این تاپیک به دست نوشته ها و خاطرات شما دوستان تعلق دارد.امید به اینکه دفترچه ای از خاطرات دوستان شود.
این تاپیک به دست نوشته ها و خاطرات شما دوستان تعلق دارد.امید به اینکه دفترچه ای از خاطرات دوستان شود.
پاتابه ی پرنده ی تگ احساسم را شکستم و از این احجام توخالی سفید به پروازش درآوردم.شهر با آه سرد رویش غمش را با سکوت می خورد.اینجا بوی باروت می دهد و سکوتش معجزه است.اینجا بوی تعفن گنداب فکرها را نمی شنوم فقط شهر را با انگشتانم محو میکنم.با خود می گویم:ای کاش زندگی حقیقت داشت و من برای نفس هایم اجازه نمی خواستم...
زندگى دفترى از خاطره هاست... يك نفردردل شب، يك نفردردل خاك،يك نفر همدم خوشبختى هاست، يك نفرهمسفر سختى هاست،چشم تابازكنيم عمرمان ميگذردماهمه همسفرورهگذریم...آنچه باقیست فقط خوبیهاست ، اما حیف که دیگه ...
آفرین به هر دو تون
O` Freedom !.... I hate oppression , I hate imprisonment , I hate the chains , I hate prisons , I hate Regimes (oppressors) , I hate orders and I hate whoever and anything that imprisons you ....