بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 از مجموع 2

موضوع: فرار از خانه!

  1. #1
    tania آواتار ها
    • 4,900

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته بخش حقوق و گفتگوی آزاد
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    راه های ارتباطی

    Icon423 فرار از خانه!

    اي کاش به جاي آن که از زبان پسري نامحرم جمله «دوستت دارم» را بشنوم از زبان پدر و مادر و برادرانم مي شنيدم تا اين مشکلات برايم به وجود نمي آمد.


    پسر جوان با خشونت و پرخاشگري در يکي از خيابان هاي مشهد به سوي دخترخانمي حمله ور شد و به شدت او را مورد ضرب و جرح قرار داد.
    گروه گشتي کلانتري نواب مشهد که در همان نزديکي بود بلافاصله وارد عمل شد و اين دختر و پسر جوان را به کلانتري انتقال داد.
    آن ها به دستور رئيس کلانتري، به دايره اجتماعي معرفي شدند. احمد ۲۶ ساله با لحني خشن اظهار داشت: اين دختر، خواهرم است و مي خواستم آن قدر کتکش بزنم که...احمد ادامه داد: من و خانواده ام تمام سعي خود را کرديم تا خواهرمان خوب و سالم بار بيايد اما او ۳ روز قبل از خانه فرار کرد و پس از چند ساعت تعقيب و مراقبت بالاخره او را پيدا کردم و...در اين لحظه کارشناس مشاوره پليس از دختر ۱۹ ساله خواست تا علت فرارش را از خانه بيان کند.
    «ساجده» گفت: از کلاس دوم راهنمايي يکي از همکلاسي هايم با دوست برادرم رابطه تلفني برقرار کرد و اين موضوع باعث شد خانواده ام درباره من سخت گيري بيش از حدي به خرج دهند.
    برادرانم که تعصبي هستند مي گفتند بايد با همکلاسي ات قطع رابطه کني. دختر جوان افزود: آن ها راست مي گفتند و من حرفشان را قبول کردم. اما نمي دانم چرا اين موضوع باعث بدبيني خانواده ام شده بود. يک روز در راه بازگشت از مدرسه، پسري موتورسوار برايم ايجاد مزاحمت کرد. برادرم که از دور شاهد اين ماجرا بود، خيلي سريع وارد عمل شد و آن پسر جوان را مورد ضرب و جرح قرار داد. آن روز همه همسايه ها فهميدند که چرا احمد با آن پسر مزاحم درگير شده است. خانواده ام بعد از اين ماجرا فکر مي کردند اسم من سر زبان همسايه ها افتاده است. به همين دليل سخت گيري هاي خود را بيشتر کردند.
    ساجده آهي کشيد و گفت: هميشه از بابت تبعيضي که والدينم بين من و برادرانم مي گذاشتند رنج مي بردم و با احساس دلتنگي و افسردگي بزرگ شدم. پدرم و دو برادرم حتي يک لبخند را از من دريغ مي کردند و مادرم نيز مي گفت اين سخت گيري ها لازم است؛ آن ها به خاطر آينده ات اين طوري برخورد مي کنند.در اين شرايط حدود ۲ ماه قبل با برادر يکي از همکلاسي هايم آشنا شدم. شنيدن اين جملات که «تو بهترين هستي» و «دوستت دارم» از زبان اين پسر جوان خيلي برايم جذاب بود و با آن آرام مي گرفتم. من فريب اين پسر جوان را خوردم و اين رابطه به سوءاستفاده ختم شد. براي همين هم از ترس فراري شدم.
    اي کاش به جاي آن که از زبان پسري نامحرم جمله «دوستت دارم» را بشنوم از زبان پدر و مادر و برادرانم مي شنيدم تا اين مشکلات برايم به وجود نمي آمد.
    IU
    PNU


    http://najvayemehrbani.blogfa.com/

  2. #2
    negar92 آواتار ها
    • 2,576

    عنوان کاربری
    باز نشسته بخش زبان و ادبیات انگلیسی
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شغل , تخصص
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    طفلکی


    طــــروات زندگـــی در جریان یادگیری است
    ذهن های بسته بوی مـــــرگ میدهند...

    http://up.pnu-club.com/images/vce8ofsvkn51mo3s63t.jpg

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •