-
اثربخشی آموزشی
ضرورت آموزش به صورت یك امر طبیعی درآمده است. پیشرفت و توسعه سازمانها و موسسات درگرو ارتقای سطح دانش، مهارت، رفتار و بینش منابع انسانی است. برهمین اساس، اكثر سازمانها دوره های آموزش موجود در داخل یا خارج از كشور برای كاركنان خود برگزار میكنند و اجرای هر دوره متضمن سرمایه گذاری هنگفت است لذا آگاهی از میزان اثربخشی دوره های آموزشی و بازدهی حاصل از آنها برای مدیران بسیار بااهمیت است.
ارزشیابی یكی از مهمترین مراحل برنامه ریزی آموزشی است كه انجام صحیح آن اطلاعات بسیار مفیدی را درباره چگونگی طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی دراختیار می گذارد و مبنای مفیدی جهت ارزیابی عملكرد آموزشی مراكز آموزشی به دست می دهد.
اگر اهداف را به صورت وضع مطلوب سازمان در آینده تعریف كنیم، اثربخشی سازمان عبارت است از درجه یا میزانی كه سازمانها به هدفهای موردنظر خود نائل می آیند (ریچارد دفت، ۱۳۷۷)
پیتر دراكر صاحبنظر به نام مدیریت، اثربخشی را انجام كار درست تعریف كرده است. تعاریف دیگری همچون اصلاح رویه های مدیریت، كسب موفقیت، تولید ایده های جدید، تقویت ارزشهای سازمانی، تفكرگروهی، مشاركت و مواردی از این قبیل از جمله تعابیری هستند كه در مدیریت معادل با اثربخشی به كار می روند (سلطانی، ۱۳۸۰).
تعابیری كه باتوجه به مفاهیم بالا می توان برای اثربخشی آموزشی ابراز داشت عبارتند از:
▪ تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی؛
▪ تعیین نتایج قابل مشاهده از كارآموزان در آموزشهای اجراشده؛
▪ تعیین میزان انطباق رفتار كارآموزان با انتظارات نقش سازمانی آنها؛
▪ تعیین میزان درست انجام دادن كار كه موردنظر آموزش بوده است؛
▪ تعیین میزان توانایی ایجادشده در اثر آموزشها برای دستیابی به اهداف؛
▪ تعیین میزان ارزش افزوده آموزشی؛
▪ تعیین میزان بهبود شاخصهای موفقیت كسب و كار.
مفهوم اثربخشی در مدیریت با تغییر میزان موفقیت نتایج حاصل از كار باید مهمترین هدف مدیر باشد. بازدهی كار یك مدیر نیز باید ازطریق صادره های مدیریت سنجیده شود نه میزان وارده ها یعنی موفقیتهای كاری او، نه مجموعه كارهایی كه به وی محول می شود یا در روز انجام می دهد. اثربخشی چیزی است كه از راه اعمال صحیح مدیریت به دست می آورد و انجام می دهد. اثربخشی چیزی است كه مدیر از راه اعمال صحیح مدیریت به دست می آورد و به صورت بازده كار ارائه می كند. تعریف اثربخشی عبارت است از میزان موفقیت مدیر در زمینه بازدهی و نتایج كاری است كه به او محول شده است.
درمورد مفهوم اثربخشی آموزش تعریف جامع و مشخصی وجود ندارد زیرا فرایند دستیابی به آن، كار دشواری است. ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی اینكه تاحدودی تعیین كنیم آموزشهای انجام شده تاچه حد به ایجاد مهارتهای موردنیاز سازمان به صورت عملی و كاربردی منجر شده است. ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی:
تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی، تعیین نتایج قابل مشاهده از كارآموزان در اثر آموزشهای اجراشده، تعیین میزان انطباق رفتار كارآموزان با انتظارات نقش سازمانی، تعیین میزان درست انجام دادن كار كه موردنظر آموزش بوده است، تعیین میزان تواناییهای ایجادشده در اثر آموزشها برای دستیابی به هدفها.
باتوجه به مباحث بالا باید گفت كه اثربخشی آموزش ازطریق بررسی كارایی درون و برونی نظام آموزش سازمانی تعیین می گردد. یعنی اگر بتوانیم كارایی درونی و برونی سیستم آموزش سازمانها را اصلاح كنیم تقریبا اثربخشی آموزش تضمین می شود (ایرج سلطانی، تدبیر).
● ارزشیابی
ارزشیابی در لغت به مفهوم یافتن ارزشهاست، درواقع ارزشیابی قسمتی از فرایند بقای انسان است به ترتیبی كه پیوسته درصدد ارزشیابی اعمال و تجربه هایی است تا عملكرد آینده، رضایت بیشتری را به دست آورد.
ارزشیابی فرایندی پیچیده است كه در جستجوی عوامل مربوط به عملكرد و اثربخشی یك طرح یا پروژه می پردازد تا انجام پذیری آن را تشخیص داده، راه حلهایی برای مشكلات اجرایی بیابد و پروژه ها و طرحهای مفیدتری برای آینده طراحی كند. (درآمدی بر ارزشیابی فعالیتهای آموزشی و ترویجی، ۱۳۷۳)
در ارزیابی نظامهای آموزشی معمولا مفاهیم كیفیت، كارایی و اثربخشی موردتوجه قرار می گیرد. كیفیت با كارایی و اثربخشی رابطه مستقیم دارد. كیفیت نظام آموزشی عبارت است از میزان تطابق وضعیت موجود با هریك از حالتهای زیر:
۱ – استانداردها (معیارهای ازقبل تعیین شده)؛
۲ – رسالت، هدف و انتظارات (craft, ۱۹۹۴).
كیفیت نظام آموزشی را می توان برمبنای هریك از عناصر (عوامل تشكیل دهنده) نظام آموزشی ارزیابی كرد.
عناصر آموزشی عبارتنداز:
▪ درونداد؛
▪ فرایند؛
▪ محصول؛
▪ برونداد و پیامد.
براساس عناصر نظام آموزشی می توان كیفیت را به شرح زیر مطرح ساخت.
▪ كیفیت دروندادها: عبارت است از میزان تطابق دروندادهای نظام (ویژگیهای رفتار ورودی یادگیرندگان، قابلیتهای مدرسان، برنامه درسی و غیره) با استانداردهای ازقبل تعیین شده و هدفها (انتظارات).
▪ كیفیت فرایند: عبارت است از میزان رضایت بخشی فرایندهای یاددهی – یادگیری و سایر فرایندها (ساختی، سازمانی و فرایند پشتیبانی).
▪ كیفیت محصول: عبارت است از اینكه تاچه اندازه بروندادهای واسطه ای نظام (نتایج امتحانات نیمسال تحصیلی، ارتقای از یك دوره به دوره بالاتر و...) رضایت بخش هستند. به عبارت دیگر، میزان رضایت بخشی هریك از بروندادهای واسطه ای می تواند نمایانگر كیفیت نظام آموزشی باشد.
▪ كیفیت بروندادها: عبارت است از اینكه تاچه اندازه نتایج نظام آموزشی (دانش آموختگان، نتایج پژوهشها و آثار علمی دیگر، خدمات تخصصی عرضه شده) در مقایسه با استانداردهای ازقبل تعیین شده یا اهداف و انتظارات رضایت بخش هستند.
▪ كیفیت پیامدها: عبارت است از اینكه وضعیت اشتغال به كار و یا پیامد آموخته ها در شغل افراد (از دیدگاه خود و جامعه استفادهكننده از خدمات آنان) رضایت بخش است. (بازرگان، ۱۳۸۰)
● فرایند ارزشیابی
ارزشیابی فرایندی برای قضاوت درباره شایستگی یا ارزش چیزی به حساب می آید.
هدف اصلی از ارزشیابی حرفه ای، تولید اطلاعاتی است كه می تواند در طرح ریزی و اجرای برنامه ها برای بالابردن كیفیت زندگی مورداستفاده قرار گیرد. ارزشیابی ممكن است در اشكال مختلف نظیر: ارزیابی نیازمندیها، ارزشیابی فراگیران، ارزشیابی كاركنان، ارزیابی اثربخشی، تحلیل هزینه ها و سودمندی و دیگر انواع آن صورت گیرد. ارزشیابی مطالعه ای است كه برای كمك به مخاطبان، درجهت قضاوت و بهبود ارزش بعضی از اهداف تربیتی، طراحی و هدایت شده است.
براساس عناصر نظام آموزشی می توان ارزیابی را به شرح زیر مطرح كرد:
▪ ارزیابی عوامل درونداد: درمیان عوامل درونداد نظام آموزشی ۳ عامل از جمله مهمترین عوامل منظور می شود: یادگیرنده – مدرس – برنامه درسی.
▪ ارزیابی فرایند: در نظام آموزشی می توان ۳ دسته فرایند را موردنظر قرار داد:
فرایند ساختی – سازمانی، فرایند یاددهی – یادگیری، فرایند پشتیبانی – برقراری امور.
▪ ارزیابی بروندادها و پیامدها: ازجمله جنبه های دیگری كه برای فراهم آوردن كیفیت در نظام آموزشی باید ارزیابی شود، برونداد واسطه ای، برونداد نهایی و پیامدهاست.
▪ ارزیابی اثربخشی: منظور از ارزیابی كارایی آموزشی قضاوت درباره آن است كه برای سطح مطلوب برونداد (دانش آموخته، آثار علمی، خدمات تخصصی)، چه حداقلی از درونداد (ویژگیهای یادگیرنده، ویژگیهای معلم، بودجه و غیره) و فرایند (یاددهی، یادگیری و غیره) كفایت می كند. به عبارتی، منظور از كارایی آموزشی آن است كه برای سطح معینی از عوامل درونداد، برونداد آموزشی به حداكثر رسانده شود.
● اثربخشی
در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام كارهای درست و كارایی را انجام درست كارها تعریف كرده اند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم كارایی جا دارد، البته اثربخشی لزوما در چارچوب برنامه خاصی كه تحت ارزشیابی است باید تعریف شود. منظور از اثربخشی (effectiveness) درواقع بررسی میزان موثربودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به عبارتی ساده تر در یك مطالعه اثربخشی، میزان تحقق اهداف اندازه گیری می شود. اما به نظر می رسد برای تعریف مفهوم اثربخشی میبایست گامی فراتر نهاد، به این معنا كه اثربخشی هنگامی در یك دوره آموزش حاصل خواهد شد كه اولا نیازهای آموزشی به روشنی تشخیص داده شود. ثانیا برنامه مناسبی برای برطرف ساختن نیازها طراحی شود. ثالثا برنامه طراحی شده به درستی اجرا گردد و رابعا ارزیابی مناسبی از فرایند آموزش و درنهایت دستیابی به اهداف انجام شود.
نكته مهم و اساسی درمورد اثربخشی آموزشی آن است كه قبل از آنكه درصدد بررسی نحوه اندازه گیری اهداف باشیم، می بایست درپی انجام صحیح فرایند آموزش و اطمینان از تحقق آن در هر مرحله از این فرایند باشیم. با مطالعه تاریخچه كیفیت درمی یابیم كه در گذشته ای نه چندان دور، تولیدكنندگان برای اطمینان از كیفیت به بازرسی محصول نهایی توجه داشتند و درواقع بازرسی زمانی انجام می شد كه محصول تولیدشده بود و فرصتی برای رفع خطاهای احتمالی وجود نداشت درحالی كه با طرح موضوع تضمین كیفیت بحث ایجاد كیفیت و اطمینان از وجود آن طی مراحل مختلف تولید مطرح گردید.
درمورد اثربخشی آموزشی نیز دقیقا وضع به همین گونه است. بدین معنا كه اندازه گیری اثربخشی به صورت مطلق و در پایان یك دوره آموزشی رویكرد كاملی نیست. اثربخشی و كیفیت آموزش، می بایست در طول فرایند آموزش ایجاد و تضمین گردد و در پایان این فرایند برای اطمینان از صحت اقدامات و تحقق اهداف موردبررسی و اندازه گیری قرار گیرد.
● هدف و ضرورت اثربخشی
باتوجه به گسترش برنامه ها و مراكز آموزشی وزارت نیرو كه مستلزم صرف منابع انسانی، مالی و مادی فراوانی است كه تامین این منابع موجب حساسیت بیشتر مدیران و شركت كنندگان در دوره ها نسبت به آموزش شده است. بررسی میزان اثربخشی دوره ها و ارائه بازخورد اطلاعاتی به افراد پاسخی منطقی به این حساسیت است.
