بیش ازشصت سال است که در ایران، گفتن دروغ سیزده نوروز، یا همانماهی آوریل فرانسوی ها، از سوی چند روزنامه نگار ایرانی رواج پیدا کرده است. آغازماه آوریل یکروز پیش ازسیزده نوروز می باشد، و این همزمانی دست آویزی شد، کهدرسیزده نوروز که ویژه جشن، شادی و نیایش برای باران و باروری زمین می باشد، زیرنامشوخی دروغ بگویند.
برای شناخت روز(poisson davril) ماهی آوریل ، باید بهجستجو درریشه های استوره ای ماه آوریل پرداخت. رومی ها ماه چهارم سال ترسایی را، کهبا پایان ماه مارس آغاز می شود، آپریلیس = (aprilis) نامگذاری کرده اند، که به زبانلاتین به آن، آپریر= (aperire) گفته می شود، آپریر به چم باز شدن و شکفته شدن آمدهاست، در این ماه جوانه های گل و گیاه در زمین شکفته و بارورمی شوند.
دسیموسمانیوس اوسونیوس، (Decimus Magnus Ausonius 310 - 395)، چکامه سرای باستانی، کهچامه هایش را به زبان لاتین می سروده است ، نماد آوریل را مرد جوانی نشان می دهد،که تاجی از گل های کوچک سفید و گیاهان سبز بافته شده بر سر دارد ، ودر کنارش دیگچهای دیده می شود، که در آن گیاهان خوشبو می جوشند. اوسونیوس، درسرزمینی که هم اکنوناستان بوردو، در خاک فرانسه شناخته می شود، زندگی می کرده است .
در ایرانباستان، سیزدهمین روز هر ماه بنام تیر، نامیده می شد. در استوره های ایرانی آمدهاست، که سرپرست این روز ایزد تیر یا تیشتری می باشد. این ایزد بشکل اسبی بود، که بادیو خشکسالی و خشکی، که دیو اپوش نام دارد، همواره در نبرد است.
خشکی و بیآبی، زندگی گیاهان و جانوران و آدمی را نابود می کند، و کشور ایران همواره با کمبودآب روبرو بوده است. از اینرو در روز تیر، که روز سیزدهم ماه فروردین است، ایرانیانبرای در خواست باران از آسمان، از خانه های خود بیرون می رفتند، و روزی را در دشت ودمن بسر می بردند. و پیروزی تیریا تیشتر را بر دیو اپوش جشن می گرفتند، و به شادی وبازی پرداخته، و بیاد ایزد تیر اسب سواری می کردند.
آناهیتا، ایزد بانوی آبو باروری در نزد نیاکان ایرانیان بوده است. ایرانیان سبزه هایی راکه برای نوروز ودر خانه های خود سبز کرده بودند، به آب های روان و جویبارها می سپردند، تا سپاس خودرا به آناهیتا پیشکش کنند، و با این کار دانه های بارور، برای روئیدن به آناهیتاباز گردانده می شد.
گره زدن شاخه های گیاهان و سبزه ها از سوی دختران نوجوان،نماد پیوند زن و مرد، درروند باروری آدمیان می باشد.
درمصر دیسهنفتیس(Desse Nephtis )، نماد نیروی اهریمنی در نازا یی زمین بود، او همسرتیفون(Typhon)، خدای بدی ها و گورها و نازایی بود.
دراختر شناسی، دراین روزخورشید از برج حوت یا ماهی در آمده، و به برج حمل یا بره رفته است.
گفته میشود که لویی سیزدهم پادشاه فرانسه، شاهزاده ای از، لورن( Lorrain )، را در دژی درشهر نانسی (Nancy) فرانسه زندانی کرده بود، این شاهزاده توانست در روز نخست ماهآوریل، از زندان بگریزد،وبا شنا از رودخانه مئوز(Meuse) بگذرد، و مردم لورن گفتند: ماهی که برای نگهداری به فرانسویا ن سپرده شده بود گریخت.
