هنر معماری هند
- هند دارای چندین زبان و لهجه و گویش است خط و زبان اولیه آنها سانسکریت است که کتابهای زیادی به این زبان وجود دارد. مهمترین زبان عصر حاضر هند زبان اردو است که تشکیل شده است از لغات فارسی – عربی و ترکی و انگلیسی و لغات محلی .کلمه هند از نام بومی سیندهو که نام یک رودخانه بومی هند است و ایرانیها سیندهو را به هندو بدل کردند و هند را به نام هندوستان یهنی سرزمین رودخانه ها خواندن از این کلمه یونانیها کلمه ایندیا را بکار بردند....
به طرف جنوب غربی جاری است و پنچ شعبه مهم دارد که به پنجاب مشهور است .
▪ زبان : هند دارای چندین زبان و لهجه و گویش است خط و زبان اولیه آنها سانسکریت است که کتابهای زیادی به این زبان وجود دارد. مهمترین زبان عصر حاضر هند زبان اردو است که تشکیل شده است از لغات فارسی – عربی و ترکی و انگلیسی و لغات محلی .کلمه هند از نام بومی سیندهو که نام یک رودخانه بومی هند است و ایرانیها سیندهو را به هندو بدل کردند و هند را به نام هندوستان یهنی سرزمین رودخانه ها خواندن از این کلمه یونانیها کلمه ایندیا را بکار بردند.
▪ باستانشناسی هند : هنوز در هند حفاریات باستانشناسی به طور نسبی هم انجا م نگرفته است و از آثار دوره پارینه سنگی هند چیز زیادی بدست نیامده و تنها اشیاء نادری هست که در موزه های کلکته و بمبئی نگهداری می شود.
هنر دره سند :هند تمدنی به قدمت ایران و مصر و بین النهرین دارد چهار مرکز مهم تمدن باستانی هند شامل:
ـ موهنجودارو در هزاره سوم ق م
ـ هاراپا با فاصله کوتاهی بعد از تمدن موهنجودارو و در هزاره دوم ق م
ـ لوتال هزاره دوم ق م
ـ چان مودارو هزاره دوم ق م .
تمدن موهنجودارو در شمال غربی هند یعنی پاکستان قرار گرفته و هاراپا در پنجاب غربی واقع شده است و این دو شهر با وجود فاصله زیادی که از هم دارند تمدن نزدیک به همی دارند و این تمدن ها قبل از ورود آریائیها به هند است.
موهنجودارو و هاراپا از نظر معماری برای ساختن خانه های خود از خشت پخته و نیز از مصالح چوب برای پلکان و کف و بام خانه ها استفاده کرده اند و در این دو شهر حمامهای عمومی ،فاضلاب و مغازه های متصل به منازل ساخته اند و خیابانهای پهن و کوچه های بطور عمودی به یکدیگر ساخته شده و خانه ها اغلب چهارگوش و اطراف آنرا حیاط فرا گرفته و موهنجودارو بعدها بر اثر طغیان رود گنگ از بین رفته و لایه هایی ازشن و ماسه خانه ها را پرُ کرده است.
آثار هنری در سند به پنچ دسته تقسیم می شود :
ـ ظرفهای سفالین یا سفالینه های منقوش
ـ پیکره های سفالین کوچک اندام و بت های گلی
ـ مهرهای مسطح چند ضلعی
ـ مفرغینها
ـ مجسمه های سنگی با نقوش برجسته.
وسایل و اشیاء سفالین شامل سبوها و شکسته هایی از کاسه و ظروف دیگر به رنگ سرخ روشن و نخودی به ابعاد کوچک تا بزرگ، و ظروف بزرگ غالباً برای ذخیره آذوقه بوده است و نقوش روی زمینه های سرخ روشن و نخودی غالباً هندسی بارنگ سیاه بصورت دوایر متقاطع و نقش درخت و گاه پرندگان و جانوران و انسان هم دیده شده اند و بعضی از این سفالها با چرخ کوزه گری ساخته شده است که در زمان خودش ممتاز بوده است .پیکرهای سفالین چند نوع هستند بعضی ها احتمالاً اسباب بازی کودکان بوده مثل گاوهای کوهان دار کوچک با ارابه های گلی و میمونها که با ریسمانی به زمین کشیده می شدند.
● سر ستون سارانات
▪ مجسمه ها : مجسمه ها که در ابعاد کوچکتر ساخته می شد و بهترین نمونه این مجسمه ها مردی است با ریش بلند که از سنگ آهک ساخته شده و شبیه به مجسمه های سومری است و لباس یکره سنگی منقوش به گل سه پر است.
● اهمیت تمدن موهنجودارو:
تاریخ نشان داده زمانی که خئوپس اولین هرم بزرگ را در مصر می ساخت موهنجودارو دورة ترقی خود را طی می کرد و با سومر و بابل روابط بازرگانی و مذهبی و هنری داشته و دلیل وجود این روابط مهره های مشابهی است که در موهنجودارو و سومر پیدا شده و همچنین در خرابهای بابل مهره های گلی بدست آمده که به نظر" سرجان مارشال "در حدود هزاره دوم ق م از موهنجودارو به بین النهرین آورده شدند بعضی از پژوهشگران عقیده دارند که این تمدن شگفت انگیز از تمدن سومری اقتباس شده و برخی دیگر معتقد هستند که سومریان فرهنگ خودشان را از هند گرفته اند"وولی" هردو تمدن سومری و هند باستان را از یک اصل و یک فرهنگ می داند به هرحال نتیجه می گیریم که در آغاز هزاره سوم ق م تمدن سند از فرهنگ بابلی جلوتر و شکوفاتر بوده است .
● تمدن هند و تقسیمات آن :
هند را به دوره های مختلف تقسیم می کنند:
۱) دوران دراویدها
۲) دوره ودائی که ۱۵۰۰ ق م تا ۸۰۰ ق م
۳) دوره برهمن
۴) عصر فلسفی که از ۵۰۰ تا ۱۰۰ ق م
۵) احیاء هندوئیزم و عقیده بر پیدایش مظاهر الهی ۱۰۰ ق م تا ۵۰۰ میلادی
۶) دوره اسلامی قرن ۱۶ میلادی
۷) دوره استعمار و مسیحیت.
▪ دوره دراویدها : که ارواح کوه ،درخت و ستاره و سگ ومار واژدها را می پرستیدند و مار در بین این مردم مظهر ظهور و نیروی تولید می دانستند و جنبه الوهیت داشته است.
▪ دوران ودائی : قدیمی ترین خدایان ودائی نیروها و عناصر موجود در طبیعت بوده مثل آسمان و خورشید و زمین و آتش و نور وباد و آب و...
ودا به معنی دانش است و از کلمه ویده مشتق شده است یعنی دانش مقدس ،دعاها و وردها و اسطوره ها همه در کتاب ودا معروف است و یکی از معروفترین کتابهای دنیا است که به زبان سانسکریت نوشته شده و با کتاب اوستا حالت خواهری دارند و به همین دلیل اسطوره ها و خدایان ایرانی با هندی فوق العاده نزدیک هستند .خدایان در هند حالت طبقاتی دارند و به سه طبقه تقسیم می شوند:
ـ فرمانروا
ـ جنگجو
ـ مظاهر طبیعت.
▪ اوپانیشادها (برهمن ) : اوپانیشادها چکیده وداها هستند و به معنی نزد استاد نشستن است برهمن خالق کل است و "آتمن" یعنی" خود" و روح خود است و در مقابل برهمن است و اول باید انسان خود را بشناسد و سپس خالق کل را بشناسد و اوپانیشادها مردمی بودند که در جنگلها و دور از مردم زندگی می کردند و تزکیه روح و نفس می شدند و این منابع به آنها الهام می شده و یکی از منابع عرفان جهان است .
شاگردی از استادش سوال می کند که موجودات بعد از مرگ به کجا می روند و استاد جواب می دهد که برای ارواح ود راه وجود دارد ۱- راه خدایان ۲- راه نیاکان .
هندوها از همان زمان ودائی اعتقادداشتند که بعد از مرگ چشم انسان به خورشید برمی گردد و نفس و دم به باد می پیونددو کلامش به اتش و بطور کلی اعضاءبدنش به کائنات متصل می شود ولی در اوپانیشادها مراتب هستی توسعه پیدا کرده است کسانی که راه نیاکان را می پیمایند بعد از مرگ به دود تبدیل می شوند و بعد وارد سیاهی شب شده و از آنجا مرحله ای را طی می کنند تا به ماه برسند و این روح که بالا آمده در ماه مستقرمی شود و به اندازه کارهای نیکی که انجام داده در آنجا بهره می برد و وقتی فضایل او به اتمام رسید با همان شرایط از ماه خارج می شود و وارد هوا می شود و تبدیل به دود می شود و به صورت ابر و باران به زمین می رسد و مثل دانه ای در زمین رویش می کند و تغذیه می کند و بعد وارد مرحله جدیدی می شود راه نیاکان راهی
است که افراد عادی طی می کنند یعنی کسانی که در زندگی دنیوی دارای قید و بند بودند و به مقام آزادی و نجات نرسیده اند و بعد از مرگ دچار گردونه دنیا می شوند و ماه یک بهشت موقت است برای آنها.
راه خدایان : به نظر اوپانیشادها دانایان و فرزانگان که بیشتر زندگی خود را صرف تصفیه نفس کرده اند به واقعیت مطلق رسیده اند بعد از مرگ به آتش وارد می شوند و سپس به روشنایی روز و بعد به ماه می رسند و بعد به خورشید و سرانجام به بارگاه برهمن راه پیدا می کنند و این راهی است بی بازگشت.
▪ عصر فلسفی ۵۰۰ تا ۱۰۰ ق م :
جین ها : موسس این مسلک "مهاویرا" بود تولد او را قرن ششم ق م می دانند .این مذهب به علت اینکه با سیستم کاست موافقت داشته در هند استمرار پیدا کرده است جین ها پا برهنه راه می روند و تنها از پوشش یک لنگ استفاده می کنند و گوشت هیچ موجود زنده را نمی خورند و هنگام عبور از معابر جارو بدست موجودات کوچک را کنار می زنند و راه رستگاری را در ریاضت کشی می دانند و اعتقاد به این موضوعات دارند:
ـ دروغ نگوئید
ـ هیچ موجود
زنده را نکشید
ـ به لذتهای دنیا توجه نکنید
ـ چیزی را که به شما نداده اند به زور نگیرید.
بودا ::بودا شاهزاده ای بود در بنارس بدنیا آمده و در زیر درخت به روشنگری رسید و بعد به نیروانا وارد شد.
در هند یکی از کسانی که این مذهب را گسترش داد "آشوکا" بود که سومین پادشاه از سلسله موریانی هند بود .
روحانیون مذهب بودائی لباس بلند می پوشیدندو برحسب دوره های مختلف تحصیلی و کسب علوم دینی رنگ لباسها فرق می کند مثلاً رنگ زرد نشانه اجتهاد است و مومنین سرهایشان را می تراشند زن و مرد، وتسبیح بلند نیز دارند.
ساتوها هستند که در طرفین بودا قرار می گیرند .چشمان مجسمه های بودا فرو افتاده که علامت بصیرت هست و بینایی کامل ،گوشهای بزرگ که تا روی شانه هست که رمز و علامت دانایی است و خال وسط پیشانی به معنی چشم سوم و علامت معرفت است و موهای روی سر جمع شده و سمبل فوق
جنسیت است و گاهی در بین مجسمه ها لبخندی بچشم می خورد که مفهوم آن بی اعتنایی به دنیا است.
▪ هنر معماری بودایی :بودا هنگام رحلت از جهان به شاگردانش وصیت کرد که او را بسوزانند و خاکستر او را بر تقاطع چهار راهی دفن کنند این چهار راه به معنی رمز و علامت است و این علامتها عبارتند از :
ـ مرده سوزی
ـ قرار دادن خاکستر مرده درون یک ظرف
ـ دادن کفاره
ـ نصب یادبود . البته عمل مرده سوزی در آئین هندوئیزمها وجود داشته که وارد مذهب بودائی شده و در بین بودائی ها گاهی بعد از مرده سوزی خاکستر مرده را یا به آب گنگ می دهند یا از فراز کوهی به باد می دهند که چیزی از آن باقی
نماند.بعداز اینکه خاکستر را دفن نمودند بر فراز آن ظرف خاکستر ،تلی از خاک انباشته کرده و به همان شکل بنایی سنگی بوجود آمد که در اصطلاح زبان هندی به آن "استوپا" می گویند که بناهای سنگی هندی هستند یکی از بزرگترین استوپاها در زمان "آشوکا" و بنام" سانچی استوپا" (تل خاک بسیار بزرگ ساخته شد .
● استوپا قدیمیترین بنای مذهب بودیسم
استوپاهای قدیمی غالباً یکی از آثار بودا در زیر آن دفن است مثل دندان ،تارمو،جارو،و غیره استوپاها دارای چهار دروازه ورودی هستند که احتمالاً این دروازه ها چوبی بوده که بعداً به علت پوسیدگی از دروازه های سنگی استفاده کردند و تمام قسمتهای این دروازه ها پر از نقوش است که عمل کنده کاری روی چوب را تداعی می کند و فضای خالی بین نقوش وجود ندارد که از مهمترین خواص هنر شرق است نقوش عبارتند از : نقش فیل – درخت – بودا ساتوها- گردونه مقدس – گل نیلوفر- چتر سلطنت – اسب بی سوار – تخت خالی – جای پا – زنان وسوسه گر.
● مراحل تحول اولیه استوپا
▪ استوپا سانچی : گنبد بسیار بزرگی است که در روی یک صفه سنگی است که این بنای گنبدی شکل را بعضی تشبیه به تخمدان گل نیلوفر می کنند و بسیاری از محققین عقیده دارند این نوع گنبدها بی تاثیر بر روی گنبدهایی که بعداً در شرق بوجود آمده نیست .دورتادور گنبد دارای نرده است که سابقاً چوبی بوده که حالا سنگی است و دور کل بنا نرده بزرگی است که زوار بتوانند به راحتی این محل مذهبی را زیارت کنند بالای گنبد میله ای قرار دارد که علامت چرخ سلطنت است.
معابد بودایی بطور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:
۱) معابدی که دارای یک سالن بزرگ مرکزی و دوتا سالن جناحی هستند که این سالن های جناحی بوسیله ستونها مشخص می شوند و در بالای تالار اصلی یک استوپا قرار دارد.
۲) معابد مستطیل شکل که دارای تالار مرکزی که در اطراف این تالار حجرهایی قرار دارد که مربوط به راهبان هندی است.
غارهای آجانتا : مجموعه معابدی هستند که در دل کوه کنده شده که این مجموعه دارای ۳۳ زیارتگاه بوده که اکنون ۲۹ عدد از آنها سالم مانده است و بقیه به علت نفوذ بیگانگان بخصوص انگلیسی ها در هند از بین رفته چرا که کشف این غارها بطور تصادفی بوده و بیگانگان با عجله آثار هنری داخل آنها را به تاراج برده اند و نقاشیهای داخل غارها در اثر بی توجه ای از بین رفته است (معابد بودایی بطور کلی جهت زیارت مطلق نیست بلکه بیشتر برای ریاضت کشی است )
آثار درون غارهای آجانتا مربوط می شود به قرن دوم ق م تا قرن ششم میلادی و بیشتر آثار مربوط به بودائیان است طرز کشیدن نقشها به این شرح است: ابتداء دیوار غار را صاف می کردند و بعد چند لایه مخلوطی از شن و پودر صدف و گرد آجر و یک نوع سریشم مخصوص با لعاب سبوس برنج که چندین بار این لایه ها روی دیوار کشیده شده بود و آخرین بار پوشش از موم و پودر سنگ خارا به دیوار اضافه می کردند ورنگهای بکار رفته در نقوش سفید- سیاه – آبی – قرمز و زرد است که همه از مواد طبیعی گرفته می شد و طرح های اولیه با ذغال مشخص می شده و بعد از اتمام نقاشی رنگ ذغال را پاک می کردند و طرز طراحی به طریق خطوط تند و کند بوده است (ظریف و ضخیم )اطراف بینی و چشمها را بسیار ظریف قلم گیری می کردند و بطور کلی مجموعه نقاشی در مرکز صحنه، خود بودا قرار داشت و جای خالی دیده نمی شود.
نفوذ هنر هخامنشی در هند در دوران آشوکا: بعضی از محققین اعتقاد دارند که وارث تمدن هخامنشی در هند اسکندر و سردارانش بوده اند در حالی که وارث حقیقی این تمدن سلسله موریانی هند بوده است بسیاری از بناهایی که در این دوران در هند ساخته شده کاملاً تحت نقوذ هنر هخامنشی بوده و احتمالاً سلسله موریانی از نژاد ایرانیان می باشند.ستونهای فرمان یا منفرد که در سراسر هند نظیر آنها پیدا می شود مربوط به آشوکا است که تعلیمات بودا و گفته های آشوکا روی آنها نوشته شده که این ستونها الهام گرفته از ستونهای ایرانی است (دوران هخامنشی داریوش )
ونهای هخامنشی (پرس پلیس) تخت جمشید آپادانا از هر تسفلد ۴- سرستون پاتالی پوترا ۳- مدخل لومارساریشی نخستین نمونه سنگ نگاری هند از سالنامه باستان شناسی هند
▪ مقایسه ستونهای دوران آشوکا و ستونهای هخامنشی:پایه ستونهای تخت جمشید به صورت زنگ برگشته و بدنه ستون دارای تراش قاشقی شکل است و سرستون هخامنشی دو گاو یا عقاب یا شیر پشت به هم داده است ولی در هند پایه ستونها مربع شکل است و بدنه ستون بدون تراش و بر روی آن تختک قرار دارد و در روی تختک سه شیر پشت بهم داده شده است و در چهار طرف تختک چهار نقش برجسته وجود دارد که نشانگر چهار حیوان مقدس است شیرهای دوره آشوکا قابل مقایسه با شیرهای هخامنشی است و اندازه ستونها در هردو کشور قابل مقایسه است تفاوت این ستونها در این است که در تخت جمشید ستون جزء ساختمان است و حمال سقف است ولی ستونهای هند منفرد و جنبه فرمان دارد .گل نیلوفر در هردو کشور زیاد استفاده شده ولی در مذهب بودا جنبه تقدس دارد ولی در ایران علامت سلطنت است.
دوره هندوئیزم (برهمنیزم ) در هندوئیزم به سه خدای مهم بر می خوریم: ۱- برهما ۲- شیوا ۳- ویشنو برهما که خالق کل است و هندی ها اعتقاد زیادی به این خدا ندارند چرا که با خلقت ،مردم را به رنج و عذاب انداخته است.
۳) شیوا یکی از بزرگترین خایان هند است که یک حالت پیچیده دارد خدای کشنده و فنا کننده است قهار و جبار است و اگر برگ خشکی از درخت بیفتد معلول قدرت اوست و مردم قدیم عقیده داشته اند او در کوهستان زندگی می کند و از قله کوهها می آید و باعث نابودی می شود و برای این باعث نابودی می شود که زمینه را برای زنده کردن آمده کند و این دلیل آب و هوای هند است و در این سرزمین نابودی مطلق نیست و اگر چنین فکر را مو شکافی کنیم می بینیم که شیوا خدای بدی نیست بلکه نمادی از تولد و تناسل است پیرها باید بروند تا جوانان بیایند و او را بصورت رقص نشان می دهند در روی مجسمه شیطان دروغ و او دارای چهار تا بازو است در یکدست طبل کوچک است و در دیگری شعله فروزان و شکل هلالی ماه روی سرش است و چشمی در پیشانی و آب رود گنگ از موهای او جریان دارد و سرتا پای وجودش نیروی حیات است و رقص شیوا رمز چرخش زائیدن و مردن است یکی بدنیا می آید و با سرعت بسوی مرگ می رود و چشم پیشانی نشانه قدرت بیشتر اوست و رنگ صورت او کبود است و گردنبندی از مار به گردن دارد و صورت دیگری که از شیوا نشان می دهند در حال تفکر است و اطراف او خاکستر است و موهایش پریشان است و به همین دلیل او را حامی مرتاض ها می دانند و برای شیوا چند همسر قائل هستند و حتی پرستش همسرهای شیوا در هند خودش یک مکتبی را بوجود می آورد.یکی از فرزندان شیوا سرفیل و پیکر انسان دارد و دیگری بصورت گاو تجسم شده است .
رقص شیوا رمز زادن و مردن است بطوریکه رقص در هند جنبه مذهبی دارد و رقاص سعی می کند با تنظیم حرکات بدن خودش را به خدا نزدیک کند و شیوا بر طبل می نوازد و آغاز حیات را اعلام می کند و آتش که به دست دارد رمز مردن و تباهی است و همسر شیوا مهمترین رقص مذهبی را انجام می دهد و بر خاکستر شیوا می رقصد یکی از سمبلهای مهم شیوا مار است رقص شیوا با مار کبری به این ترتیب است که اگر رقاص از گزند نیش مار رهایی یابد توانسته است با حرکات رقص او را سحر کند و به مرتبه خدایی برسد.(رقص همسر شیوا بر روی خاکستر شیوا معروف است )
▪ معماری برهمنیزم : معابد ویشنو پرستان در شمال هند است و مشخصات آن عبارتند از تالار بزرگ به علاوه یک بتکده مربعی شکل با برجی بسیار بلند و بام اغلب این معابد بصورت نیلوفر است در داخل تالار معبد نقش برجسته خدایان است و ویشنو گاهی بصورت شیر و زمانی بصورت قهرمان انسانی تجسم می شود
مهمترین معبد ویشنو بصورت کالسکه ای بزرگ با چرخ ساخته شده است که هرکدام از چرخها حدود ۱۰ پا بلندی داردو در حقیقت معبد را شبیه به ارابه ای نقش کرده اند که ویشنو را به آسمان ببرد.
معابد شیوا پرستان در جنوب هند قرار گرفته است و دارای حیاط وسیع و مستطیل شکل و با پوشش سقف بصورت زیگورات است
غالباً خارج معابد دارای تزئینات بی شمار است و هزینه قسمت خارجی معابد از تمام هزینه های ساختمان بیشتر است حدود هزارو دویست معبد قدیمی در هند است که همه دارای نقشهای برجسته است که این نقوش شبیه کنده کاری روی چوب است نقوش زن در بین حجاری ها دیده می شود که غالباً به مفهوم مادر می آید و نقوش جزئی از معماری است و نقوش فیل ومارکبری وافعی زیاد است و مجسمه های مختلف در داخل معابد است و برهما را گاهی
بصورت سه صورت یا چهار صورت نشان می دهند و شیوا را با سه چشم تجسم می کنند.