یك نمونه از روشها و ابزار ارزیابی اثربخشی عبارت است از:
پرسشهای ارزیابی اثربخشی: هدف ارزیابی اثربخشی در راستای پاسخ به پرسشهای زیر است:
▪ آیا حضور در دوره های آموزشی و ارتقای دانش شركت كنندگان، موثر بوده است؟
▪ آیا ارتقای دانش شركت كنندگان در دوره های آموزشی، در طول زمان پایدار بوده است؟
▪ آیا شركت در دوره های آموزشی در دوره های آموزشی در ارتقای سطح مهارت شغلی یا انجام وظایف محوله موثر بوده است؟
▪ آیا ارتقای مهارت شغلی شركت كنندگان در دوره های آموزشی در طول زمان پایدار بوده است؟
▪ اجرای دوره های آموزشی علمی – كاربردی تا چه میزان در تحقق اهداف آموزشی فوق بوده است؟
▪ آیا دوره های آموزشی نیاز شركت كنندگان را تامین كرده است؟
▪ آیا شركت كنندگان در دوره ها از امكانات و نحوه برگزاری دوره های آموزشی رضایت دارند؟
مثالهای زیر در ارتباط با مفاهیم اثربخشی استادان و برنامه درسی در طراحی پرسشها و پرسشنامه های مربوطه می توان مورداستفاده قرار گیرد:
مثال ۱: معلم كارامد و موثر: الف: دانش درباره موضوع درسی: آیا معلم دانش و معلومات موردنیاز را دارا است؟
ب: سازماندهی و وضوح ارائه مطالب در گروه: آیا مطالب معلم سازمان یافته است؟
آیا راهبردهای تدریس آگاهانه مورداستفاده قرار می گیرد؟ آیا نكات مهم به صورت خلاصه ارائه می شود؟
ج: تعامل بین معلم و شاگرد: آیا در كلاسهای درس بحث صورت می گیرد؟ آیا همه حاضران به پرسیدن پرسشهای خود تشویق میشوند؟
د: سطح علاقه و هیجان: آیا معلم نسبت به امر تدریس علاقه نشان می دهد؟ آیا معلم به فراگیران احترام قائل می شود؟
ه: استفاده از مواد آموزشی: آیا مواد آموزشی مورداستفاده قرار می گیرد؟
و: پیشرفت فراگیران: آموزشهای فراگیران تاچه حدی است؟ چه نوع آموزشی می بینند؟
ز: دادن بازخورد به فراگیران درمورد پیشرفت آنان: آیا معلم صادقانه و درعین حال با ظرافت فراگیران را از چگونگی پیشرفت خود مطلع می كند؟
ط: كمك به انتقال آموخته ها به خارج از كلاس: آیا معلم امر انتقال آموخته های كلاس را به خارج از كلاس تسهیل می كند؟ آیا در كلاس، طرح ایجاد درآمد ارائه می شود.
مثال ۲: ارزشیابی اثربخشی برنامه درسی: برای رسیدن به اجزای زیر، اثربخشی برنامه درسی را می توان تحلیل مفهومی كرد:
۱ – مناسبت عمومی (برنامه درسی)؛ ۲ – استانداردها؛ ۳ – عملی بودن؛ ۴ – كیفیت؛ ۵ – امكانات داخلی جهت تشخیص اشتباهات؛ ۶- سودمندی؛ ۷ – كفایت؛ ۸ – ارتباط؛ ۹ – پاسخ به نیازهای فراگیران؛ ۱۰ – ثبات محتوا و روش؛ ۱۱ – ثبات درونی؛ ۱۲ – وضوح و روشنی؛ ۱۳ – مناسب بودن اهداف برنامه؛ ۱۴ – تازگی و به روز بودن؛ ۱۵ – توازن؛ ۱۶ – اجتناب از بروز اختلال در امر تدریس ازطریق پیش بینی مشكلاتی كه فراگیران با آن مواجه می شوند. (ترجمه دكتر خدایار ابیلی، ۱۳۷۵)
● نتیجه گیری
همان طور كه می دانیم جامعه روز به روز درحال تغییر است و حركت در راستای این تغییرات كاری پرزحمت و كمی مشكل. بیشتر سازمانها به دنبال راه حلی برای حل این مشكل هستند.
من همچنان بی امضاء
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن