انسان موجودی اجتماعی است و دراجتماع زندگي مي كند، بنابراین داشتن ارتباط با دیگران برای وی ضروری است. ارتباط یکی ازقدیمی ترین، و در عین حال عالی ترین دستاوردهای بشربوده است.
ارتباط درگذشته، علاوه برکارکردهایی که درجهت حفظ حیات ویاری گرفتن ازدیگران داشته،زمینه سازفعالیت های اجتماعی و سرآغازی برای زندگی اجتماعی نیز بوده است. هرفردی درزندگی خود با افراد زیادی رابطه برقرارمی کند،امااین که کدام ارتباط پایدارتر و کدام کم دوام تر باشد بستگی به عوامل بسیاری دارد. ارتباط اساسا ًمیان دویا چند نفراتفاق می افتد وماهمه، درطول روز با افراد مختلف ارتباط برقرارمی کنیم وبه وسیله ی پیوندهای اجتماعی است که افراد با یکدیگررابطه دارند. افراد دریک شبکه اجتماعی به واسطه ی نیازهای مختلفی با یکدیگررابطه برقرارمی کنند، ومحتوای رابطه ها نیز باهم فرق دارند.
حال مهم است که بدانیم دلایلی که باعث تقویت و پایداری این عامل مهم حیات بشری می شود چیست؟
مهمترين آنها درك نقطه نظرهای طرف مقابل و تفهيم نقطه نظر های خويش است. به عبارتی توافق اجتماعی؛ چرا که این گونه افراد با یکدیگر در مورد بسیاری از ارزش ها و هنجار هایی که وجود دارد بحث کرده ، و در برخی از آنها به توافق می رسند و از این طریق نقاط مشترکی با یکدیگر پیدا می کنند ، که حفظ و گسترش آن ها منافع هر یک از این افراد را بیشتر می کند. افراد از این طریق است که با حقوق هم آشنا می شوند و به این حقوق احترام می گذارند. در سایه توافق است که مفاهیمی مانند عدالت ،آزادی و برابری معنا می یابند. با توجه به این توافق ، سه نوع پیوند بین افراد شکل می گیرد:
پیوند ضعیف
پیوند قوی «منفرد»
پیوند قوی «چندگانه»
برای این که یک جامعه به رشد و توسعه « اقتصادی ، سیاسی ، فرهتگی ، اجتماعی و... » برسد، ناگزیر از تقویت پیوند های قوی «چندگانه» است. این پیوند ها پشتوانه ای محکم برای نظم اجتماعی ، کنترل اجتماعی و زمینه ساز امنیت و ثبات در جامعه اند. حال در یک جامعه بزرگتر ، وفاق اجتماعی بر سر مسائل عمده و حیاتی است که نقش بسزایی در پیشبرد اهداف و آرمانهای آن جامعه دارد و افراد در چارچوب این اهداف به کنش ها و رفتار های خود شکل می دهند . هر گونه انحراف و یا سر باز زدن از انجام وظایف باعث ایجاد شکاف اخلاقی در فرد می شود زیرا مبنایی را که بین خود و دیگران وضع کرده بودند را زیر پا گذاشته است و اگر این حس توافق برای افراد نهادینه و درونی گردد .فرد خود به تنبیه خویش پرداخته و وفاق اجتماعی افزایش می یابد .
در چنین فضایی امکان فساد و کج رفتاری های اداری به مراتب کاهش یافته و در نتیجه هزینه ای را که دولت باید برای مبارزه با این انحراف ها متحمل می شد ، می تواند در سایر زمینه ها مانند توسعه فرهنگی ، اجتماعی ، انسانی و... صرف شود و این امر به نوبه خود باعث توسعه یافتگی در کشور می شود.
برگرفته از مجله اینترنتی فصل نو
|