قطب الدين صادقي پس از حدود دو ماه تمرين با يک گروه 70 نفره که متشکل از بازيگران تئاتر و ورزشکاران(رزمي کار) است، اين روزها در سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر نمايشي در دفاع از مردم ظالم در مقابل گروه خشونت طلب داعش روي صحنه دارد. او نمايش«عزيز شنگالي» را که يک پرفورمنس است با دو اجرا در سي و سومين جشنواره تئاتر فجر، بلافاصله پس از برگزاري جشنواره تئاتر فجر در سالن اصلي تئاتر شهر روي صحنه مي برد. روابط عمومي اين نمايش به بهانه اجراي اين اثر نمايشي و حضورش در جشنواره تئاتر فجر با اين نويسنده و کارگردان گفت وگويي را انجام داده که مي خوانيد.

دکتر صادقي شما هميشه نسبت به گروه ها و حوادث مختلفي که در نقاط مختلف دنيا اتفاق مي افتد دغدغه داشتيد، ايده ساخت نمايشي در حمايت از مردم مظلوم در مقابل گروه خشونت طلب داعش چطور شکل گرفت؟
ـ از بين حدود 50 اثر نمايشي که تاکنون کار کردم، شما هرگز نمايشي نخواهيد يافت که از طرح کردن مسائل اجتماعي رويگردان باشيد. اين بار يک تصويري و خبر واقعي از کودکي شنگالي که پنج شبانه روز با خوف و خستگي و تشنگي از شنگال(کردستان عراق) تا کوباني(کردستان سوريه) را با پاي پياده طي کرده بود، آرامش و خواب و خوراکم را گرفت. اين کودک چنان وحشت زده و شوکه شده بود که ديگر نه گريه مي کرد و نه پلک مي زد! چندان که در پايان سفر کوتاهش که به مرگش انجاميد قرنيه هاي هردو چشمش خشک شده بودند و او نابينا از جهان رفت.
براي من اين کودک (که عزيز نام داشت) نماد همه کودکان ( و نيز زنان) قرباني جنگ هاي ويرانگر جهان است. در هر حال ترجيح مي دهم به جاي پرداختن به آثار نمايشي اروپا ، روسيه و آمريکا از خود و بحران هاي موجود و معاصرمان سخن بگويم و به جاي تکرار صدباره حرف و تجربه هاي ديگران کمي هم از فرهنگ و توليد هنري خود سخن در ميان آوريم.

تمرينات نمايش از چه زماني آغاز شد؟ شما در اين اثر يک گروه بزرگ داريد،از افرادي استفاده کرديد که تجربه بازيگري ندارند، اما ورزشکار هستند ، چرا؟

ـ دو ماهي است که تمرينات نمايش را آغاز کرديم. به دليل ويژگي هاي اجرايي نمايش گروه بازيگران ما سه دسته هستند، الف:بازيگران تئاتر، ب:بازيگران رقصنده و ج: رزمي کاران. نمايش «عزيز شنگالي» گفت و گو ندارد و در طول نمايش هيچ کلامي ما بين بازيگران رد و بدل نمي شود. يک نمايش به اصطلاح پرفورمنس است، زيرا بين ظالمان مهاجم و مظلومان مدافع ديگر گفت وگويي باقي نمانده است! هر چه هست حرکت، موسيقي و تصوير سازي حرکتي است. براي نشان دادن خشونت مهاجمان متحجر بهترين راه استفاده از ورزش کاران رزمي يا (پارکوکارا) بود. يا براي نشان دادن حرکت هاي جمعي مدافعان هيچ چاره اي جز استفاده از کرئوگرافي يا طراحي هاي حرکتي و دسته جمعي باقي نمي ماند. «عزيز شنگالي» يک نمايش پرتنش و تهيجي - تبليغي است، بنابراين بازيگران و مجريان خاصي را مي طلبد که از هر نظر با يک نمايش براساس متن بسيار متفاوت است.

همان طور که اشاره داشتيد نمايش شما ديالوگ ندارد و کار کاملا براساس موسيقي ، آواز و حرکت اجرا مي شود. چطور به اين ايده براي اجرا رسيديد؟

ـ از همان ابتداي امر قصدم آن بود که اين نمايش را به شکل ميداني و در گوشه يک پارک، خيابان، يا مکان وسيع اجرا کنم تا برتماشاگران معمولي، عابر اتفاقي تاثير گذار باشد. ترس از برف و باد و سرما و نبود امکانات صوتي و نوري باعث شد تا همان فکر را براي اجرا در تالار نمايشي پياده کنم. شايد اگر در فصل بهار و تابستان اجرا مي کرديم در همان گوشه پارک و ميدان اثر را به نمايش در مي آورديم. اين نمايش کلا در چارچوب نمايش هاي ميداني يا خياباني است که ذاتا معترض ، هيجان آور و برانگيزاننده است. در اين گونه آثار مهم خطوط درشت واقعه است، نه پيچ و خم هاي روانشناسي يا مقدمه هاي زيبا شناسي و غيره. بايد سريع ، تند با مخاطب ارتباط برقرار شود.

موسيقي نقش اساسي در «عزيز شنگالي» دارد اسم اين نمايش را مي توان موسيقي نمايش گذاشت؟

ـ شايد، ولي براي من اين نمايش يک تئاتر ميداني است با حجم بالاي حرکت و موسيقي و البته نمادها و تصاويري هم وجود دارد که در صحنه ضرباهنگ ها و حرکت هاي جمعي را همراهي مي کنند.

طراحي حرکات و هماهنگي آن با موسيقي و آواز خواننده را همه خود شما انجام داديد؟ يا اينکه گروه هاي در اين زمينه با شما همکاري داشتند؟

ـ طراحي اين نمايش را نيز خود برعهده داشتم. تمام طراحي هاي حرکتي، حتي قطعات موسيقايي که يکي از بازيگران مي خواند به انتخاب و گزينش بنده است. البته به همه پيشنهادهاي موسيقايي ، حرکتي و تصويري که همکارانم داده اند با دقت و احترام گوش دادم و بسياري از آنها را براي بهتر شدن نمايش به کار گرفتم. خوشبختانه شناخت عاطفي، فرهنگي و هنريم از آن مردم و آن سرزمين به اندازه اي بود که انتخاب هايم خيلي دور از واقعيت و واقع بيني نباشد. در هر حال مهم ترکيب و هماهنگ کردن کار حرکت با تصوير و موسيقي به منظور بيان يک مسئله انساني و دردمندانه با حداکثر کوشش در تاثير گذار بودن آنها بود.