تصرف واژه ای است عربی که به معنای دست در کار کردن است.[1] در زبان فارسی هم واژه ی تصرف به معنای دست به کار شدن، چیزی را به دست آوردن و ایجاد تغییر در چیزی است.[2]
واژه ی تصرف از نظر علم حقوق، یک اصطلاح محسوب میشود و مفهوم مشخصی دارد. البته باید توجه داشت که نه قانون مدنی و نه قانون آیین دادرسی مدنی، تصرف را تعریف نکردهاند ولی حقوقدانان این واژه را به این شکل تعریف کردهاند: تصرف عبارت است از اینکه مالی[3] در اختیار شخصی باشد و او بتواند در مورد آن مال هر تصمیمی که بخواهد بگیرد.[4]
باید در نظر داشت که در متون حقوقی، به تصرف، ید[5] نیز گفته میشود.[6]
ارکان[7] تصرف[8]
ارکان تصرف اموری هستند که تصرف یک مال در گرو موجود بودن آنها است. این ارکان عبارتند از: رکن مادی و رکن معنوی[9]
1- رکن مادی
مقصود از رکن مادی تصرف، تسلطی است که شخص به شکل محسوس و فیزیکی[10] در عالم خارج دارد. برای مثال، پوشیدن یک لباس یا سوار شدن بر یک اسب، رکن مادی تصرف آن لباس یا اسب محسوب میشود.[11]
2- رکن معنوی
مقصود از رکن معنوی تصرف این است که متصرف،[12] برای خود در مالی که تصرف کرده است حقی[13] قائل باشد. برای مثال شخصی خانهای را برای یک سال اجاره[14] میکند. بعد از بستن قرارداد به خانه اسبابکشی میکند و در آن ساکن میشود. ساکن شدن او در خانهای که اجاره کرده است به این خاطر است که او با بستن قرارداد اجاره، حق سکونت در آن خانه را برای خودش میداند. به همین تصور و نیت درونی است که رکن معنوی تصرف گفته میشود. البته ممکن است تصور متصرف در مورد اینکه در آن مال حق دارد، اشتباه باشد اما این اشتباه باعث نمیشود که رکن معنوی تصرف از بین برود و به دنبال آن نتیجه گرفته شود که آن شخص، متصرف مال نبوده است. برای مثال شخصی برای یک سال خانهای را اجاره میکند. سپس به آن خانه اسبابکشی کرده و در آن ساکن میشود. سه ماه بعد معلوم میشود قرارداد اجاره به دلیلی باطل بوده است و در نتیجه، آن شخص حق نداشته است که در آن خانه سکونت کند؛ اما این قضیه باعث نمیشود که بگوییم سه ماهی را که آن شخص در خانه، ساکن بوده است، خانه به تصرفش در نیامده و او متصرف آن خانه محسوب نمیشده است.[15]
اقسام تصرف
برای تصرف تقسیمبندیهای متنوعی وجود دارد. برخی از این تقسیمبندیها عبارتند از:
الف- تصرف مستقیم و تصرف غیر مستقیم
زمانیکه خود شخص در یک مال تصرف میکند، تصرف او، تصرف مستقیم نامیده میشود اما اگر شخص دیگری، از جانب او در یک مال تصرف کند، تصرف انجام شده، تصرف غیر مستقیم نامیده میشود. برای مثال وقتیکه، مالک اتومبیلی آن را میفروشد، او یک تصرف مستقیم در مالش انجام داده است؛ در مقابل، مالک اتومبیل میتواند به شخص دیگری وکالت[16] بدهد تا او اتومبیل را به فروش برساند. زمانیکه وکیل اتومبیل را بفروشد، یک تصرف غیر مستقیم در آن اتومبیل انجام شده است زیرا مالک به صورت غیر مستقیم و با واسطه (ی وکیل)، اتومبیل خود را فروخته است.[17]
ب- تصرف سبب مالکیت[18] و تصرف ناشی از مالکیت
اگر یک شخص در مالی تصرف کند و این تصرف باعث شود که او مالک آن مال بشود، تصرفی که او انجام داده است، تصرف سبب مالکیت نامیده میشود. برای مثال اگر یک شخص، ظرفی را از آب رودخانهای پر کند تا از آن بنوشد، آب درون آن ظرف متعلق به اوست و او مالک آب درون ظرف محسوب میشود. بنابراین کسی حق ندارد به این بهانه که آب درون ظرف از آب رودخانه است و رودخانه متعلق به همه است، بیاجازه از آن آب استفاده کند؛ در مقابل، به تصرفاتی که یک شخص به واسطهی مالک بودن، در یک مال انجام میدهد، تصرف ناشی از ملک گفته میشود. برای مثال زمانیکه مالک یک مال، آن را میفروشد یا آن مال را به شخص دیگری اجاره میدهد، تصرفات او از نوع تصرفات ناشی از مالکیت است.[19]
ج- تصرف با حسن نیت و تصرف بدون حسن نیت
زمانیکه یک شخص در مالی تصرف میکند و اعتقاد و تصور او این است که آن تصرف، مشروع و قانونی است، تصرف انجام شده، تصرف با حسن نیت نام دارد. برای مثال شخص الف به شخص ب وکالت میدهد که خانهاش را بفروشد. فردای آن روز شخص الف، شخص ب را از وکالت عزل[20] میکند. چند روز بعد، شخص ب بیخبر از آنکه شخص الف او را عزل کرده است، خانه را میفروشد. در این حالت تصرف شخص ب در خانه، تصرف با حسن نیت نام دارد زیرا او در حین فروش خانه تصور میکرده است که وکیل صاحب خانه است و اجازه دارد خانه را به فروش برساند.
در مقابل اگر شخص در زمان تصرف در مال، در درستی عملش شک داشته باشد، تصرف او، تصرف بدون حسن نیت است. برای مثال اگر شخصی به بازار برود و فرشی را که ده هزار تومان میارزد به صد تومان بخرد، تصرف او در آن فرش از نوع تصرفات بدون حسن نیت است.[21]
توجه به این تقسیمبندی از آن جهت مهم است که در برخی موارد، قانونگذار از اشخاصی که در تصرفاتشان دارای حسن نیت هستند، حمایت و پشتیبانی ویژهای میکند.[22]
د– تصرف با متصرف واحد[23] و تصرف با متصرف متعدد
بیشتر اموال در تصرف یک شخص هستند. برای مثال، لباس را یک شخص میپوشد و انگشتر را یک شخص به دست میکند. این نوع از تصرف، تصرف با متصرف واحد نامیده میشود؛ اما گاهی اوقات دیده میشود که یک مال در تصرف دو شخص یا بیشتر از دو شخص است. برای مثال دو نفر یا سه نفر یا ...، در یک خانه ساکن هستند و یا یک جسم سنگین را دو نفر یا بیشتر جابهجا میکنند. در این موارد همهی آن اشخاص، متصرف آن مال محسوب میشوند. تصرف این اشخاص برآن مال، تصرف با متصرف متعدد نامیده شده است.[24]
ه- تصرف عدوانی[25] و تصرف قانونی
زمانی که تصرف شخص در یک مال از نظر قانون مجاز باشد، به آن تصرف، تصرف قانونی گفته میشود.[26] در مقابل اگر تصرف شخص در مال، غیرقانونی باشد به آن، تصرف عدوانی[27] گفته میشود. باید توجه داشت که تصرف عدوانی در قانون آیین دادرسی مدنی، مفهوم محدودتری از تعریف ذکر شده دارد اما برای توضیح بیشتر باید یک مطلب به عنوان مقدمه مورد بررسی واقع شود. این مطلب عبارت است از تقسیمبندی اموال به اموال منقول و اموال غیرمنقول.
اقسام مال
همانند بسیاری از چیزها، برای مال هم تقسیمبندیهای متعددی وجود دارد. یکی از این تقسیمبندیها، تقسیم اموال به اموال منقول و اموال غیر منقول است.
اموال منقول: اموال منقول، اموالی هستند که میتوان آنها را از محلی به محل دیگر منتقل کرد بدون اینکه به خود مال یا محل استقرار آن صدمهای وارد شود. برای مثال، کتاب، لباس و ...، از اموال منقول حساب میشوند.
اموال غیر منقول: اموال غیر منقول اموالی هستند که نمیتوان آنها را از محلی به محل دیگر منتقل کرد بهصورتی که در خود مال یا محل استقرارش صدمهای ایجاد نشود. برای مثال دیوار، ساختمان و از همه مهمتر، زمین، مال غیر منقول محسوب میشوند.[28]
مفهوم تصرف عدوانی در قانون آیین دادرسی مدنی
همانطوری که اشاره شد اگر تصرف شخص در یک مال، غیرقانونی باشد، آن تصرف، تصرف عدوانی محسوب میشود چه آن مال منقول باشد و چه غیر منقول اما در اصطلاح آیین دادرسی مدنی[29] مفهوم عبارت تصرف عدوانی به این وسعت نیست. بر طبق مادهی 158 قانون آیین دادرسی مدنی[30]، عبارت «تصرف عدوانی» زمانی بهکار میرود که یک مال «غیر منقول»، به صورت غیر قانونی تصرف شود.[31]
نویسنده : محمد علي رامين
[1]- سیاح، احمد؛ فرهنگ جامع عربی به فارسی، تهران، کتابفروشی اسلام، 1354، فاقد نوبت چاپ، جلد 2، صفحهی 799.
[2]- عمید، حسن؛ فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر، 1357، چاپ سیزدهم، صفحهی 322.
[3]- مال در اصطلاح حقوقی به چیزی گفته میشود که قابل استفاده بوده و ارزش مبادلهی اقتصادی و دادوستد داشته باشد. (صفایی، سید حسین؛ اشخاص و اموال، تهران، نشر میزان، 1383، چاپ چهارم، صفحهی 123 و کاتوزیان، ناصر؛ اموال و مالکیت، تهران، نشر دادگستر و نشر میزان، 1378، چاپ دوم، صفحهی 9 و امامی، سید حسن؛ حقوق مدنی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1373، چاپ چهاردهم، جلد 1، صفحهی 19)
[4]- جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ حقوق اموال، تهران، کتابخانهی گنج دانش، 1373، چاپ سوم، صفحهی 139 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانهی گنج دانش، 1387، چاپ نوزدهم، صفحهی 154 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانهی گنج دانش، 1378، چاپ اول، جلد 2، صفحهی 1230 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ وسیط در ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانهی گنج دانش، 1388، چاپ دوم، صفحهی 200 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ الفارق: دائره المعارف عمومی حقوق، تهران، کتابخانهی گنج دانش، 1386، چاپ اول، جلد 2، صفحهی 159 و امامی، سید حسن؛ پیشین، صفحهی 51 و کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، صفحهی 187 و صدرزادهی افشار، سید محسن؛ آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1384، چاپ هشتم، صفحهی 35 و متین دفتری، احمد؛ آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، تهران، مجد، 1381، چاپ دوم، جلد 1، صفحهی 234 و کاتوزیان، ناصر؛ قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، تهران، میزان، 1387، چاپ هجدهم، صفحهی 46.
[5]- ید واژهای است عربی و در لغت به معنی دست میباشد. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحهی 1107)
[6]- امامی، سید حسن، پیشین و صدرزادهی افشار، سید محسن؛ پیشین.
[7]- ارکان جمع واژهی رکن است که در لغت به معنی پایه و ستون میباشد. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحهی 547)
[8]- در متون حقوقی به ارکان تصرف، عناصر تصرف هم گفته میشود. (جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ حقوق اموال، صفحهی 156 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ الفارق، جلد 2، صفحهی 159)
[9]- به رکن معنوی، رکن روحی یا دماغی هم گفته میشود. (امامی، سید حسن؛ پیشین و صدرزادهی افشار، سید محسن؛ پیشین، صفحهی 36) دِماغ واژهای است عربی که در لغت به معنی مغز میباشد. در زبان فارسی، به بینی هم دماغ گفته میشود. (عمید، حسن؛ پیشن، صفحهی 507)
[10]- فیزیکی در لغت به معنی مادی و جسمانی است. (همان، صفحهی 782)
[11]- امامی، سید حسن؛ پیشین و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ حقوق اموال، صفحهی 156 و صدرزادهی افشار، سید محسن؛ پیشین.
[12]- متصرف، شخصی است که مال را تصرف کرده است. (جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ پیشین، صفحهی 158 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ الفارق، جلد 2، صفحهی 159).
