باغ، مفرح فضايي است كه ايرانيان از ديرباز بر ساخت و آباداني اش همت گماشتند و براي سرسبزي و زيبايي اش تلاش ها كرده اند و زمان هاي دراز بر طرحش انديشيده اند. تاريخ نگاران بسياري ايرانيان را اولين خالقان باغ مي دانند. فارسنامه ابن بلخي 5100-500 هـ .ق) منوچهر پسر ميشخوريار را كه هفتمين پادشاه پيشدادي است، نخستين كسي مي داند كه در جهان به احداث باغ و بوستان پرداخته و مي نويسد: <آثار او آن است كي اول كسي كي باغ ساخت او بود و رياحين گوناگون كي بر كوهسارها و دشت ها رسته بود، جمع كرد و بكشت و فرمود تا چهار ديوار گرد آن در كشيدند و آن را بوستان نام كرده، يعني معدن بوي ها.( >آريانپور، 29 :1365)
حال اگر نه اولين، ولي بي شك بايد ايرانيان را جزو نخستين ملل باغساز دنيا به حساب آورد كه سبك خاص خود را نه تنها در باغسازيشان به كار گرفته اند، كه به بسياري ديگر از تمدن ها نيز آموخته اند. شايد هواي گرم و خشك حاكم براين سرزمين طمع زيستن در بهشت را بيشتر در دلشان برافروخته و لاجرم خلاقيتشان را بدين سمت رانده است طوري كه حتي نام اين فضاهاي سرسبز ايرانيان بلندآوازه گشته و زبان به زبان رفته و گشته و مانده است.
باغ، واژه اي فارسي است كه در پهلوي و سغدي نيز به همين شكل ( ) BAGH به كار برده مي شد. برخي باغ را مشترك در فارسي و تازي مي دانند و بعضي نيز برآنند كه اين واژه در اصل تازي بوده است. واژه باغ معادل <پرديس> است كه اين خود لغتي است ماخوذ از زبان مادي (پارادئزا) به معني باغ و بوستان. پارادئزا در اوستا نيز دو بار به كار برده شده است. اين واژه در پهلوي پاليز شده و در فارسي دري هم به كار رفته است، هر چند كه امروز پاليز را كشتزار خيار و هندوانه و گاه سبزي كاري گويند. در دوران هخامنشيان و بعد از آن سرتاسر ايران پر بود از باغهاي بزرگ و باشكوه، به گونه اي كه گزنفون نيز چندين بار از آنها ياد مي كند. اين باغها كه در روزگار خود بي نظير بود در ديگر تمدن هاي بزرگ سابقه اينچناني نداشت و مردم بسياري از نقاط جهان را جالب نظر آمد. لذا به اقتباس از ايرانيان باغهايي در بسياري از نقاط جهان ساخته شد و همان واژه فارسي براي نامگذاري آنها به كار برده شد. امروزه اين واژه در زبان يوناني به صورت Paradeisos به معني باغ و در زبان هاي فرانسه و انگليسي به ترتيب Paradis و Paradise به معناي بهشت به كار مي رود.
ويل دورانت در تاريخ تمدن (عصر ايمان) مي نويسد: <باغ به سبك ايراني مورد تقليد ساير ملل نيز قرار گرفته، در بين مسلمين و اعراب و در هندوستان هم رواج يافته است و در قرون وسطي موجب الهام اروپاييان گرديده است.> كاخ الحمرا در اسپانيا، ورساي در فرانسه، تاج محل در هندوستان و نيز آثار به جاي مانده از باغهاي معلق بابل در عراق كنوني را شايد بتوان از مهم ترين نمونه هاي شاهد بر اين مدعا دانست.
مهم ترين مشخصه باغ ايراني كه آن را در يك نگاه از باغهاي ديگر ملل جهان متمايز مي سازد هندسه حاكم بر آن است، چرا كه طرح كالبدي آن براساس ساختار هندسي بسيار دقيق، حساب شده و منحصر به فرد شكل يافته است، كه در آن عمدتا از اشكال مربع و مستطيل استفاده مي شود. نقشه باغ ايراني از تعدادي خطوط و محورهاي قوي تشكيل شده است كه باغ را به چهار قسمت اصلي تقسيم مي كنند. محورهاي اصلي باغ هميشه بر مهم ترين مسيرهاي عبوري آن منطبق هستند. محل تلاقي محورهاي اصلي نيز از مهم ترين نقاط باغ است كه محل احداث كوشك (عمارت ويلايي تابستاني) و يا استخر خواهد بود كه اين دو نيز از مهم ترين اجزاي باغ ايراني اند. استخر مستطيل شكل هميشه در مقابل مهم ترين جبهه كوشك اصلي باغ ساخته مي شود و اين هر دو نيز معمولابر اصلي ترين و كشيده ترين محور باغ قرار مي گيرند. به گونه اي كه هميشه مي توان تصويري لرزان از عمارت باغ را در آب آرام و گسترده در مقابلش به تماشا نشست و آنقدر باورش كرد كه بيست ستونش را چلستون نام داد و به خاطر سپرد.
