در شرایطی که در تمام جوامع بشری ، با ابعاد متفاوتی با مسئله ی چند همسری روبرو هستیم ، عواقب ناگوار و مشکلات ناشی از این امر چه برای زن و مرد و از همه مهمتر فرزندان خانواده و در نهایت جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست.

آیا میدانید که چه میزان از مراجعین روانشناسان و مشاوران را این گروه از خانواده ها تشکیل می دهند؟

پس فرار از صحبت کردن در این خصوص مثل پاک کردن صورت مسئله به جای حل آن است.

یکی از چیزهایی که خواب راحت را از زنها میگیرد ومثل خوره به جانشان می افتد، احتمال وجود زنی دیگر در زندگی همسرشان است .

ارتباط یک مرد با زنان متعدد و حتی ازدواج با آنها در جوامع امروزی و حتی پیشرفته به وفور دیده می شود.
این در حالی است که ارتباط یک زن با چند مرد قابل تایید نیست.و به ندرت با چنین مواردی برخورد می کنیم.
به طور مثال:
با بررسی تاریخ برخی از جوامع مواردی دیده شد که برای کاهش زاد و ولد رسما اقدام به کشتن نوزادان دختر میکردند وبه دلیل کاهش تعداد زنها نسبت به مردان ،زنان مجبور به ازدواج با چند مرد می شدند.
نمونه ای از این قبیل ، قبیله ی تودا در جنوب هند است.
در این موارد منجر به بروز جنگ و دعوا در بین مردان می شد.
از جمله آسیب های اجتماعی دیگر این مورد این بود که زمان باردای زن، مردها از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و اقدام به ترک خانواده می نمودند.

از این موضوع که بگذریم ، در مورد تعدد زوجها در مردان ، ازدلایل حساسیت خانم ها به این مسئله ، وجود حس حسادت شدید در آنهاست.

وجود همین حس است که برخی از زنان در شرایطی که هنوز اتفاقی نیفتاده است، زندگی را به خود و دیگران زهر مار میکنند.

زنان برای از دست ندادن شوهرشان تلاش میکنند، امابه خاطر عدم اطلاع از ساختار روانشناختی مردها ، مرتکب اشتباهاتی میشوند.

مردها تمایل دارند حس به دست آوردن و مالک شدن را تجربه کنند، واغلب جذب زنان زیبا و در عین حال باهوش می شوند . اما بعد از ازدواج در شرایطی که فاکتورهای زیبایی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است، فاکتور هوش دیگر ملاک آنها نیست.

آنها از زنی باهوش و زکاوت که آنها را بازخواست کند وبا دلایل منطقی محکوم کند ، خیلی زود دلسرد می شوند.
حالا دیگر اگر زن زیبا آراسته و جذاب باشد واز هوش و ذکاوت به دور باشد جذاب است.

مردان زنان کم هوش و حتی (بلا نسبت شما) احمق ولی زیبا را به زنان باهوش ولی بی بهره از زیبایی ترجیح میدهند.آنها نمیتوانند تحمل کنند که همسرانشان از آنها باهوشتر باشند. و اگر آنها را راهنمایی هم بکنند، آنجاست که اوضاع بدتر شده و فکر می کنند تحقیر شده اند.

صداقت در زنان دو سویه و در مردان یک سویه پرورش یافته است. یعنی زنان تمایل دارند هر دو طرف نسبت به هم صادق باشند، ولی مردان دوست دارند زنانشان با آنان صادق باشند ونیازی نیست آنها صداقت داشته باشند.

رابطه ی جنسی آنقدر که زنان فکر می کنند برای آقایون مهم نیست. اولویت اول راخصوصیت زنانه ی فرد است و در شرایطی که زن شکایت می کند ، غر می زند و ازهمه بدتر فحاشی میکند، فکر میکنید چه اتفاقی می افتد ؟ آنجاست که حتی روابط سکسی هم به دادشان نمیرسد.
پس با مردها دعوا و جر و بحث نکنید.

چیزی که از آن می ترسید توسط خودتان به سرتان می آید.

یک مرد زمانی متوجه شود همسرش به او مشکوک شده چه میکند؟
1- ابتدا مخفی می کند.
2- انکار میکند.
3- وقتی ببیند انکار فایده ندارد، اعتراف می کند ولی دلیل هم برای کارش می آورد.
4- ونهایتا با در نظر گرفتن دو طرف تمایل دارد هر دو طرف رابطه را ادامه دهد.

