دواير مرموز :
حدودا بيست سال است كه هر چند يك بار در يكي از كشورهاي اروپايي واقعه عجيبي اتفاق ميافتد . داستان هم اين است كه شب ميخوابند و صبح كه بيدار ميشوند ميبينند كه در مزارع گندم دايرههاي بزرگي ايجاد شده است . اين اتفاق نميتواند عادي و يا شوخي و جعلي باشد . گذشته از اين يك شبه نميشود چنين اشكالي را با آن دقت در مزارع ايجاد كرد . در اين بين بحران دايرههاي گندمزاري متوقف نشده است ، بلكه توسعه نيز يافته و جالب است كه اشكال هندسي ، سال به سال هندسيتر ، پيچيدهتر و پركارتر شدهاند .
ژاپنيها موضوع را آنقدر جدي تلقي كردهاند كه هياتهايي را براي بازديد از اين دايرهها به اروپا و آمريكا فرستادند . نظر نهايي اينست كه اين اشكال ثمره هنرنمايي موجودات فضايي باهوشي است كه سوار بر بشقاب پرنده به زمين ميآيند و بوسيله اشكال مرموز براي ما پيغام ميگذارند و دوباره به سياره خود بر ميگردند .
آزمايشها و بررسيهاي شبانه با كمك دوربينهاي مادون قرمز و ميكروفنها ثابت كردهاند كه اين اشكال عجيب و غريب و شايد در باطن پر معني ، شب هنگام و در كوتاهترين زمان و بدون ايجاد كمترين سر و صدايي يا تظاهرات عيني و گويي كه بطور صد در صد نامريي بوجود آمدهاند .
اين اشكال در طول ۲۰ سال گذشته هندسيتر ، هنريتر ، پيچيدهتر و پر طرحتر شدهاند . مثلا دايرهها بزرگتر شدهاند . گاهي دايرهها مانند حلقههاي سمبل المپيك تو در تو هستند و در يك مورد هم يك مثلث نيز به آنها اضافه شده است . اشكالي هم شبيه حشرات و ماهيها عينا مانند آثار نقاشي ماقبل تاريخ كه در غارها كشف شده ديده شدهاند . در كل كسي كه اين اشكال را ايجاد كرده است در نوعي خط تصويري نظير خط هيروگليف مهارت داشته و خواسته است كه با زبان بي زباني به ما چيزهايي بگويد .
برخي از محققيني كه ماجرا را مورد بررسي قرار دادهاند ، ميگويند كه اين اشكال از فضا و با كمك نوعي اشعه شبيه اشعه ليزر دايرهوار سوزانده ميشوند و بعيد نيست كه در حين عمل ، صداي خش و خش مانندي نيز بلند شده باشد . ولي در كل از روي شكلهاي اين مزارع بايد نتيجه گرفت كه فاعل هر كسي كه باشد ، روحيه اعتدالي دارد و از هندسه و هنر چيزهايي سرش ميشود و در ضمن با طبيعت هم سر و كار دارد . بطور كلي ميتوان گفت كه آنها موجودات بي آزار و صلح جويي هستند و ميخواهند ، خود را به نحوي از انحا با طبيعت زمين تطبيق دهند و به ما حالي كنند كه ما هم هستيم .
نيرويي كه بتواند ساقههاي گندم را خم كند ، الزاما بايد ويژگيهاي خاصي نيز داشته باشد . چون در بعضي از گندمزارها ساقههاي گندم در اين اشكال بريده و يا سوزانده نشدهاند ، بلكه خيلي تميز و پاكيزه با زاويه ۹۰ درجه خم و خوابانده شدهاند . يعني به بوته گندم امكان داده شده است كه به رشد خود ادامه دهد ولي نه بصورت قائم ، بلكه بصورت افقي .
