جهان شمول گرایان از استحقاق­های ویژه همه افراد بشر از حقوق بشر بدون هر گونه تمایزی بر اساس فرهنگ، نژاد، قومیت، جنس، دین، زبان، عقیده مذهبی یا سیاسی، خاستگاه ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت و یا هر موقعیت دیگری دفاع می­نمایند و برای برخودداری از حقوق بشر، چیزی جز انسان بودن را لازم نمی­دانند. ایده­ای که در اسناد حقوق بشری مهمی چون اعلامیه جهانی حقوق بشر1948 [1] و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی 1966 [2] و سایر اسناد متعاقب مورد پیگیری قرار گرفته و نظام حقوق بشر مدن نیز بر مبنای چنین ایده­ای سازمان‌دهی شده است. این در حالی است که نسبی گرایان فرهنگی نیز با توجه به تنوع فرهنگی جوامع بشری و با بهره­گیری از تحقیقات و نظرات مردم شناسان که گستره و عمق نسبیت گرایی فرهنگی را در مطالعات انسان شناختی به اثبات رسانده­اند، جهان شمولی حقوق بشر را زیر سؤال برده و مدعی شدند حقوق و آزادی­ها، نظیر آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر شمرده شده به لحاظ فرهنگی، ایدئولوژیک و سیاسی یک سویه­اند نه جهان شمول. به این ترتیب آنها هنجارهای رایج حقوق بشر را حاوی گرایش خاص «غربی» می­دانند که قابلیت اجرای محدودی دارند.[3] انواع فراوانی از نظام­های اخلاقی و حقوقی غیر غربی وجود دارد که در فرهنگ­های مربوط خود تجسم یافته­اند و به نظر می­رسد با نظام­های غربی و حقوق بشر برگرفته از آنها در تعارض­اند. استدلال آنها این است که در هر نظریه مناسب و کارآمد درباره حقوق بشر، این تنوع باید مورد توجه قرار گیرد. چنین رویکردهایی از تنوع حقوق بر اساس ارزش­های فرهنگی و... دفاع نموده و جهان شمولی حقوق بشر را مورد انکار قرار می­دهند.[4]
اصطلاح «ارزش­های آسیایی» نیز یکی از اصطلاحاتی است که در کنار اصطلاحاتی چون «ارزش­های غربی»، «ارزش­های آفریقایی»، «ارزش­های اسلامی» و ... در مقابله با ایده جهانی شمولی حقوق بشر از جانب برخی منتقدین و نسبی گرایان حقوق مطرح شده است. در واقع بحث از ارزش­های آسیایی زیر مجموعه­ای از مباحثی می­باشد که پیرامون جهان شمولی حقوق بشر (و تنوع فرهنگی) مطرح می­گردد.
البته برخی انتقادهای کنونی کشورهای غیر غربی که درقالب چنین گفتمان­هایی نسبت به حقوق بین المللی بشر صورت می­پذیرد را در قالب نسبی­گرایی فرهنگی دسته بندی نمی­نمایند.[5] در این تحقیق تلاش شده تا توصیف اجمالی از نحوه پیدایش این ایده و رویکردهای متفاوت نسبت به آن ارائه گردد.

الف) ایده ارزش­های آسیایی
1. ضرورت توجه به گفتمان ارزش­های آسیایی
از گذشته و از بدو پیدایش حقوق بشر در مفهوم مدرن آن و در زمان تهیه و تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر، این ایده به گونه­ای مقبول واقع شده بود، در صورتی که مجموعه­ای از قواعد از طریق پذیرش سیاسی به نحو گسترده­ای مورد حمایت قرار نگیرند، نمی­توانند از کارآیی و تأثیرگذاری واقعی برخوردار شوند. از این رو، یونسکو[6] برای تعیین این موضوع که آیا اعلامیه جهانی تنها میراث اروپایی را منعکس می­کند یا متضمن ارزش‌هایی است که از پذیرش و مقبولیت جهانی برخوردارند در مقام نظرخواهی از اندیشمندان برجسته در سراسر جهان برآمد. هر چند این آزمون پاسخ­های مثبتی را در پی داشت اما در عین حال منعکس کننده نظریات منفی نیز بود که نسبت به پذیرش چنین ایده­ای اکراه داشتند.[7]
بنابراین بدیهی است چنانکه نرم­های حقوق بشری متضمن ارزش­های مشترک بشری باشند، حمایت عام و جهان شمول را به دنبال دارند و در عمل منجر به حمایت گسترده و مؤثرتر از نرم­های آن خواهد شد. از این رو هر نظری که در مقابله با این ایده مطرح می­گردد و به گونه­ای بتواند این جنبه را مورد خدشه قرار دهد لازم است به طور جدی و دقیق مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. ایده ارزش­های آسیایی نیز از جمله ایده­هایی است که این جنبه حقوق بشر را مخدوش می­سازد.

2. تعریف و علل پیدایش ایده ارزش­های آسیایی
دیدگاه­هایی که در ارتباط با «ارزش­های آسیایی» مطرح شده نسبتاً متفاوت است. در تلخیص دیدگاه­های مربوط به این اصطلاح و تعریف و توصیف مختصر این ایده، یکی از نویسندگان ارزش­های آسیایی را به عنوان تأکیدی بر جستجوی راه کارهای جامعه گرایانه[8] (جامعه گرایی) در مقابل فردگرایی،[9] نظم اجتماعی[10] و هماهنگی،12 احترام به بزرگتر­ها، انضباط، دولت پدرسالار و نقش اصلی و اساسی حکومت در توسعه اقتصادی تعریف کرده است.[11]
در خصوص علل پیدایش چنین رویکردهایی نظرات گوناگونی ابراز می‌شود. اما به طور خلاصه پیدایش چنین رویکردهایی را با عنوان نوعی واکنش جوامع غیر غربی در مقابل تحولات حقوق بشری شکل داده شده از جانب جوامع و دولت­های غربی تلقی می­نمایند که در آن خواهان ایجاد تغییراتی برای توجه به واقعیت حیات جوامع دیگر شده­اند.[12]
بنابراین چنین گفتمانی را در وهله نخست می­توان در بافت و زمینه نفی سلطه غرب (به طور عام) مورد توجه قرار داد که در آن یک جامعه یا فرمان روایان آن احساس می­کنند باید مواضع خود را بیان کنند و از استقلال، خود مختاری و هویت خویش دفاع نمایند[13] و به این ترتیب علاوه بر ابراز وجود به نوعی حمایت از خویش نیز به عمل می­آورند.
از طرف دیگر با اهمیت فزاینده حقوق بشر به منزله معیار رفتار حکومت­ها (و حتی اشخاص خصوصی) به طور منطقی موجب گردید تا حکومت­ها و جوامع غیر غربی خواستار افزایش نقش خویش در تعیین محتوا، تفسیر و استفاده از حقوق بشر باشند. دیگر این جوامع مایل نبودند با ابزاری سنجیده شوند و مورد قضاوت قرار گیرند که به نظر آنها برای فضا و محیط خاص آنها ناکافی و نامناسب بود و عمدتاً توسط دولت­های غربی ایجاد شده بود. از این رو گفتمان­های متنوعی چون «ارزش­های آسیایی» مطرح گردید که این گفتمان در آسیای جنوب شرقی با موفقیت­هایی که در عرصه اقتصادی نصیب کشورهای منطقه (همان ببرهای اقتصادی») شد، توسعه و رونق فراوانی یافت.[14]

