براي برخي از مردم پاسخ اين مساله بازگشت به دين است ، البته نه به عنوان عملي از سر ايمان بلكه ، براي فرار از يك ترديد تحمل ناپذير . آنها اين تصميم را نه از جهت ايمان و پرهيزكاري بلكه ، براي دست يافتن به ايمني اتخاذ مي كنند. پژوهنده اي كه به روح انسان علاقمند است و نه به كليسا ، اين عمل را نشانه ديگر ناراحتي عصبي بشمار خواهد آورد.
آنهاييكه مي كوشند از طريق بازگشت به اديان سنتي راه حلي بيابند تحت تاثير نظري قرار گرفته اند كه اغلب از طرف مذهبيون ابراز مي شود برطبق اين نظر ما ناگزير از انتخاب بين دين و يك طريق زندگي هستيم كه فقط ارضاي نياز هاي غريزي ما و آسايش مادي مورد توجه آن است و چنانچه به خدا اعتقاد نداشته باشيم ، هيچ دليلي و "هيچ حقي" نداريم كه به روح و نياز هاي آن معتقد باشيم. به نظر مي رسد كشيش ها و پيشوايان ديني تنها گروهاي حرفه اي ذينفع در روح و تنها سخنگويان آرمان هاي عشق ، حقيقت و عدالت اند !