مسئله كشف و تشخيص آثار راديواكتيو در اين اشكال ، موضوع را پيچيده تر كرده است . در تمام اشكال ، آثار تشعشعات راديو اكتيو بتا و گاما ( البته با شدت ضعفهاي متفاوت ) تشخيص داده شده است و آزمايشگاهها نظر دادهاند كه در بعضي از مزارع ، مقدار اشعه بتا و گاما زياد و در برخي كم است .
تشكيلات موسوم به حلقههاي كشتزار ، اغلب در مزارع غلات پديد ميآيند و طي فرآيندي كه به پيدايش آنها ميانجامد ، گياهان به نحوي اسرار آميز بر روي زمين ميخوابند . بدين صورت الگوهايي پديد ميآيد كه يك باره و بي آنكه در روشنايي روز پيش از آن ، كسي آنها را ديده باشد ، توجه مردم را به خود جلب ميكنند .
شواهد موجود نشان ميدهند كه وقوع اين پديدهها ، از اوايل قرن بيستم به بعد ، سال به سال افزايش يافته است ، به طوري كه در دهه ۱۹۶۰ به رويدادي آشنا تبديل شده و از دهه ۱۹۷۰ به بعد توجه اذهان عمومي را به خود جلب نموده است . از سال ۱۹۷۲به بعد ( يعني سال مشاهده عيني صحنه وقوع توسط باند و شاتل وود ) تاكنون در حدود ده هزار گزارش از پيدايش مستند حلقههاي كشتزار با اشكال گوناگون ، در نقاط مختلف جهان ارائه شده است . قطر بعضي از اين حلقهها به يك كيلومتر ميرسد و برخي ديگر از آنها مساحتي بالغ بر ۱۹ هزار متر مربع را مي پوشانند .
در اين تصوير ، صورت يك موجود نقش بسته است !
نكته جالب و شگفت انگيز ديگري كه در اين باره وجود دارد ، مسئله تحول و تكامل تدريجي اين طرحها ميباشد . امروزه شاهد پديدار شدن نگارههاي هندسي بغرنجي هستيم كه از روابط رياضي پيچيدهاي پيروي ميكنند و جالب آنكه در برخي موارد ، اين نگارهها ، نمايانگر نقوش و طرحهاي مقدس اقوام و ملل مختلفي از سراسر جهان هستند .
نكته قابل ذكر ديگر ، نحوه خميده شدن ساقهها و ارتباط آن با ساختمان آنهاست . ساقه گياهان علفي ، بندها يا گرههايي دارند كه از وظايف آنها ، ايجاد استحكام در گياه است . اين بندها ، مجهز به روزنههايي براي ايجاد امكان خروج بخار آب هستند . تجمع آب در محل بندها و فشار آن ، موجب راست ايستادن ساقه و در نتيجه ، موجب سر پا ماندن گياه ميشود . در صورتي كه دما افزايش يابد ، آب به بخار تبديل ميشود و منافذ موجود در بندها ، راه را براي خروج بخار ميگشايند . اين ساز و كار ، راهي براي تنظيم دما و خنك نگه داشتن گياه است ، كه البته به از دست رفتن عامل استحكام و خميده شدن ساقه گياه ميانجامد .
بررسيهاي ميكروسكوپي نشان داده است كه به هنگام پيدايش حلقههاي كشتزار ، دقيقا همين عامل است كه به خوابيدن رستنيها بر روي زمين ميانجامد . در واقع ، چنين به نظر ميرسد كه نوعي عامل خارجي باعث ميشود در ناحيه بندها ، دما افزايش يابد . البته اين خوابيدن براي رستنيهاي خشك شده و آماده درو نيز گزارش شده است .
نكته شگفت انگيز ديگر اينكه اثر اين عامل خارجي ، انتخابي است . يعني بندهايي كه تحت تاثير قرار ميگيرند و جهت و ميزان خميدگي آنها ، بسته به طرحي كه پياده ميشوند ، در بخشهاي مختلف تغيير ميكند . مثلا ممكن است در يك سمت الگو ، نخستين بندهاي بالاتر از سطح زمين ، آب از دست بدهند و در سمت ديگر ، دومين بندها . به اين ترتيب ، به راحتي ميتوان آثار تقلبي را از نمونههاي اصلي تشخيص داد . خم كردن ساقهها با دست يا هر وسيله مكانيكي ديگري ، علاوه بر ايجاد آسيب در گياه ، منجر به بروز خميدگيهايي ميشود كه عمدتا در ميان فواصل بندها و نه در خود آنها به وجود ميآيند .
ساز و كار فوق نشان ميدهد كه احتمالا تابش امواجي نظير مايكروويو كه به صورت منفرد بر برخي از بندها اثر ميكند ، عامل پيدايش الگوي خميدگي هاست . با توجه به پيچيدگي هندسي طرحها ، چنين مينمايد كه نوعي وسيله هدايت كننده اصلي ( نظير يك رايانه ) فرمانهاي مقدماتي را به يك دستگاه عمل كننده نهايي ( نظير دستگاه مولد پرتوها ) ميفرستد و اين دستگاه دوم ، اثر قابل مشاهده را بر بندهاي ساقه اعمال ميكند .
بررسي خاك مزارع در بخش داخلي طرحهاي مربوط به حلقههاي كشتزار ، توسط دانشمندي به نام كالين اندروز ، نشان داده است كه ميزان تشعشع الكترومغناطيسي آن ، تا ۱۰۰ ٪ بيشتر از حد عادي است و گزارشهاي ارائه شده ، مشخص كردهاند كه در سالهاي متعاقب اين رويداد ، منطقه تحت تاثير ، تا ۴۰ ٪ با افزايش محصول رو به رو شده است .
همچنين ، اندازهگيريهاي مربوط به گسيل انرژي ، آشكار ساختهاند كه تا چندين روز پس از پيدايش حلقهها ، نوعي انرژي در محدوده فركانس ۵ كيلو هرتز ، از منطقه ساطع ميشود كه برخي از افراد حساس ، آن را در قالب صدايي لرزان ميشنوند .
بسياري از كساني كه از اين حلقهها بازديد ميكنند ، دچار واكنشهاي جسمي خاصي ميشوند كه از آن جمله ميتوان به حالت تهوع ، سردرد ، گيجي ، احساس قلقلك و دردهاي گوناگون اشاره كرد . نظير اين نشانگان را مي توان در ناخوشيهاي حاصل از تاثير پرتو راديو اكتيو نيز مشاهده كرد .
گفته ميشود كه ساعتها ، تلفنهاي همراه ، دوربينهاي عكاسي و به ويژه دستگاههاي الكترونيكي كه براي بررسي وارد منطقه ميشوند ، دچار اختلال ميشوند و نيز ادعا ميشود كه قطب نماي هواپيماها ، در بالاي اين مناطق ، به صورت ديوانه وار به چرخش درميآيد .
اشخاصي كه شاهد پيدايش حلقههاي كشتزار بودهاند ، متوجه تابش سرخ رنگي بر سطح زمين شدهاند . خميده شدن گياهان در ۵ دقيقه اتفاق ميافتد و در اين مدت ، هيچ كس ، شخص يا وسيلهاي را كه بتوان اين رويداد را به آن نسبت داد ، نديده است .
در برخي موارد ، پيدايش اشكال پيچيده اين حلقهها با برخي حوادث عجيب همراه بوده است . مثلا ديده شده است كه سگهاي مجاور يك منطقه در فاصله ساعت ۲ تا ۴ بامداد پارس كردهاند و صبح روز بعد ، پيدايش حلقهاي در آن منطقه گزارش شده است ، و يا ديدهاند كه احشام ، پس از ورود به محوطه حلقهها بيمار شدهاند . در دامنه تپهها ، متوجه وزش بادهاي عجيب شدهاند و همچنين مشاهده گويهاي نارنجي نوراني ، شنيدن صداهاي خش خش مانند عجيب و ظهور مكرر اشياء پرنده ناشناس ، از ديگر وقايع پس از ظهور حلقهها بودهاند .
اين تصوير عينا بر روي پلاك همسر توت ان خامون فرعون مصر نقش بسته بود و موجب تعجب دانشمندان گرديده است ! اين تصوير عينا در اهرام مصر باستان وجود دارد ! اين تصاوير و اشكال هندسي دليلي بر اثبات وجود رابطهاي مابين فراعنه مصر و سرنشينان يوفو ميباشد .
مشهورترين تصوير قديمي مستندي كه وقوع پديده حلقههاي كشتزار را نشان ميدهد ، يك گراور يا حكاكي چوبي ، متعلق به سال ۱۶۷۸ ميلادي در انگلستان است . در اين اثر ، موجودي شيطاني به تصوير در آمده است كه با داسي بلند ، مشغول دروي مزرعه غلات در قالب الگويي عجيب و خاص است .
اين تصوير در سال ۱۹۹۲ ايجاد شده است . اگر دقت كنيد عين همين تصوير در آثار باستاني اينكاها در امريكا ديده ميشود . واقعا باور نكردني است ! طول اين تصوير ۱۳۰متر و عرض آن ۴۰ متر است ! مكان در گراسدورف آلمان ميباشد . اين تصاوير و اشكال هندسي دليلي بر اثبات وجود رابطهاي مابين سرخ پوستان امريكا و سرنشينان يوفو ميباشد .
توجيه اشكال هندسي در گندمزارها :
همانطور كه در مورد رياضيات مختص فيزيك توضيح داده شد ، مقوله رياضيات براي انسان ، از شمارش موجودات هستي شروع شده و سيستم شمارش اعداد به تعداد انگشتان دو دست بوده است ( يعني مبناي دهدهي ) ، در واقع راهبرد انسان در رياضيات مقايسه تعداد اشيا با تعداد انگشتان دو دست است . يعني يك حرفه دستي كه امروزه مكانيزه و ماشيني شده است . در طول تاريخ ثبت شده كه پيشرفت جامعههاي متمدن با توسعه سيستم شمارش اعداد و نوشتار متن گفتار ( كتابت و كتاب نويسي ) همراه بوده كه چنين بهنظر ميرسد كه همگي ريشه در وحي كتب آسماني و تاريخ اديان داشته است . نشانههايي از سيستمهايي از اعداد بر پايه سه ، چهار ، پنج ، شش ، هشت و بيست در ميان سرخ پوستان آمريكاي شمالي پيدا شده است . بعضي شواهد از سيستم اعداد بر پايه دوازده را ميتوان در مثال اينكه هر فوت دوازده اينچ است يا هر شيلينگ انگليسي دوازده پنس و يا اينكه هر سال دوازده ماه است و يا شبانه روز دو تا 12 ساعت است و ... ، ملاحظه كرد . اما در جوامع امروزي بهنظر میرسد كه سيستم اعداد بر پايه ده برنده شده است . البته نه بهعلت وجود مزاياي ذاتي ، بلكه به نظر میرسد كه به سبب وجود ده انگشت دو دست میباشد . اما با تحقيق و مطالعه متوجه اين موضوع ميشويم كه سيستم شمارش اعداد بر مبناي 12 بر عالم حاكم شده است و اين مسئله مربوط به خلقت خداوند ميشود كه دليل آن در دو مبحث نظريه حبابهاي سطحي و شالوده هندسه دوجيني ، نظريه ذرات حجمي و ترديد در تئوري نيروي هستهاي قوي توضيح داده شد . سيستم دوجيني از بعضي جهات راحتتر از سيستم دهدهي است . راحتي فوق اصولا از اين حقيقت ناشي ميشود كه تعداد مقسوم عليههاي دوازده از تعداد مقسوم عليههاي ده بيشتر ميباشد . دوازده بر يك ، دو ، سه ، چهار ، شش و دوازده بخشپذير است . بنابراين بسياري از محاسبات دستي در سيستم دوجيني تا حدودي سادهتر از سيستم دهدهي هستند ، بعضي از كسرهاي معمولي كه در مبناي دهدهي به صورت عددهاي كسري متناوب در میآيند در مبناي دوجيني چنين نيستند . براي نمونه كسر 3/1 كه همان 12/4 ميباشد در مبناي دوجيني به صورت 0.4 است و ..... كه در صورت علاقمندي مراجعه نماييد به مبحث رياضيات مختص فيزيك چيست ؟
چنين بهنظر ميرسد ، موجودات هوشمند منجمله انسان و UFO و USO كه توانايي انجام دادن عمليات و محاسبات رياضي را دارند بهطور ذاتي از سيستمهاي شمارش بر مبناي دهتايي و دوازدهتايي بهره ميجويند . به عكسهاي زير توجه نماييد .
دو عكس فوق مربوط به دو موجود دريايي است كه در ميان گذشتگان ما به پري دريايي شهرت يافته است اما نه به آن زيبايي كه در داستانهاي كودكانه ما آمده است . همانطور كه مشخص است تعداد انگشتان آنها در دو دست ، همانند انسان ده عدد ميباشد .
عكس فوق مربوط به جنازه يك سرنشين بشقاب پرنده است ( يوفو ) . همانطور كه مشخص است تعداد انگشتان او در دو دست ، همانند انسان 10 عدد ميباشد .
عكس فوق مربوط به ساخته دست يوفوها است ( اشياء بدست آمده از سقوط بشقاب پرنده در واقعه روزول ) . همانطور كه مشخص ميباشد تعداد انگشتان سازنده آن 12 تا بوده است كه بعضي از انسانها نيز بهطور مادرزادي 12 انگشتي به دنيا ميآيند . لازم به توضيح است كه شواهد بسياري دال بر وجود رابطه نزديك مابين يوفوها و سرخ پوستان آمريكاي شمالي ، حتي فراعنه مصر در دست است و با توجه به اينكه انسانها تاكنون از سيستمهاي شمارش متعددي غير از ده استفاده نمودهاند ، پيش بيني ميشود كه موجودات باشعوري با تعداد انگشتان متفاوتي نيز وجود داشته باشند ، منجمله عكس زير .
عكسهاي زير مربوط به ترسيمهايي ميشود كه در قاره آمريكا روي زمين آنهم در ابعاد بزرگ كشف شده است و حاكي از مبناهاي متعدد اعداد رايج در ميان سرخ پوستان بوده است .
به هر حال تعداد انگشتان يك موجود هوشمند تاثير زيادي در اندوختههاي فكري و دانش او از عالم پيرامون دارد و چنين بهنظر ميرسد كه موجودات 12 انگشتي باشعورترين ، موفقترين و تكامل يافتهترين موجودات در عرصه علم و دانش منجمله رياضيات و فيزيك باشند . و مسلما موجودات باهوشتري هم يافت ميشوند كه اين سيستم شمارش اعداد را عليرغم مغايرت با تعداد انگشتان خود ، برگزيدهاند چرا كه نشانههايي از آن سيستم در ميان ما انسانها يافت ميشود كه دال بر وجود يك نوع رابطه علمي آنها با گذشتگان ما در روي سياره زمين بوده است و شايد آنها با گذشتگان ما نوعي همزيستي داشتهاند .
عكس فوق مربوط به جنازه يك موجود 12 انگشتي است كه در كنار بشقاب پرنده سقوط كرده در نيومكزيكو ( واقعه روزول ) يافت شده است . اينك به رابطه اين اشكال با سيستم شمارش دوجيني يا هندسه دوجيني ميپردازيم و به چند نمونه از اين اشكال گندمزار اشاره ميكنيم .
اشكال شش ضلعي برگرفته از ستاره داوود يعني نماي ايزومتريك مكعب كاملا مشهود است . اين اشكال ثابت ميكند كه سيستم شمارش اعداد و هندسه طراحان آن بر مبناي دوجيني است ، يعني به تعداد انگشتان دو دستشان .