ب) حقوق بشر و ایده ارزش­های آسیایی
گرچه در بیان علل و زمینه­های پیدایش ایده ارزش­های آسیایی نقش سهم خواهی در عرصه حقوق بشر و تأکید بر نقش فعال در تعیین محتوا و تفسیر و استفاده از حقوق بشر مطرح می­شود اما این ایده عمدتاً توسط دولت­های آسیایی در هنگامی که اقداماتشان یا قوانین مورد اعمال آنها با آنچه به عنوان هنجارهای کلی و عمومی حقوق بشر مطرح و پذیرفته شده در تضاد و تغایر قرار می­گیرد به عنوان یک دفاع ماهوی به کار گرفته می­شود. با این بیان که در این منطقه و فرهنگ ارزش­های معین و ویژه­ای مورد قبولند که با آنچه در فرهنگ غربی مطرح است متفاوت می‌باشد.[15]
در واقع در عرصه حقوق بشر بحث و گفتمان ارزش­های آسیایی بیشتر به عنوان یک دفاع ماهوی در مقابل نرم­های حقوق بشر بین المللی به کار گرفته می­شود تا توجیه گر موارد نقض ادعایی حقوق بشر در کشورهای مربوطه باشد.
این گفتمان محدود به بیان دیدگاه­های صرف نظری نبوده و اقدامات عملی مهم جهت پیگیری آن توسط کشورهای آسیایی صورت پذیرفته است. در اجلاسی که در بیست ونهم مارس 1993 تا دوم آوریل 1993 در بانکوک تشکیل شد، چهل و نه کشور آسیایی در آن شرکت نمودند تا خود را برای شرکت در کنفرانس جهانی حقوق بشر 1993 وین آماده سازند.[16] نتیجه این اجلاس، انتشار اعلامیه بانکوک بود که با وجود به رسمیت شناختن حقوق بشر جهان شمول در پاراگراف هشتم آن بر این نکته تأکید شد که حقوق بشر را باید در متن یک فرایند پویا و متکامل معیارگذاری بین الملل ملاحظه کرد و اهمیت خصوصیات ملی و منطقه­ای و زمینه­های متفاوت دینی، تاریخی و فرهنگی را نیز مدنظر داشت.
در همین راستا نماینده چینی حاضر در کنفرانس جهانی سازمان ملل درباره حقوق بشر در وین اظهار نموده که مفهوم حقوق بشر محصول تحول تاریخی بوده و به گونه­ای تنگاتنگ با شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نیز تاریخ، فرهنگ و ارزش­های خاص هر کشوری پیوند خورده است. کشورها در مراحل مختلف تحول و نیز به دلیل برخورداری از سنن تاریخی و زمینه­های فرهنگی متفاوت، فهم و عمل متفاوتی در خصوص حقوق بشر خواهند داشت. بنابراین کسی نباید و نمی­تواند تصور کند که معیارهای حقوق بشر و نیز الگوی برخی از کشورهای خاص تنها معیارها و الگوی صحیح بوده و از سایر کشورها بخواهد تا خودشان را با آنها وفق دهند.[17]
به این ترتیب هر چند بحث از ارزش­های آسیایی در عرصه حقوق بشری گاهی به طور مستقیم با مباحث نظری مطرح در این عرصه پیوند زده می‌شود اما عمده کاربرد چنین مباحثی در حوزه بهره­برداری سیاسی دولت­های آسیایی در قبال موارد نقض ادعایی حقوق بشر از جانب کشورهای غربی می­باشد.

ج) ارزیابی ایده ارزش­های آسیایی
ایده ارزش­های آسیایی از آن جهت که گفتمانی را در مقابل تحولات حقوق بشری نظام بین المللی که بیش از حد غربی به شمار می­آید ایجاد نموده تا به نحوی جلوی غلبه و سلطه غرب در روابط بین المللی قدرت در سطح وضع ضوابط و نیز در سطوح تفسیر و اجرای موازین حقوق بشر و در زمینه و بافت تعیین اولویت­های حقوق بشر را بگیرد از جانب برخی (به ویژه کشورهای آسیایی) مورد حمایت و استقبال قرار گرفته است.[18] به ویژه این که برخی مطالعات انسان­شناسی و فرهنگی بر درستی برخی ادعاهای این ایده صحه می­گذارد. اما در نقطه مقابل دیدگاه­هایی هم مطرح می­شود که چنین گفتمانی را صرفاً یک تصور از یکپارچگی کاذب ارزش­های آسیایی در مقابل لیبرالیسم غربی تلقی می‌نمایند که برای سرپوش گذاشتن بر بحث­ها و نزاع­های سیاسی و ایدئولوژیکی عمده و حل نشده ما بین آسیا و غرب مطرح شده است. در واقع این دیدگاه بحث از ارزش­های آسیایی را چندان بازتاب دهنده یک نگرش ثابت از ارزش­های آسیایی در قبال ارزش­های غربی نمی­داند، زیرا معتقد است اساساً چنین نگرشی به شکل واقعی وجود ندارد بلکه چنین امری بیشتر محصول نیاز مشترک جوامع آسیایی بوده تا بتوانند هویت جدیدی برای خود ایجاد نمایند تا در مقابل جوامع غربی بر آن تکیه نمایند.[19] بررسی گفتمان حاکم و شیوه بیان­های گوناگون تا حدودی مشخص می­سازد که چنین گفتمانی بیش از آنکه گفتمانی مبتنی بر واقعیات و ایده­های مترقیانه­ای در جهت حمایت از فضیلت­ها و ارزش­های انسانی و اخلاقی باشد، بیشتر به عنوان ابزاری سیاسی از سوی رهبران سیاسی، به منظور حفظ سلطه و اقتدار در برابر هر نوع چالشی حسب صلاحدید مورد استفاده قرار می­گیرد. از این رو برخی معتقدند چنین گفتمانی صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد و ترفندی سیاسی است که پس از پایان جنگ سرد به منظور توجیه ساختارهای اقتدار گرایانه حکمرانی مورد استفاده قرار گرفته است.[20]
از این رو، هر گاه رهبران سیاسی این مناطق با این اشکال مواجه شده‌اند که چرا رفتارها یا قوانین مغایر با نرم­های حقوق بشری را اعمال می­نمایند به این دفاع کلی که دارای ارزش­های ویژه و متمایزی­اند متوسل شده­اند و در واقع جهان شمولی هنجارهای حقوق بشر بین المللی را مورد انکار قرار داده­اند.[21]
انتقادهای متعددی از این نسخ نسبت به گفتمان ارزش­های آسیایی طرح شده که غالب این انتقادها از منظر غربی نسبت به این گفتمان صورت پذیرفته است. هرچند پاره­ای از انتقادها نسبت به گفتمان مزبور وارد است و نمی­توان سوء استفاده سیاسی از این گفتمان را جهت توجیه نمودن موارد نقض آشکار حقوق بشر انکار نمود اما با این حال نمی­توان برخی از ارزش­های اخلاقی مورد حمایت در این گفتمان را نیز نادیده گرفت و از نقشی که این گونه گفتمان­ها می­توانند در تعدیل سوء استفاده از معیارهای حقوق بشری - برای اعمال فشار علیه کشورهای غیر غربی – داشته باشند نیز نمی­توان غافل شد. سوء استفاده سیاسی از حقوق بشر و نرمهای آن نیز توسط دولتهای غربی صورت می پذیرد.

[1] Universal Declaration of Human Rights, UN, GA Res. 217 A (III) on 10 Des 1948.

[2] International Covenant on Civil and political Rights, UN, GA Res . 2200 A (XXI) of 16 Dec 1966.

[3] Pollis , Adamantia and peter schwab (Eds) , Human Rights: A western construct with Limited Applicability, in Human Rights: Cultural and Ideological perspectives, 1979, Toward a Human Rights Frame work , 1982. [4] برای توضیح ر.ک: قاری سید فاطمی، سید محمد؛ حقوق بشر در جهان معاصر دفتر اول درآمدی بر مباحث نظری: مفاهیم، مبانی، قلمرو و منابع، تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1382، چاپ اول، صص 149-162.[5] ر.ک: برمز، اوا؛ سازش میان جهان شمولی و تنوع در نظام بین المللی حقوق بشر: چارچوبی نظری و روش شناختی، مترجم: محمد حبیبی مجنده، چاپ شده در مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی حقوق بشر اردیبهشت 1382 با عنوان مبانی نظر حقوق بشر، مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه مفید، چاپ اول، 1384، ص 267.[6] UNESCO.[7] تاموشات، کریستیان؛ حقوق بشر مبانی نظری، تحولات تاریخی و سازوکارهای اجرایی، مترجم: حسین شریفی طرازکوهی، تهران، نشر میزان، چاپ اول، بهار 1386، صص 169-170.[8] Communitarianism .[9] Individulism.[10] Social order.[11] Harmony.[12] . Joo , Hansug, Referred to by Boll; the Asian values Debate and It’s Relevance to International Humanitarian law, 83 (841) IRRC (2001) 45 at 47.[13]. برمز، اوا؛ پیشین، ص 267[14] همان.[15] همان.[16] Conde , H .Victor , A Handbook of International Human Rights Terminology , second edition , 2002 , New York , P. 19.

18. Human Rights and Asian Values, edited by: Michael Jacobsen and ole Bruun , Modernization without westernization? , Hugostokke , 1996, P. 135.[17] چان، جوزف؛ روایت­های موسع و مضیق حقوق بشر (درس­هایی از بحث ارزش­های آسیایی)، مترجم : محمد کیوانفر، تهران، ناقد، شماره 4، صص 35-36.[18] برمز، اوا؛ پیشین، ص 267.[19] تاموشات، کریستیان؛ پیشین، صص 178-179.[20] همان، صص 179-180.[21] Conde , H. victor, op. cit. p. 19.