این تشکر ماست از مادر...


وقتی یک سالت بود مشغول شد به غذا دادن و شستنت
و تو با گریه های طولانی شب از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی دوسالت بود مشغول شد به آموزش دادنت به راه رفتن

اما تو با فرار از آن هنگامی که صدایت میکرد از او تشکر کردی...


❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی چهار سالت بود مشغول شد به دادن مداد به دستت تا نوشتن بیاموزی

و تو با خط خطی کردن روی دیوار از او تشکر کردی...


❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی پنج سالت بود مشغول شد به پوشاندن لباس برای عید

و تو با کثیف کردن لباس ها از او تشکر کردی...


❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی شش سالت بود مشغول شد به ثبت نام تو در مدرسه

و تو با جیغ داد اینکه نمیروم از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی ده سالت بود مشغول شد به انتظار برای برگشت تو از مدرسه

و تو با زود رفتن به اتاقت از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی پانزده سالت بود مشغول شد به گریه برای پیروزی تو

و تو با خواستن هدیه بابت پیروزیت از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی بیست سالت شد مشغول شد به تمنای اینکه با او به خانه دوست و آشنا بروی

و تو با رفتن و نشستن پیش دوستانت از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی بیست و پنج سالت بود تو را در امور ازدواجت کمک کرد

و تو با دور شدن از او و نشستن کنار همسرت از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی که سی سالت بود مشغول شد به گفتن بعضی از نصیحت ها برای کودکانت

و تو با گفتن جمله در کارهایم دخالت نکن از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی سی و پنج سالت بود زنگ زد که تورا برای نهار دعوت کند

و تو باگفتن این روزها مشغولم از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤

وقتی چهل سالت بود خبرت کرد که مریض است و نیاز به مراقبت دارد

و تو با گفتن رنج و زحمت از والدین به فرزندان منتقل میشود از او تشکر کردی...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤

مباذا روزی از او غافل باشیم و او نباشد..