    مثل فوق که از این داستان ناشی شده است در موسرد کسانی به کار می رود که می خواهند روی کاری یا چیزی سرپوش بگذارند،اما مرتکب عملی می شوند که خود آن عمل باعث آشکار شدن و آفتابی گردیدن آن کار یا چیز می گردد.
    خریدن جعبه و پس دادن مروارید
    بازرگانی از کشور«چو» مرواریدی ارزنده داشت.برای فروش آن جعبه بسیار زیبا وظریفی از نوعی چوب مرغوب ساخت و روی آن را با کنده کاری آرایش داد و با مواد معطر خوشبوی کرد و به شکلی مشتری پسند در آورد.
    مروارید را داخل جعبه قرار داد و به معرض تماشای خریداران گذاشت.بازرگانی از کشور«جنگجو»جعبه و مروارید را دید و فریفته آن شد و به قیمت گرانی آن را خریداری کرد.اما جعبه بیش از مروارید نظر او را جلب کرده بود،از قیمت واقعی مروارید هم خبر نداشت گمان کرد که مروارید ارزش جعبه را پائیز آورده است،بنابراین مروارید و جعبه را پیش فروشنده برگرداند و با ناراحتی اظهار داشت:من فقط جعبه را می خواهم،محتوای آن را به شما پس می دهم.فروشنده که بسیار زیرنک بود به نادانی او پی برد و در حالیکه می خندید گفت:من از دیگری هر گزقبول نمی کردم اما چون شما مشتری خوبی هستید نا چارم مروارید را پس بگیرم و جعبه را به همان قیمت که پرداخت کرده اید حساب کنم.و مرد با خوشحالی مروارید را به او داد و جعبه خالی را با خود برد.
    مثل فوق که از این داستان ناشی شده است نشانه انتخاب غلط و توجه به ظاهر اشیا است و غافل ماندن از فوائد و ارزشهای باطنی و در مورد اشخاصی که فاقد دید وسیع و بینش صحیح هستند به کار می رود.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #16
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ضیافت در " هون من "


    اولین امپراطور هان غربی (206قبل از میلادی تا 7میلادی) قبل از تاسیس دودمان خود با رقیبی نیرومند به نام "سیان یوه" در مبارزه بود. روزی نامه ای از سیان یوه به وی رسید که در آن او را به ضیافتی در "هون من" دعوت می کرد. امپراطور که " لیوبان" بود بنابر دعوت مذکور روز معین بدانجا رفت و در آن مهمانی شرکت کرد. سیان یوه این ضیافت را طبق پیشنهاد وزیر خود ترتیب داده بود و قصد شان از مهمانی آن بود که لیوبان را بکشند و رقیب خود را بین ببرند. ترتیب کشتن لیوبان را چنین داده بودند که پشت پرده ای هشت نفر مرد زورمند مسلح کمین کنند و هنگامیکه سیان یو گیلاس شراب خود را به زمین می اندازد بیرون بیایند و لیوبان را بکشند.
    لیوبان و کسانش در طول ضیافت چنان گرم و رلپذیر با سیان یوه صحبت کردند که او کاملاً مجذوب گردید و فراموش کرد که باید علامت بدهد تا لیو را بکشند و یا اصلاً دیگر نمی خواست چنین کاری صورت بگیرد، اما وزیرش که خیلی نگران شده بود نقشه دیگری برای قتل لیو کشید، پیشنهاد کرد یک نفر شمشیرباز بیاید و برای شورانگیز کردن مجلس شمشیربازی کند،ضمناً مخفیانه به آن مرد گفت از فرصت استفاده کند و لیو را بکشد. شمشیربازی مرد شروع شد ولی یکی از زیر دستان لیوبان این منظور شمشیرباز را فهمید و برای خنثی کردن نقشه او پیشنهاد کرد که چون شیشیربازی نک نفر جالب و تماشائی نیست بهتر است ما هم شمشیربازی بفرستیم تا دو نفر بازی کنند، و مخفیانه به شمشیرباز خود تذ کرداد که در موقع لازم از لیوبان دفاع کند. شمشیرباز اولی قصد داشت آرام آرام خود را به لیوبان نزدیک کند و او را بکشد اما دیگری سعی می کرد او را دور نگهدارد تا بتواند از او دفاع نماید. لیو و سیان یوه کاملاٌ از این جریان بی اطلاع بودند و هنچنان با گرمی تمام صحبت می کردند.
