-
بدبختیهای آموخته شده (مقاله اول)
بدبختیهای آموخته شده (مقاله اول)
گفتم: «میدونی چرا حالت بده؟ برای اینکه صبح تا شب علیه خودت اقدام میکنی و از دیگران هم انتظار داری علیه خودشون عمل کنن. ریشه همه این رفتارها هم در بدبختیهای آموخته شدهس. گفت: «بدبختیهای آموخته شده دیگه چه صیغهایه؟» گفتم«از بین حرفهای خودت دَرِشون میآرم».
اولاً اصل بر اینه که هر عاملی که باعث ایجاد استرس شدید در تو میشه، علیه سلامتیت عمل میکنه چون در اثر هر استرسی تعداد زیادی از سلولهای بدنت میمیرن در نتیجه درصد سلولهای سالم اندامهای مهمی مثل قلب و کلیه و کبد و... کاهش پیدا میکنه! و این یعنی پیری و بیماری. چون علت اصلی پیری اندامها هم همینه. مثلا کلیههای ما در سنین بالا، حدود چهل درصد از سلولهاشون رو از دست میدن به همین دلیل خوب کار نمیکنن. استرس با پاره کردن کیسههای کوچک پرآنزیمی که در سلولهای ما هستن (لیزوزیمها) باعث تجزیه درونی و مرگ سلولها میشن. پس اگه خودت رو دوست داری باید مراقب باشی که به استرسهای محیطی این مجال رو ندی. حالا میگی: «چه جوری؟» میگم: «اینجوری که خودت رو دوست داشته باشی و اگاهانه مراقب سلامتی خودت باشی».
مثلاً:
وقتی کسی حرف ناروایی میزنه و یا رفتار ناروایی میکنه که باعث برانگیختن خشم و اضطراب تو میشه، سعی میکنی به خودت مسلط باشی! میگی: «پس همه چیز رو به راحتی بپذیرم و دم نزنم؟» میگم «نه، دم بزن ولی آگاهانه با موضوع برخورد کن. اگه لازم شد اعتراض کن، از خودت دفاع کن ولی حرص و جوش بیخودی نخور».
وقتی شخصی بیادبانه با تو صحبت میکنه، معمولا از کوره در میری و با عصبانیت جوابش رو میدی و گاهی کار به مشاجرات حتی زد و خوردهای شدیدی میکشه و این فقط به خاطر یک بدبختی آموخته شدهس، که فکر میکنیم دیگران میتونن با کلمات و رفتارهای اهانتآمیز، احترام و شخصیت ما رو خدشهدار کنن و ما رو مورد تحقیر قرار بِدَن. به نظرم کسی که حرف زشت میزنه و یا رفتار نامناسب میکنه، در واقع به شخصیت خودش اهانت میکنه. کلمه زشت از دهن مردمی که بیرون بیاد، برازنده همون دهنه و اگر اهانتآمیز باشه، اولین فرد مورد حمله، شخص اهانتکنندهس. در برابر شخص بدرفتار و بیادب فقط کافیه بگی: «متاسفم که انقدر بیادبی و با این رفتارهای زشت شخصیت خودت رو مورد شک و تردید قرار میدی». این، هم بهترین پاسخ به اون شخصه و مانع این میشه که تو خودت رو به دست اون اهانتها بسپری و اجازه بدی به راحتی وارد ذهنت بشن وتو رو با برانگیختن سیستمهای هورمونی عصبی، مورد حمله قرار بِدَن و اگه اهانت در حد اتهامه، میتونی آگاهانه در جهت رفع اتهام اقدام کنی و اگه لازم باشه به اقدامات قانونی هم دست بزنی بدون اینکه خودت رو ناراحت کنی.
