به مجموع اعمالی که به منظور به مرحله عمل در آوردن حکم دادگاه انجام میگیرد اجرای احکام میگویند.[1]
اجرای حکم و دستور دادگاهها و مراجع قضایی مهمترین مرحله دادرسی است. زیرا صدور حکم اگر پشتوانه اجرایی نداشته باشد، ارزشی ندارد و در واقع، محکوم له[2] در مرحله اجرایی حکم است که عملاً به حق خود میرسد و محکوم علیه[3] هم به سزای عمل خود میرسد. قانون اجرای احکام مدنی تعریفی از اجرای احکام مدنی ارائه نداده است، بلکه تنها احکام قابل اجرا را تعریف میکند. با این حال میتوان اجرای حکم را اعمال قدرت عمومی در جهت رسیدن به حق ذینفع و بر طبق قانون تعریف نمود.[4]
واژه اجرای احکام مدنی در مقابل اجرای احکام کیفری بکار برده میشود. در اجرای احکام کیفری، احکام صادره از دادگاهها در امور کیفری( جزایی) توسط واحد اجرای احکام کیفری به اجرا در میآید اما در اجرای احکام مدنیِ، احکام صادره از دادگاهها در امور حقوقی به وسیله واحد اجرای احکام مدنی اجرا میشود.
انواع اجرای احکام مدنی
اجرای احکام مدنی از جهات زیر قابل تقسیم است[5]:
أ. از جهت نوع اجرا که به اجرای موقت و اجرای کامل تقسیم میشود. اجرای موقت حکم عبارت است از اجرای حکمی که هنوز قطعیت نیافته و قابل اعتراض است. البته اصل بر این است که احکام پس از قطعی شدن، اجرا شوند و اجرای موقت احکام، استثنایی است.
ب. از جهت محل صدور حکم که به اجرای احکام دادگاههای داخلی و اجرای احکام دادگاههای خارجی تقسیم میشود.
ج. اجرای احکام مراجع عمومی و اجرای احکام مراجع اختصاصی مانند اجرای آراء مراجع حل اختلاف کار که به عهده اجرای احکام دادگستری گذاشته شده است.
برای اینکه بتوان حکمی را اجرا نمود، باید شرایط زیر را دارا باشد:قواعد عمومی اجرای احکام مدنی
1- قطعی بودن
به موجب ماده یک قانون اجرا احکام مدنی هیچ حکمی از احکام دادگاههای دادگستری به اجرا گذاشته نمیشود مگر اینکه حکم، قطعی شده یا قرار اجرای موقت آن، در مواردی که قانون معین میکند، صادر شده باشد. بنابر این برای اجرای موقت دو شرط لازم است؛ یکی پیش بینی اجرای موقت در قانون و دیگری صدور قرار اجرای موقت از دادگاه. البته در حال حاضر در نظام قضایی ایران، قرار اجرای موقت حکم وجود ندارد.[6] با تصویب قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 اجرای موقت احکام به استثنای ماده 175 قانون آیین دادرسی مدنی،[7] امکان پذیر نیست.
2- ابلاغ به محکوم علیه
به موجب ماده 2 قانون اجرای احکام مدنی، احکام دادگاههای دادگستری، زمانی اجرا میشود که به محکوم علیه یا وکیل یا قائم مقام قانونی او ابلاغ شده باشد. به هر حال طبق ماده 302 قانون آیین دادرسی مدنی[8]، حکم باید به هر دو طرف ابلاغ شود تا قابلیت اجرا داشته باشد.
3- معین بودن موضوع حکم
مورد دیگری که برای صدور اجراییه جهت اجرای حکم لازم است، معین بودن موضوع حکم است و حکمی که موضوع آن معین نیست، قابل اجرا نمیباشد.(ماده 3 قانون اجرای احکام مدنی) در صورتی که قابل اجرا نبودن حکم ناشی از ابهام یا اجمال در خود حکم باشد، دادگاه صادر کننده حکم باید رفع ابهام یا اجمال را از حکم به عمل بیاورد.