    درآن لحظات حساس یکی از زیر دستان لیوبان گوشه دامن او را از زیر میز کشید و اشاره کرد که بیرون رود. خارج از مجلس ان مرد به لیوبان گفت: مگر متوجه نشدید که کیزبان و یارانش می خواهند شما را بکشند، اکنون وقت فرار است زود سوار اسب شوید و فرار کنید. لیوبان که تازه متوجه موضوع شده بود موافقت کرد اما گفت بدون خداحافظی نمی توانم بروم. آن مرد گفت با خداحافظی جان شما ممکن است به خطر افتد، هنگام بروز خطر جائی برای ادب و آداب باقی نمی ماند ، شمابروید من می روم و از طرف شما با آنان خداحافظی می کنم. لیوبان نظرش را تصدیق کرد و فرار نمود. هنگامیکه وزیر سیان یوه شنید که لیوبان رفته است سخت براشفت و به سیان یوه ناسزا گفت و اظهار کرد سرنوشت خود را تغییر دادی و در واقع نیز چینین شد، چه سیان یوه در جنگی که با لیوبان کرد سخت شکست خورد و خودکشتی نمود.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #17
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اولین مترجم گلستان سعدی

    گلستان سعدی در میان مسلمانان چین بسیار شهرت دارد. تقریباً ششصد سال پیش این کتاب در مکتبهای بالای چین به عنوان کتاب درسی خوانده می شود. در آن وقت ترجمه این کتاب موجود نبود و استادان شفاهاً تدریس می کردند و شاگردان یادداشت می نمودند. سال 1937میلادی دانشمند مسلمان چین به نام "وانگ جین جائی" به ترجمه این کتاب اقدام کرد. مترجم در جوانی به مصر رفته و آنجا فارسی را یاد گرفته بود. سال 1937سال آغاز جنگ میان چین و ژاپن بود و تجاوز کاران ژاپنی به سرزمین چین نفوذ کرده بودند. در آن سالها گاه گاهی هواپیماهای ژاپنی شهرهای چین را بمباران می کردند و وانگ جین جائی مجبور بود از شهر به شهرهای دیگر پناه ببرد و در همان حال ترجمه نیمه کاره این کتاب را همراه خود می برد و هر وقت فرصتی پیدا می کرد دست به کار می شد حتی بعضی از فصلهای کتاب را در پناهگاهها و زیر زمینها ترجمه کرده است. وانگ ظرف ده سال بریده بریده ترجمه گلستان را تمام و در سال 1947آن را چاپ کرد و منتشر ساخت. مترجم برای این کتاب مقدمه نسبتاً مفصلی نوشت و در آن سعدی شیرازی را بخوبی به مردم چین معرفی کرد و گفت سعدی یکی از چهار ستون ادبیات فارسی است. زبانش هم بامتانت است و هم شیرین و رل انگیز و آثارش انباشته از اندیشه های گزانبها ست.
    کدامینک واقعی است؟
    پیرومردی به نام "شی تای شو" در خانه خود مجموعه بسیارگرانبها از خطوط مشهورسلسله تانگ را نگنهداری می کرد با آنکه بسیار فقیر بود نمی خواست آن مجموعه را به معرض فروش بگدارد. یکی از ماموران امپراطور به نام "ون یان بو" که در شهر چیان (سیان امروز، پایتخت ان دوره) خدمت می کرد و دوست شی تای شو بود مجموعه مذکور را به امانت گرفت و به پسر خود دستور داد از روی رو نویسی کند.چندی نگذشت که کار نسخه برادی بخوبی انجام گرفت. روزی آن مامور ضیافتی برپا کرد و مجموعه "شی تای شو" و رونویسهایی را که پسرش از آنها کرده بود همه را یکجا روی میز گذاشت و گفت آن یکی مال "شی تای شو" و این یکی مال من است، لطفاٌ تشخیص بدهید کدام یک اصلی است. مهمانان همه رونوشت را به عنوان اصل انتخاب نمودند مجموعه اصلی را به عنوان نسخه تقلید شده معرفی کردند. شی تای شو، پیرمرد فقیر که این جانبداری و قضاوت چاپلوسانه را دید باخنده تلخی خطاب به حاضران گفت: بلی ، تقصیر تهیدستی و ناداری من است که شما نسخه تفلید و دونویسی شده را اصلی و گرانبها به حساب می آورید و مجموعه قدیم اصیل و پرارزش واقعی را تقلید و کپی می پندارید.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #18
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    برای اژدها چشم گذاشتن



    در قرن پنجم میلادی، چین نقاشی داشت به نام «جان سون یو». گفته اند که او در معبدی واقع د «زین لین» روی دیوار چهار اژدها ترسیم کرده بود. چهار اژدهای نقاشی شده درست مثل اژدهای واقعی می نمودند ولی تنها عیبی که داشتند این بود که هر چهار اژدها چشم نداشتند. شخصی از نقاش خواست که برای اژدها چشم هم بگذارد. نقاش گفت: نه، نمی شود، اگر چشم برای ایشان بگذارم آنها ممکن است فرار کنند. این حرف منطقی نبود و کسی نمی توانست آن را باور کند. پس نقاش را به یاوه گوئی متهم کردند و بر او اعتراض کردند. سرانجام نقاش متقاعد شد که برای اژدها چشم بگذارد. پس روزی در میان عده زیادی مقابل دیوار معبد ایستاد و قلم موی خود را به دست گرفت و آهسته آهسته شروع کرد به کشیدن چشم برای اژدها ولی ناگهان صدای رعد و برق عجیبی به گوش رسید و اژدهائی که چشم برایش کشیده شده بود یکباره سر خود را بلند کرد و پایش را دراز کرد و دم خود را حرکت داد و به سوی آسمان پرواز کرد. اشخاص حاضر با حیرت و شگفتی به اژدها که در پرواز بود خیره شدند و مات و مبهوت ماندند و کسی جرات نداشت حرفی بزند. این داستان که منشا مثل فوق شده است در موردی به کار می رود که کسی در مقاله نویسی یاسخن گفتن با اضافه کردن یکی دو کلمه بتواند منظور خود را هر چه واضحتر بیان کند.
    آنچه در راه شنیده شده است
    در چین قدیم روزی دو آشنا با هم صحبت می کردند، اولی گفت: شنیده ام اردکی در یک نوبت صد تخم گذارده است. دومی با نا باوری به او نگاه کرد. اولی که فهمید حرفش را باور نکرده است گفته خود را تصحیح کرد و گفت: شاید دو اردک آن صد تخم را گذاشته باشند. دومی باز حالت تعجب و انگار نشان داد. اولی دوباره گفت: ممکن است سه اردک آن صد تخم را گذاشته باشند و مخاطب او باز در صحت آن شک کرد. اولی شروع کرد بر تعداد اردکها افزودن تا اینکه تعداد آنها را به ده اردک رسانید. ولی تصدیق و تاییدی از رفیق خود نشنید و نا گزیر ساکت شد. کمی بعد گفت شنیده ام ماه گذشته از آسمان قطعه ای گوشت به طول صد متر و عرض متر بیست به زمین افتاده است. رفیقش در صحت خبر شک کرد. گوینده خبر را اصلاح کرد و گفت احتمال می دهد طول آن شصت متر بوده است. مخاطب همچنان در انکار باقی ماند و گوینده خبر طول گوشت را بیست متر تخمین زد. اما این رقم نیز مورد قبول واقع نگشت. سرانجام رفیق دومی از او پرسید اردکی که گفتی متعلق به کدام خانه است و آن گوشتی که از آسمان آمده در کجا به زمین افتاده است ؟ اولی جواب داد: نمی دانم زیرا این اخبار را در راه شنیده بودم. مرد دوم داستان را برای شاگردانش باز گو کرد و به ایشان گفت: شما همانند این مرد آنچه را که در راه شنیدید باور نکنید و برای دیگران باز گو ننمائید. مثل «آنچه در راه شنیده شده است» که از داستان فوق ناشی گشته است در مورد چیزی که بی اساس است و واقعیت ندارد به کار می رود.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #19
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تیرهای امانتی در قایق کوچک


    در حدود قرن اول قبل از میلاد ، سه کشور " وی " ، " شو " و " وو " همزمان وجود داشتند . کشور " وی " در شمال ، کشور " شو " در جنوب غرب و کشور " وو " در جنوب واقع بودند .
    روزی ، کشور " وی " از راه آبی به کشور " وو" که در نزدیکی رودخانه " یانگ تسه " واقع بود ، حمله کرد . چندی بعد ارتش کشور " وی " به نزدیکی کشور " وو " رسید و در کنار رودخانه مستقر شد . فرمانده کشور " وو " پس از بررسی اوضاع ارتش " وی " تصمیم گرفت با تیر و کمان با دشمن مقابله کند . اما چطور می توانست در مدت کوتاه 10 هزار تیر تهیه کند . ساخت 10 هزار تیر حد اقل به 10 روززمان نیاز داشت . اما این مدت برای کشور " وو " که نیروی دفاعی قوی نداشت ، طولانی بود . " جو گه لیان " مشاور نظامی کشور " شو " که در آن زمان از کشور " وو " دیدار می کرد ، بسیار با هوش بود . فرمانده کشور " وو " در باره چگونگی ساخت تیرهای لازم با بیشترین سرعت از وی نظرخواهی کرد .
