خشونت يكي از عواطف مهم انفعالي است كه كار با اهميتي براي انسان انجام مي دهد، يعني به او در حفظ و نگهداري خويش كمك مي كند. قرآن كريم متذكر مي شود «با كفاري كه در برابر گسترش اسلام ايستادگي مي كنند با خشونت و شدت رفتار شود» (نجاتي، عثمان، 1969) از سوي ديگر قرآن كريم ما را به كنترل خشونت سفارش مي كند. زيرا هنگام خشم فكر انسان از كار باز مي ماند و قدرت صدور احكام و دستورهاي صحيح را از دست مي دهد.
بيان مسأله:
پديده ي خشونت يكي از مسائل مهم جوامع انساني است كه جلوه هاي آشكار آن را مي توانيم همه روزه در خيابان ها، پارك ها، و محيط هاي شغلي، تحصيلي و خانوادگي ببينيم. در واقع گستره ي خشونت آن قدر زياد است كه موجب شده محققين انواع خشونت را هم از حيث قلمروهاي عيني بروز آن و هم از حيث تجليات متنوع آن از هم متمايز كنند.
در واقع آمارهاي ارائه شده از سوي مراجع رسمي نشان دهنده ي حضور جدي پديده ي خشونت در ايران حداقل در اشكالي چون قتل، خودكشي، فرار از خانه و نزاع است. يك نگاه گذرا به مقايسه ي آماري خشونت در اشكال قتل و خودكشي نشان مي دهد كه در سال 2000 ميانگين قتل در جهان 8/8 (درصد هزار نفر) بوده و در ايران 64/3 بوده است. همچنين ميانگين خودكشي در اين سال در جهان 5/14 درصد و در ايران 63/6 گزارش شده است.
(Whqlibdoc.whoint/hq/2002/924154)
اگرچه اين مقايسه نشان مي دهد كه فاصله ي ميزان خشونت در اشكال فوق در ايران تا ميانگين جهاني قابل ملاحظه است معهذا اين ارقام هشدار دهنده است.
گذشته از اين ساير اشكال خشونت، هم چون خشونت هاي خانوادگي، كودك آزاري، خشونت در محيط هاي كار و تحصيل و جرايم مالي نيز در جامعه ي ما به چشم مي خورد. امّا آمار و اطلاعات معتبري در اين زمينه وجود ندارد اين در حالي است كه بسياري از مصاديق خشونت به مراجع رسمي گزارش نمي شوند. (سومزي، 1375)
سازمان بهداشت جهاني خشونت را چنين تعريف مي كند: استفاده ي عمدي از نيروي فيزيكي تهديدآميز يا واقعي، بر عليه كسي يا عليه يك گروه يا اجتماع كه داراي احتمال وقوع جراحت، مرگ، آسيب روان شناختي، عدم توسعه يا محروميت باشد. (بوكهارت 2002)[1]
اين تعريف از يك سو دربرگيرنده ي همه ي انواع خشونت است و از سوي ديگر «كاربرد نيروي فيزيكي» را جزء ذاتي خشونت محسوب مي كند.
در تعريف ديگري كه ديكشنري سايت www.word refrence.com ارائه داده است خشونت عبارت است از يك عمل پرخاشگرانه عليه شخص يا چيزي كه در برابر او مقاومت مي كند.
همين منبع خشونت را در سه مقوله قرار مي دهد:
الف) عمل: در سطح عملي در برگيرنده ي پرخاشگري، اعمال خصمانه، كاربرد زور، داد و بيداد و آشوب كردن، خشونت عمومي، ديوانگي جاده اي، خشونت خانگي.
ب) كيفيت: درنده خويي و ستمگري، تندخويي، غضبناكي، روحيه ي انتقام جويي.
ج) حالت: حالت سركشي منجر به صدمه يا جراحت و ويراني يا تخريب، حالت اختلال و بي نظمي، حالت گردنكشي و اغتشاش گري، حالت تغيير فاحش خشم و ديوانگي.