در اين مقاله به بيان نظريات مطروحه در روانشناسي و جرمشناسي در مورد رابطه فيزيک افراد با ارتکاب جرم احتمالي از سوي آنها مي پردازيم.
«چه چيز در بدن آدم مي گذرد که يک رفتاري از شخص صادر مي شود که مجرمانه است ؟»
در اين باب دو نظريه وجود دارد :الف )انسان داراي سرشت و فطرت خلاف کار و خطا کار است . (همان طور که رنگ موي انسان با او همراه است ، جنايتکاري نيز با اوعجين خواهد بود است .)
ب)انسان مثل يک موم است و به هر شکل که اراده شود تغيير مي يابد و زمان و محيط و شرايط محيطي است که در فرد تاثير مي گذارد .
غزالي درين باره چنين مي گويد :«...فرزند امانتي است اندر دست مادر و پدر ، و دل وي پاک است چون جوهر نفيس و نقش پذير چون موم ، و از همه نقش ها خاليست و چون زمين پاک است که هر تخم اندر وي فکني برويد (کيمياي سعادت :423)
در مقابل اين دو ديدگاه عقيده غالبي وجود دارد که محيط در رفتار جنايي نقش بسزايي دارد و در اين باره مي گويد عاملي به نام ژنتيک موثر است ولي اين طور نيست که فقط ژنتيک عامل اصلي باشد .
مجرم شدن افراد مولتي فکتوريال multi factorial است که عامل محيط خيلي موثر است و عامل ژنتيک هم يک عامل مطرح است .(ژن زمينه ساز بروز رفتار جنايي است ولي علت بروز رفتار جنايي نيست )
اگرچه امروزه به نقش عوامل موثر در رفتار جنايي معتقديم ولي بايد تاريخچه رسيدن به اين ديدگاه را بررسي کنيم اين در حالي است که بعضي ديدگاه ها مطرح و همين طور رد و منسوخ شده است ولي آثاري از آن ها باقي مانده که براي فهم آنهانياز به بررسي تاريخي در رفتار جنايي داريم .
در دوره اي بر اين عقيده بودند که مجرم و جنايتکار بودن در خون و دودمان فرد است و عامل توارث خون است فلذا رفتار مجرمانه از طريق خون به ورثه منتقل مي شود . در تاريخ جرم شناسيُ دکتر لومبرزو استاد پزشکي قانوني پژوهشي انجام داد (البته به زمان مطرح بودن نظريات داروين نزديک بوده است )که درين تحقيق به بررسي تعدادي از زندانيان و سربازان ايتاليايي پرداخته و نتيجه ي کار را چنين مطرح کرد که خصوصيات ظاهري افراد جنايتکار شبيه به هم مي باشد ، و در اين راستا ويژگي هاي جسماني آنها را نيز مورد بررسي قرار داد و ثابت کرد آدم هاي مجرم به اجداد اوليه انسان شبيه هستند و جمجمه آنها نزديک به هم و داراي لب کلفت وگوش ها و فک هاي بزرگ و گونه هاي استخواني و چشم هاي مغولي بوده و در کنار اين موارد چنين بيان کرد که اينها علاقه به خالکوبي tattoo) ) دارند و مشروب زياد مي خورند و بازي هاي خشن را دوست دارند و زياد بازي مي کنند و لاتي صحبت مي کنند در واقع اينها کساني هستند که مجرم به دنيا مي آيند و استعداد فطري و ذاتي دارند که بر خلاف اجتماع صحبت کنند و فعاليت کنند و اينها به خوي درنده خويي بر مي گردند ( با فرض اين که اجداد انسان حيوانات بودند اين مجرمين به آن ها بر مي گردند )
در آن دوره اين عقيده بسيار مورد توجه قرار گرفت و کتابي بنام انسان جنايتکار توسط لوبمبروزونوشته شد البته قابل توجه است که وي در اواخر عمرش سعي در تعديل افکارش نموده و عوامل ديگري را هم در جنايتکار بودن انسان شريک دانست .
تقسيم بندي لومبروزو درمورد مجرمين :
1) مجرمين عادي يا حرفه اي : اين گروه هيچ نقصي در حين تولد ندارند و عاملي که باعث ارتکاب جرم از سوي اينها ميشود جامعه است ،اينها دست به تبهکاري مي زنند و دائما تکرار ميکنند و اين براي آن ها عادت شده در نتيجه حرفه اي ميشوند .اين گروه مدت قابل توجهي از عمرشان را در زندان هستند .
«...اينها در دانشگاه زندان آموزش مي بينند ...»
2) مجرمان اتفاقي : اين گروه ذاتا ميل به بدي ،جرم و خلاف ندارند . شرايط و اوضاع و احوال خاص، اينها را وادار به ارتکاب جرم مي کند .
اينها از لحاظ اخلاقي آدم هاي ضعيفي هستند و يک عامل خارجي ضعيف اين دسته را به سمت جرم مي کشاند.
3) مجرمان احساسي و هيجاني : اينها افرادي هستند که در واکنش به ناموس ، عشق ، وطن و...ُُُُُُُُُُُ اغلب با واکنش هاي هيجاني اقدام به انجام يکسري اعمال مي کنند . اين گروه آدم هاي زود رنج و پر توقع هستند مرداني هستند با قيافه متبوع و چشماني با حالت و آثاري از جنايت در چهره ندارند بلکه بخاطر مسائلي از قبيل عشق ، وطن ، ناموس عمل مجرمانه انجام مي دهند .
4) مجرمان ضعيف و سست عنصر : اينها ذاتا افرادي هستند که زود منحرف مي شوند و بنيان شخصيتي قويي ندارند و خوب و بد را تشخيص نمي دهند . اينها شبيه مجرمان بالفطره هستند اما اگر آنها داراي سرشتي خطا کار باشند اينها تحت اثر تحقيقات محيطي زود مرتکب جرم ميشوند.
5) مجرمان ديوانه و کم عقل: اين گروه چون کم عقل و ناقص العقل هستند ، بازيچه و ابزار دست ديگران مي شوند و به اين خاطر جرم انجام مي دهند.
6)مجرمان بالفطره:(CRIMINAL BORN)
يا جاني زاده ، اينها افرادي هستند که يکسري خصلت هاي فيزيکي و جسمي و داراي تمايلات خاص بوده و سرشت آنها طوري است که جرم و تبهکاري از آنها سر ميزند.
بعد از لومبروزو يکسري دانشمندان در اين زمينه مشغول به تحقيق شدند که برخي روانشناس و برخي جرمشناس بودند. بعد از لومبروزو اميل کرچمر EMIL KETSCHMER روي تيپ هاي شخصيتي مطالعه نموده و 4 تيپ شخصيتي زير رامطرح کرد:
1)پيک نيک:"افراد چاق و کوتاه قد هستند"
2)آستنيک:"افراد لاغر و قد بلند هستند"
3)اتلتيک:"تيپ هاي عضلاني و قوي هيکل"
4)ديس مورفيک:"برخي که مختلطي از 3 گروه قبلي هستند"
اين طبقه بندي با طبقه بندي ويليام شلدون امريکايي همراه شد که در زماني مي زيست که زيست شناختي و زيست شناسي گسترش يافته بود وجنين شناسي رشد کرده بود و بشر فهميده بود که اعضاء و جوارح در دوران جنيني از بافت واحدي تشکيل نمي شود.
تحت تاثير اين موارد شلدون بيان کرد که 3 نوع طبقه بندي در ريخت شناسي داريم:
1)اکتو مورفيک : آدم هاي ضعيف
2)اندو مورفيک:آدم هاي چاق و آرام
3)مزومورفيک:آدم هاي عضلاني
به تبع اين تيپ هاي سه گانه ، وي 3 نوع شخصيت را تعريف کرد :
ü ويسروتونيا.............................. ...............................................vis cerotonia
ü سربوتونيا................................ ..............................................cere brotonia
ü سوماتوتونيا............................ ...............................................som atotania
-) ويسروتونيا:آدم هاي هستند راحت طلب،ميل به غذا خوردن دارند و آنها از غذا و رابطه جنسي لذت ميبرند که با بدن هاي اندومورفيک همراه است.
-) سربوتونيا:آدم هاي اهل فکر و خوددار و انزوا طلب که با اندومورفيک همراه هستند.
-) سوماتوتونيا:آدم هاي عضلاني و پرتحرک و پر جنب و جوش و داراي احساس رقابت و پرخاشگري که به تدريج وارد حوزه جرم مي شوندکه اينها مقداري با مزومورفيک همخواني دارند.
اين عقايد در اواخر قرن پيش پديدار شد و وي معتقد بود ارتکاب جرم در مزومورفيک و اندو مورفيک بيشتر است. امروزه براي اين ديدگاه نظر غالب اين است که بين تيپهاي بدني و جرم يک ارتباط تنگاتنگ و مستقيم وجود ندارد ولي ميتوانيم بپذيريم تيپ مزوفورم ها تمايل لازم براي پرخاشگري و رفتارهاي ضد اجتماعي را دارا هستند
جرم شناس ديگري که در اين زمينه فعاليت داشت آقاي هوتون Hooton بود که عرصه کار را در داخل تقسيم بندي به شرح بلند قد وکوتاه قد برد ،وي همچنين بلند قد وکوتاه قد را به 2 دسته تنومند و باريک به شرح ذيل تقسيم کرد:

  • بلند قد تنومند : جرم شاخصي که انجام مي دهند،"آدم کشي بدون قصد قبلي"
  • بلند قد باريک : جرم شاخصي که انجام مي دهند،"آدم کشي با قصد و برنامه قبلي"
  • کوتاه قد تنومند : جرم شاخصي که انجام مي دهند،"ارتکاب به جرائمي مثل دزدي ، آدم کشي ، تجاوز و مسائل ناموسي"
  • کوتاه قد باريک : جرم شاخصي که انجام مي دهند، " دزدي و تمايل به راهزني"

در پايان قابل ذکر است که نظريات ديگري در اين زمينه وجود دارد که در اين مقاله به علت اختصار از ذکر آن امتناع ورزيديم و نظريات فوق تنها در ارتباط با مردان بوده و در مورد زنان نمي توان به انها استناد کرد


نوشته شده توسط رحيمي