کنون رزم Virus و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو

که اسفندیارش یکی Disk داد
بگفتا به رستم که ای نیکزاد

در این Disk باشد یکی File ناب
که بگرفتم از Site افراسیاب

چنین گفت رستم به اسفندیار
که من گشنمه نون سنگگ بیار

جوابش چنین داد خندان طرف
که من نون سنگگ ندارم به کف

برو حال می*کن بدین Disk، هان!
که هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه*اش
شتابان به دیدار رایانه*اش

چو آمد به نزد Mini Tower اش
بزد ضربه بر دکمه Power اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت
مر آن Disk را در Drive اش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت
یکی List از Root دیسکت گرفت

در آن Disk دیدش یکی File بود
بزد Enter آنجا و اجرا نمود

کز آن یک Demo شد پس از آن عیان
با فیلم و موزیک و شرح و بیان

به ناگه چنان سیستمش کرد Hang
که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگرباره Reset نمود
همی کرد Hang و همان شد که بود

تهمتن کلافه شد و داد زد
ز بخت بد خویش فریاد زد

چو تهمینه فریاد رستم شنود
بیامد که لیسانس رایانه بود

بدو گفت رستم همه مشکلش
وز آن Disk و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قیچی و ریش
یکی دیسک Bootable آورد پیش

یکی Toolkit، Hard اندرش
چو کودک که گردد پی مادرش

به ناگه یکی رمز Virus یافت
پی حذف امضای ایشان شتافت

چو Virus را نیک بشناختش
مر از Boot Sector برانداختش

یکی ضربه زد بر سرش Toolkit
که هر Byte آن گشت هشتاد Bit

به خاک اندر افکند Virus را
تهمتن به رایانه زد بوس را

چنین گفت تهمینه با شوهرش
که این بار بگذشت از پل خرش

دگر باره اما خریت مکن
ز رایانه اصلا تو صحبت مکن

قسم خورد رستم به پروردگار
نگیرد دگر Disk از اسفندیار!!!