    " جو گه لیان " به فرمانده کشور " وو " گفت : سه روز کافی بود . همه بر آن بودند که وی لاف می زند . اما " جو گه لیان " وعده داد : اگر نتوانست طبق زمان مقرر این وظیفه را انجام دهد ، سرش را تقدیم خواهد کرد . " جو گه لیان " به " لو سو " یکی از مقامات کشور " وو" گفت : با روش معمولی نمی شود این مقدار تیر ساخت . سپس وی از " لو سو " خواست : 20 قایق کوچک و هر قایق با 30 سرباز تهیه کرده و با علف ها مترسک ساخته و در این قایق ها بگذارد . " لو سو " قایق ها و وسائل لازم را برای " جو گه لیان " تهیه کرد اما راز ماجرا را نمی دانست . " جو گه لیان " گفت که در مدت سه روز می تواند 10 هزار تیر بسازد . اما در نخستین روز او هیچ کاری نکرد . روز دوم همینطور بود . در روز سوم نیز هیچ تیری ساخته نشد . همه نگران بودند زیرا اگر " جو گه لیان " نمی تواست طبق زمان مقرر وظیفه خود را انجام دهد ، کشته می شد.
    نیمه شب روز سوم ، " جو گه لیان " مخفیانه " لو سو " را به یک قایق دعوت کرد . " جو گه لیان " گفت : همراه من به دنبال تهیه تیر می رویم . " لو سو " که بسیار حیران شده بود پرسید : کجا می رویم ؟ " جو گه لیان " لبخندی زد و گفت : بزودی می فهمی . سپس دستور داد 20 قایق را با طناب به هم وصل کرده و به اردوگاه ارتش کشور " وی " ببرند . هوا مه آلود بود . مه غلیظ تر شد . " جو گه لیان " دستور داد با سرعت بیشتر به پیش بروند . هنگامی که قایق ها به نزدیکی اردوگاه ارتش کشور " وی " رسید ، " جو گه لیان " فرمان داد قایق ها را در یک ردیف لنگر بیاندازد. سپس وی از سربازان خواست در قایق ها طبل بزنند و فریاد بر اورند .
    " لو سو " ترسید و به " جو گه لیان " گفت : ما فقط 20 قایق کوچک و 300 سرباز داریم . اگر ارتش کشور " وی " به ما حمله کند ، بی شک شکست خواهیم خورد . " جو گه لیان " لبخندی زد و گفت : مطمئن هستم که ارتش کشور " وی " در مه غلیظ به ما حمله نمی کند . فرمانده کل ارتش کشور " وی " در اردوگاه با شنیدن صدای طبل با عجله با فرمانده هان دیگر بحث و مشورت کرد . سرانجام تصمیم گرفت : به دلیل مه غلیظ روی رودخانه و بدون شناخت از دشمن ؛ واحدها ی تیرانداز را آماده کند تا با دشمن بجنگند . ارتش کشور " وی " 10 هزار سرباز را به کنار رودخانه اعزام کرد و تیراندازی به سوی قایق های " جو گه لیان " آغاز شد و باران تیر باریدن گرفت .لحظاتی بعد تیرهای زیادی به مترسک ها برخورد کرد .
    در این موقع ، " جو گه لیان " دستور تغییر جهت قایق ها را صادر کرد تا طرف دیگر مترسک ها مورد حمله دشمن قرار گیرد . تیرهای زیادی جمع آوری شد و " جو گه لیان " بار دیگر فرمان بازگشت صادر کرد . در این موقع ، مه بالا رفت . ارتش کشور " وی " از موضوع آگاه شد ؛ اما دیگر دیر شده بود و افسوس بی فایده بود . شمار تیرهای پرتاب شده به قایق ها به بیش از 10 هزار رسید و به دنبال آن فرمانده کشور " وو " هوش و ذکاوت " جو گه لیان " را ستایش کرد .
    دوستان عزیز ، به نظر شما " جو گه لیان " چطور می دانست که نیمه شب آن روز هوا مه آلود است . بله او از طریق مهارت خود در هواشناسی این مساله پی برد . " جو گه لیان " با این روش و با استفاده از هوش خود 10 هزار تیر از دشمن به امانت گرفت .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #20
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مسابقه اسب دوانی با تاکتیک " تیان جی "



    در دوران کشورهای جنگجو چین در قرن 4 قبل از میلاد ، مردی با نام " سون بین " مامور دولتی کشور " وی " مورد زجر و آزار همقطاران خود قرار گرفت . اما وی موفق شد با کمک فرستاده کشور " چی " وارد پایتخت کشور " چی " شود .
    فرستاده کشور " چی " " سون بین " را به " تیان جی " فرمانده این کشور معرفی کرد . " تیان جی " در باره استراتژی و تاکتیک جنگ از " سون بین " نظرخواهی کرد . " سون بین " در این مورد سه روز و شب اظهار نظر کرد . فرمانده بسیار وی را ستایش و از وی به عنوان مهمان پذیرایی کرد . " سون بین " از " تیان جی " سپاسگزاری کرد و همواره به وی اندرز و پیشنهاد می داد .
    مسابقه اسب دوانی در آن زمان بسیار مورد استقبال اشراف کشور " چی " قرار می گرفت . " تیان جی " بارها با پادشاه و دیگر ماموران دولتی شرط بندی می کرد . اما همواره شکست می خورد . روزی ، اسب وی بار دیگر شکست خورد و او نیز به همین دلیل ناراحت شد . " سون بین " علت را جویا شد و به او گفت : من را به میدان مسابقه اسب دوانی ببرید . احتمال می رود که من بتوانم به شما کمک کنم .
    روز دیگر ، " سون بین " همراه " تیان جی " به میدان مسابقه اسب دوانی رفت . بسیاری ماموران غیر نظامی و نظامی و مردم این کشور مسابقه را تماشا می کردند . " سون بین " متوجه شد که اسبها طبق سرعت دویدن به درجات عالی ، متوسط و پائین تقسیم شده اند . تزیین اسبهای درجات مختلف یکسان نبود . اسبها بر اساس درجات مسابقه می دادند و اسب باید در سه بازی دو بار موفق شود .
    " سون بین " با دقت نگاه کرد و متوجه شد که بین اسبهای " تیان جی " و اسبهای دیگران تفاوت زیادی نیست ، اما تاکتیک مسابقه نامناسب است، بدین سبب امکان شکست خوردن افزایش می یابد . " سون بین " به " تیان جی " گفت : نگران نباش . چاره ای دارم که با استفاده از آن می توانید موفق شوید . " تیان جی " با شنیدن سخنان او بسیار خوشحال شد و با پادشاه قرار گذاشت به مسابقه اسب دوانی بپردازد . پادشاه چون هیچ وقت در مسابقه شکست نخورده بود ، با کمال میل پذیرفت .
    قبل از مسابقه ، " تیان جی " طبق پیشنهاد " سون بین " ، اسب درجه پائین را با زین و برگ اسب درجه عالی تزیین کرده و اسب را درجه عالی جلوه داده و با اسب درجه یک پادشاه مسابقه داد . مسابقه آغاز شد . اسب درجه یک پادشاه با سرعت می دوید . اما اسب " تیان جی " عقب مانده بود . پادشاه با خوشحالی می خندید . در مسابقه دور دوم ، بر اساس پیشنهاد " سون بین " ، فرمانده کشور چی با استفاده از اسب درجه یک با یک اسب درجه متوسط پادشاه مسابقه داد . اسب فرمانده کشور چی در میان تحسین و آفرین گوئی از اسب پادشاه پیشی گرفت و موفق شد . در مسابقه دور سوم ، اسب درجه متوسط " تیان جی " با اسب درجه پائین پادشاه مسابقه داد و بار دیگر موفق شد . سرانجام اسب " تیان جی " در مسابقات دو بار اسب پادشاه را شکست داد .
    پادشاه بسیار تعجب کرد و نمی دانست که " تیان جی " از کجا اسبهای خوب را شناسایی کرده است .
    در این موقع ، " تیان جی " به پادشاه گفت که علت موفقیت وی اسب خوب نیست ، بلکه تاکتیک خوب است . سپس وی تاکتیک " سون بین " را تشریح کرد . پادشاه بی درنگ " سون بین " را فرا خواند و با او ملاقات کرد . " سون بین " به پادشاه گفت هنگامی که شرایط دو طرف برابر است، اگر تاکتیک مناسب باشد ، می تواند طرف مقابل را شکست داد . ولی هنگامی که شرایط دو طرف یکسان نیست ، استفاده از تاکتیک مناسب نیز می تواند مشکل گشا باشد. بعدها پادشاه " سون بین " را به فرماندهی نظامی منصوب کرد تا ارتش سراسر کشور " چی " را رهبری کند .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 2 از 2 اولیناولین 12

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •