خیابانی یكی از پدیده‌های اجتماعی است كه امروزه متخصصان مددكاری و علوم اجتماعی در ایران به آن می‌پردازند. این پدیده معلولی از عوامل گوناگون و درهم پیچیده اجتماعی و اقتصادی است كه اگر به نحو شایسته‌ای مورد بررسی و توجه قرار نگیرد، می‌تواند اثرات زیان بخش و غیرقابل جبرانی را در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، فردی، اجتماعی، خانوادگی و انسانی بر پیكره جامعه تحمیل كند.

اعضای قشر‌های پایین اجتماعی به احتمال زیاد نمی‌توانند از مسیر‌ها و راه‌های عادی مورد قبول جامعه موفق شوند یا حداقل نیازهای ممكن خود را رفع كنند، لذا به انحراف گرایش پیدا می‌كنند.

درصورتی كه اهداف و ارزش‌های فرهنگی، شخصی بوده و راه‌های صحیح رسیدن به آنها در جامعه موجود باشد، سازگاری و همنوایی فرد و جامعه به نوعی به سلامت جامعه می‌انجامد و ناهنجاری‌ها را به حداقل می‌رساند. درصورتی كه اهداف فرهنگی شخصی نباشد، اما به را‌ه‌های رسیدن به آن تأكید شود، نوعی سنت‌گرایی حاكم می‌شود.
به زعم "مرتون" اعضای قشر‌های پایین اجتماعی به احتمال زیاد نمی‌توانند از مسیر‌ها و راه‌های عادی مورد قبول جامعه موفق شوند یا حداقل نیازهای ممكن خود را رفع كنند، لذا به انحراف گرایش پیدا می‌كنند. یكی از انواع این انحرافات نیز به‌صورت پدیده كودكان خیابانی بروز می‌كند.

نیاز به امنیت و آرامش خانوادگی، نیاز به احساس هویت، استفاده از امكانات تحصیلی، مورد توجه بودن در محیط منزل و خارج از منزل، احساس امنیت مادی، داشتن اعتقادات و تعلقات مذهبی و پذیرفته شدن در گروه‌های اجتماعی مناسب اهداف و ارزش‌هایی است كه باعث می‌شود فرد برای رسیدن به آنها تلاش كند و

درصورت نبود وسایل و راه‌های رسیدن، راه‌هایی را انتخاب كند كه از دید جامعه و اجتماع پذیرفته نبوده و نوعی ناهنجاری یا انحراف محسوب می‌شود.
"ادوین ساتر لند" معتقد است كه رفتار انحرافی مثل سایر رفتارهای اجتماعی از طریق پیوستگی و ارتباط با دیگران، انگیزه‌ها و گرایش‌ها و ارزش‌های انحرافی فرا گرفته می‌شوند.

بنابراین كودكخیابانی نه‌تنها به‌دلیل فقر و از هم‌گسیختگی خانواده و مسائل و مشكلات روانی و اجتماعی راه انحراف را انتخاب كرده بلكه به‌علت سن كم و در مواجهه با افراد منحرف دیگر و تماس با كجروان و كودكان خیابانی‌ای كه در اطراف او فراوانند و تماس‌های زیادی كه به‌علت بی‌توجهی و عدم تمركز خانواده بر او، با دیگران برقرار می‌شود و محیط‌هایی كه كجروان بیشتری را در مقایسه با همنوایان در خود جای داده است، همگی در بروز پدیده كودكان خیابانی به‌عنوان یك انحراف اجتماعی دخیل هستند.

كشورهای در حال توسعه كه براساس شاخص‌های فقر انسانی از نظر توانایی بقا، آموزش‌و‌پرورش و استانداردهای زندگی در پایین‌تر از حد مقیاس قرار دارند، بیشترین تعداد كودكان خیابانی را به‌خود اختصاص می‌دهند. افزایش بی‌خانمانی در كشورهای صنعتی نیز حكایت از فقر و نابرابری در دستیابی به امكانات موجود در جامعه دارد. براساس آمار یونیسف از هر كودك در بعضی از كشورهای صنعتی بیش از یك نفر در خانواده‌های زیر خط فقر زندگی می‌كنند.

علاوه بر فقر اقتصادی خانواده موارد زیر به‌عنوان عوامل خانوادگی مؤثر بر خیابانی شدن كودكان اشاره دارد: جمعیت زیاد، بی‌سوادی یا كم سوادی خانواده، فوت یا جدایی والدین، ازدواج مجدد آنان و روابط نامشروع، معلولیت، بیماری یا معلولیت والدین، اعتیاد والدین، بزهكار بودن یكی از اعضای خانواده، درگیری و وجود بحث‌های مداوم والدین با یكدیگر، كودك آزاری (آزار جنسی، هیجانی- عاطفی، غفلت و عدم‌مراقبت)، سختگیری نسبت به كودكان و رها كردن آنها در خیابان به‌ویژه تأثیر عمده در كارتن خواب شدن كودكان دارد. كودك خیابانی نه‌تنها به‌دلیل فقر و از هم‌گسیختگی خانواده و مسائل و مشكلات روانی و اجتماعی راه انحراف را انتخاب كرده بلكه به‌علت سن كم و در مواجهه با افراد منحرف دیگر و تماس با كجروان و كودكان خیابانی‌ای اطراف و عدم تمركز خانواده بر او، خیابانی می شود خانواده‌های دچار تشنج از مهم‌ترین عوامل خیابانی شدن كودكان هستند.


كودكی كه در خانواده فقیر زندگی می‌كند، به ناچار باید برای بقای خود و خانواده‌‌اش در خیابان به سختی كار كند و كودكی كه در خانواد‌ه‌ای به سر می‌برد كه به‌دلیل عدم‌امنیت و عشق و محبت دچار تشنج است، زندگی خیابانی را با وجود وضعیت دشوار آن بر چنین وضعیتی ‌ترجیح می‌دهد. كودكان خیابانی معمولا در خیابان به سر می‌برند. آنها برای احساس امنیت بیشتر به كسانی روی می‌آورند كه تجربه خیابانی بودن را دارند. این كودكان از حمایت خانواده در خیابان بی‌بهره‌اند از این‌رو به گروه‌های خیابانی می‌پیوندند و در این گروه‌ها معنویت خود را جست‌وجو می‌كنند و كودك به‌تدریج با ارزش‌ها، هنجارها و اخلاق خیابانی آشنا می‌شود.

این كودكان طرز لباس پوشیدن ویژه‌ای دارند. هرچه كودك كم سن‌تر باشد، ژولیده‌تر و كثیف‌تر است زیرا مردم معمولا به كودكان آراسته و تمیز كمك نمی‌كنند. آنها به مرور زمان لهجه

خیابانی را می‌آموزند. این زبان وسیله‌ای برای ارتباط با سایر كودكان كارتن خواب است كه به مرور حتی در برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه نیز به كار می‌رود.