[13]- حق، توانایی است که حقوق هر کشور به اشخاص میدهد تا از مالی به طور مستقیم استفاده کنند یا انتقال مال و انجام کاری را از شخص دیگری بخواهند. (کاتوزیان، ناصر؛ مقدمهی علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1384، چاپ چهل و سوم، صفحهی 249)
[14]- اجاره، قراردادی است که به موجب آن یک طرف، مالی را به طرف دیگر میدهد و در ازای آن برای مدتی مالک منافع یک مال میشود. (کاتوزیان، ناصر؛ درسهایی از عقود معین، تهران، کتابخانهی گنج دانش، 1386، چاپ دهم، جلد 1، صفحهی 123)
[15]- امامی، سید حسن؛ پیشین و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ حقوق اموال، صفحهی 156 و صدرزادهی افشار، سید محسن؛ پیشین.
[16]- براساس مادهی 656 قانون مدنی وکالت، قراردادی است که به موجب آن یکی از طرفها، طرف دیگر را برای انجام کاری نمایندهی خود میکند. (کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، جلد 2، صفحهی 57)
[17]- در متون حقوقی، به تصرف مستقیم، تصرف بالمباشره و به تصرف غیر مستقیم، تصرف بالواسطه نیز گفته میشود. (جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ پیشین، صفحهی 139 و کاتوزیان، ناصر؛ اموال و مالکیت، صفحهی 188 و صدرزادهی افشار، سید محسن؛ پیشین، صفحهی 35)
[18]- مالکیت حقی است دائمی که به موجب آن شخص میتواند به هر شکلی که بخواهد از یک مال بهرهمند شود و در عین حال به شخص این اجازه را میدهد که از تصرفات دیگران در آن مال جلوگیری کند. (کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، صفحهی 106 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ پیشین، صفحهی 88 و صفایی، سید حسین؛ پیشین، صفحهی 168 و امامی، سید حسن؛ پیشین، صفحهی 42).
[19]- جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ صفحهی 141 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ الفارق، جلد 2، صفحهی 161 و محمدی، ابوالحسن؛ قواعد فقه، تهران، یلدا، 1374، چاپ دوم، صفحهی 197.
[20]- عزل در لغت به معنی برکنار کردن و از کاری بازداشتن است. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحهی 729)
[21]- جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ حقوق اموال، صفحهی 150.
[22]- صفایی، سید حسین؛ قواعد عمومی قراردادها، تهران، میزان، 1384، چاپ سوم، صفحهی 260 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ پیشین، صفحهی 153.
[23]- واحد در لغت به معنی یک و یکتا است. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحهی 1060)
[24]- جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ پیشین، صفحهی 154 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ الفارق، جلد 2، صفحهی 161.
[25]- به تصرف عدوانی، تصرف غیرقانونی و نامشروع هم گفته میشود. (جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ ترمینولوژی حقوق، صفحهی 156)
[26]- همان.
[27]- عدوان در لغت به معنی ظلم، ستم و دشمنی است. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحهی 727)
[28]- جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ حقوق اموال، صفحهی 68 و کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، صفحهی 46 و امامی، سید حسن؛ پیشین، صفحهی 22 و صفایی، سید حسین؛ اشخاص و اموال، صفحهی 238 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ ترمینولوژی حقوق، صفحهی 155.
[29]- بر طبق مادهی 1 قانون آیین دادرسی مدنی: آييندادرسی مدنی، مجموعه اصول و مقرراتی است كه در مقام رسيدگی به امور حسبی و كليهی دعاوی مدنی و بازرگانی در دادگاههای عمومی، انقلاب، تجديدنظر، ديوانعالی كشور و ساير مراجعی كه بهموجب قانون موظف به رعايت آن میباشند به كار میرود.
[30]- مادهی 158 قانون آیین دادرسی مدنی: دعوای تصرف عدوانی عبارت است از:
ادعای متصرف سابق مبنی بر اين كه ديگری بدون رضايت او مال «غيرمنقول» را از تصرف وی خارج كرده و اعادهی تصرف خود را نسبت به آن مال درخواست مینمايد.
[31]- شمس، عبدالله؛ آیین دادرسی مدنی، تهران، دراک، 1384، چاپ هفتم، جلد 1، صفحهی 340، صدرزادهی افشار، سید محسن؛ پیشین، صفحهی 38، و متیندفتری، احمد؛ پیشین، صفحهی 238 و جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ ترمینولوژی حقوق، صفحهی 155.