سیاست‌های پولی در دوران رکود * تورم دو تا سه‌درصدی می‌تواند ما را از رکود نجات دهد از آنجا که محرک مالی تا به حال به موفقیت قابل‌توجهی نرسیده است، احتمالا زمان آن است که درمان‌های پولی جدیدی را برای اقتصاد به کار گیریم. این همان بحثی است که پروفسور اسکات سامنر اقتصاددان کالج بنتلی در والتهام مطرح کرده است. وی خارج از جمع‌های آکادمیک شهرتی ندارد، اما دیدگاه‌هایش از طریق وبلاگش (TheMoneyIllusion) در معرض قضاوت خوانندگان قرار می‌گیرد. این اقتصاددان معتقد است که فدرال رزرو باید تعهد دهد که انتظارات تورمی قیمت‌ها را سالانه ۲ تا ۳‌درصد افزایش دهد. از دید وی، سیاست‌گذاران واشنگتن بیش از حد بر سیاست‌های مالی (افزایش مخارج دولت و اتخاذ سیاست‌های کسری بودجه) تمرکز کرده‌ و از سیاست‌های پولی غافل شده‌اند. ایده‌های وی را می‌توان مورد بحث قرار داد، اما فروض پشت این ایده‌ها فروض درستی هستند. این که تورم منفی باعث تعدیل نیرو و کاهش سرمایه‌گذاری می‌شود، بین اقتصاددانان به شدت پذیرفته شده است. اگر شوک‌های قیمتی انرژی را کنار بگذاریم، در این مدت شاهد فشارهایی جهت کاهش قیمت‌ها بوده‌ایم. با نگاهی به بازارهای آتی‌ها و اوراق خزانه مصون از تورم - اگر دقیق تر بگوییم اسپرد بین بازده اوراق خزانه مذکور و دیگر اوراق بهادار- درمی‌یابیم که با توجه به انتظارات فعلی، تورم زیر یک‌درصد باقی خواهد ماند. این در حالی است که اقتصاددانان تقریبا متفق‌القولند که تورم زیر یک‌درصد در شرایط فعلی توجیه پذیر نیست. پروفسور سامنر بر این نکته تاکید دارد که فدرال رزرو به سختی تلاش کرده تا بر فشارهای ضد تورمی فائق آید، اما صرف تلاش کردن کافی نیست. بحث این است که این نهاد چگونه می‌تواند به این هدف دست یابد. پروفسور سامنر در این زمینه پیشنهادهای جالبی داده است. فدرال رزرو قبلا برای تحریک اقتصاد اقدامات پولی غیرمرسومی را در دستور کار قرار داده است، اما این اقدامات چندان موثر نبوده‌اند. پروفسور سامنر می‌گوید که بانک مرکزی باید رویکرد متفاوتی را اتخاذ کند. وی معتقد است که این نهاد باید تعهد دهد تورم بالاتری را در اقتصاد القا کرده و آن را حفظ کند. به علاوه بانک مرکزی باید تعهد دهد که از پولی که چاپ می‌کند در صورت لزوم، برای خرید انواع مختلف دارایی‌های مالی استفاده کند. فدرال رزرو از سوی دیگر باید مانند بانک مرکزی سوئد به ذخایر بانک‌ها بهره منفی بپردازد. به بیان ساده، نرخ بهره منفی مجازاتی است که بر بانک‌هایی که به جای این که وجوهشان را قرض دهند آن را بیکار نگه داشته‌اند اعمال می‌شود. اما آنچه که پروفسور سامنر را عصبانی کرده این است که فدرال رزرو سیاستی عکس پیشنهادهای آقای سامنر را در دستور کار قرار داده است. فدرال رزرو به ذخایر بانک‌ها بهره می‌پردازد و باعث می‌شود که بانک‌ها بخواهند پولشان را نزد فدرال رزرو سپرده‌گذاری کنند. در روشی که آقای سامنر ارائه داده است، لازم نیست که برای این که اقتصاد بهبود یابد، ترازنامه فدرال رزرو بزرگتر شود. زمانی که مردم فکر کنند در آینده با تورم مواجه می‌شوند، خود به خود مخارجشان را افزایش می‌دهند. به عبارت دیگر، اگر فدرال رزرو به اتخاذ اقدامات جدی برای افزایش تورم تمایل نشان دهد احتمالا اصلا مجبور نمی‌شود که به این اقدامات دست بزند. بنابراین دیدگاه‌های پروفسور سامنر از دیدگاه‌های پول گرایان متفاوت است زیرا به جای این که بر افزایش عرضه پول تاکید کند تنها بر انتظارات تورمی تمرکز می‌کند. کینزی‌ها منتقد این سیاست هستند و معتقدند که سیاست پولی انبساطی نمی‌تواند اقتصاد را تحریک کند زیرا نااطمینانی باعث شده است که ما در «دام نقدینگی» گرفتار شویم. این بدان معنی است که پولی که چاپ می‌شود به جای آن که خرج شود ذخیره می‌شود. پروفسور سامنر به این انتقاد نیز پاسخ داده است. او گفته که ایجاد تورم گامی است که دولت و بانک مرکزی می‌توانند، بردارند. حتی اگر موفقیت تضمین نشود، به نظر می‌رسد که ارزش امتحان کردن داشته باشد. یک تورم دو تا سه‌درصدی به خصوص اگر بتواند روند افزایش بیکاری را متوقف کند قابل تحمل است. پروفسور سامنر هم می‌گوید فدرال رزرو در تابستان ۲۰۰۸ قبل از آن که اقتصاد به یک مارپیچ خطرناک رو به پایین وارد شود، سیاست پولی قوی‌تری را به اجرا می‌گذاشت. او یک‌بار در وبلاگش نوشت«پولیون افراطی مانند یک ساعت خراب، در طول تاریخ دوبار محق بوده‌اند؛ یک بار در سال ۱۹۳۳ و یک بار هم حالا.» شاید این حرف بسیار ساده‌انگارانه به نظر برسد اما هنوز برخی معتقدند سیاست‌های فعلی به‌اندازه‌ای موفقیت‌آمیز بوده که همه شک و شبهه‌ها را برطرف می‌کند. ابتدائا بسیاری از طرفداران طرح محرک انتظار داشتند که ۷۷۵ میلیارد دلاری که به این طرح تعلق گرفت به سرعت با تخصیص وجوهی بابت خدمات سلامتی و دیگر اصلاحات همراه شود. اما در حال حاضر، به غلط یا درست افکار عمومی آمریکا به مخارج دولتی بیشتر یا مالیات‌های بیشتر به شدت واکنش منفی نشان می‌دهد. به همین دلیل فدرال رزرو موضعی به نفع تورم ملایم اتخاذ کرده که ایجاب نمی‌کند مالیات‌های بالاتر و کسری بودجه بیشتر ضروری شود. مباحث فوق‌الذکر در علم اقتصاد تایید یا رد نشده‌اند. حتی اقتصاددان‌هایی مثل پائل کروگمن معتقدند که با توجه به شرایط فعلی سیاستی که به تورم ۲ تا ۳‌درصدی بیانجامد از لحاظ سیاسی واقع‌گرایانه نیست. با این حال تورم ملایم می‌تواند از حتی سیاست مالی‌ای که هم به‌اندازه کافی بزرگ و هم به‌اندازه کافی سریع باشد، سیاست بهتری باشد. اما نقص راه‌حل‌هایی که پروفسور سامنر ارائه داده این است که تقاضای کل همیشه به بهبود کسب و کار منجر نمی‌شود. از سال ۲۰۰۷، بخش‌های مختلف اقتصاد نقطه ضعف‌های خاص خودشان را داشته‌اند. این نقطه ضعف‌ها در بازار مسکن، صنعت خودروسازی و خرده‌فروشی مشهود بوده‌اند. تورم بالاتر مشکلات این بخش‌ها را حل نمی‌کند، زیرا این مشکلات در ناقص بودن مدل‌های کسب‌و‌کار (که بر اعتبار فراوان متکی بودند) ریشه داشتند. با این حال اگر فدرال رزرو یک تورم دو سه‌درصدی را دنبال کند، می‌تواند از ایجاد مشکلات بیشتر در بازارهای مالی جلوگیری کند. البته، این ریسک وجود دارد که تورم از کنترل خارج شود و به بیشتر از دو یا سه‌درصد برسد. اما فدرال رزرو در گذشته به خوبی با تورم مقابله کرده و می‌تواند اگر لازم شد دوباره این کار را بکند. پروفسور سامنر بیست سال است که تلاش می‌کند، تاریخ اقتصادی بحران بزرگ را به نگارش درآورد. در دست نوشته‌های وی که فعلا «نفرین میداس: طلا، دستمزدها و رکود بزرگ» نام‌گذاری شده است، وی ادعا می‌کند که سوئد در دهه ۱۹۳۰ متعهد شد که سیاست پولی انبساطی به اجرا بگذارد و در نتیجه رکود ملایم‌تری را تجربه کرد. در آخر باید بر این نکته تاکید کنم که پیشنهادهای پروفسور سامنر شاید در حال حاضر به سطح سیاست‌گذاری نرسیده باشند، اما اقتصاددانان باید بدانند که قدرت ایده‌ها را نباید دست کم گرفت. نویسنده: تایلر کوئن تایلر کوئن، استاد اقتصاد دانشگاه جورج میسون است. مترجم: پریسا آقاکثیری، فیاض خاک منبع: نیویورک تایمز روزنامه دنیای اقتصاد