عاشق شدن ، پرش بدون نیزه

عشق به صورت‌های مختلف تعریف شده است. برخی روانشناسان آن را چنین توصیف کرده اند : هیجان خاصی که از کشش خود به خودی نسبت به یک شخص معین حاصل می‌شود. ویژگی عشق این است که کل آگاهی عاشق در زیر سلطه معشوق ، کسی که منحصر به فرد و کاملا متفاوت از دیگران به چشم او می‌آید، قرار می‌گیرد. عشق ، که فرد را از نظر روانی - عاطفی بسیار حساس می‌کند،‌خطای ادراکی نامحدود و ابدی ایجاد می‌کند. عاشق تمام ویژگیهای معشوق را بی مانند ، نامحدود و جاودنه می‌پندارد. با این همه ، به نظر می‌رسد که عوامل زیادی می‌توانند عشق را شعله‌ور کنند ، روشن نگهدارند یا به خاموشی بکشانند.

مثلا هجران ، عشق را شعله‌ور می‌کند، در حالیکه وصال ، عاشق را با واقعیتها آشنا می‌سازد. معشوق را از ارزش می‌اندازد و عشق را به خاموشی می‌کشاند.

فروم معتقد است که فقدان راستی و پختگی عشق موجب خاموشی آن می‌شود، عاشق نمی‌تواند عشق گذرای خود را به عشق پایدار تغییر شکل دهد...