‌ ‌موضوع‌ بهره‌وری‌ بحث‌ تازه‌ای‌ نیست، از ابتدای‌ زندگی‌ انسانها و جوامع‌ تاکنون‌ با آنها همراه‌ و عجین‌ بوده‌ و دلیل‌ اصلی‌ و اساسی‌ خلاقیت‌ و نوآوری‌ انسانها و در نتیجه‌ پیشرفت‌ و توسعه‌ جوامع‌ نیز توجه‌ به‌ همین‌ مسئله‌ مهم‌ بوده‌ است. اما تفاوت‌ رشد و پیشرفت‌ جوامع‌ مختلف‌ که‌ همه‌ برروی‌ یک‌ کره‌ خاکی‌ و در دوره‌ زمانی‌ مشابه‌ زندگی‌ می‌ کنند به‌اندازه‌ای‌ زیاد است‌ که‌ در برخی‌ موارد تعجب‌ برانگیز و حیرت‌زاست.
‌ ‌بهره‌وری‌ را کار هوشمندانه‌ تعریف‌ کرده‌اند، براین‌ اساس‌ هراندازه‌ سهم‌ تفکر، تعقل، اندیشه‌ و تدبیر در فعالیت‌ انسانها افزایش‌ یابد می‌توان‌ به‌ بازدهی‌ بیشتر آن‌ امیدوار بود و هراندازه‌ این‌ سهم‌ کاهش‌ یابد طبیعتا متناسب‌ با آن، بازدهی‌ فعالیتها کاهش‌ خواهد یافت. لذا بهره‌وری‌ تداعی‌کننده‌ عمل‌ توام‌ با تفکر است.
‌ ‌بانگاهی‌ به‌ فرهنگ‌ غنی‌ ملی‌ و مذهبی‌ کشورمان‌ در می‌یابیم‌ که‌ همواره‌ برای‌ تفکر و ارزش‌ والایی‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌ تاجایی‌ که‌ برای‌ یک‌ ساعت‌ تفکر بیش‌ از ۶۰ سال‌ عبادت‌ ارزش‌ قائل‌ شده‌اند اما در عمل‌ پای‌ ما می‌لنگد. هنوز به‌ ضرورت‌ تفکر قبل‌ از عمل‌ باور نداریم‌ و به‌ حاکمیت‌ اندیشه‌ و خرد معتقد نیستیم‌ و به‌ عبارت‌ دیگر بین‌ آنگونه‌ که‌ باید باشیم‌ و آنگونه‌ که‌ هستیم‌ فاصله‌ بسیار داریم‌ و این‌ بی‌اعتقادی‌ متاسفانه‌ در مجموعه‌ نظامهای‌ جامعه‌ ما ریشه‌ دوانده‌ و ما را به‌ سوی‌ ناکارآمدی‌ بیشتر و بیشتر سوق‌ می‌دهد.
‌ ‌توجه‌ به‌ وضعیت‌ جوامع‌ پیشرفته‌ و اقتصادهای‌ شکوفاشده‌ و روندی‌ که‌ طی‌ کرده‌اند به‌خوبی‌ نشان‌ می‌ دهد که‌ اصلی‌ترین‌ و مهم‌ترین‌ منبع‌ که‌ موتور محرکه‌ آنها بوده، فکر و خرد انسانی‌ است. هرجا اندیشه‌ برتری‌ وجود داشته‌ از دیگران‌ یک‌ گام‌ جلو افتاده‌اند و حاصل‌ جمع‌ این‌ گامها فاصله‌ای‌ است‌ که‌ امروز مابین‌ جوامع‌ پیشرفته‌ و سایر جوامع‌ به‌وجود آمده‌ است.
‌ ‌در نظامهای‌ اقتصادی‌ پیشرفته‌ که‌ کار هوشمندانه‌ باور اصلی‌ و اساسی‌ است‌ علم‌ و فن‌آوری‌ ثروت‌ تولید می‌کند نه‌ فروش‌ منابع‌ طبیعی‌ و زیرزمینی. در اینگونه‌ جوامع‌ است‌ که‌ برای‌ علم‌ و عالم‌ و محصولات‌ علمی‌ بهای‌ لازم‌ را قائل‌ هستند و باورهای‌ مردمانش‌ پشتوانه‌ اصلی‌ و مهم‌ این‌ نگرش‌ و رویکرد است. لذا ردپای‌ بهره‌وری‌ در سراسر نظامها و سازوکارهای‌ اینگونه‌ جوامع‌ به‌خوبی‌ مشاهده‌ می‌ شود و به‌طور طبیعی‌ شان‌ و جایگاه‌ افراد با دانش، علم‌ و تخصص‌ آنان‌ تناسب‌ دارد و «به‌ جای‌ شمع‌ کافوری، چراغ‌ نفت‌ نمی‌سوزد» و بدین‌ لحاظ‌ است‌ که‌ مهم‌ ترین‌ سرمایه‌ گذاری‌ آنان‌ روی‌ توسعه‌ منابع‌ انسانی، هم‌ از نظر تقویت‌ نگرش‌ و باورهای‌ صحیح‌ و هم‌ از نظر دانش‌ و مهارت‌ بوده‌ است.