یکی دیگه از بدبختیهای آموخته شده اینه که اغلب ما فکرمیکنیم حساس بودن خوبه و برای ما احترام و شخصیت میآره و دیگران با دونستن این ویژگی در ما عملا مراقب رفتارها و گفتارهاشون میشن. در حالی که حساس بودن به کلمات و رفتارهای دیگران یک نقطه ضعفه. «کارل گوستاو یونگ» معتقده که ریشه حساسیتهای فرد در عقده حقارت اونه. راستش همین نظر یونگ چنان برای من تکاندهنده و معالج بود که من تونستم اغلب حساسیتها رو از این راه درمان کنم. این طوری یاد گرفتم که خودم رو بیشتر دوست داشته باشم و به افراد حساس هم یاد بدم که با حساسیتهاشون آگاهانه برخورد کنن. میگی: «از کجا بفهمم که من یا دیگری دچار حساسیتیم و میزان حساس بودنمون طبیعی نیست؟» میگم «با امتحان خیلی ساده. وقتی به کسی میگیم که خیلی حساسه و بیخودی خودش رو ناراحت میکنه. اگه برانگیخته بشه و با ناراحتی نظر ما رو رد کنه و فکر کنه این یک انگه و بخواد اونو به خودمون برگردونه، یعنی که حتما فرد حساسیه. در غیر این صورت خیلی راحت و ساده و بدون خشم و حمله میگه: «تا حال کسی این رو به من نگفته، خودم هم فکر نمیکنم که خیلی حساس باشم، اگه تو این طور فکر میکنی حاضرم دلایل تو رو بشنوم.» آدمهای حساس اصلا انتقادپذیر نیستن، حتی حاضر نیستن کسی با عقاید و نظرات اونا مخالفت کنه. فکر میکنن نپذیرفتن حرف اونا یعنی بیحرمتی به شخصیت و موقعیت اونا. گرچه ظاهرا شعار دموکراسی و حق اظهار نظر به همه رو میدن ولی عملا حاضی نیستن حرفی خلاف حرف و نظر خودشون بشنون و شدیدا برافروخته و عصبی میشن و اون ناراحتی رو با خودشون به خلوت و خوابهاشون هم میبرن و گاهی با کابوس و یا گاهی با رؤیایی جبرانی اون ناراحتی رو در ذهنشون نشخوار میکنن تا به جواب مورد نیازشون برسن.
با این آگاهی، تو میتونی با حساسیتهات مبارزه کنی. مبارزهام به معنی سرکوب کردن و تظاهر کردن کلامی به حساس نبودن نیس. افراد زیادی رو میشناسم که دائم میگن آدم نباید انقدر حساس باشه، مهم نیست دیگران چی میگن، ولی عملا هم خیلی حساسن و هم به حرفها و رفتارهای مردم در حد وسواس توجه دارن. در حالی که اگه خودت رو دوست داشته باشی به انتقادهایی که در مورد رفتارات زیاد تکرار میشه، توجه میکنی و میگی «حتما چیزی هست که این همه میگن!» حداقلش اینه که اگه همه غرضورز و دشمنن، ؟؟؟؟ از رفتارها و گفتارهایی که باب میلت نیستن، رنج نمیبری! بلکه آگاهانه دست به واکنش متقابل- که حتی ممکنه سکوت و گذشت باشه- میزنی.
یکی از چیزایی که اغلب باعث رنج و نومیدی تو میشه اینه که دیگران قدر محبتها و زحمتهای تو رو ندونن و کارهای تو رو مورد تحسین و تمجید قرار ندن. بذار این یکی رو از نگاه مولانا تحلیل کنیم.
مولانا معتقده که، وقتی کسی تو رو مورد تحسین و تمجید قرار میده، حتی اگه بدونی طرف بادمجون دور قاب چیده و برای چشمداشتی این کار رو میکنه، حلاوت و شیرینی این پاچهخاری میره توی ذهنت و مثل شیرینی حلوا منتظر دُمَل میشه.
وقتی طرف از زبونبازیهاش به نتیجه مطلوب نرسید و شروع کرد به ترور شخصیت تو و بدگویی، اون وقته که برافروخته و آتیشی میشی و ذهنت دچار دمل دردناکی میشه که تا نیشتر نزنی، درد میکنه وتیر میکشه. نیشترشام اینه که نه تنها دل به تحسین وتمجید و زبونبازیهای دیگران نبندی (حتی اگه روا و به جا باشه) بلکه از تایید و تمجید و تحسین اطرافیان بگریزی. نه اینکه با فرد تحسینکننده بدرفتاری کنی، بلکه مراقب باشی دچار عجب و خودبرتربینی و خودستایی نشی و هرگز یادت نره که روزی همین فرد ممکنه تو رو مورد اتهام و بیحرمتی قرار بده.
به نظرم تحسین و تأیید، اونم در حد معقول و بدون افراط، برای پرورش و رشد بچهها لازمه، ولی در سنین بزرگسالی برخورد واقعی با رفتارهای افراد یعنی اشاره کامل به تمام نقاط قوت و ضعف اونا، با لحنی دوستانه و صادقانه بیشتر به رشد شخصیت افراد کمک میکنه.
مرد جوانی نمایشگاه عکس برگزار کرده بود. ضمن اینکه از تحسینهای دیگران تشکر میکرد و قلباً به تاییدهای غیرمتخصصها اهمیت چندانی نمیداد، از افراد متخصص درخواست میکرد که حتما به اشکالات و نقاطضعف کارش هم اشاره کنن. البته به خودشام اجازه میداد بعضی از نظرات رو بپذیره و در برابر بعضی دیگه نظرش رو بده و در این تبادل افکار و نظرات چیزی یاد بگیره. این رفتار نشونه اعتماد به نفس و سلامت رفتار اون جوون بود چون میدونست که تنها از این طریق میتونه به پیشرفت در خور توجهی برسه، فعلاً با همین مثالها خودت رو دوست بدار تا مثالهای بعدی.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن