هماهنگی در مدیریت
عده ای از علمای مدیریت,وظیفه ی هماهنگی میر را جزو وظایف سازماندهی وی دانسته و معتقدند هماهنگی مجموع ای از فعالیت هایی است که برای مرتبط ساختن اجزای هر سازمان با یکدیگر و به منظور کسب هدف های مشترک صورت میگیرد.پس از جریان تقسیم کار ,وظیفه ی هماهنگ کردن کارها,فعالیت بعدی مدیر را تشکیل میدهد , زیرا اگر هماهنگی نباشد,هر واحد سازمانی یا هر یک از کارکنان که دارای وظایف و هدف های خاصی هستند,دنبال کارها و هدف های خود میروند و در تیجه هدف های کلی سازمان تامین نخواهد شد.بنابراین,هماهنگی جریانی است که در طی آن هدف ها و وظایف واحد های مختلف یک سازمان هم سو و هم جهت میشود تا هدف های کلی سازمان تامین شود.
راه های ایجاد هماهنگی:در سازمان های کوچک,چون تعداد کارمندان کم است,ایجاد هماهنگی ساده است.اما در سازمان های بزرگ به دلیل تقسیم کار و طقه بندی وظایف تخصصی,ایجاد هماهنگی در بین فعالیت ها مشکل است.چند روش ساده واس ایجاد هماهنگی میتونن روش های زیر باشن:
1)هماهنگی از طریق استاندارد کردن کارها و وضع مقررات......حالا این یعنی چی؟منظور از این جمله چی میتونه باشه؟یعنی اینکه فعالیت های مشابه در سازمان های مختلف به یک شکل و تا حدی در یک زمان معین صورت گیرد.مثلا:چنانچه در یک سازمان حسابداری,مدیر دستور دهد که از فرم های استاندارد شده , استفاد شود , به راحتی میتواند ضمن صرفه جویی در وقت,ارتباطات و کنترل سازمان رو انجام بده.
2)هماهنگی از طریق واحد های سازمانی هماهنگ کننده:واحد های سازمانی هماهنگ کننده معمولا به دو شکل موقت و دائم به کار هماهنگی میپردازند .واحد های سازمانی هماهنگ کننده موقت برای رسیدن به هدف های موقت تشکیل میشود .یه مثال:گروه های هماهنگ کننده امدادی که برای کمک رسانی به سیل زدگان تشکیل شدن.واحد های هماهنگ کننده ی ثابت در زمینه هایی که از پیچیدگی و دشواری بیشتری برخوردار است ,تشکیل میشود و دارای پست جداگانه ای است.این روش که اکثرا پر هزینه است,به ندرت به کار میرود و بیشتر مدیران مسئول سعی میکندد شخصا کار هماهنگی را به عهده داشته باشند.
3)هماهنگی از طریق جلسات گروهی:جلسات گروهی مرتب و یا جلساتی که در صورت لزوم تشکیل میشود,میتواند وسیله ی خوبی برای ایجاد هماهنگی در بین واحد های مختلف سازمان باشد.