‌ ‌برخورد کلیشه‌ای‌ و محدود با مقوله‌ بهره‌وری‌ طی‌ سالهای‌ گذشته‌ در جامعه‌ ما باعث‌ شده‌ که‌ متاسفانه‌ هیچ‌ تحول‌ اساسی‌ و ریشه‌ای‌ در راستای‌ ایجاد نظامهای‌ کارآمد و اثربخش‌ اتفاق‌ نیفتد. حتی‌ بسیاری‌ از افراد تحصیل‌ کرده‌ جامعه‌ نیز با بی‌توجهی‌ و در مراحل‌ حاد آن‌ بی‌اعتقادی‌ نسبت‌ به‌ این‌ عصاره‌ رشد و پیشرفت، از سرمایه‌گذاری‌ فردی‌ و سازمانی‌ در این‌ زمینه‌ خودداری‌ و یا کوتاهی‌ می‌کنند. حاصل‌ چنین‌ رفتاری‌ سازمانهایی‌ است‌ که‌ با جرات‌ می‌توان‌ گفت‌ از آنچه‌ باید و می‌توانند باشند فاصله‌ بسیار دارند.
‌ ‌در جامعه‌ای‌ که‌ سهم‌ بخش‌ دولتی‌ آن‌ از کل‌ درآمد ناخالص‌ داخلی‌(gdp) حدود ۸۵% است‌ و دخالت‌ دولت‌ در اقتصاد در مقیاس‌ بیشترین‌ (نمره‌ ۵) است‌ و پیش‌بینی‌ می‌ شود که‌ مقام‌ چهاردهم‌ این‌ جامعه‌ از نظر جمعیت‌ به‌ مقامهای‌ پایین‌تر طی‌ سالهای‌ آینده‌ (مقام‌ دهم‌ در سال‌ ۲۰۵۰) برسد. اطلاعات‌ وضعیت‌ بهره‌وری‌ این‌ جامعه‌ نشان‌ می‌دهد که‌ طی‌ دهه‌ ۹۰ میلادی‌ (دهه‌ هفتاد هجری‌ شمسی) بهره‌وری‌ عامل‌ کل‌ در کشور، تنها یک‌ سال‌ از عدد یک‌ فراتر رفته‌ و ۶ سال‌ از ده‌ سال‌ موردنظر، این‌ شاخص‌ منفی‌ بوده‌ است‌ یعنی‌ در بین‌ کشورهای‌ عضو سازمان‌ بهره‌وری‌ آسیایی، تنها کشور فیلیپین‌ وضعیت‌ بدتری‌ نسبت‌ به‌ آن‌ داشته‌ است. بهره‌وری‌ نیروی‌ انسانی‌ این‌ جامعه‌ در مقایسه‌ با بهره‌وری‌ عامل‌ کل، اگرچه‌ وضعیت‌ بهتری‌ داشته‌ ولی‌ طی‌ ۶ سال‌ آخر دهه‌ نود هیچگاه‌ از عدد ۵/۱ فراتر نرفته‌ و حتی‌ در سال‌ ۱۹۹۴ منفی‌ نیز شده‌ است. همچنین‌ از نظر بهره‌وری‌ سرمایه‌ نیز وضعیت‌ ما نامناسب‌ و قابل‌ تامل‌ است‌ تا جایی‌ که‌ در نیمی‌ از سالهای‌ دهه‌ ۹۰ وضعیت‌ بهره‌وری‌ سرمایه‌ در این‌ جامعه‌ منفی‌ بوده‌ است. این‌ امر نشان‌ دهنده‌ آن‌ است‌ که‌ این‌ جامعه‌ از امکانات‌ و دارایی‌های‌ خود به‌ چه‌ کیفیتی‌ استفاده‌ و بهره‌برداری‌ کرده‌ است. در زمینه‌ انرژی‌ نیز حدیث‌ بهره‌وری، حدیث‌ فراموش‌ شده‌ای‌ است‌ روند میزان‌ رشد مصرف‌ سالانه‌ در کشور نشان‌ می‌دهد که‌ متاسفانه‌ روزبه‌روز سهم‌ مصرف‌ جامعه‌ از سهم‌ تولید حامل‌های‌ انرژی‌ حاصله‌ از نفت‌ روبه‌ افزایش‌ است. همان‌گونه‌ که‌ در کنفرانس‌ «خاورمیانه‌ و آسیای‌ مرکزی‌ در سال‌ ۲۰۰۲» که‌ توسط‌ موسسه‌ بین‌المللی‌global pasific partner در لندن‌ برگزار شد نیز مطرح‌ گردید این‌ روند رشد مصرف‌ جامعه، بحران‌ مهمی‌ را به‌وجود خواهد آورد که‌ باید امروز برای‌ آن‌ راهکار اساسی‌ اندیشید و از خرد و تدبیر عالمان‌ جامعه‌ برای‌ حل‌ آن‌ مدد جست. سوال‌ این‌ است‌ که‌ چنین‌ جامعه‌ای‌ تاکنون‌ چقدر به‌ مقوله‌ بهره‌وری‌ به‌طور جدی‌ توجه‌ کرده‌ است‌ و چه‌ اندازه‌ باید توجه‌ کند؟
‌ ‌بررسی‌ها نشان‌ می‌دهد که‌ اگرچه‌ بخشی‌ از جامعه‌ در مورد بهره‌وری‌ اطلاعاتی‌ دارد و از ضرورتها و الزامات‌ ارتقای‌ سطح‌ آن‌ که‌ بدون‌ تردید مهم‌ترین‌ آنها مدیریت‌ علمی‌ و صحیح‌ و منابع‌ انسانی‌ توسعه‌ یافته‌ است، آگاه‌ است‌ و به‌خوبی‌ در مورد ویژگیهای‌ انسان‌ بهره‌ور، سازمان‌ بهره‌ور و جامعه‌ بهره‌ور سخن‌ می‌گوید، لیکن‌ شکاف‌ بین‌ علم‌ و عمل‌ و آنچه‌ افراد می‌دانند و آنچه‌ می‌کنند آن‌ قدر زیاد است‌ که‌ نمی‌توان‌ نتیجه‌ای‌ جز این‌ گرفت‌ که‌ بسیاری‌ از دانسته‌ها، تبدیل‌ به‌ باورها نشده‌ و این‌ بیماری‌ در اجزای‌ مختلف‌ جامعه‌ رخنه‌ کرده‌ و ما را در مسیر ناصحیحی‌ قرار داده‌ است‌ تاجایی‌ که‌ حتی‌ توجه‌ به‌ اکسیر شناخته‌ شده‌ بهره‌وری، به‌صورت‌ سطحی‌و مقطعی‌ است‌ و در حد شعارها و پیامها به‌ بسندگی‌ رسیده‌ است.
‌ ‌فرهنگ‌ ملامت‌کردن‌ دیگران‌ به‌خاطر عدم‌ موفقیت‌ها و به‌هنگام‌ بروز مسائل‌ و مشکلات‌ و بزرگ‌کردن‌ نقش‌ و سهم‌ خود در موفقیت‌ها آن‌ چنان‌ توسعه‌ یافته‌ که‌ باز هم‌ بسیاری‌ از افراد و مسئولان‌ جامعه‌ بامشاهده‌ وضعیت‌ نامناسب‌ بهره‌وری‌ و نتایج‌ نامطلوب‌ عملکرد جامعه، «خار را در چشم‌ دیگران‌ می‌بینند ولی‌ تیر را در چشم‌ خود نمی‌بینند» و به‌دنبال‌ پاک‌کردن‌ نقش‌ خود در این‌ زمینه‌ هستند.
‌ ‌باید خانه‌ تکانی‌ فرهنگی‌ و فکری‌ کرد، چشمها را شست‌ و جور دیگر دید، به‌ مدیریت‌ علمی‌ و منابع‌ انسانی‌ توسعه‌ یافته‌ به‌عنوان‌ پیش‌ نیاز توسعه‌ جامع‌ توجه‌ کرد و پذیرفت‌ که‌ همه‌ حلقه‌های‌ یک‌ زنجیر هستیم‌ و ضعف‌ هر حلقه‌ بر قدرت‌ استقامت‌ زنجیر موثراست. باید باورکرد و ایمان‌ داشت‌ که‌ قدرت‌ بیکران‌ آفرینش‌ درمغزها و دستهای‌ ما آرمیده‌ است‌ و باید برای‌ ارتقای‌ سطح‌ بهره‌وری‌ جامعه‌ باتکیه‌ بر نقاط‌ قوت‌ و مزیتهای‌ آن‌این‌ خفته‌ را بیدار کرد وگرنه‌ این‌ قافله‌ تا به‌ حشر لنگ‌ است!