در داستان دیگریآمده است، که در ماه آوریل، هنگامیکه ماهیگیران با دستهای تهی و بار کم به ساحل بازمی گشتند، مردم بندر برای آنان روی تکه های چوب و مقوا، نقش ماهی را می کشیدند و بهآنان می دادند، و ماهیگیران هنگام بازگشت برای اینکه از سوی مردم ریشخند نشوند، بهدروغ می گفتند که قایقشان در دریا به گل نشسته و نتوانسته اند ماهی بگیرند، و مردمهم با آوای بلند و شوخی به آنان می گفتند ها ها ، ماهی آوریل.
در داستاندیگری آمده است، که در سال 1564 در سده شانزدهم ترسایی، پادشاه فرانسه شارل نهم، برآن می شود تا آغاز سال نو را که تا آن زمان روز نخست ماه آوریل بود، به روز نخستماه ژانویه ، که گفته می شد به تاریخ زایش عیسی مسیح نزدیکتر است دگرگون کند. ازآنپس مردم پیشکش هایشان را به یکدیگر، که درآن زمان بیشتر خوراکی بود، در آغاز ماهژانویه می دادند، و کم کم روز نخست ماه آوریل هم به شوخی به یکدیگر ماهی چوبی یاکاغذی می دادند.
بیشترین روز های پرهیز از خوردن گوشت درآیین کاتولیک، درماهآوریل و روزپاک می باشد، و آنان در این روز ها ماهی می خوردند.
کم کمکارشوخی و ماهی چوبی و کاغذی به گفتن دروغ کشید شد. درسال های شصت رادیو فرانساینتر، در گزارشی بدروغ گفت، که یک هواپیمای گالاکسی به گنجایش هزار تن، به رایگانمردم را برای دو روز به نیویورک می برد و باز می گرداند، و از مردم خواسته شد کهبرای نام نویسی به زیر برج ایفل بروند، در این روز هزاران تن برای سفر رایگان درزیر برج ایفل گرد آمدند، و بیهوده ساعت ها رادر زیر باران سپری کردند. در دیگر کشورهای جهان نیز چنین اخبار دروغین در رادیو ها و روزنامه ها درج گردیده است.
اسماعیل پوروالی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی که میان همکارانش به آقایمدیر شناخته شده بود، در ماهنامه روزگار نو در اردیبهشت 1370 خورشیدی در پاریسنوشت:
ما شمارهی سیزده فروردین سال 1322 شمسی روزنامهی نبرد را یک پارچهبه صورت دروغ درآوردیم. یکی از این دروغها، نطقی بود از هیتلر، که در آن بحبوحهیجنگ، دستور آتشبس میداد و این مژدهای بود که همهی مردم از پیر و جوان ، زن ومرد و بزرگ و کوچک را خوشحال میکرد. درکنار این دروغ شادیدهنده، دروغآزاردهندهای که در آن روز بساط سیزده نوروز خیلی ها را به هم ریخت، خبر فوت حاجمحتشم السلطنه رئیس مجلس وقت بود، که چون در بین مردم تهران بخصوص بازاریها وجهه واحترام و اعتباری خاص داشت. هزارها نفر راه خانهی او را درپیش گرفتند تا در مراسمتشییع جنازهاش شرکت کنند.
روزنامه نبرد در آن زمان به مدیریت خسرو اقبالاداره می شد، واز همکارانش نیزمی توان ، محمود تفضلی، جواد فاضل، حسن ارسنجانی،جهانگیر تفضلی و اسماعیل پوروالی و سه، چهار تن دیگر که در آن قلم میزدند نام برد. اسماعیل پور والی، چند سال پیش در پاریس در گذشت.
سیزده نوروز، جشن پیروزی ایزدتیر بردیو خشکسالی فرخنده باددهم فروردین ماه، برابر با 30 مارس 2009.