بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 24

موضوع: *آشنایی با جغرافیای روستایی*

  1. #1
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload *آشنایی با جغرافیای روستایی*

    مقدمه:
    تا قبل از جنگ جهاني دوم، جغرافياي روستايي هسته مركزي مطالعات جغرافياي انساني را تشكيل مي‌داد. اما پس از آن مطالعات روستايي تا اندازه‌اي اهميتش را از دست داد و اين دقيقاً با رشد سريع تحقيقات در جغرافياي شهري در تضاد است و چنين تضادي اثرات گسترد? مراحل پيشرفت تمدن شهري را خاطر‌نشان مي‌سازد.

    از پي‌آمدهاي انقلاب صنعتي، پيدايش شهرهاي پر جمعيت در جهان بود. به اين ترتيب نيازمندي‌هاي صنعت و بيش از همه تأمين خدمه و ارتباطات مربوط به آن نه تنها موجب پيدايش مراكز پر جمعيت شد كه درجه تراكم جمعيت را در سراسر جهان دگرگون ساخت. برخي نواحي مانند آسياي جنوبي و جنوب شرقي ذاتاً پر جمعيت هستند ولي توزيع جغرافيايي اين مراكز تجمع جمعيت، رابطه مستقيمي با درجه صنعتي شدن نواحي جغرافيايي دارد به طوري كه پرجمعيت‌ترين شهرها را مي‌توان در صنعتي‌ترين مناطق جهان جستجو كرد.

    انقلاب صنعتي و به دنبال آن انقلاب جمعيتي، دو نياز اصلي داشتند:
    1. مواد اوليه كشاورزي بيش از پيش براي مصرف صنايع جديد.
    2. مواد غذايي به مراتب بيشتر براي جمعيت افزايش يافته و پر مصرف جديد.

    اين دو نياز از آغاز انقلاب صنعتي تا به امروز نه تنها كاهش نيافته كه افزوده تر نيز شده است و جوامع پيشرفته ناگزير به تأمين و تابع آن مي‌باشند. دو نيازي كه در بالا به آن اشاره شد سبب گسترش فضاي كشاورزي، بالا بردن هر چه بيشتر توليد و بازده زمين و روي‌آوري به زراعت علمي و مكانيزه و به گزيني بذر و نهال و بهبود خاك و اصلاح وضع آبياري و خشكاندن باتلاق‌ها و زهكشي و افزايش مصرف كود و سم و مانند آن گرديد.

    به اين ترتيب صنعت به كشاورزي، و كشاورزي مكانيزه به صنعت بيش از پيش وابسته گرديد؛ ضمن اينكه تغذيه جمعيتي كثير و در نتيجه تأمين مصرفي بالاتر را عهده‌دار شد. سود فراوان كشت‌هاي تجارتي (مورد نياز جوامع صنعتي) و پيدايش صنايع جديد، بسياري از كشورها را براي انتخاب «كشاورزي يا صنعت» به مطالعه واداشت.

    سرانجام بحث دربار? اينكه «يك كشور بهتر است صنعتي باشد يا فلاحتي؟» از شكل ابتدايي خويش درآمد و اين واقعيت كه كشاورزي ضامن زندگي شهري است و حتي صنعت بدون آن قادر به ادامه حيات نيست به خوبي روشن گرديد. همچنين تأييد شد كه مكانيزاسيون و توسعه زراعت بي‌توجه به صنعت جديد غير ممكن است. واقعيت جالب توجه ديگر اينكه: صنعت جديد، چهره و سطح زندگي انسان را در نواحي مختلف و درجه تمتع او را از مظاهر رفاه عصر جديد متفاوت ساخته و اختلاف عظيمي ميان نواحي صنعتي و غير صنعتي و شهرهاي بزرگ و كوچك و به ويژه ميان شهرها و روستاها ايجاد كرد تا آنجا كه تفاوت ميان سطح زندگي در شهر و روستا به عنوان يك ضابطه در تشخيص درجه پيشرفتگي اقتصادي مورد توجه قرار گرفت. روستاهاي جهان از دورافتاده‌ترين تا نزديك‌ترين آنها هنوز هم اكثراً آثار و نشانه‌هاي يك اقتصاد بسته را ظاهر مي‌سازند.


    از ويژگي‌هاي يك روستا اين است كه قبل از هر چيز فعاليت كشاورزي در آن غالب باشد يعني بيش از پنجاه درصد درآمد ساكنان آن (روستاييان) از طريق كشاورزي (زراعت، باغداري، دامداري، پرورش طيور، پرورش ماهي يا زنبور عسل و ...) تأمين مي‌گردد. وانگهي روستا مي‌تواند بدون نياز به شهر به حيات خود ادامه دهد، در حالي كه شهر بي وجود روستا و بدون بهره‌گيري از منابع آن محكوم به نابودي است.


    از مهمترين ويژگي‌هاي روستا غالب بودن فعاليت كشاورزي در آن مي‌باشد

    دنياي جديد تحت تأثير نياز اقتصادي ناگزير شد رابطه خود را به طور روزافزوني با روستاها گسترش دهد و با اعلام اين نياز روستاها را هر چه بيشتر به مراكز صنعتي و شهري مرتبط سازد و عمران روستايي را در مراكز توجه قرار دهد. ولي افزايش توليد و عمران روستاها بدون شناسايي هر چه دقيق‌تر و كامل‌تر آنها غير ممكن است.

    در ميان علومي كه به مطالعه روستايي مي‌پردازند (همچون جامعه شناسي روستايي، مردم شناسي روستايي، جمعيت شناسي روستايي، اقتصاد روستايي و جغرافياي روستايي) شاخه جغرافياي روستايي تنها شاخه‌اي است كه به شناسايي محيط طبيعي روستا و استعداد‌هاي بالقوه آن در رابطه با معيشت انسان در روستا مي‌پردازد. تجربيات تاريخي حداقل اين نكته را در زندگي ملل كشاورز ثابت كرده است كه هر قوم به تناسب علم و اطلاعي كه از استعدادهاي خاك و آب و هوا و مردم محيط خويش داشته بر ميزان بازده توليدي خويش افزوده است.

    بنابراين دنياي اقتصادي امروز وقتي درباره روستاها بحث مي‌كند دو موضوع را مد نظر دارد:

    1. افزايش توليد كشاورزي؛
    2. عمران.

    در پايان اين مقدمه، اگر بپذيريم كه شناسايي روستا مقدمه‌اي است لازم بر عمران آن، بديهي است تعاريفي از روستا و شناخت ديدگاه‌هاي جغرافيايي روستايي مي‌تواند به اين منظور كمك كند.



  2. #2
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload تعاريف و مفاهيم ده و روستا:


    در فرهنگ‌هاي فارسي روستا را ده و قريه نوشته‌اند. در زبان پهلوي به روستا روستاك مي‌گفتند و رزداق و رسداق و رستاك ناحيه‌اي است در خارج شهر، مشتمل بر چند ده و مزرعه كه در آن توليد روستايي حاكم است. در واقع روستا در زبان پهلوي معني وسيع‌تر از ده را داشته است. در دوره ساسانيان نيز اين مفهوم در ايران مصداق داشته، «در رأس ديه با مزارع تابع آن (روستاك_ روستاق) يك نفر ديهيك قرار داشت». ديه به معني ده و جمع آن ديه‌ها است.

    مؤلف معجم البلدان مقصود از روستا را در ايران هر موضوعي مي‌داند كه در آن مزارع و قريه باشد. اصطخري بنا به مأخذ قديمي، روستا را به معني دهستان امروزي به كار برده است. بدين ترتيب متقدمان عموماً مفهوم روستا را از ده وسيع‌تر دانسته‌اند. بنابر نظر دكتر كاظم وديعي:هر روستا پيش از آنكه يك واحد اجتماعي يا اقتصادي باشد يك واحد جغرافيايي است و اين واحد جغرافيايي ظرفي است كه اجتماع و اقتصاد آن مظروف آن است. بنابر اين در هر مطا‌لعه و تحقيق روستايي بستر اصلي يعني واحد جغرافيايي ده را بايد مبناي كار و سر آغاز مطا‌لعه و شناخت خود قرار داد. به عبارت ديگر انسان‌ها و مسائل اجتماعي و اقتصادي آنها را نبايد جدا از محيط جغرافيايي‌شان كه منبعث و متأ‌ثر از آنند در نظر گرفت.

    چنين نگرش و شيوه تحقيقي را به پارسي روستا‌شناسي مي‌گويند و معادل فرنگي آن تحقيقات ژئوسوسيواكونوميك است.

    ده و قريه سكونتگاه و جامعه كوچكي است كه نسبت به روستا مفهوم محدود‌تري دارد و يك واحد معيشتي است كه در يك فضاي جغرافيايي مستقر و شكل گرفته باشد. ولي روستا شامل ده يا قريه است به انضمام مزارع و فضاهاي مربوط به مراتع و باغات و پوشش طبيعي اطراف آن (گاه بعضي از مزارع ممكن است تابع دهي نبوده و به خودي خود استقلال داشته باشد كه در اين صورت يا اجتماع كوچكي در آن استقرار دارد، مثلاً يك خانواده يا بيشتر، و يا خانواري بر روي آن اسكان نيافته است كه در هر دو صورت به آن مزرعه يا كلاته مي‌گويند و مفهوم آن در فارسي فضاي روستايي است و در مغرب زمين فار مستد نام دارد).

    به ساكنان روستا، روستايي گفته مي‌شود و بيش از پنجاه درصد درآمد روستاييان از طريق فعاليت‌هاي كشاورزي (زراعت، باغداري، دامداري، پرورش طيور، پرورش ماهي يا زنبور عسل و نظاير آن) تأمين مي‌گردد. ده و قريه ممكن است مبتني بر كشاورزي نباشد، يعني ساكنان آن زارع، برزگر، كشاورز و دامدار روستايي نباشد، بلكه معيشت آن بر اساس فعاليت‌هاي ديگر همچون: استخراج معدن، صيد و صيادي، بهره‌وري از آب معدني، صنايع دستي، خدمات و نظاير آن استوار باشد. اما اگر نسبت بالايي از ساكنان اين واحد معيشتي به بهره‌وري از فضاها يا فعاليت‌هاي كشاورزي بپردازند و به عبارت ديگر مستقيماً با زمين به منظور زراعت و فعاليت‌هاي جنگلي سروكار داشته باشند،آن روستا ناميده مي‌شود.

    پس از خصوصيات روستا وابسته بودن آن به زمين يا بهره‌وري از طبيعت است. در نتيجه هر روستا شامل حداقل يك ده است ولي معلوم نيست كه هر ده ضرورتاً روستا باشد. بنابر آنچه گفتيم، از نظر معيشت نيز ده و روستا با هم تفاوت دارند، با اين وجود در عرف واژه‌هاي: روستا، كلاته، قريه، ده و دهكده به جاي يكديگر به كار مي‌روند.

    هنگامي ده يك واحد توليدي كشاورزي است كه عمده‌ترين فعاليت‌هاي آن زراعت، باغداري، دامداري، پرورش زنبور عسل، پرورش ماهي و يا هر فعاليت ديگري باشد كه در ده امكان تكثير دارد و توليدي را با بهره‌وري مستقيم از طبيعت فراهم نمايد و روستايي بتواند از طريق آن كسب معاش كند و احتمالاً مازاد آن را نيز به خارج از ده عرضه نمايد.

    زماني ده يك واحد توليدي صنعتي است كه بر صنايع روستايي استوار باشد، يعني ماده اوليه آن در ده بدست آيد و در محيط ده نيز به مواد قابل مصرف تبديل شود، همچون :

    صنايع و فرآورده‌هاي توليدات دامي و خوراكي، فرشبا‌في، صنايع استخراج سنگ‌هاي معدني، كارگاه‌هاي سفالگري، سراميك‌سازي،چيني‌سازي و ... .

