حوادث : نوجوان 17 ساله اي که در جريان نزاع دسته جمعي به خاطر ?روکم کني? جواني را در مشهد کشته بود، صبح پنجشنبه گذشته و در بازسازي صحنه جنايت گفت: کابوس اعدام تنم را مي لرزاند.

شانزدهم ارديبهشت گذشته نزاعي به دليل اختلافات قبلي بين حدود 15 جوان و نوجوان در زمين هاي کشاورزي انتهاي طبرسي شمالي 22 رخ داد که عوامل نزاع با چاقو و کارد به جان يکديگر افتادند. لحظاتي بعد 4 نفر در اين نزاع مجروح شدند که يکي از مجروحان در بيمارستان شهيد هاشمي نژاد مشهد جان سپرد.

به دنبال اين موضوع به دستور قاضي شاکر ماموران 6 نفر از عوامل اين نزاع را دستگير کردند. در ميان دستگيرشدگان نوجوان 17 ساله اي به نام مصطفي بود که به صراحت ارتکاب جنايت را پذيرفت و گفت: اين نزاع به خاطر ?روکم کني? طرف مقابل دعوا رخ داد.

متهم اين پرونده جنايي، ساعت 7 صبح پنجشنبه گذشته در حالي که حلقه هاي قانون بر دستانش گره خورده بود توسط کارآگاهان پليس جنايي آگاهي خراسان رضوي به محل ارتکاب جرم هدايت شد و در حضور قاضي شاکر به تشريح چگونگي وقوع جنايت پرداخت. وي گفت: آن روز من در خانه نشسته بودم که حسين و ايرج دنبالم آمدند و گفتند بيا برويم بيرون! با هم رفتيم و پس از نوشيدن مشروبات الکلي به همراه تعداد ديگري از دوستانم به اين مکان (زمين هاي کشاورزي) آمديم. در اين هنگام 6 جوان را ديدم که در اين جا نشسته بودند ما قبلا در يک پارک با آن ها درگير شده بوديم و آن ها ما را زده بودند اين بار به قصد روکم کني سراغشان رفتيم. دوستانم گوشي تلفن همراه يکي از آنان را گرفتند و من هم در حالي که مست بودم گوشي مقتول را گرفتم و با کاردي که همراهم بود ضربه اي به گردنش زدم.

وي اضافه کرد: برخي از دوستانم هم چاقو داشتند که درگيري شروع شد و چند نفر ديگر هم مجروح شدند، يک لحظه وقتي به اطرافم نگاه کردم ديدم همه طرفين نزاع فرار کرده اند و خون از گردن جوان 21 ساله بيرون مي زند در اين هنگام گوشي تلفن همراه او را پس دادم و من هم فرار کردم اما فکر نمي کردم او بميرد مي گفتم در سي سي يو بستري است بعد از چند روزخوب مي شود به همين دليل به منزل يکي از دوستانم رفتم و شب دوباره به همين محل بازگشتيم که ماموران مرا به همراه دوستانم دستگير کردند. البته طرف مقابل با ايرج دشمني داشتند و آن روز ايرج مي خواست از آن ها زورگيري کند که آن ها به من هم ناسزا گفتند به همين دليل من ضربه اي با کارد دسته سياه که ماموران هنگام دستگيري از زير پيراهنم کشف کردند به گردن آن جوان زدم. آن ها در نزاع هاي قبلي ما را با تبر و چاقو زده بودند. ولي وقتي ديدم خون از گردنش مي ريزد به دوستانش گفتم او را ببريد که حالش خراب نشود.

پس از اعتراف صريح متهم به جنايت، قاضي ويژه قتل عمد از رئيس کلانتري طبرسي شمالي خواست تا درباره چگونگي دستگيري متهمان توضيح دهد که سروان حضرتي گفت: در پي دستورات ويژه قضايي، کليه عوامل انتظامي براي دستگيري متهمان بسيج شدند و اين عمليات تا ساعت 4 بامداد روز بعد ادامه يافت. حدود ساعت 3 بامداد موتورسيکلت يکي از متهمان را در همين منطقه (محل جنايت) شناسايي کرديم که 3 نفر از متهمان با شليک تير هوايي دستگير شدند. از اين 3 نفر يکي مصطفي بود که ابتدا خود را با نام جعلي معرفي کرد اما وقتي کارد بزرگ خون آلود را کشف کرديم وي به جنايت خود اعتراف کرد.

پس از پايان بازسازي صحنه قتل، متهم 17 ساله اين پرونده در پاسخ به اين سوال که اکنون چه احساسي داري گفت: مثل ... پشيمانم! من تا کلاس دوم راهنمايي تحصيل کرده ام و چند سال قبل به خاطر اين که ديگر ذهنم نمي کشيد ترک تحصيل کردم. روزهاي اول در زندان هر شب کابوس مي ديدم. کابوس هاي اعدام که تنم را به لرزه درمي آورد، چون مي دانستم اعدام مي شوم. وي در حالي که سوار بر خودرو پليس مي شد ادامه داد: رفاقت با دوستان ناباب مرا به اين روز انداخت. آن روز هم پس از آن که او (مقتول) را با کارد زدم در بيابان در حال کشيدن قليان بوديم که دستگير شدم.