ترجیح مرد برای مخفی کردن رابطه صرفا به خاطر ترس از زنش نیست ، بلکه به این دلیل است که خود هنوز به این رابطه مطمئن نیست. و تصمیم قطعی نگرفته است.

زمانی که زن با عصبانیت موضوع را به شوهرش میگوید ، او انکار می کند.
ولی زن باز دلیل می آورد، تا حرفش را اثبات کند.
مثل یک کارآگاه خصوصی دنبال دلیل و مدرک می گردد.
و در نهایت مرد را مجبور به اعتراف میکند. با این کار او شوهرش را زودتر از دست میدهد.

در نهایت آخر اینکه:

تلاش یک زن برای کنترل مرد و تحت نظر گرفتن او ، در مرد نتیجه ی عکس دارد. با این کار او فکر می کند آزادی خود را از دست داده است و در پی به دست آوردن آزادی از دست رفته ، چه ها که نمیکند!!!

او برای اثبات خود دست به لج بازی می زند. حالا لج بازی زن هم شروع می شود در گیری ها ازاین جا استارت میخورد ، و زندگی چون کابوسی تلخ به پیش می رود .

با هر کس که سر راهتان سبز می شود ، شکایت همسرتان را نکنید.
اگر به شما اثبات شد که شوهرتان با زنی دیگر رابطه دارد، چه می کنید؟

او را از به دنیا آمدنش پشیمان می کنید؟!

سریع رابطه را به هم میزنید؟!

واقعا چه باید بکنید؟

1- به خودتان زمان بدهید. همه چیز را رها نکنید و نروید . با شوهرتان درگیر نشوید، با این کارتان زن دوم با آغوش باز منتظر شوهرتان می ماند تا به او آرامش بدهد. او منتظر دعوای شما است . بگذارید در این حسرت بماند.

2_ به شوهرتان زمان بدهید تا ببیند صورت حساب سنگینی که زن دوم برای او به بار می آورد چیست؟آنگاه است که متوجه میشود از باران به سیل پناه آورده است.

3- اورا جزء لازم وجدا نشدنی زندگی خود نبینید و هرگز نگویید که بدون او خواهید مرد. سنگینی و وقار مخصوص خانم ها را حفظ کنید.

این را در نظر داشته باشید که شما صاحب قدرتی نیستید که همه چیز را رهبری کنیدو اتفاقات را هر طور که می خواهید رقم بزنید.

قدرتی مافوق تمام قدرتها وجود دارد ، همه چیز را به او بسپارید.

مردی که به زن دیگر احساس نزدیکی میکند ، از همسر خود چه خواسته هایی ممکن است داشته باشد؟

1- از شما خلاص شود وشما را طلاق دهد و با او ازدواج کند.

2- شما را به عنوان همسر رسمی داشته باشد و او را هم به عنوان همسر دوم در کنار خود داشته باشد.

3- یا به خاطر بچه ها در عقد موقت او بمانیید و آن زن را نیز به همسری برگزیند.

از نظر روانشناسی می توان سه احتمال بالا را در نظر گرفت.
1- اکثر مردها می خواهند شرایط موجود را حفظ کنند. او نمی خواهد از شما جدا شود اگر این را میخواست خیلی پیش از اینها این کار را می کرد.
2- آن همه سال با او بودید ، نمی تواند بپذیرد اکنون جدا شوید و با کس دیگری ازدواج کنید.

مشکلاتی که ازدواج دوم برای مرد به بار میآورد:
1- نبودن هیچ تضمین و گارانتی . یعنی مردان زن دوم را به راحتی ظلاق می دهند. مخصوصا اگر مخفی باشد.
2- تولد فرزندان
3- نگرانی همیشگی مرد نسبت به زن دوم، مبادا به او خبانت کند.
4- مردی که با زن اول مشکل داشته ، احتمال داشتن مشکل با زن دوم خیلی بیشتر است.
5- کسی که راحت شکار شود راحت هم ترک میکند.

از تاثیرات این ازدواج بر زندگی خانواده ی زن اول که همه کاملا آگاه هستید.

برگرفته از کتاب "چرا بعضی مردها خیانت میکنند "، نوشته ی دکتر کال یونجی ، انتشارات نسل نو اندیش


کاش انسان ها وفا داری را از قو ها می آموختند.

موفق باشید.