موقعيت جغرافيايي
مجموعه تاريخي عباسآباد بهشهر به فاصله 9 كيلومتري جنوب شرقي شهرستان بهشهر، بر فراز ارتفاعات البرز بعد از روستاي علي تپه (التپه) و در دل جنگل انبوه واقع گرديده است.
مجموعه مذكور در قسمت جنوب به روستاهاي فرادست ييلاقي چون روستاي هزار جريب بهشهر، در قسمت شرق به جاده روستاهاي پاسند به هزار جريب، درقسمت غربي به اراضي كشاورزي روستاي علي تپه و در قسمت شمال به روستاي علي تپه محدود ميگردد.
دسترسي به مجموعه مذكور از طريق راه آسفالته منشعب از جاده اصلي بهشهر- گرگان امكانپذير ميگردد كه بعد از عبور از روستاي التپه به محوطه مذكور ميرسد.
شيب عمومي محوطه از سمت جنوب به سمت شمال است. اين وضعيت و همچنين وجود آب و وجود چشماندازهاي زيبا عامل مهم شكلگيري معماري دوره صفويه در محوطه مذكور بوده است.
از نظر منابع آبي، محوطه از دو چشمه بسيار معروف به نامهاي (سرچشمه و قوري چشمه) تغذيه ميگردد، دبي آب چشمه "سرچشمه" بسيار زياد بوده و از داخل غاري به بيرون ميجوشد كه در مواقع بارندگي شديد، دچار تغيير رنگ ميگردد.
كليه مطالب اين صفحه برگرفته از گزارش ارسالي از پايگاه پژوهشي باغهاي تاريخي بهشهر به مديريت آقاي عبدالوهاب موسوي نسب است.
معرفي مجموعه و باغ تاريخي عباسآباد
مجموعه تاريخي عباسآباد از تركيب بخشهاي مختلف همچون باغ، كاخ، سد، محورهاي آبرساني، حمام و ... تشكيل گرديده كه در ادامه معرفي خواهند گرديد.
سد:
بناي سد از دوره صفويه در ميان درهاي عميق احداث گرديده است، ارتفاع بناي مذكور به صورت تقريبي 20 متر ميباشد كه در پي، عرض آن به 20 متر و در قسمت تاج عرض آن به 10 متر و طول آن به 70 متر ميرسد.
مصالح عمده سازه مذكور، سنگ، آجر و ملاط ساروج است. سد داراي سه دريچه خروجي بوده و در پشت آن پشتبندي قرار دارد كه داراي دو گونه كاربري ميباشد:
1- بعنوان پشت بند سد محسوب ميگردد.
2- بعنوان مركز تخليه و چاه تخليه آب محسوب ميگردد.
مساحت كل مخزن سد قريب به 10 هكتار بوده و در حدود 600 هزار متر مكعب آب را در خود ذخيره مينمايد، منبع تامين كننده آب مخزن سد، آب چشمه سرچشمه است. بر اساس بررسي بعمل آمده بعضي از قسمتهاي مخزن سد در گذشته شفتهريزي (ملاط آهك) بوده كه عمل مذكور از رشد گياه لويي كه در تمام آببندانهاي مازندران ميرويد جلوگيري مينموده است.
باغ تاريخي عباسآباد
باغ تاريخي عباسآباد بهشهر، بر بالاي تپهاي طبيعي احداث گرديده است، بدين ترتيب كه مهندسين دوره صفوي با بريدن تپه و ايجاد پله و صفه، باغي مطبق و پلكاني را ايجاد نمودهاند و در بالاترين قسمت تپه اقدام به عمارتسازي نمودهاند.
اين باغ بر اساس شواهد بدست آمده يكي از بينظيرترين باغهاي ايراني است. علاوه بر عمارتسازي مذكور، در قسمت تراس مركزي، حوض بزرگ در مركز و حوضهاي كوچكتر در اطراف احداث نمودند.
به پيروي سطح شيبدار و همچنين لولههاي سفالي، آب از فرادست حوض مركزي به صورت فواره ظاهر ميگشته و مابقي از طريق لولههاي سفالي، حوضهاي جانبي را پر ميكرده است.
معماري در باغ و باغسازي كاملاً به صورت قرينه انجام پذيرفته كه موجب زيبايي آن را فراهم ميآورده است.
مهندسين و معماران دوره صفوي با احداث باغ به روش پلكاني و مطبق و همچنين با بكارگيري از سطوح شيبدار و لولههاي سفالي، علاوه بر زيبايي، موسيقي آب را در باغ ايجاد نمودهاند كه سبب آرامش افراد مستقر در باغ ميگرديده است.
محوطه گلباغ (ايستگاه توزيع آب):
محوطه گلباغ يا ايستگاه توزيع آب به فاصله 600 متري از باغ واقع گرديده است.
محوطه مذكور در ادامه يك شيب قرار داشته به نحوي كه، شيب را بريده و آن را به صورت يك سطح تقريبا صاف در آوردهاند. اختلاف ارتفاع محوطه فوق نسبت به باغ در حدود 10 متر ميباشد. بنابر احتمال، آب چشمه (سرچشمه يا قوري چشمه) به محوطه فوق هدايت ميگرديده، سپس با گردش در حوضهاي متعدد به يك آرامش و تصفيه ميرسيده است و بعد از آن به پيروي از سطح شيبدار و همچنين لولههاي سفالي به سمت باغ اصلي حركت ميكرده است.
وسعت منطقه گلباغ در حدود 3500 متر مربع است و بر اساس بقاياي معماري برج محوطه گلباغ در دوره صفويه، به لحاظ اهميت در امر آبرساني، توسط نگهباناني محافظت ميگرديده است.
محل احتمالي كاخ:
به فاصله تقريبي 5/1 كيلومتري شمال باغ بر بالاي كوه مشرف بر دشت بهشهر و خليج ميانكاله ، بقاياي آثار معماري از دوره صفوي شناسايي گرديده است.
ابعاد اوليه پلان شناسايي شده 50×40 متر است و مصالح عمده آن را سنگ و آجر تشكيل ميدهد. راه دسترسي به آن از طريق يك جاده سنگفرشي كه از باغ به آنجا ميرسد امكانپذير ميگردد. با توجه به موقعيت ساختاري بناي شناسايي شده بر بالاي كوه و همچنين بدست آمدن سفالهاي پوشش بام لعابدار با لعابهاي آبي، آبي فيروزهاي، سبز و قهوهاي و همچنين عدم دست يابي به بقاياي معماري كاخ در حفريات باستان شناختي در محوطه اصلي باغ تاريخي عباس آباد، ميتوان اظهار داشت محل كشف شده محل احتمالي كاخ پادشاهان صفوي در عباس آباد باشد.
بناي حمام تاريخي عباسآباد :
در ضلع غربي باغ و متصل به آن و در سطحي پايينتر از باغ، بناي حمام تاريخي با زير بنايي به وسعت 160 متر مربع قرار دارد.
بر اساس ظواهر امر و بررسيهاي به عمل آمده، پوشش سقف بناي حمام گنبدي شكل بوده است و مصالح عمده سازه آن آجر بوده و همچنين از تزيينات كاشي و ملاط ساروج در آن استفاده شده است.
بناي حمام از بخشهاي زير تشكيل شده است:
1- بخش سر بينه (رختكن):
بخش فوق علاوه بر كاشي كاري داراي حوضي به ابعاد 5/1×1 متر و به عمق 70 سانتيمتر است.
عملكرد حوض مذكور در واقع براي شستن پا و عادت كردن بدن فرد استحمام كننده به هواي بيرون از حمام بوده است تا از بيماريهاي ناگهاني جلوگيري شود.
2- فضاي مياندر:
فضاي مذكور در حد فاصل بين فضاي سربينه و گرمخانه (محل استحمام) احداث گرديده است. بر اساس شواهد و همچنين حفريات باستان شناختي، كف و ديوار فضاي مياندر به تزيين كاشي مزين بوده است. عملكرد فضاي مياندر در واقع موجب آمادگي بدن فرد استحمام كننده به هواي گرم فضاي گرمخانه بوده است و بعلت عادت كردن بدن به هواي گرمخانه از بيماريهاي ناگهاني پيشگيري ميشده است.
3- گرمخانه:
فضاي مذكور در ضلع جنوب شرقي فضاي مياندر احداث گرديده است. در واقع فضاي گرمخانه محل شستشو و استحمام بوده است. بر اساس يافتههاي باستان شناختي، فضاي گرمخانه بناي حمام تاريخي عباسآباد داراي حوضهاي متعدد بوده است. حوضهاي متعدد در بناي اين حمام، بيان كننده رعايت بهداشت و عدم استفاده از خرانه به صورت عمومي است. علاوه بر مورد فوق و با توجه به خاكبرداريهاي انجام شده، مشخص گرديده است كه فضاي گرمخانه مزين به كاشي با لعابهايي به رنگهاي مختلف بوده است.
4- خزانه آب گرم:
اين قسمت از بنا در ضلع غربي حمام، حد فاصل فضاي مياندر و گرمخانه احداث گرديده است.آب از قسمت شمالي بنا وارد فضاي مذكور شده، سپس آتش موجب گرم شدن آب در خزانه ميگرديده است.
5- كانال(گربه رو) عبور جريان هواي گرم:
كانال فوق از قسمت تون وگلخن حمام كه در زير خزانه آب گرم قرار دارد با جهتهاي مختلف در زير كف فضاي گرمخانه و مياندر امتداد يافته و به دود كشهايي كه در بدنه و ديوار بناي حمام، موجود ميباشند متصل ميگرديد.
كانال مذكور وسيله انتقال دود و حرارت بوده است، بطوريكه عبور جريان هواي گرم علاوه بر گرم كردن آب خزانه، سبب گرم شدن كف فضاي مياندر و فضاي گرمخانه ميشده است.
اهميت بناي حمام عباسآباد:
آنچه كه بناي مذكور را با اهميت مينمايد روش آبرساني آن است.آب از قسمت شرقي بناي حمام از طريق لولههاي سفالي(تنبوشه ) كه در داخل ديوارهاي بناي حمام قرار دارد بعد از عبور از ضلع شمالي ديوارحمام، وارد ضلع غربي گرديده و خزانه آب گرم را پر ميكرده، سپس آب در خزانه بعد از گرم شدن از طريق لولههاي سفالي (تنبوشه)، ديگر حوضهاي موجود فضاي گرمخانه را پر مينموده است. روش آبرساني آب سرد بناي حمام مذكور به مانند آب گرم انجام ميپذيرفته است، بدين ترتيب، آب سرد از طريق لولههاي سفالي بعد از عبور از ضلع شرقي حمام با پر نمودن حوضي در بالا دست (خارج از بناي حمام) از طريق لولههاي سفالي (تنبوشه) حوضهاي موجود در فضاي سربينه و گرمخانه را پر مينموده است، به بياني ديگر هر حوض در فضاي گرمخانه و سربينه حمام تاريخي عباسآباد بهشهر داراي دو سيستم آبرساني آب سرد و آب گرم بوده است.
محور آبرساني:
محور آبرساني مذكور به طول 600 متر كه از اتصال لولههاي سفالي بوجود آمده احداث گرديده است. لولههاي سفالي مذكور در داخل ديوار آجري به ابعاد 20/1× 20/1 سانتي متر محافظت ميگرديده و عامل انتقال آب محوطه گلباغ به سمت باغ بودهاند. لولهها را به صورت نر و مادگي ساخته و به همديگر متصل ميكردند.
برج آجري:
در محوطه تاريخي عباسآباد، دو برج آجري به قطر7 متر و به ارتفاع 14 متر از دوران صفويه به يادگار مانده است. مصالح عمده سازه مذكور، ملاط ساروج و آجر به ابعاد 5×26×26 سانتي متر ميباشد.
با توجه به ساختار دو بناي برج كه بر روي محور آبرساني قرار دارند، ميتوان گفت كه برجها عملكرد صرفاً نگهباني نداشته و با توجه به اختلاف ارتفاع محوطه گلباغ نسبت به باغ، دو برج در واقع براي جلوگيري از ضربات قوچي شكل سيالات، توسط مهندسين دوره صفويه مد نظر قرار گرفتهاند. از ديگر مواردي كه كاربري حفاظتي برجها را نفي ميكنند عبارتند از:
1- پوشش جنگلي محوطه، ديدن مناطق دور دست ازفراز برج را ناممكن مينمايد.
2- در محوطه، برجهاي مذكور تكرار نشدهاند. در واقع ميتوان گفت كه برجها، سوپاپ اطمينان و يا به بيان ديگر بعنوان شتر گلويي جهت فشارشكني آب احداث گرديدهاند.
آسياب آبي:
آسياب مذكور به فاصله تقريبي 5/1 كيلومتري جنوب باغ در ميان دو رود پر آب احداث گرديده است. مصالح عمده تشكيل دهنده سازه فوق سنگ، آجر و ملات ساروج است.
آجرهاي بكار رفته در آسياب به ابعاد 5×26×26 سانتيمتر بوده و راه دسترسي به آسياب از طريق يك جاده سنگ فرش امكانپذير ميگردد.
نحوه كاركرد بناي فوق بدين طريق است كه آب از طريق كانال سرپوشيده به سمت كانال روباز آجري به طول 100 متر هدايت شده، سپس با يك شيب تقريباً مناسب به سمت چرخ آسياب حركت كرده و سبب به حركت در آمدن پرههاي چرخ ميگرديده است. مهندسين دوره صفوي با احداث آسياب آبي در محل مورد نظر، از انرژي آب بيشترين بهره را براي به حركت در آوردن چرخهاي آسياب بردهاند.
بناي چهار طاقي مركز مخزن سد:
بناي مذكور از هشت جرز به ابعاد تقريبي 4×3 متر در پيرامون و يك جرز مشبك در مركز شكل گرفته است. بناي چهار طاقي مركز مخزن سد عباسآباد داراي دو كاربرد ميباشد، نخستين كاربرد بناي مذكور، كاربردي فني است. بدين ترتيب كه جرز مركزي چهارطاقي به صورت مشبك احداث گرديده است. مهندسين سازنده سد به گونهاي آن را طراحي كردهاند كه هرگاه احساس ميگرديد كه مخزن سد، حداكثر آبگيري را انجام داده است و انرژي پتانسيل آب در حال فشار بر روي ديوار سد است، آب از دريچه خروجي سد تخليه نگردد، زيرا در آن حالت تخليه آب از دريچه، موجب تخريب بيشتر سد ميگرديده است. ساخت تونل زير زميني در زمان صفويه و مرتبط كردن آن به جرز مركزي چهارطاقي و همچنين خارج كردن تونل به فاصله 150 متري پايين دست ديواره سد، كه در زمان ازدياد فشار آب، امكان باز كردن دهانه كانال سرپوشيده وجود داشته است، موجب ميگرديد كه فشار آب از ديواره سد كاسته شده و به سمت مركز، هدايت گردد. در نتيجه اين عمل آب از طريق جرز مركزي مكش و آنگاه از طريق كانال سرپوشيده به پايين دست سد تخليه ميگرديد.
كاربرد ديگر بناي چهار طاقي، تفريحي بوده است. در همين راستا از منتهياليه باغ، پله آجري براي دسترسي به آن وجود داشته و همچنين بقاياي پايههاي پل چوبي در داخل مخزن سد مشخص ميباشد.
بر بالاي چهارطاقي آثار فواره و حوض موجود است. كه نظر هر بيننده را به خود جلب مينمايد. آبرساني به اين بنا از طريق لولههاي سفالي كه آب چشمه فرادست را به آنجا هدايت مينمود انجام ميگرديده است.