در گذشته‌ای نه‌چندان دور، تعارض به‌عنوان نیرویی ویرانگر تلقی می‌شد و مدیریت سازمان تلاش می‌كرد تا آن را از بین ببرد. اما پیشرفت‌های جدید در علوم رفتاری سازمان‌ها نشان داد كه تعارض، پیامد منطقی و مفید هر سازمان بوده و از سویی بسیار بدیهی و موردانتظار است زیرا افراد مختلفی كه در سازمان‌ها مشغول به فعالیت هستند، هر كدام دارای ویژگی‌های شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی خاص هستند كه بروز تعارض را در سازمان ها اجتناب‌ناپذیر كرده است. بعضی از مدیران به‌علت ناتوانی در درك این مطلب سعی كردند با توسل به شیوه‌های قهرآمیز، تضاد و اختلاف‌نظرها را در سازمان‌های خود سركوب كنند. در حالی‌كه تحقیقات نشان داده است سازمان‌هایی كه در آنها تضاد كمتری وجود دارد، در محیط‌های رقابتی با شكست مواجه می‌شوند زیرا اعضای چنین سازمان‌هایی آن‌قدر متجانس هستند كه برای سازگاری یا تطبیق خود با شرایط محیطی آمادگی كمی دارند و یا چنان از وضع موجود راضی هستند كه تصور می‌كنند نیازی به بهبود وضع و تغییر وجود ندارند. درحالی‌كه تعارض به مثابه خون تازه‌ای در رگ‌های سازمان‌های پرتكاپو، پیشرو و موفق است و سروكار داشتن با تعارض به‌طور طبیعی در ورای مدیریت هر سازمانی نهفته است