طرح و ساختار باغ ايراني قدمتي چندهزار ساله دارد كه شايد بتوان اولين نمونه از آن را در اكتشافات باستانشناسي باغ سلطنتي كورش در پاسارگاد كه سال ها پيش توسط ديويد استروناخ تهيه شده است، مشاهده كرد. ويكتوريا سكويل وست در مقاله مفصلي كه درباره باغهاي ايراني نگاشته، به كاسه اي سفالين كه توسط پروفسور هرتسفلد در سامره كشف شده اشاره مي كند و مي نويسد: < در اينجا كاسه اي سفالي به دست آمده كه تصور مي رود مربوط به 2000 سال پيش از ميلاد باشد و روي آن جوي هاي متقاطعي است كه چهار قطعه باغ را نشان مي دهد و در هر قطعه يك درخت و يك پرنده است. ولي به هرحال اين طرح همان طرح رسمي و عمومي ايرانيان است كه از زمان كورش تا به امروز به كار برده اند... و در حقيقت تمام باغهاي ايران براساس اين تقسيم هندسي طرح ريزي شده اند، تا جايي كه اين كار به صورت يك كيفيت عرفاني درمي آيد كه از افكار بسيار قديمي آسيا در تصور عالم وجود و تقسيم آن به چهار منطقه است، كه معمولاچهار رودخانه بزرگ آنها را از هم جدا مي كند.> در مورد ريشه ساختار هندسي باغ ايراني نظرات متعددي مطرح است، كه از مهم ترين آنها مي توان از تئوري هايي نام برد كه چهار عنصر مقدس آب، باد، آتش و خاك را ريشه فلسفي اين طرح برشمرده اند. طرح هندسي باغ ايراني را در نقوش فرش هاي اصيل ايراني، ظروف سفالين و ديگر هنر هاي تصويري نيز مي توان مشاهده كرد.
محصوريت، ديگر شاخصه مهم باغ ايراني است كه برگرفته از روحيه درونگراي مردم سرزمينمان است و در ديگر بناهاي ايرانيان نيز به صورت عاملي مهم و تاثيرگذار تبلور يافته است. ديوارهاي ضخيم و بلند خشتي و چينه اي كه دور تا دور باغ مستطيل شكل ايراني را احاطه كرده اند ساكنان آن را امنيت خاطر مي بخشند و از شرارت تراران و مهاجمان در امان مي دارند. در دوران صفوي كه امنيت ناشي از حكومت مقتدر بر كشور سايه افكنده است، ديوار باغها با ارتفاع و ضخامت كمتري به اجرا درمي آيد و در بعضي موارد نيز مشبك مي شود.
ديگر مشخصات مهم باغهاي ايران را به اختصار مي توان چنين برشمرد:
1- احداث باغ غالبا در زمين هاي شيبدار
2- استفاده از خطوط راست و زواياي قائمه در طرح پلان باغ
3- وجود حوض يا استخر براي تامين آب و زيبايي چشم انداز در مقابل عمارت
4- استفاده همزمان از درختان خزان پذير و هميشه سبز
5- اختصاص بيشترين قسمت باغ به درختان ميوه
6- استفاده از انواع گل هاي تزئيني و دارويي به ويژه گل سرخ
باغ ايراني ظرافت هاي بسياري را چه از بعد معماري و هنري و چه فني در خود جاي داده است كه حاصل قرن ها تجربه باغسازي مردمان اين سرزمين در شرايط سخت آب وهوايي است كه با خلاقيت و ابداعات فراوان همراه بوده است. بسياري از اين تجارب و ظرافت ها را قاسم ابن يوسف ابونصر هروي در كتاب ارشاد الزراعه 9211 هـ .ق) توصيف نموده كه خود سندي معتبر در شيوه باغسازي ايراني و طرح باغهاي ايراني در دوران گذشته است.
شاكله اصلي باغ ايراني مانند ديگر بخش هاي معماري ايران، تا اواسط دوران حكومت قاجار مورد احترام بود و از اين زمان اند ك اندك در طوفان تجدد و غرب گرايي، شاخ و برگش در هم مي شكند و دستخوش تغييرات و بدعت هاي جدي مي شود و زماني نيز در آستانه فراموشي قرار مي گيرد.
باغهاي ايران در طول تاريخ محل وقوع بسياري از رويدادهاي مهم تاريخي بوده اند و نظاره گر بسياري از اتفاقات سرنوشت ساز. حتي برخي از آنان چون باغ فين كاشان، با واقعه اي تلخ يا شيرين شهرت يافته اند و نامشان با همان حادثه اجين شده است. اينان گاه محل تاج گذاري پادشاهي بوده اند و گاه محل اعدام مشروطه خواهي. گاه پايگاه انجنبي بوده اند و گاه حرمسراي دربار شاهي، گاه مدفن عارفي گشته اند و گاه پيش كش پادشاهي، گاهي هم سفارتخانه اي كهن بوده اند و بر سر مالكيتشان روابط دو كشور متزلزل گشته است.
هر چند هميشه مهم ترين باغها در مالكيت پادشاهان و پادشاه زادگان و خوانين بوده و كمتر در اختيار مردم عادي قرار گرفته است، ولي خاطره آنها در ذهن ايرانيان جاودانه مانده است و اصولشان حتي در حياط كوچك خانه ها خودنمايي مي كند.
منابع و مواخذ
پژوهشي در شناخت باغهاي ايران و باغهاي تاريخي شيراز- عليرضا آريان پور- نشر يساولي- 1365.
تداوم طراحي باغ ايراني در تاج محل- حسين سلطان زاده- دفتر پژوهش هاي فرهنگي- 1378.
باغهاي ايران و كوشك هاي آن- دونالد ويلبر- ترجمه مهين دخت صبا- ترجمه و نشر كتاب - 1348.
فارسنامه ابن بلخي- ابن بلخي، قرن 6- براساس متن مصحح لسترنج و نيكلسن- بنياد فارس شناسي- 1374.
مقاله شكل گيري باغ سلطنتي پاسارگاد و تاثير آن در باغسازي ايران- ديويد استروناخ- ترجمه كاميار عبدي- مجله اثر شماره 22 و 23.