دختر جوانی با مردی بزرگسال پولدار ازدواج می کند شوهر دختره یک دختر 18 ساله و یک پسر 14 ساله دارد دختره اسمش سمر است سمر عاشق پسر برادر مرده که اسم ان کیوان است می شود وبعد از مدتی باهم علاقه من می شوند وقتی که مامان سمر درباره ی این عشقی که دختر او دارد می فهمد وسعی میکند علاقه بین شان را بهم بزند وباعث می شود دختر شوهر سمر عاشق پسر عموش شود با اینکه کیوان دختر عموش را دوست ندارد ولی دیگر مجبور می شد که با او ازدواج کند و وقتی که کیوان با دختر عمویش ازدواج می کند سمر خودش را می کشد وبعد همه از این خیانت که سمر به شوهرش می کرد با اطلاع می شوند