زنانی که تاریخ ایران را تغییر دادند
"خانههایی که دیوارهایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانهها منحصر به یک در است که آنهم توسط دربان محفوظ است.در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیرقابل محکومیت، [زنان ایرانی] اغلب سر و دستشکسته، بعضی با رنگ زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانهروز، منتظر و گریهکننده."
این تصویری است که تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه از زندگی زنان آن دوره ترسیم میکند. او که فکر میکرد بهتر از پدر و برادرانش حکومتداری میداند، آرزو داشت روزی از پشت پرده حرم بیرون آید، وزیر و وکیل شود و در دنیای مردانه حرفش را بزند.
بعد از یک قرن، بسیاری از رویاهای تاج السلطنه محقق شده است. این آرزوها، همچنان آرزو میماند اگر زنان و مردان بسیاری برای به دست آوردنش عمر و جان فدا نمیکردند.
این مجموعه نگاهی است به زندگی ۱۰ زن نامدار از میان زنان قاجار تا انقلاب که از جامعه خود جلوتر بودند، یا نگاه به زنان و نقش آنان را در جامعه تغییر دادند.
قره العین![]()
-طاهره قرهالعین
-شاعر و عالم مذهبی
-تولد ۱۱۹۳ یا ۱۱۹۶ خورشیدی در قزوین
-اعدام ۱۲۳۱ در تهران
فاطمه زرینتاج برغانی قزوینی مشهور به طاهره و قرهالعین٬ شاعر و عالم مذهبی، سال ۱۲۳۱ خورشیدی در ایران اعدام شد. گفته میشود او اولین زنی است که به جرم افساد فیالارض در ایران اعدام شده است.
طاهره در یک خانواده شیعه در قزوین به دنیا آمد. پدرش از روحانیان مشهور قزوین بود. همراه خواهرش در کودکی مقدمات علوم، فقه، اصول، کلام و ادبیات عرب را از پدر آموخت؛ در حالی که در ایران نه تنها زنان که اکثریت جامعه مردان هم بیسواد بودند.
او با عموزاده خود ازدواج کرد که پسر یکی از مجتهدان مشهور مکتب اصولی بود. در آن ایام که بین علمای شیخیه و اصولی اختلاف و رقابت زیادی وجود داشت، طاهره قرهالعین جذب شیخیه شد. تا جایی که برای دیدار با سید کاظم رشتی، بالاترین مقام مکتب شیخیه آن زمان به کربلا رفت. لقب قرهالعین صفتی است که سید رشتی به طاهره داد.
بعد از مرگ کاظم رشتی، قرهالعین از پشت پرده به طلاب او درس میداد. گرایش او به شیخیه سبب خشم پدر و عمویش شد که از بزرگان مکتب اصولیون بودند.او در نهایت بر اساس روایتها به مذهب باب گروید و جز حروف حی یعنی نخستین ۱۸ نفری شد که به علی محمد باب ایمان آوردند. در راه بازگشت از عراق به ایران در شهرهای مختلف برای مذهب باب، تبلیغ میکرد.
مرداد ماه ۱۲۲۷ شمسی در محلی به نام بدشت واقع در چند کیلومتری شاهرود، گردهمایی چند روزه سران مذهب باب برگزار شد. روایت شده که آنجا طاهره قرهالعین هنگام سخنرانی از پشت پرده بیرون میآید و روبنده را کنار میزند. این کار باعث غوغایی در میان پیروان باب میشود.
بعد از واقعه بدشت به دنبال تعقیب مأموران حکومت ناصرالدین شاه٬ مدتی مخفیانه زندگی کرد تا اینکه در نهایت به اتهام کشتن محمدتقی برغانی، عموی روحانی خود دستگیر شد. حکومت میگفت سوء قصد به جان محمدتقی برغانی به دستور و تحریک طاهره صورت گرفته است.
طاهره که همسرش او را طلاق داده و از بچههایش جدا مانده بود٬ حدود سه سال در خانهای در تهران زندانی ماند. تا اینکه بعد از سوء قصد چند پیرو باب به جان ناصرالدین شاه٬ و صدور فرمان قتل بابیها٬ طاهره را در باغ ایلخانی تهران مخفیانه، خفه یا اعدام کردند.
در کنار روایتهای غالب از گرایش او به مذهب باب چند روایت دیگر هم وجود دارد که میگوید او گرچه از پیروان شیخیه بود، اما هیچگاه بابی نشد و در زمان مرگ به مذهب شیعه درگذشت. هنگام مرگ بین ۳۵ تا ۳۸ سال داشت.
بی بی استر آبادی![]()
-بیبی خانم استرآبادی
-نویسنده و طنزنویس
-تولد ۱۲۳۶ خورشیدی، استرآباد گرگان
-مرگ سال۱۳۰۰
بیبی فاطمه استرآبادی معروف به بیبیخانم استرآبادی از نخستین زنانی بود که در عصر مشروطه با امضای زنانه بیبی در نشریههای مشروطه مانند حبلالمتین و تمدن مقاله مینوشت.
مادر بیبی خانم٬ ملاباجی یا معلم مکتبخانه دخترانه دربار قاجار بود.او قلم تند و طنزآمیزی داشت. چند سال بعد از آنکه رساله تأدیب نسوان با قلمی ناشناس چاپ شد٬ او رساله معایب الرجال را نوشت که طنزی بود در پاسخ به مقاله تأدیب نسوان.او در این کتاب درباره روابط زنان با شوهرانشان در خانه توصیههایی را مطرح میکند.
در بخش دوم معایب الرجال نوشته است: "زخم زبان بدتر از زخم سنان است. حق است این سخن، حق نشاید نهفت. آنچه زخم زبان کند با مرد٬ هیچ شمشیر جان ستان نکند. اما از روی انصاف در هیچ عهد و زمانی و در هیچ زمین و مکانی به کسی مثلاً شده است که گفته باشد قربانت بگردم، او در جواب بگوید زهرمار؟ تا مرد خود صد مرتبه زخم زبان به زن چندان نزند و زن را ملجاء نکند، زن یک مرتبه جواب زشت ندهد. جواب هر جفنگی یک جفنگ است، کلوخ انداز را پاداش سنگ است!''
خانم استرآبادی اولین مدرسه دخترانه تهران را با نام مدرسه دوشیزگان در سال ۱۲۸۵ شمسی همزمان با انقلاب مشروطه تأسیس کرد. این مدرسه در خانه شخصی بیبیخانم برپا شد.
با کودتا علیه مشروطه و به دنبال فضای بسته سیاسی٬ برخی از افراد که مخالف تحصیل زنان بودند٬ مدرسه را مرکز فساد خواندند و به آن حمله کردند.از خاطرات افضل وزیری دختر بیبیخانم نقل شده است که یکی از روحانیان در حرم شاهزاده عبدالعظیم بر سر منبر گفته بود "بر این مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز شده است."
در ادامه فشارها برای بسته شدن مدرسه دوشیزگان٬ خانم استرآبادی نزد وزیر معارف میرود. وزیر معارف به او میگوید نام مدرسه را از دوشیزگان تغییر بدهد و فقط به دختران ۴ تا ۶ ساله آموزش بدهد. به ناچار بیبی خانم برای باز نگه داشتن مدرسه این شرطها را اجرا میکند.او در تمام عمر به دنبال تربیت٬ آموزش و تعلیم حقوق زنان ایران بود.