مسابقه پرسپولیس-استیل آذین را می توان از منظری مولفه ای از شرایط فوتبال این روزهای ایران دانست، پدیده ای که این روزها بیش از همیشه متاثراز بی اخلاقی به نظر می رسد و البته عرصه ای برای بروز لمپنیسم شده است. طعنه دار این بود که در مسابقه پرسر وصدای لیگ این هفته تقریبا تمام المانهای یک فیلم فارسی تیپیکال حاضر بودند، سوشا مکانی جوان دلشکسته چهارشانه به طرز ساده لوحانه ای در انتهای بازی اشک می ریخت، دایی با یقه باز و البته بدون کلاه شاپو پشت خط ایستاده و فرمان می داد، مربی موسپید ژستی مبهوت گرفته و به سبک آدمهای عاقل، با تجربه ومهربان فیلم فارسی ها مبهوت به چمن خیره شده و مثلا ناراحت بود و البته سیاهی لشکرهایی حاضر هستند که با تمام وجود به جان هم افتاده و کتک می زدند.
سوشا مکانی
مرور فیلم بازی یک رفلکس منجر به نجات دروازه را در دقیقه 85 توسط سوشا مکانی نشان می دهد، صحنه منجر به جنجال در دقیقه 92 رخ داده است، جایی که سوشا مکانی احتمالا دچار گرفتگی عضله کمر شد و توپ را به بیرون زد. انجام قضاوت در مورد واقعی بودن یا نبودن مصدومیت به هیچ عنوان ممکن نیست پس تنها کار ممکن مرور دو سناریو احتمالی است. در صورتی که این مصدومیت نوعی تمارض باشد می توان مکانی را به دلیل دروغگویی مقصرترین فرد در جنجال این بازی دانست. با لحاظ نمودن سناریوی دوم یعنی مصدومیت احتمالی مکانی، می توان از منظری دیگر به موضوع نگاه کرد. اشکهای یک بازیکن حرفه ای!مثالهای زیادی از دروازه بانهایی که عناصری ویژه برای تیمهایشان بوده اند وجود دارد، چیلاورت کاریزماتیک و موثر، رنه هیگویتیای یاغی؛ وندرسار خونسرد و دیگرها. توان روحی بالا و قابلیت رهبری مولفه ای مهم برای یک حرفه ای محسوب می شود ولی ما در این بازی جان دلشکسته ای را دیدیم که با اشاره به آسمان در حالی که اشک می ریخت نامردها را به خدا حواله می کرد! سوال این است آیا این دروازه بان بازیکن حرفه ای لیگ ایران است؟ و البته قراردادی در حدود 500 هزار دلار منعقد کرده؟ احتمالا او بیشتر شبیه یک جوان دلشکسته است تا یک بازیکن حرفه ای فوتبال.
علی دایی
چندین ساعت از بازی نگذشته انتقادات آغاز شدند، چرا دایی دستور به ادامه بازی و پس ندادن توپ داد؟ سوالی که می تواند حتی دستمایه یک بحث سنگین فلسفی باشد. با این همه احتمالا تحلیل اخلاق از نظر ماکیاولی یا نیچه کمکی به ایجاد یک نتیجه منطقی فوتبالی نکند. قوانین بازی فوتبال بسیار شفاف هستند، لزومی بر پس دادن توپ وجود نداشت و البته با چنین نگاهی نشاندن علی دایی در جایگاه نیکولا ماکیاولی (فیلسوف ایتالیایی و نویسنده کتاب شهریار که معتقد به استفاده ابزاری از اخلاق است) و محکوم کردنش منطقی نخواهد بود. با این همه مصاحبه دایی پس از بازی حاوی نکات تامل برانگیزی است " محمد نوري دستش پاره شده، سپهر حيدري لبش و حسين بادامكي پايش، متاسفانه سوشا مكاني فحش ناموس به رحمان داده بود و من فقط توانستم بازيكنانم را به رختكن ببرم" آیا این اظهارات مشابهت هایی با جملات پس از دعواهای سنگین از نوع گروهی اقشار پایین اجتماع ایران ندارند؟ دست بر قضا علی دایی، رکوردار گل ملی و فارغ التحصیل دانشگاه شریف وسط این دعوا قرار دارد و حتی خود را یکی از طرفین دعوا قرار داده است! اتفاقی که البته مایه تاسف است.
تماشاگران
المان جدا نشدنی فوتبال ایران تماشاگران! یک گزینه منطقی و واکنش طبیعی برای تماشگران حاضر در استادیوم در حین بازی عکس العمل نشان دادن به اتفاقات بازی است. در سانتیاگو برنائو به نتایج ضعیف با نشان دادن دستمال سفید اعتراض می شود، گلیزرها مالکان آمریکایی باشگاه منچستر یونایتد با شعارهای انتقاد آمیز هواداران انگلیسی استقبال می شوند و ... . در ایران هم رویه مشابهی وجود دارد با یک قید ساده شده. عموما عکس العمل هواداران فوتبال از نوع لیگ ایران از نوع رد مطلق یا تحسین از نوع شعارهای اغراق شده است. شعارهایی با درون مایه حمایتی مضمون صدای غالب ورزشگاه تا به ثمر رسیدن گل پرسپولیس هستند، این صدای غالب رفته رفته به گله و شکایت از تیم و البته گاهی اعتراض تا دقیقه 90 تبدیل می شود و البته پیکی با فریادهای "سلطان علی دایی" پس از به ثمر رسیدن گل آرفی دارد، شعاری که می توانست در صورت به ثمر نرسیدن گل 180 درجه متفاوت باشد. نکته آن است که اصولا شعارهای روی سکوها در بسیاری از بازی ها با کوچکترین اتفاقی تغییر می کند و شاید بتوان احساساتی گری صرف، موضع گیری سریع و البته فقدان عقلانیت در پاره ای مواقع را مولفه نوع هواداری ورزشگاهی در ایران دانست. آیا مشابهتی بین تعدادی از هواداران امروز فوتبال ایران با جماعتی که در زمانی نه چندان دور در سینما برای قهرمان کلاه مخملی فیلم سوت و هورا می زدند وجود دارد؟
عادل فردوسی پور
او یکی از شخصیت محبوب این روزهای فوتبال ایران است پراندن تکه های با مزه در حال تبدیل شدن به عادتی دائمی برای او هستند، اتفاقی که در این بازی چندین بار افتاد. فردوسی پور در هنگام ورود سکو برت به زمین از اصطلاح عجیب "مو قشنگ!" برای چند بازیکن با موهای بسته و سوشا مکانی استفاده کرد. خاطره ای نه چندان دور در مورد احسان حدادی بسکتبالیست با استعداد ایرانی که در ام بی ای بازی می کند وجود دارد، در یکی از بازیها دو گزارشگر تلویزیونی او را به شکل نه چندان مودبانه ای به یک شخصیت کارتونی تشبیه می کنند، نتیجه شکایت یک ایرانی از این دو گزارشگر با سابقه و رای دادگاه به محرومیت این دو گزرارشگر با سابقه از گزارش چند مسابقه بود. احتمالا کسی فردوسی پور را به دلیل اظهار نظر عجیبش در مورد ظاهر چند انسان که البته مساله ای کاملا شخصی است مواخذه نخواهد کرد، ولی با این همه نمی توان نپذیرفت که این رفتار او یعنی ورود به حریم خصوصی دیگران با طعنه و نیشخند می تواند بازخوردی ناصحیح و ایده ای اشتباه را به جامعه بازخورد دهد.
حسین هدایتی دولابی
حاج حسین هدایتی به گفته خودشان برای خدمت به جوانان و جامعه وارد فوتبال شده اند با این همه کاملا شفاف نیست که اداره و سرمایه گذاری بر روی تیمی خصوصی در تهران که نجومی خرید می کند و البته هوادار عمده ای ندارد چه کمکی به توسعه ورزش در جامعه می کند. از منظر فوتبالی استیل آذین از نوع آقای هدایتی، با تفاضل گل منفی 27 و 16 باخت از 30 بازی در قعر جدول لیگ حرفه ای فوتبال ایران قرار دارد، سقوط احتمالی استیل آذین پایانی بینهایت ضعیف برای مدیریت تیمی است که با دستی کاملا باز خرید کرده است.
آقای هدایتی در پایان بازی پرسپولیس-استیل آذین پس از صدور بیانیه ای که در آن پیروزی ناجوانمردانه را به مسوولان فوتبال تبریک گفته اند با اعلام انحلال استیل آذین از فوتبال خداحافظی کرده اند. احتمالا ایشان نیاز دارند که در مورد اینکه سرنوشت پاره ای از تیمهای صعود کننده به لیگ آسیا یا سقوط کننده به لیگ پایین تر به بازیهایی که با استیل آذین انجام داده و انجام خواهند داد توجیه شوند. طعنه دار تصمیم هدایتی به خرید بخش عمده ای از سهام تراکتورسازی است، به نظر می رسد پس از بیانیه منجر به انحلال استیل آذین باید وسواس بیشتری در ورد این واگذاری احتمالی سایر تیها به بخش خصوصی اعمال شود. مثال استیل آذین می تواند تجربه ای برای متولیان فوتبال ایران باشد که برای افرادی که علاقمند به تیمداری در بخش خصوصی هستند علاوه بر توان مالی شرایطی از قبیل دارا بودن حداقل تخصصهای فوتبالی و البته مدیریتی و ضمانتهایی بر تعهد و احترام به لیگ و مقررات آن را در نظر بگیرد.
بحث تنها در مورداین بازی، کتک کاری بازیکنان دوتیم، نظرات مربیان دو تیم و انحلال عجیب استیل آذین نیست، با نگاهی کلی به فوتبال از نوع لیگ ایران می توان این سوال را مطرح کرد که آیا پدیده ای جدید با نام فوتبالفارسی در ورزش ایران متولد نشده است؟ مشابهت های این ژانر ورزشی با فیلمفارسی ها (نوعی سینمای عامه پسند ایرانی) را می توان تامل برانگیز دانست.
منبع: سایت گل