مقدمه
انسان پيش از آموختن كشاورزي و كشف فنون و ابزارهاي مختلف, براي تامين نيازهاي زندگي
خود به كوچ و چندجانشيني ميپرداخت. انسانها براي تامين غذاي موردنياز خود و يافتن مكاني
مناسب براي سكونت, به مكانهاي مناسب داراي منابع طبيعي (مرتع, آب, حيوانات) مهاجرت
مينمودند. از زماني كه انسان كشاورزي را آموخت و توانست ابزارهاي مورنياز زندگي خود
را بسازد به يكجانشيني روي آورد و روستاها متولد شدند. روستاها يا دهات, اولين مراكز ا
جتماعي زندگي نوين انسان محسوب ميشوند. طبق تحقيقات باستانشناسان, قديميترين دهكدههاي جهان كه تاكنون بوسيله حفاران پيدا شده, در
خاورميانه واقع است. دو روستا در ”جارمو“ و ”تپه سربين“ واقع در ايران و عراق امروزي,
نشان ميدهد كه يكجانشيني يا تشكيل اجتماعات روستايي, دستكم به 10000 سال پيش بر
ميگردد. با رشد و تكامل مراكز روستايي و ظهور كسبوكارهايي غيرازكشاورزي (تجارت, خدمات,
حكومت) شهرها بوجود آمدند. بخاطر تمركز بالاي جمعيت در مناطق شهري توام با رشد پرشتاب
صنايع و خدمات, به سرعت شهرها توسعه پيدا كردند در حاليكه روستاها به كندي حركت نمودند. روستا چيست؟
”ده“ (يا ”قريه“) به معني سرزمين است. از نظر تقسيمات كشوري, ”ده“ (يا ”روستا“ ويا
”آبادي“) در ايران, كوچكترين واحد سكونتي و اجتماعي-سياسي است. كشور به چندين استان
(داراي استاندار), هر استان به چند شهرستان (داراي فرماندار), و هر شهرستان به چند بخش
(داراي بخشدار), و هر بخش به چند شهر (داراي شهردار) و روستا (داراي كدخدا) تقسيم
ميشود. البته به مجموعهاي از چندين ده هم دهستان گفته ميشود كه مسؤول آن دهيار ناميده
ميشود. مطابق سرشماريهايي كه در كشور انجام ميشود, به نقاطي كه كمتر از 5000 نفر جمعيت
داشته باشند روستا, و به نقاط بيش از 5000 نفر شهر گفته ميشود. البته استثنائاتي نيز (عليرغم
ملاك مذكور) وجود دارد. مردم روستا, از طريق كشاورزي امرار معاش ميكنند به همين جهت
بعدها, در تعريف روستا, شغل كشاورزي نيز به عنوان اساس كار روستاييان اضافه گرديد. البته
تعاريف ديگري نيز از روستا (يا ده) در كشور وجود دارد كه از مجموع آنها ميتوان اين
تعريف را ارايه نمود: روستا, عبارت از محدودهاي از فضاي جغرافيايي است كه واحد اجتماعي كوچكي مركب از
تعدادي خانواده كه نسبت به هم داراي نوعي احساس دلبستگي, عواطف و علائق مشترك هستند,
در آن تجمع مي يابند و بيشتر فعاليتهايي كه براي تامين نيازمنديهاي زندگي خود انجام ميدهند,
از طريق استفاده و بهرهگيري از زمين و در درون محيط مسكونيشان صورت ميگيرد. اين
واحد اجتماعي كه اكثريت افراد آن به كار كشاورزي اشتغال دارند در عرف محل, ده ناميده
ميشود [20]. براساس مطالعات جهاني, تعريف روستا در كشورهاي مختلف, داراي تفاوتهايي ميباشد. مثلاً
در آمريكا بيشتر بر مفهوم ”مناطق روستايي“ تاكيد ميشود كه بيانگر نواحي داراي چگالي
جمعيتي كم است در حاليكه در بعضي كشورهاي ديگر همچون ايران نيز روستا بر اساس ميزان
جمعيت تعريف ميشود. به عنوان مثال, ملاك جمعيت روستا در فرانسه 2000 نفر, در بلژيك 5000
نفر, در هلند 20000 نفر و در ژاپن 30000 درنظر گرفته شده است [20]. توسعه روستايي چيست؟
از چند سده اخير و با رشد پرشتاب صنعت و فناوري در جهان, عقبماندگي مناطق روستايي
بيشتر عيان گرديده است. از آنجاييكه عموماً روستاييان نسبت به شهرنشينان داراي درآمد كمتري
هستند و از خدمات اجتماعي ناچيزي برخوردار هستند, اقشار روستايي فقيرتر و آسيبپذيرتر
محسوب ميشوند كه بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نيز ميشود. علت اين امر نيز
پراكندگي جغرافيايي روستاها, نبود صرفه اقتصادي براي ارايه خدمات اجتماعي, حرفهاي و
تخصصينبودن كار كشاورزي (كمبودن بهرهوري), محدوديت منابع ارضي (در مقابل رشد
جمعيت), و عدممديريت صحيح مسؤولان بوده است. به همين جهت, براي رفع فقر شديد مناطق
روستايي, ارتقاي سطح و كيفيت زندگي روستاييان, ايجاد اشتغال و افزايش بهرهوري آنان, تمهيد
”توسعه روستايي“ متولد گرديد. بنا بر تعريف, برنامههاي توسعه روستايي, جزئي از برنامههاي توسعه هر كشور محسوب
ميشوند كه براي دگرگونسازي ساخت اجتماعي-اقتصادي جامعه روستايي بكار ميروند.
اينگونه برنامهها را كه دولتها و يا عاملان آنان در مناطق روستايي پياده ميكنند, دگرگوني
اجتماعي براساس طرح و نقشه نيز ميگويند. اين امر در ميان كشورهاي جهان سوم كه دولتها
نقش اساسي در تجديد ساختار جامعه به منظور هماهنگي با اهداف سياسي و اقتصادي خاصي به
عهده دارند, مورد پيدا ميكند. از سوي ديگر توسعه روستايي را ميتوان عاملي در بهبود شرايط
زندگي افراد متعلق به قشر كمدرآمد ساكن روستا و خودكفاسازي آنان در روند توسعه كلان
كشور دانست [19]. در گذشته بعضي مديران و سياستگذاران امر توسعه, صرفاً بر ”توسعه كشاورزي“ متمركز
ميشدند كه امروز نتايج نشان داده است كه توسعه روستايي صرفاً از اين طريق محقق نميشود.
روستا جامعهاي است كه داراي ابعاد اجتماعي مختلف است و نيازمند توسعه همهجانبه (يعني
توسعه روستايي) است نه صرفاً توسعه كسبوكار و نظامي به نام ”كشاورزي“. هرچند بايد گفت
كه از طريق توسعه كشاورزي موفق نيز الزاماً توسعه روستايي محقق نميشود. چون اولاً فوايد
توسعه كشاورزي عايد همه روستاييان نميشود (بيشتر عايد زمينداران, بخصوص مالكان بزرگ,
ميشود), ثانياً افزايش بهرهوري كشاورزي باعث كاهش نياز به نيروي انساني ميشود (حداقل در
درازمدت) و اين خود باعث كاهش اشتغال روستاييان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بيشتر به
سمت شهرها ميشود.