4- تقاضای اجرای حکم
صدور اجراییه بر اساس درخواست محکومله انجام میگیرد. دادگاه بدون درخواست محکومله (ذینفع) اقدام به اجرای حکم نمیکند. (قسمت دوم م2 ق.ا.ا.م) البته در صورتی که نماینده یا قائم مقام قانونی در خواست اجرای حکم را کرده باشد، باید مدرک نشان دهنده سمتشان را نیز همراه درخواست اجرای حکم ارائه کنند.[9]
مراحل صدور اجراییه
به طور معمول درخواست اجراییه به دفتر دادگاه صادر کننده حکم بدوی، تسلیم میشود. دفتر، این درخواست را همراه پرونده مورد نظر به دادگاه تقدیم میکند. دادگاه چنانچه این تقاضا را قانونی و شرایط صدور اجراییه را فراهم دید، دستور لازم بر صدور اجراییه را صادر مینماید. البته در چند مورد نیازی به صدور اجراییه نمیباشد:
1- تسلیم محکوم علیه به حکم
گاهی اوقات محکوم علیه، خودش به صورت اختیاری مفاد حکم را انجام میدهد که در این صورت نیازی به صدور اجراییه نیست.
2- اعلامی بودن حکم[10]
در مواردی که حکم دادگاه جنبه اعلامی دارد و مستلزم انجام عملی از طرف محکوم علیه نیست از قبیل اعلام اصالت یا بطلان سند یا اعلام فسخ نکاح که اجراییه صادر نمیشود.
3- اجرای به وسیله موسسات دولتی
اگر اداره دولتی، طرف دعوا باشد و حکم علیه آن اداره صادر شود، نیاز به صدور اجراییه است. اما اگر ادارات و مراجع دولتی طرف دعوا نباشند و لازم باشد حکم از طرف آنها اجرا شود، صدور اجراییه لازم نیست.
مرجع صدور اجراییه
مرجع صدور اجراییه احکام دادگاههای ایران طبق ماده 5 قانون اجرای احکام مدنی با دادگاه نخستین است. بنابراین محکومله باید به دادگاهی که حکم نخستین از آن دادگاه صادر شده است، مراجعه کند. اما در مورد اجرای رای داور این امکان وجود دارد که دادگاهی غیر از دادگاه نخستین، نیز اقدام به صدور اجراییه بنماید. اگر دادگاه ارجاع کننده دعوا به داوری، دادگاه تجدید نظر باشد، صدور اجراییه نیز در صلاحیت همین دادگاه میباشد.(م488ق.آ.د.م)
توقیف اموال
اموال محکوم علیه در صورتی توقیف میشود که اولاً محکوم به ظرف ده روز از تاریخ اجراییه پرداخت نشده باشد(م9ق.ا.ا.م) و ثانیاً محکوم علیه نتواند با توافق محکومله ترتیبی برای پرداختن محکومبه قرار دهد.
در چنین مواردی باید اموالی از محکوم علیه جهت پرداخت محکوم به[11] توقیف گردد.
میزان توقیف اموال محکوم علیه
از اموال محکوم علیه معادل محکوم به و هزینههای اجرای حکم، توقیف میشود. در صورتی که مال توقیف شده ارزش بیشتری داشته باشد و قابل تجزیه نباشد،[12]تمام آن توقیف میشود. (م51ق.ا.ا.م)
چگونگی پرداخت محکومبه
چنانچه مال مطابق مقررات ماده 51 قانون اجرای احکام مدنی توقیف شده باشد، طلب محکومله از همان مال توقیف شده پرداخت میگردد و چنانچه مال توقیف شده برای پرداخت کافی نباشد، بقیه طلب از مال دیگری که محکومله جهت توقیف معرفی کرده است، پرداخت میگردد.
البته در صورتی که محکوم علیه کارمند دولت باشد، محکومله میتواند در خواست نماید که حسب مورد به میزان یک سوم یا یک چهارم حقوق و مزایای محکوم علیه جهت پرداخت بدهیاش توقیف بشود.[13](مواد 96 ، 97 و 98ق.ا.ا.م) هم چنین باید دانست که این یک سوم یا یک چهارم، از اصل حقوق کارمند کسر میشود نه از باقیمانده آن.[14]
اعتراض شخص ثالث به توقیف مال
هرگاه شخصی که طرف دعوا نبوده است به توقیف مال اعتراض داشته باشد و ادعای حقی بنماید، در صورتی از آن مال رفع توقیف میشود که ادعای شخص ثالث یا مستند به حکم قطعی[15] باشد و یا مستند به سند رسمی.(م146 ق.ا.ا.م) در مورد اعتراض شخص ثالث میتوان گفت:
الف) امکان شکایت شخص ثالث در تمام مراحل اجرا، از شروع تا پایان کار وجود دارد.
ب) طرح شکایت شخص ثالث، بدون رعایت تشریفات دادرسی و پرداخت هزینه رسیدگی میباشد.
ج) امکان صدور قرار توقف عملیات اجرایی تا زمان مشخص شدن نتیجه اعتراض شخص ثالث وجود دارد.
د) امکان تحویل مال منقول[16] بازداشت شده به معترض ثالث با گرفتن تامین مناسب وجود دارد. (م57 ق.ا.ا.م)
اجرای احکام مدنی صادره از دادگاههای خارجی
در صورتی که احکام صادره از دادگاه کشور دیگر شرایط زیر را دارا باشد، در ایران قابل اجرا خواهد بود:
1- حکم از کشوری صادر شده باشد که به موجب قوانین خود یا عهود یا قراردادها، احکام صادره از دادگاههای ایران در آن کشور قابل اجرا باشد یا در مورد اجرای احکام معامله متقابل نمایند.
2- مفاد حکم مخالف با قوانین مربوط به نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد.
3- اجرای حکم مخالف با عهود بین المللی که دولت ایران آن را امضا کرده یا مخالف قوانین مخصوص نباشد.
4- حکم در کشوری که صادر شده قطعی و لازم الاجرا بوده و به علت قانونی از اعتبار نیفتاده باشد.
5- از دادگاههای ایران حکمی مخالف حکم دادگاه خارجی صادر نشده باشد.
6- رسیدگی به موضوع به دادگاههای ایران اختصاص نداشته باشد.
7- حکم راجع به اموال غیر منقول[17] واقع در ایران و حقوق متعلق به آن نباشد.
8- دستور اجرای حکم از مقامات صلاحیتدار کشور صادر کننده حکم، صادر شده باشد. (م169 ق.ا.ا.م)
نکته:
حکم مدنی باشد. بنابراین احکام جزایی دادگاههای کشور دیگر در ایران قابل اجرا نیست.[18]
نویسنده : محمدحسين احمدي[1] - بهرامی، بهرام؛ آیین دادرسی مدنی، تهران، انتشارات نگاه بینه، 1382، چاپ ششم، ص 347
[2] - کسی که حکم به نفع او صادر شده است.
-[3] کسی که حکم به ضرر او صادر شده است.
[4] - مدنی کرمانی، عارفه؛ اجرای احکام مدنی، تهران، انتشارات مجد، 1385، چاپ اول، ص 13
-[5] پیرزاده، محمدحسن؛ شناسایی و اجرای احکام صادره از دادگاه بیگانه، تهران، انتشارات بهنامی، 1387، چاپ اول، ص 33
[6] - مهاجری، علی؛ شرح جامع قانون اجرای احکام مدنی، تهران، انتشارات فکر سازان، 1383، چاپ اول، ص12، ش 2
[7] - در مورذ اجرای حکم رفع تصرف عدوانی، ممانعت از حق و مزاحمت
8- ماده 302 « هیچ حکم یا قراری را نمیتوان اجرا نمودمگر این که ......به طرفین یا وکیل آنان ابلاغ شده باشد..... »
[9] - باختر احمد، رئیسی مسعود؛ بایسته های اجرای احکام مدنی، تهران، انتشارات خط سوم، 1385، چاپ اول، ص 58، ش 12
[10] ماده 4 قانون اجرای احکام مدنی مقرر میدارد: « اجرای حکم با صدور اجراییه به عمل میآید مگر اینکه در قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد.»
11-مالی که محکوم علیه به پرداخت آن محکوم شده است.
[12]- مثل یک فرش قیمتی که ارزش آن بیش از بدهی فرد باشد.
[13]- مدنی کرمانی، عارفه؛ اجرای احکام مدنی، تهران، انتشارات مجد، 1385، چاپ اول، ص 88
[14]- اباذر فومشی، منصور؛ قانون اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی، تهران، انتشارات خرسندی،1387، چاپ اول، ص203، ش 21
[15]- حکم قطعی حکمی است که مطابق قانون، غیر قابل تجدید نظر باشد و یا در صورت عدم درخواست تجدید نظر، قطعیت یافته باشد.
[16] - اموالی است که انتقال آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون اینکه به خود یا محل آن خرابی وارد شود.
[17] - اموالی که انتقال آنان از محلی به محل دیگر ممکن نباشد، به نحوی که انتقال دادن آن موجب خرابی خود مال یا محل آن شود.
[18] - مدنی کرمانی، عارفه؛ اجرای احکام مدنی، تهران، انتشارات مجد، 1385، چاپ اول، ص 169