    وقتي ده بر اساس خدمات استقرار مي‌يابد كه يكي از جنبه‌هاي سرويس رساني در آن اساس معيشت باشد، نظير دهاتي كه بر مبناي چشمه‌هاي آبگرم يا آبهاي معدني پا گرفته، يا دهاتي كه بر سر راه تجارتي يا در مسير بازارهاي عرضه و تقاضاي كالاهاي مصرفي و يا تجارتي شكل گرفته باشند و يا دهاتي كه در نواحي خوش آب و هوا ايجاد شده، از نظر سياحتي داراي اهميت هستند و امرار معاش ساكنان آن بر مبناي هتلداري و خدمات رساني به مسافران يا سياحان استوار است.

    ترديدي نيست كه در يك قلمرو جغرافيايي معين، نخستين روستاها در مستعدترين نقاط آن به وجود آمده‌اند يعني جاهايي كه بهره‌برداري از آب سهل‌تر و به زير كشت بردن زمين مستلزم كار كمتر و بازده بهتري بوده است. اما سيماي روستاها و نقش و مباني اقتصاديشان در سراسر جهان يكسان نيست: سيماي دهات از ناحيه‌اي به ناحيه ديگر متفاوت است يعني استقرارگاه‌هاي روستايي ممكن است حالتي مجتمع و متمركز و در مواردي متفرق و پراكنده باشد كه اين مطلب مهم محتاج تحليل است. نقش و مباني اقتصادي روستاها نيز بنابر شرايط جغرافيايي محل فرق مي‌كند، براي مثال، ما در مناطق استوائي با روستاهايي سروكار داريم كه به تمرين زراعت متحرك مشغولند، بدين معني كه يك قطعه زمين براي چند سالي كشت مي‌شود و وقتي كه محصول به علت فرسودگي خاك و آفات و حشرات موذي و گياهان هرز كاهش مي‌يابد، به قصد رفتن به ناحيه‌اي ديگر ترك مي‌شود. اين قبيل روستاها مطلقاً دامپروري نمي‌كنند.

    در پاره‌اي موارد به روستاهايي برمي‌خوريم كه اساساً دامپرورند و نمونه آن در ايران و خاصه در خلخال زياد داريم. در اين قبيل روستاها كوچ انجام نمي‌شود ولي حيوان را در مسافت كم به وسيله چوپان به چرا مي‌فرستند، برخي روستاييان با زراعت آشنايي دارند اما اساس معيشت از دام است.

    بنابراين ملاحظه مي‌شود كه ضمن اينكه ده يك پديده جهاني است در هر منطقه متناسب با شرايط جغرافيايي موجود ويژگي‌هايي يافته و شكل و حالت خاص به خود مي‌گيرد.

    يكي از ملاك‌هايي كه براي يافتن علل طبيعي يا مصنوعي پيدايش دهات مي‌توان مورد استفاده قرار داد اسامي آنهاست. نگاهي به اسامي روستاها و آبادي‌ها و دهات ايران يا هر كشور ديگر ما را به اين نكته رهنمون مي‌سازد كه مي‌توان آنها را برحسب نامشان طبقه‌بندي كرد. اين طبقه‌بندي ما را از راه معناي اسامي روستاها به علل پيدايش آنها راهنمايي مي‌كند. در ميان اسامي روستاها گروه‌هاي زير از لحاظ روستاشناسي اهميت بيشتري دارند:

    1. نام‌هايي كه معنا و مفهومي صرفاً جغرافيايي دارند و برخي حكايت از نوعي وحدت جغرافيايي مي‌كنند مانند:دهدشت، كندعليا، كندسفلي و نظاير آن.

    2. نام‌هايي كه معنا و مفهومي شخصي دارند و بر اين دلالت مي‌كنند كه به وسيله شخص معيني و بر اثر اقدامات و طرح‌هاي از پيش انديشيده ايجاد شده‌اند مانند: حسن‌آباد، سعادت‌آباد و غيره.

    3. نام‌هايي كه با كلمه مزرعه يا باغ شروع يا ختم مي‌شوند، مانند باغ‌فيض، مزرعه حسين‌آبادوغيره.

    همين سه گروه از لحاظ يافتن اصل و منشأ ده كمك شاياني مي‌كنند و به كمك آنها مي‌توان پي برد كه مثلاً مزرعه... يا باغ... در اصل ده نبوده بلكه قطعه زمين مستعدي بوده است كه به وسيله مالك يا زارع مبتكر يا معمري تبديل به يك مزرعه شده و سپس با توسعه عمليات عمراني به تدريج خانوارها در اطراف سكني گزيده و جماعت دهي را بنيان نهاده‌اند و پس از آنكه جمعيت آن از حد نصاب عرف زمان تجاوز كرد،به عنوان روستا شناخته شده است.

  3. #3
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload تعاريف و معاني جغرافياي روستايي


    جغرافياي روستايي بر مبناي شناخت كلي واحد ده استوار است و واحد ده و روستا شامل محيط طبيعي و انساني آن و تأثير و تأثر هر يك از ديگري مي‌شود. برخي از پژوهندگان، روستاشناسي را مترادف با جغرافياي روستايي مي‌دانند در حالي كه تفاوت محسوسي بين اين دو وجود دارد. يكي از جغرافيدانان ايراني كه در زمينه روستاشناسي داراي تأليفاتي مي‌باشد دكتر كاظم وديعي است.

    او در كتاب مقدمه بر روستاشناسي ايران كه بر مبناي جغرافياي انساني به رشته تحرير درآورده است چنين مي‌گويد:«روستاشناسي عبارت است از معرفت همه جانبه به محيط طبيعي و انساني ده و دريافت استعداد‌هاي بالقوه و بالفعل آن به نحوي كه اين معرفت بتواند راهنمايي صديق در امر سرمايه‌گذاري و عمران باشد».
    جغرافياي روستايي بر مبناي شناخت محيط ده و فضاي اطراف آن و شيو? سكونت انسان در رابطه با طبيعت استوار است كه در اين رابطه الزاماً از تغييرات هر يك از پديده‌هاي طبيعي و انساني در نتيجه عملكرد عوامل جغرافيايي مختلف بحث مي‌كند.

