این روباتها از زبالههای فلزی، مقوایی یا پلاستیکی، مکعبهای فشرده و صافی میسازند که با آنها میتوان دیوار، ستون یا حتی مبلمان منزل ساخت.
شاید اگر طرحهای میشل جاشیم را در مورد ابَرشهرهای آینده بشنوید، ایدههایش به نظرتان بیشتر فانتزی و دور از واقعیت باشد ولی اگر به شما بگوییم که میشل حتی از بعضی طرحهایش یک مدل هم شبیهسازی کرده، خب احتمالا به شهرهای میشل که آسمان آن پر از جت پکها و بالنهای مسافرتی است، دیگر به دیده یک فیلم علمی- تخیلی نگاه نمیکنید.
به گزارش «فردا»، میشل جاشیم همواره ادعا میکند که طرحهای عجیب و غریبش بر اساس تکنولوژی روز دنیاست و در همین لحظه هم امکان پیادهسازی هر یک از ایدههایش وجود دارد. برای جاشیم 39ساله که استاد معماری در دانشگاه نیویورک و فارغالتحصیل از دانشگاههایی همچون امآیتی، هاروارد و کلمبیاست هیچکدام از این طرحها شباهتی به ایدههای تخیلی فیلمهای هالیوودی ندارد و جالب است که او عملی شدن هر کدام از آنها را در آیندهای نزدیک به وضوح میبیند. حالا بیایید نگاهی به چند طرح میشل بیندازیم. شاید در آخر کار شما هم یکی از طرفداران پر و پا قرص این مرد خلاق شوید.
میشل روباتهایی شبیه به وال - ای طراحی کرده به نام «بازیافتکننده فِرز» که وظیفهشان ساخت پل و ساختمانهای عظیم از زبالههای بازیافتی است. این روباتها از زبالههای فلزی، مقوایی یا پلاستیکی، مکعبهای فشرده و صافی میسازند که با آنها میتوان دیوار، ستون یا حتی مبلمان منزل ساخت.
میشل عضو یک گروه غیرانتفاعی به نام تره فورم است. اعضای این گروه همگی طراحان و ایدهپردازان خلاقی هستند که کارشان طراحی شهرهای آینده است. میشل معتقد است: «اگر همان افرادی که جادهها را میسازند، اتومبیلها را هم طراحی کنند و همان کسانی که ساخت متروها را برعهده دارند، سیستمی برای حمل و نقل بهتر مسافران در مترو ایجاد کنند، شهرهایی که ما در آینده خواهیم داشت به مراتب زیباتر، سالمتر و از هر جهت دوستداشتنیتر میشوند.»
فرض اولیه طراحان گروه این است که «شهرهای آینده را چگونه بسازیم تا خدمات بهتری را بتوان به شهروندان آن ارائه کرد؟» با داشتن این پیش فرض، افراد گروه وارد عمل میشوند و برای هر ایدهای که پیشنهاد میکنند، یک مدل کوچک را شبیهسازی میکنند. گروه تره فورم میزبان سالیانه اجلاسی است که آرشیتکتها و مهندسان شهرسازی در آن شرکت کرده و ایدههای نوین شهرسازی خود را ارائه میکنند. گروه تره فورم در نظر دارد با استفاده از ایده میشل، خانههایی بسازد که دیوارهای آن از تنه درختان پیوندی بوده و این درختان با پیچیدن به دور یک داربست اولیه، تعداد طبقات را افزایش دهند. در نهایت خانههایی داریم که بهجای سیمان و آجر، از مصالح یک موجود زنده ساخته شدهاند و هرچند سال یک بار میشود طبقات تازهای از آن را به خانوادهای جدید فروخت.
متن
طرحهای دیگر میشل بیشتر متمرکز بر سیستمهای حمل و نقل شهری است. میشل معتقد است در آیندهای نهچندان دور، اتومبیلهای شخصی جای خود را به اتومبیلهای مشترکی خواهند داد که از طریق یک دستگاه خودپرداز، پول آن را میپردازید و در یک چشم بههم زدن اتومبیلی جلوی پای شما سبز میشود. اتومبیل را تا مقصدتان میرانید و بعد از پیاده شدن همان جا رهایش میکنید. حالا نوبت شخص دیگری است که در یک جای دیگر به دستگاه پول بپردازد و از همان اتومبیلی که تا چند لحظه پیش شما پشت فرمانش بودید، استفاده کند.
فکرش را بکنید، بدنه این اتومبیلها نرم و اسفنجی است و به قدری قابل انعطاف هستند که این امکان وجود دارد تا چندین اتومبیل به یکدیگر متصل شده و به صورت یک اتومبیل غولپیکر در اتوبان حرکت کنند. میشل میگوید: «الان دوره اتومبیلهایی با اتاقکهای فلزی و محکم تمام شده است. ما در آینده اتومبیلهای نرم و قابل انعطاف میسازیم که بعد از آن دیگر هیچ انسانی در سوانح رانندگی کشته نشود.»
همچنین بالنهایی که میشل برای سفرهای درون شهری طراحی کرده است، چیزی شبیه به قطارهای برقی است، با این تفاوت که قلمروی حرکتشان به جای زمین، آسمان است و بهجای ریلکشی، بالنها توسط کابلهایی به هم متصل میشوند و در یک مسیر مشخص هوایی حرکت میکنند. سرعت پرواز این بالنها به اندازهای است که مسافران بتوانند به راحتی از صندلیهای متصل به زیر بالن پیاده شده و یا سوار شوند. این وسیله چیزی شبیه به بالابرندههای اسکیبازان در پیستهای اسکی است، منتها این بار توسط بالنهایی که در سطح اتوبانها حرکت میکنند. مزیتی که این بالنها نسبت به قطارهای برقی دارند، این است که برخلاف رقیب زمینی خود، بالنهای پروازی میتوانند سرنشینان را ازعرض رودخانهها و یا درههایی که پل ندارند، عبور دهند.
مسافرین این خطوط پروازی از طریق جتپکهای مخصوصی به بالنها وصل میشوند. میشل این جتپکها را هم درست مثل اتومبیلهایش، نرم و قابل انعطاف طراحی کرده است. این جتپکها به صورت گروهی توسط یک هواپیما یا بالن به حرکت درمیآیند. افراد در ابتدا با جتپکهایشان به بالن یا هواپیما متصل میشوند و در حوالی مقصدشان از آن جدا شده و به تنهایی پرواز میکنند.
رئیس دپارتمان معماری دانشگاه تورنتو میگوید: «آنچه در مورد کار میشل منحصر به فرد است این است که او با وجود آنکه میداند تحقق ایدههایش بیشتر به رویا شبیه است تا واقعیت، باز هم برای عملی کردن تخیلاتش از تلاش دست نمیکشد؛ مثلا برای پیادهسازی ایدههای میشل در خوشبینانهترین حالت ممکن، به 150 سال زمان احتیاج است.» میشل خود میگوید: «از وقتی تلفن همراه اختراع شد، چیزی حدود هفت سال طول کشید تا زیرساختهای مخابراتی آن بهطور گسترده در سطح شهرها ایجاد شود. با این حساب برای تغییرات عظیم در شهرسازی دستکم به 40 سال زمان نیاز داریم و اگر این تغییرات را بخواهیم در سراسر جهان اعمال کنیم، این عدد به 150 سال هم میرسد.»
ریچارد سومر، همکار میشل جاشیم میگوید: «چشمپوشی میشل از قبول پروژههای عظیم و سودآور معماری و صرف تمام اوقاتش به طراحی شهرهای آینده، حیرتآور است. عجیبتر از آن، انرژی تمامنشدنی او برای طرح ایدههایی است که معلوم نیست خودش در زمان اجرای آنها، هنوز زنده باشد یا نه. مهم این است که میشل با ایدههایش زندگی میکند و همین باعث شده تا او جوان، سرزنده و شاداب بماند.»
آینده محیط زیست در دستان چه کسی است؟
اینکه پدران ما از هر چیزی قدیمیترش را میپسندیدند، در بعضی موارد خیلی هم بیراه نیست؛ مثلا همین زمینی که در آن زندگی میکنیم، تا 250 سال پیش در آن هیچ خبری از موتورهای دیزلی، کارخانههایی با سوخت فسیلی و هواپیماهای غولپیکر نبود. یا خیلی از تکنولوژیهای امروزی که آلودگیشان تا این اندازه چهره سیاره ما را تغییر داده وجود نداشتند. اگر تا الان تکنولوژی برای ما صرفا ابزاری بوده تا با سرعت و اشتیاق بیشتری فقط به کارهای خودمان برسیم، به نظر میرسد وقت آن رسیده که از پیشرفتهای علمی جدید، کمی هم برای میزبان چند هزارساله خود خرج کنیم.
زمین قرنهاست که در حق ما انسانها رسم مهماننوازی را به جا آورده. شاید دیگر امروز نوبت ادای دین ماست.
طرحهایی که در حال حاضر برای آینده محیط زیست ارائه شده است، نشان میدهد که پیشرفتهای جدید چطور هوشمندانه، راهکارهایی را پیشپایمان میگذارد تا مانع تغییرات بیشتر آب و هوایی شویم. ایدههایی نیز مطرح شده که با استفاده از تکنولوژی نوین بتوانیم ذخایر رو به اتمام زمین را برای مدت طولانیتری حفظ کنیم. تصور کنید به جای آسفالت، از صفحات خورشیدی در کف خیابانها استفاده شود. در این صورت دیگر نیازی به سوختگیری اتومبیلها و صفهای طولانی پمپ بنزین نیست.
سوخت فسیلی مصرف نمیشود تا آلودگی ایجاد کند و انتقال انرژی از صفحات خورشیدی به کف اتومبیلها، برای حرکت اتومبیلها کافی خواهد بود یا فرض کنید با استفاده از یک روش بازیافت بتوانیم دیاکسید کربنی را که از اگزوز اتومبیلها خارج میشود، مجددا به بنزین تبدیل کنیم. اصلا خیال نکنید که این ایدهها فانتزی یا محال هستند. در حال حاضر گروههایی در سراسر جهان وجود دارد که عدهای دانشمند در آنها گردهم آمدهاند تا با استفاده از آخرین دستاوردهای روز دنیا، به رویاهای جاهطلبانه خود جامه عمل بپوشانند. خیلی از این طرحها حتی مدلسازی هم شدهاند و سازندگانشان فقط منتظر یک چراغ سبز هستند تا ایدههایشان را در دنیای واقعی پیاده کنند.
ممکن است پیشرفتهای تکنولوژیک برای ما نامحسوس باشند ولی آرمانشهری که برای حفظ طبیعت ساخته شده است، خیلی سریعتر از این حرفها در حال پیشروی است.
منبع: سایت گروه مجلات همشهری