    براي اهداف مباحثي كه در اين مجموعه دنبال مي‌شود تعريف «كلاوت» استاد دانشگاه آكسفورد از جغرافياي روستايي مي‌تواند ملاك قرار گيرد:«جغرافياي روستايي مي‌تواند به منزله مطالعه تغييراتي كه در زمان‌هاي اخير در زمينه‌هاي اجتماعي، اقتصادي، فضايي و چگونگي بهره‌برداري از زمين در نواحي كم‌جمعيت‌تر، كه عموماً از لحاظ اجزاء قابل رؤيتشان به عنوان «روستا» به رسميت شناخته شده‌اند، تعريف شود».

    بن‌آمور ((J.Bonnamour استاد جغرافياي دانشگاه سربن در كتاب جغرافياي روستايي خود مطالعات سنتي جغرافياي روستايي را مطابق با توصيف روستاها ذكر مي‌كند و منظور از جغرافياي علمي روستايي را بررسي روستاها از نظر طبيعت، فضاهاي كشاورزي، زندگي و فعاليت‌هايي كه در روستا انجام مي‌شود در زمان‌هاي متغير مي داند.

    در ميان نظريات جغرافيدانان معاصر، نظر پير ژرژ (Pierre George) جامع‌تر مي‌نمايد كه در اثري از او تحت عنوان مباني جغرافياي روستايي در سال 1978 به چاپ رسيده است. اين نويسنده مباني جغرافياي روستايي را مبتني بر بررسي فضاهاي كشاورزي و مطالعه آنها با توجه به جامعه و ابزار كار و اقتصاد روستا و آمايش آن به منظور رفع مشكلات معيشتي در جوامع روستايي مي‌داند.

  4. #4
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload ملاك‌ها و ضوابط تفكيك شهر و روستا



    تعريف روستايي
    براي يك انسان غير حرفه‌اي تعريف واژه‌هاي «روستايي» و «شهري» امري سهل و ساده به نظر مي‌رسد، اما اين كار در عمل با ابهام و سردرگمي فراواني روبرو مي‌شود. اين اشكالات با نرسيدن به توافق بر سر تعريف استاندارد از كلمه روستايي تشديد مي‌شود. اگرچه بيشتر كشورها ميزان جمعيت و تراكم جمعيت را به عنوان معيار تفكيك شهر و روستا به كار مي‌برند ولي بر سر ارقام معين و مشخص در اين زمينه كمتر توافق كرده‌اند. براي مثال، در كانادا يك جمعيت 1000 نفري تشكيل يك شهر را مي‌دهد در حالي كه در ژاپن يك جمعيت 30000 نفري.

    تعدادي نويسندگان نواحي روستايي روش‌هاي ديگري را براي تمايز شهري و روستايي جستجو كرده‌اند. براي مثال، ويبرلي ((Wibberley ادعا كرده است كه كلمه روستايي (rural) « آن قسمت‌هايي از يك كشور را توصيف مي‌كند كه به روشني نشانه‌هاي غلبه استفاده‌هاي گسترده از زمين را نشان مي‌دهد... اين به ما اجازه مي‌دهد كه به مساكني بنگريم كه به نظر هنوز روستايي جلوه مي‌كنند اما، در عمل عمدتاً دنباله (امتداد) شهري هستند كه نتيجه توسعه راه‌آهن و اتومبيل‌هاي شخصي است».

    راجرز و بست ((Rogers & Best يك مرحله پا فراتر گذارده يادآور مي‌شوند كه «از نظر بهره‌برداري از زمين، اراضي روستايي نواحي زير كشت، زير جنگل و بيشه، و زير قطعات وحشي مورد استفاده قرار نگرفته در حالت طبيعي يا نيمه طبيعي را دربر مي‌گيرد. اراضي شهري نه فقط عرصه شهرها را شامل مي‌شود؛ بلكه دهكده‌ها، قصبات و حتي مساكن منفرد يا منزوي را هم در بر مي‌گيرد اعم از اينكه در شهر يا در روستا واقع شده باشند و عمل مشابهي را انجام دهند».

    با وجود راه‌هاي ديگر براي تعريف واژه‌هاي روستايي هنوز احتياج به توافق روي يك معيار كمي بين شهر و روستا وجود دارد. در اين زمينه پيشنهادهاي مفيدي ارائه شده است. در خصوص دنياي در حال توسعه هالپرن (Halpern) مكان‌هاي روستايي را به شكل مكان‌هايي كه «از قبايل نوماديك 50 نفري تا دهكده‌هاي چندين هزار نفري متغير است در نظر گرفت» در حالي كه بنا به قول مريل Merrill دهكده در آمريكاي شمالي شامل «500 تا 2500 نفر مي‌شود و به ناحيه‌اي كه ممكن است تا 1000 نفر را در بر بگيرد سرويس مي‌دهد. سازمان ملل متحد معيار 20000 نفر جمعيت را جهت تعيين بالاترين حد و مرز مكان‌هاي روستايي به كار برده و در انگلستان بخش محيط جمعيت 10000 نفر را براي اين منظور ملاك قرار داده است.

    به منظور فراهم ساختن يك تعريف عملي، رقم اخير‌الذكر در كتاب جوامع محلي روستايي مورد استفاده قرار داده شده است زيرا كه آن مكان‌هايي را كه به سادگي به وسيله بست و راجرز «مساكن كوچك»(small settlements) ناميده شده است مشخص مي‌كند و بنابر نظر هاگت ((Haggett آن «حداقل را براي سلسله مراتب شهري تشكيل مي‌دهد».

    در كشورمان ايران هنوز رقم جمعيتي ملاك تفكيك شهر و روستاست و در حال حاضر اين رقم بالغ بر 10000 نفر است. البته به نظر مي‌رسد كه تنها تكيه بر يك ارزش كمي نتواند ملاك منطقي براي تفكيك شهر و روستا فراهم آورد. در واقع از ميان معيارهايي كه براي اين تفكيك پيشنهاد شده است مي‌توان تعدادي را بنابر خصوصيات جغرافيايي محل برگزيد و با در نظر گرفتن ارزش‌هاي عددي براي آنها به اين منظور نائل شد.

  5. #5
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload مطالعات اجتماعي درباره اماكن روستايي و ضوابط تفكيك شهر و روستا


    سروكين و زيمرمان Sorokin and Zimmermann) (p. هشت گروه از متغيرهايي را كه جهت تفكيك روستا از شهر در نظر گرفتند اين گونه تشريح كردند: اشتغال، محيط، انداز? جامعه، تراكم جمعيت، تجانس جمعيت، تمايز اجتماعي، تحرك و سيستم‌هاي اثرات متقابل.

    ذيلاً خصوصيات روستايي « rural » هر متغير توصيف مي‌گردد:

    1.اشتغال: اماكن روستايي شامل درصد بالايي از كارگران و خانواده‌هاي آنها مي‌شود كه مستقيماً با زمين به منظور زراعت و فعاليت‌هاي جنگلي سروكار دارند. با اين وجود قبل از آنكه فرايند روستا‌گرايي آغاز شود چنين اماكني صنعتگران و كارگران سرويس‌هاي محلي اساسي را نيز در بر مي‌گرفت.
    (ruralization : روستاگرايي فرايندي است كه طي آن تعداد سكنه نواحي روستايي دور افتاده نسبت به گذشته كمتر شده است و بيشترشان كارگران كشاورزي هستند، در صورتي كه در گذشته اين نواحي داراي جمعيت بيشتري بودند و تعداد صنعتگران و كارگران خدمات با كشاورزان و كارگران كشاورزي برابر بود).

    2. محيط : محيط جغرافيايي نواحي روستايي بيشتر دست‌پرورده طبيعت است تا ساخته دست بشر؛ همراه با چشم‌اندازي بيشتر مركب از مزارع و جنگل‌ها تا عمارات، كارخانجات و خيابان‌ها.

    3. اندازه جامعه: اماكن روستايي معمولاً كوچكتر از شهر‌ها هستند.

    4. تراكم جمعيت: جمعيت‌هاي نسبي در نواحي روستايي پايين‌تر از شهر‌ها است.

    5. تجانس جمعيت: از لحاظ خصوصيات اجتماعي، جمعيت جوامع روستايي در مقايسه با جمعيت شهري متجانس‌تر است.

    6. تمايز اجتماعي: تمايز و طبقه‌بندي اجتماعي، در شهر بيشتر به چشم مي‌خورد تا در روستا و اختلافات طبقاتي در روستا كمتر محسوس است.

    7. تحرك : تحرك هم به مفهوم فضايي و هم اجتماعي، در روستا داراي شدت كمتري است تا درشهر.

    8. سيستم اثرات متقابل: روابط متقابل در جامعه روستايي در حول پنج فعاليت زير دور مي‌زند:

    خويشاوندي، زندگي اقتصادي، سياست، فعاليت‌هاي مذهبي يا سنتي و تفريحات سالم.

  6. #6
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload

    درجات روستايي- شهري
    بعضي از دانشمندان اجتماعي درجات مختلفي از روستايي بودن يا شهري بودن را در محل‌هاي بخصوصي تميز داده و چنين محل‌ها يا جوامعي را در امتداد يك مقياس درجه‌بندي شده بين دو قطب كه ممكن است «روستايي خالص» و «شهري خالص» ناميده شوند قرار داده‌اند. اسميت T.L.smith دلايل اين‌گونه ترتيب و طبقه‌بندي را چنين توجيه كرده است: «روستايي و شهري به خودي خود و به طور خالص وجود ندارند، بلكه خصوصيات اصلي هر يك ممكن است به داخل خصوصيات اصلي ديگري سايه بيندازد و يا با آن درآميزد.

    به جاي تركيب يافتن از دو طبقه متقابلاً منحصر به فرد روستايي و شهري به نظر مي‌رسد كه كل جامعه شبيه طيفي باشد كه در آن دورافتاده‌ترين زير روستاهاي پشت جنگلي به طور نامحسوسي به داخل روش زندگي روستايي و سپس به تدريج به داخل تمام درجات روستايي و زير شهري تا به داخل شهري‌ترين روش زندگي و فوق شهري سايه زده و با آن درمي‌آميزد.


    استقرارگاه‌هاي روستايي ((Rural Settlements :
    استقرارگاه‌هاي روستايي مهم‌ترين عنصر جغرافياي انساني روستا است. برآورد شده است كه در كل جهان 14 ميليون استقرارگاه‌ روستايي وجود دارد كه جمعيت هر يك كمتر از 2000 نفر است و از هر 3 نفر، دو نفر هنوز در دهكده‌ها، دهكده‌هاي كوچك (hamlets ) يا مساكن روستايي منزوي زندگي مي‌كنند.

    شكل مساكن و ترتيب آنها در روي زمين اجزاء اصلي چشم‌انداز روستايي هستند و براي درك كامل و شايسته محيط روستايي ريخت‌شناسي (مورفولوژي) و آگاهي از تكوين دهكده‌ها، دهكده‌هاي كوچك و فارمستدها اساسي است.

    مطالعه استقرارگاه روستايي تا زمان حاضر به روي سه جنبه چشم‌انداز متمركز بوده است:
    (1) الگوي استقرارگاه يا توزيع فارمستدها و مساكن؛
    (2) الگوي كشتزار كه از تقسيم بندي زمين به دست انسان به منظور استفاده سودمندانه حاصل مي‌شود؛
    (3) گونه‌هاي خانه‌ها و فارمستدها كه مواد ساختماني به كار رفته و معماري قومي را در بر مي‌گيرد.

    توزيع فضايي مساكن
    اساساً فقط دو نوع سكونت‌گاه روستايي وجود دارد: مساكن مي‌توانند يا گروهي (Clustered) يا در سراسر روستا پراكنده (dispersed) باشند. البته در واقع اين دو نوع مسكن تشكيل قطب‌هاي يك خط مداوم را مي‌دهند، و دهكده‌هاي كوچك داراي ويژگي‌هايي از هر دو نوع حد واسط بين اين دو نهايت مي‌باشند. دو شاخگي هسته‌اي- پراكنده

    (nucleated_dispersed) سكونت‌گاه «بيشتر مبتني بر عبارات كلي در رابطه با گروهي بودن يا غير گروهي بودن ساختمان‌ها است تا مبتني بر تعاريف محكم. بنابراين، نه هيچ توافقي بر سر حداقل فاصله سكونت‌گاه‌هاي پراكنده وجود دارد، و نه براي تعداد عمارات لازم براي تشكيل يك هسته (nucleation). با اين وجود اين تقسيم بندي ساده به عنوان يك نقطه شروع مفيد به تجزيه و تحليل تكوين شكل سكونت‌گاه روستايي كمك مي‌كند.



  7. #7
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload عوامل مساعد براي ايجاد استقرارگاه هسته‌اي


    عوامل سببي متعددي كه اساساً بيشتر تاريخي هستند تا مدرن، باعث هسته‌اي شدن جمعيت روستايي مي‌گردند. شايد آشكارتر از همه، نياز به دفاع عليه تهديد خارجي است. البته اين نياز مسلماً در گذشته مطرح بوده است؛ در زماني كه باند‌هاي غير قانوني آزادانه در سراسر اروپا بدون مقصد خاصي مسافرت مي‌كردند كشاورزان بهتر مي‌توانستند با مجتمع شدن در دهات و مسافرت روزانه به مزارع از خودشان دفاع كنند.

    يك نيروي همبستگي حتي مهمتر در ايجاد اولين استقرارگاه در يك ناحيه پيوندهاي خانوادگي و قبيله‌اي بود، زيرا استقرارگاه‌هاي مستقر نخستين غالباً متشكل از مردمي بود كه با يكديگر نسبت خوني داشتند. چنين استقرارگاه‌هايي را مي‌توان به سادگي از نام مكان تميز داد. براي مثال، پسوند‌هاي معمول در اروپاي غربي _ ing_inge_ingen ، و _ange همه از زبان ژرمن مشتق شده‌اند و به طور تحت‌اللفظي به معني «مردم» مي‌باشند. پيشوند همراه آن به طور نمونه‌اي نام رهبر خانواده يا قبيله بود.

    بنابراين Sigmaringen ، استقرارگاهي در جنوب غربي آلمان به وسيله «مردم سيگمار» ايجاد شد. چنين پيوندهاي اجتماعي غالباً با درجه‌اي از سيستم اشتراكي (Communalism) همراه بود كه در آن زمين كشاورزي به شخص به‌خصوصي تعلق نداشت. زمين زير كشت به طور نمونه به مصارف معين تخصيص داده شده بود. به طوري كه هر ده‌نشين مقدار زمين مساوي، خاك حاصلخيز مساوي و فاصله مساوي جهت پيمودن داشت.

    كمبود يا فراواني نسبي آب نيز مي‌تواند روي تشكيل دهكده تأثير بگذارد. جاهايي كه زمينش داراي سنگ‌هاي قابل نفوذ همچون سنگ آهك بود و آب از طريق چاه‌هاي عميق يا چشمه‌ها فراهم مي‌شد مشوق فارمستد‌هاي گروهي بود، مانند آن در تپه‌هاي ويلت‌شاير جنوبي در انگلستان است. فراواني فوق‌العاده آب در نواحي ماندابي و مسيل‌ها مي‌تواند محرك مجتمع شدن در «نقاط خشك» (dry points) قابل دسترس باشد، مثال مي‌تواند دهكده هادنهم ((Haddenham در مانداب‌هاي انگليس English Fens باشد.

    حضور دهكده‌ها همچنين ممكن است با تقسيم ارث مرتبط باشد. تحت اين شرايط يك خانه رعيتي (Farmhouse) منزوي اوليه در طي سال‌ها همچنان كه نسل‌هاي متوالي اجداد ساكن اوليه خانه‌هايي را در همان محل مي‌سازند به يك استقرارگاه گروهي تبديل خواهد شد. مثال‌هايي از اين نوع استقرارگاه مي‌تواند در آن نواحي اروپا كه تحت قانون رومن در آمد ملاحظه شود. برعكس در نواحي كه ميراث بري به طور سنتي بر اساس قانون Primogeniture (قانوني كه به موجب آن كل مايملك پدري به بزرگترين پسر او مي‌رسد) عمل مي‌شود الگوي استقرارگاه پراكنده تداوم مي‌يابد همچون شمال غربي آلمان و قسمت‌هايي از نروژ.

    همچنين هسته‌اي شدن استقرارگاه با اقتصاد‌هاي مبتني بر محصول رابطه مستقيم، و با اقتصاد‌هاي مبتني بر پرورش حيوانات اهلي رابطه معكوس دارد. علت اين امر اين است كه پرورش حيوانات مستلزم مزارع بزرگ بوده و هر چه مزرعه بزرگ‌تر باشد احتمال كمتري وجود دارد كه كشاورز در يك دهكده زندگي كند كه اين به علت وقت بيشتري است كه بين خانه و مزرعه صرف مي‌شود. چون، به طور كلي، در نواحي پست كشت محصول غلبه دارد و نواحي مرتفع براي چراي دام‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد رابطه مستقيم بين زمين مسطح و استقرارگاه دهكده‌اي در اروپا وجود دارد.

    همچنين ملاحظات سياسي، مذهبي يا ايدئولوژيكي ممكن است منجر به گروهي شدن جمعيت روستايي شود. به طور كلي ساختار استقرارگاه روستايي امروز با 50 سال قبل تفاوت اساسي دارد، و حاصل يك برنامه‌ريزي و ايدئولوژي Soviet مدرن است.

  8. #8
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload عوامل مساعد براي ايجاد استقرارگاه پراكنده


    عواملي كه مشوق شكل پراكنده استقرارگاه روستايي هستند و در آمريكاي آنگلو‌ساكسن، استراليا، زلاند جديد وآفريقاي جنوبي بيش از جاهاي ديگر متداول است، دقيقاً عكس عواملي مي‌باشند كه براي توسعه دهكده مساعدند و از ويژگي‌هاي اروپاست. اين عوامل عبارتند از:

    1. عدم نياز به دفاع كه با صلح و امنيت ميسر مي‌گردد.

    2. تشكيل مستعمرات به وسيله تك خانواده‌هاي كاشف به جاي گروه‌هايي كه از طريق پيوند‌هاي رابطه خوني يا مذهبي وابسته به يكديگر مي‌باشند.

    3.غلبه كشاورزي خصوصي بزرگ مقياس به جاي سيستم اشتراكي.

    4. مزارع تك قطعه‌اي به جاي املاك پراكنده.

    5. يك اقتصاد روستايي كه در آن پرورش حيوانات اهلي يا دامداري غلبه دارد.

    6. زمين تپه‌اي يا كوهستاني.

    7. ذخاير آبي كه به آساني در دسترس هستند.

    8. عمل عمدي دولت به فروپاشي دهكده‌ها، سرهم كردن مالكيت‌هاي خرده‌اي و بدين وسيله ايجاد يك كشاورزي كارآمدتر.

    ريخت‌‌شناسي استقرارگاه‌هاي روستايي
    دمانژون ((Demangeon سكونت‌گاه را به دو نوع مجتمع و پراكنده تقسيم بندي كرد و براي هر يك از اين طبقه‌بندي‌هاي وسيع زير تقسيماتي قائل شد.

  9. #9
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload طبقه بندي انواع دهکده بنابر کريستالر

    اين طبقه‌بندي از نقطه نظر اروپايي داراي قدر و منزلت زيادي است از اين لحاظ كه بر همبستگي سكونت‌گاه با سيستم‌هاي صحرايي و بر يك سلسله مراتب پراكندگي در رابطه با سكونت‌گاه گروهي تأكيد مي‌كند. از ديدگاه اسلوب‌شناسي (متدلوژي) نكته خلاف قاعده در اينجا اين است كه براي طبقه‌بندي هر يك از دو تقسيم بندي عمده مبناي متفاوتي به كار گرفته شده است كه يكي عملكردي (functional) و ديگري ژنتيك (genetic) مي‌باشد.

    در بيشتر مساعي بعدي براي طبقه‌بندي گونه‌هاي استقرارگاه روستايي معيار مورفولوژيكي به كار گرفته شده است. دمانژون از اين معيار براي تقسيم‌بندي سكونت‌گاه‌هاي گروهي در فرانسه استفاده كرده و دهكده‌هاي خطي (linear villages)، توده‌اي (massive villages)، و ستاره‌اي شكل (star shaped villages) تميز داد اما قدرت توجيه چنين گونه‌شناسي ضعيف است.

    قسمت اعظم ديگر كارها مربوط به انواع استقرارگاه روستايي به وسيله دانشمندان آلماني انجام شده است. شوارتز ((Schwartz سكونت‌گاه‌هاي گروهي را بر اساس اندازه، بر اساس به هم پيوستگي (تنگ و آزاد بودن)، و بر اساس شكل منظم بودن طبقه بندي كرد. واضح است كه تعداد تركيب‌هاي ممكن از اين عوامل گونه‌هاي متنوعي از انواع دهكده را به وجود مي‌آورد.

    نكته مهم‌تر اينكه نقطه‌اي كه در آن گونه‌هاي منظم و نامنظم يا تنگ و آزاد از هم جدا مي‌شوند قراردادي و ذهني (تحت تأثير نظريات شخصي) است. يكي از رضايت‌بخش‌ترين طبقه‌بندي‌هاي سكونت‌گاه روستايي در آلمان به وسيله كريستالر ((Christaller ايجاد شد اما كاربرد عمومي‌تر گونه‌شناسي او در خارج از اروپا محدود است. طبقه‌بندي او از انواع دهكده نشان داده شده است.

    دهكد‌ه‌هاي گروهي نامنظم: (irregular clustered village يا Haufendorf)
    يكي از انواع معمول استقرار‌گاه هسته‌اي است كه در قسمت‌هايي از آلمان غربي، شمال فرانسه، نواحي پست بريتانيا و قسمت اعظم اروپاي جنوبي ديده مي‌شود.

    دهكده‌هاي گروهي نامنظم نمايشگر يك ظاهر تصادفي با خيابان‌هاي پيچ و خم دار و فارمستد‌هاي گروهي اتفاقي است كه فاقد هر نوع آثار برنامه‌ريزي مي‌باشد. كليساي دهكده در جايي به طرف مركز دهكده ديده مي‌شود كه با خانه‌هاي رعيتي، انبار‌هاي غله و كاه و جو و غيره و باغات خوراك‌پزي دهكده نشينان احاطه شده است. اندازه اين دهكده بسيار متغيير است و از 1000- 400 نفر جمعيت در سرزمين‌هاي ژرمني تا 10000 نفر يا بيشتر در دهكده‌هاي كشاورزي نوك تپه در ايتالياي جنوبي مي‌باشد.


    دهكده‌هاي گروهي منظم:
    در شكل كنوني خود نمايشگر برنامه‌ريزي درجه بالايي هستند. نمونه‌ترين اين اشكال منظم دهكده خياباني (street village) است. كه درآن فقط يك خيابان مستقيم موجود است كه خانه‌هاي رعيتي در امتداد اين خيابان رديف شده و باغات خوراك‌پزي در پشت قرار دارند.

    نوع ديگر استقرارگاه روستايي گروهي كه نمايشگر برنامه‌ريزي، حتي در مرحله تشكيل است، دهكده سرسبز (green village) يا Angerdorf مي‌باشد. اين نوع دهكده با يك فضاي سبز مشترك در مركز دهكده مشخص مي‌شود كه به طور سنتي از آن به عنوان يك زمين فستيوال و ميدان بازار (market place) و همچنين ناحيه‌ چرا و محوطه حفاظ دار براي حيوانات استفاده مي‌شوند. دهكده‌هاي سرسبز به طور وسيعي در قسمت‌هاي مختلف دشت شمال اروپا، از نواحي پست بريتانيا تا لهستان ديده مي‌شوند.

    شكل ديگر استقرارگاه روستايي برنامه‌ريزي شده در اروپاي شرقي دهكده همراه با شبكه سيم - آهن (grid- iron village) است، كه به ويژه در دره دانوب وسطي و سفلي در قسمت‌هايي از مجارستان، يوگسلاوي سابق، روماني و بلغارستان ملاحظه مي‌شود.


    دهكد‌ه‌هاي گروهي نامنظم: (irregular clustered village يا Haufendorf)
    يكي از انواع معمول استقرار‌گاه هسته‌اي است كه در قسمت‌هايي از آلمان غربي، شمال فرانسه، نواحي پست بريتانيا و قسمت اعظم اروپاي جنوبي ديده مي‌شود. دهكده‌هاي گروهي نامنظم نمايشگر يك ظاهر تصادفي با خيابان‌هاي پيچ و خم دار و فارمستد‌هاي گروهي اتفاقي است كه فاقد هر نوع آثار برنامه‌ريزي مي‌باشد. كليساي دهكده در جايي به طرف مركز دهكده ديده مي‌شود كه با خانه‌هاي رعيتي، انبار‌هاي غله و كاه و جو و غيره و باغات خوراك‌پزي دهكده نشينان احاطه شده است. اندازه اين دهكده بسيار متغيير است و از 1000- 400 نفر جمعيت در سرزمين‌هاي ژرمني تا 10000 نفر يا بيشتر در دهكده‌هاي كشاورزي نوك تپه در ايتالياي جنوبي مي‌باشد.

    دهكده‌هاي گروهي منظم:
    در شكل كنوني خود نمايشگر برنامه‌ريزي درجه بالايي هستند. نمونه‌ترين اين اشكال منظم دهكده خياباني (street village) است. كه درآن فقط يك خيابان مستقيم موجود است كه خانه‌هاي رعيتي در امتداد اين خيابان رديف شده و باغات خوراك‌پزي در پشت قرار دارند.

    نوع ديگر استقرارگاه روستايي گروهي كه نمايشگر برنامه‌ريزي، حتي در مرحله تشكيل است، دهكده سرسبز (green village) يا Angerdorf مي‌باشد. اين نوع دهكده با يك فضاي سبز مشترك در مركز دهكده مشخص مي‌شود كه به طور سنتي از آن به عنوان يك زمين فستيوال و ميدان بازار (market place) و همچنين ناحيه‌ چرا و محوطه حفاظ دار براي حيوانات استفاده مي‌شوند. دهكده‌هاي سرسبز به طور وسيعي در قسمت‌هاي مختلف دشت شمال اروپا، از نواحي پست بريتانيا تا لهستان ديده مي‌شوند.

    شكل ديگر استقرارگاه روستايي برنامه‌ريزي شده در اروپاي شرقي دهكده همراه با شبكه سيم - آهن (grid- iron village) است، كه به ويژه در دره دانوب وسطي و سفلي در قسمت‌هايي از مجارستان، يوگسلاوي سابق، روماني و بلغارستان ملاحظه مي‌شود.

  10. #10
    alamatesoall آواتار ها
    • 7,384

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    راه های ارتباطی

    Fileupload نقاط ضعف سيستم‌هاي طبقه‌بندي


    تمام سيستم‌هايي كه تا به امروز ايجاد شده‌اند در پاره‌اي از نقاط ضعف زير سهيم هستند:

    1. درجه ذهنيت ( بستگي داشتن به نظريات و معلومات تجربي) :
    هارت ((Hart مشاهده كرد كه «تميز بين انواع دهكده، به ويژه بين گونه‌هايي كه كاملاً مشابه هستند، پاره‌اي اوقات مبتني بر تفاوت‌هاي آنچنان باريك و دقيقي است كه طبقه‌بندي دهكده‌هاي منفرد بيشتر عملي وابسته به عقيده و نظر شخصي است تا يك عمل واقعي و مشهود». بديهي است كه عنصر ذهني بسياري از طرح‌هاي طبقه‌بندي، مفيد واقع شدن آنها را براي مقاصد قياسي محدود مي‌سازد.

    2. فقدان قابليت كاربرد عمومي:
    اكثر سيستم‌هاي طبقه‌بندي كه براي نواحي بخصوصي طرح‌ريزي شده‌اند فقط براي همان قلمرو فرهنگي بخصوص تحت قاعده در آمده‌اند. هيچ كدام از اين سيستم‌هايي كه در بالا به آن اشاره شد در خارج از اروپا قابل پياده شدن نيستند.

    3. تأكيد مرفولوژيكي:
    يك نقطه ضعف اساسي، تأكيد روي مرفولوژي سكونت‌گاه و توجه ناكافي به پايه‌هاي عملكردي سكونت‌گاه روستايي مدرن است. اين حقيقت كه دهكده‌ها ممكن است از لحاظ شكل فيزيكي شبيه ولي از لحاظ منشاء و عملكرد مختلف باشند اين طبقه‌بندي‌ها را بيشتر توصيفي مي‌سازد.

    4. قابليت اعتبار موقتي:
    اين طبقه‌بندي‌ها اساساً تاريخي هستند، و طبقه‌بندي‌هاي سكونت‌گاه‌هاي كشاورزي مي‌باشند كه در زمينه الگوهاي آمايش سرزمين (land use) قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم بنا نهاده شده‌اند.

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •