مقدّمه
نقش و تأثير قواعد فقه و گستره آن در نظام حقوقي ايران و اهميت و كارآمدي آن را نميتوان ناديده گرفت. براي حل مشكلات نظام حقوقي لازم است به متن فقهي اسلام مراجعه كنيم. انصاف اين است كه در متون حقوقي اسلام، بخصوص فقه پر بار جعفري، قواعدي وجود دارد كه توجه به آنها واهتمام به كاربردي نمود نشان در رويه جاري نظام قضائي ايران، ميتواند بسياري از مشكلات موجود در دادگاهها را رفع كند و از حجم پروندههاي انباشته بكاهد و بدين وسيله، ميتوان خدمات حقوقي قابل توجهي به مردم نمود. در اصل 167 قانون اساسي آمده است: قاضي موظّف است كوشش كند كه حكم هر دعوا را در قوانين مدوّنه بيابد. اگر نيابد به استناد به منابع معتبر اسلامي يا فتاواي معتبر، حكم قضيه را صادر نمايد و نميتواند به بهانه سكوت يا نقص يا اجمال يا تعارض قوانين مدوّنه، از رسيدگي به دعوا و صدور حكم امتناع ورزد.
در همين زمينه، يكي از منابعي كه ميتواند فراروي قاضي در استنباط حكم قضيه حسب مورد در دعاوي حقوقي باشد، قاعده «تحذير» (هشدار) است. با عنايت به بديع بودن موضوع ياد شده از يك سو، و قلمرو وسيع اعمال آن در حقوق داخلي و بينالمللي از سوي ديگر، اين مقاله به بحث و تحقيق دربارة قاعدة مزبور پرداخته است.
مفهوم قاعدة تحذير و بررسي آن در كلام فقها
قاعدة «تحذير» برگرفته از حديث «قد عذر من حذّر» است. اين روايت منسوب به امام صادق (ع) است كه ايشان آن را از حضرت علي (ع) نقل كرده. براساس قاعدة مذكور، اگر كسي پيش از اقدام به كاري كه احتمال دارد از رهگذر اعمال آن، خطري متوجه ديگري گرددو هشدار دهد؛ با وجود اين، مخاطب يا شنونده به هشدار وي بيتوجهي كند و ترتيب اثر ندهد و خود را در معرض خطر قرار دهد و در نتيجة فعل هشداردهنده خسارتي به هشدار شونده وارد آيد، هشداردهنده مسئوليتي نخواهد داشت. (1)
بنابراني، اساس اين قاعده در مواردي كه عدم توجه به آن موجب ضمان و مسئوليت مدني يا كيفي است، ميتواند رافع مسئوليت باشد و ضمان ار از ذمّه مكلفان و اشخاص حقيقي و حقوقي بردارد. براي مثال، جويهايي كه در خيابانها توسط كارگران شهرداري و يا مناقصه كاران شركتهاي خصوصي براي ارائه خدمات شهري حفر ميشود و علايم هشداردهندة لازم در محلهاي مناسب نصب ميگردد، ميتواند مصداقي از اين قاعده باشد و يا در بزيرگراهها و جادههاي اصلي، زير پل عابر پياده و امثال آن، نصب پل عابر پياده خود به منزلة هشدار است و رافع مسئوليت خواهد بود. دهها مثال ديگر از اين قبيل همگي حاكي از كاربرد قاعدة مذكور در جوامع امروزي است.
مرحوم شيخ مفيد (413 ق) ميفرمايد:
و من كان يرمي غرضاً فمرّ به انسان فحذّر، فلم يحذّر فاصا به السهم فمات منه لم يكن عليه في ذلك تبعه و لا ضمان. (2)
مضمون سخن ايشان اين است كه چون تيرانداز هشدار داده، با اينكه طرف مقابل در اثر پرتاب تير او از بين رفته، ولي با اين وجود، ضمان و مسئوليتي متوجه تيرانداز ياد شده نيست.
مرحوم شيخ طوسي حكايتي از اميرالمؤمنين علي (ع) نقل ميكند كه مؤيّد اين قاعده است:
وقضي اميرالمؤمنين- عليه السلام- في صبيان يلعبون باخطار لهم. فرمي احد بخطره فدقّ رباعيه صاحبه، فرفع اليه. فاقام الرامي البيّنه بانّه قال: حذار! فقال – عليهالسلام: ليش عليه قصاص و قد اعذر من حذر، و من اعتدي علي غيره فاعتدي عليه فقتل لم يكن له قود ولاديه. (3)
مضمون كلام منقنول از حضرت علي (ع) اين است كه چون پرتاب كنندة تير با اقامة بيّنه اثبات كرد كه پيشاپيش هشدار داده است، از اينرو، نه قصاص ميشود و نه خونبها مي-پردازد. بنابراين، مسئوليتي متوجه وي نيست.
همين روايت را شريف رضي نيز نقل كرده است. (4) در عبارت ابن حمزه نيز آمده است:
و اذا مرّ رجل بين الرماء و بين الغرض فاصابه سهم و قد حذّره الرامي لم يضمن، و ان لم يحذّره و كان في ملكه قد دخل عليه بغير اذنه فكذلك، و ان دخل عليه باذنه او كان في غير ملكه و لم يحذّره كانت ديته علي عاقلته. (5)
يعني اگر شخصي درمحل مسابقه از ميان تيراندازان و هدف عبور كند و تيري به او اصابت نمايد، اگر قبلاً هشدار داده باشد، ضامن نيست، و چنانچه هشدار نداده باشد اما محل هدف در ملك تيرانداز بوده و صدوم بدون اجازه وارد شده باشد باز هم ضامن نيست. اما چنانچه وي با اجازه صاحب ملك وارد شده باشد و يا محل اصابت ملك او نبوده باشد، با فرض عدم هشدار، تيرانداز يا عاقلة او ضامن هستند.
در عبارت مرحوم ابن ادريس آمده است:
و من حذر فرمي فقتل، فلاقصاص عليه و لا ديه لما روي عن اميرالمؤمنين- عليهالسلام- انّه «قد أعذر من حذّر و من اعتدي علي غيره فاعتدي عليه فقتل لم يكن ل قود و لا ديه.» (6)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، از صراحت سخن ايشان آشكار ميگردد كه او نيز هشداردهنده را ضامن نميداند.
نظير اين بيان درسخن مرحوم فاضل الاّبي نيز آمده است. (7)
مرحوم محقق حلّي اين معنا را به طور آشكار مورد تأييد قرار ميدهد؛ مينويسد:
... ولو ثبت انّه قال: حذرا! لم يضمن ...
ايشان مبنا و دليل اين حكم را قضاوت حضرت علي (ع) در خصوص كودكاني كه بازي ميكردند و داستانش ذكر شد، ميداند. (8)
علّامه حلّي هم مينويسد:
...ولو ثبت انّه قال: حذار! لم تضمن ان سمع المرمي و لم يعدل مع امكانه... (9)
ايشان علاوه بر سخن محقّق حلّي اضافه ميكند: اگر مصدوم امكان فرار داشت اما فرار نكرد، رامي ضامن نيست. از اين سخن استفاده ميشود: هشدار بايد به گونهي باشد كه طرف خطاب بتواند خود را از مهلكه نجات دهد در غير اين صورت، چنين هشداري رافع مسئوليت مدني نخواهد بود. با امعان نظر نسبت به سخن مرحوم علّامه دقت نظر مشارٌاليه به خوبي آشكارميگردد.
نظير همين سخن را ميتوان در عبارت مرحوم فخرالمحققين ملاحظه نمود. (10)
شهيد اول نيز ميفرمايد:
ولو قال الرامي: حذار! فلاضمان؛ (11)
يعني اگر رامي هشدارداده باشد مسئوليتي متوجهش نيست.
درعبارت ابن فهد حلّي مطلبي آمده است كه به وضوح نشان ميدهد حتي زماني كه مصدوم مشكل شنوايي دارد باز هم هشداردهنده ضامن نيست؛ مينويسد:
من قالك حذار! لم يضمن . فلو فرض انّ المقول له كانت به آفه فلم يسمع و القائل لم يعلم بالافه فما الحم؟ أفتنا- رحمك الله- الجواب: «لا ضمان هذا، علي اقوي الاحتمالين لعموم من قال حذار لم يضمن و لا صاله البرائه و لاّن العذر من المجنّي عليه.» (12)
طبق سه دليل مزبور، ايشان ميگويد: هشداردهنده- هرچند جايي باشد كه مجني عيه سخن طرف مقابل را نشينده باز هم- ضامن نيست.
شهيد ثاني هم به دليل قاعدة «قد اعذر من حذّر» و به استناد حكم حضرت علي (ع) – كه ذكر شد- همين نظر را دارد. (13)
مرحوم محقّق اردبيلي هم به اين نكته تصريح مينمايد. (14)
مرحوم شيخ حرّ عاملي از قول حضرت علي (ع) هم آورده است: كسي كه هشدار ميدهد و سپس تيري پرتاب ميكند ضامن نيست. (15)
آيهالله خوئي نيز سخن ياده شده را با كمي تفصيل مورد تأكيد قرار ميدهد. (16)
از ميان حقوقدانان معاصر، دكتر سيدمصطفي محقّق داماد و دكتر سيدمحمّد موسوي بجنوردي از جملة اولين كساني هستندكه مستقيماً به اين قاعده پرداختهاند. (17)
از مجموع مطالب ياد شده، ميتوان استفاده كرد كه قاطبة فقهاي شيعه قايل به اعتبار و حجّيت قاعدة «تحذير» بوده و هشداردهنده را درصورتي كه روي اصول و شرايط و هشدار داده باشد مسئول و ضامن نميدانند.
قاعدة تحذير در قوانين وضعي
قاعده ياد شده در قوانين وضعي در موارد متعددي آمده است. در اين زمينه، به نمونههايي از آنها اشاره ميشود:
قبل از بيان ماده 340 قانون مجازات اسلامي، لازم است به ماده 339 به عنوان مقدّمه ماده مذكور اشاره شود:
هرگاه كسي در معبر عام يا هر جاي ديگري كه تصرف در آن مجاز نباشد، چاهي بكند يا سنگ يا چيز لغزندهاي بر سر راه عابران قرار دهد يا هر عملي كه موجب آسيب و يا خسارت عابران گردد انجام دهد، عهدهدار ديه يا خسارت خواهد بود، ولي اگر اين اعمال در ملك خود يا در جايي كه تصرفش در آن مجاز است، واقع شود عهدهدار ديه يا خسارت نخواهد بود.
در ماده 340 مطلبي آمده است كه در كنار مادة مذكور، ميتوان به دلالت التزامي، مفاد قاعدة «تحذير» را به عنوان مبناي اين ماده قانوني، به روشني فهميد:
هرگاه در ملك ديگري با اذن او يكي از كارهاي مذكور در مادة 339 را انجام دهد و موجب آسيب يا خسارت شخص ثالث شود، عهدهدار ديه يا خسارت نميباشد.
از مفهوم مخالف صدر ماده 342 نيز ميتوان فهميد: قانونگذار مفاد قاعدة ياد شده را در اين قانون مورد لحاظ قرار داده است؛ مينويسد:
هرگاه كسي يكي از كارهاي مذكور در مادة 339 را در منزل خود انجام دهد و شخصي را كه در اثر نابينايي يا تاريكي آگاه به آن نيست به منزل خود بخواند، عهدهدار ديه و خسارت خواهد بود و اگر آن شخص بدون اذن صاحب منزل يا با اذني كه قتل از انجام اعمال مذكور از صاحب منزل گرفته است، وارد شود و صاحب منزل مطّلع نباشد عهدهدار هيچگونه ديه يا خسارت نميباشد.
در مادة 4 قانون «ايمني راهها و راهآهن» نيز به صراحت، مضمون قاعدة «تحذير» و اعتبار آن امده است و نشان ميدهد كه قانونگذار در اداره امور جامعه و مسائل شهري، لزوماً هشدار دهنده را مسئول نميشناسد. در اين ماده آمده است:
ورود و عبور عابرين پياده و انواع وسايل نقليه غير مجاز و عبور دادن دام در شاهراهها و همچنين توقّف وسايل نقليه در خطوط عبور ممنوع است. هرگاه به جهات مذكور، حادثهاي واقع شود كه منجر به ضريب يا جرح يا قتل يا خسارت مادي شود، رانندة مجاز، كه وسيلة نقلية او مجاز به حركت در شاهراه باشد و نسبت به موارد فوق مسئوليتي نخواهد داشت، ولي در هر حال مكلّف است درصورت بروز حادثه، وسيلة نقليه را درسمت راست متوقف نموده و مصدوم را با وسيلة خود يا وسيلة ديگر بلافاصله به اولين درمانگاه يا بيمارستان برساند و مراتب را به مأمورين انتظامي اطلاع دهد. عدم مسئوليت راننده مذكور مانع استفادة شخص ثالث از مقرّرات بيمه نخواهد بود. (18)
در مادة 9 قانون ياد شده نيز آمده است:
عبور از راهآهن و ورود در محوطة ايستگاهها و كارخانهها و تأسيسات فني راهآهن، به استثناي سكوهاي مسافري و امكنه و گذرگاهها و معابر مجاز واقع در ايستگاهها در طول خطوط، ممنوع است، جز براي آن عده از مأمورين راه آهن كه بر حسب وظيفه، مجاز به ورود و عبور ميباشند. در صورت تخلّف و بروز حادثه، راه آهن دولتي ايران مسئول نخواهد بود. (19)
در مادة 10 نيز نظير همين مطالب در خصوص ممنوعيت عبور و مرور وسايل نقليه موتوري و غير موتوري آمده است و به صراحت، اشعار ميدارد كه متخلف از اين امر، مسئول هرگونه پيشامد و خسارت وارده است؛ يعني نه تنها مسئولان قطار و امثال آن ضامن نيستند، بلكه مصدومان علاوه بر تحمّل حادثه مسئول خسارت احتمالي متقابل هم هستند. (20)
روشن است كه خسارات مندرج در مادة ياد شده طرفيني است و چنانچه عبور كنندة غير مجاز به ريل راهآهن و قطار در حال حركت و يا مسافران صدمه بزند، مسئول جبران خسارت خواهد بود. با امعاننظر در مادة يا شده، ميتوان دقت قانونگذار را در اعمال قاعدهي ياد شده دريافت. قانونگذار در اينجا با هشدار و حذار، مسئوليت وارد شده به عبور كنندة غير مجاز را به خود او برگردانده است.
تبصرة 2 مادة 10 ميگويد:
هرگاه عبور وسايط نقليه موجب خرابي يا انحراف قسمتي از ريل و همچنين خاكريز و ساير تأسيسات مربوط به راهآهن گردد، رانندة وسيلة نقليه به پرداخت جزاي نقدي از 1000 ريال تا 5000 ريال و جبران خسارت وارده محكوم مي شود.
در قانون نحوة رسيدگي به تخلّفات و اخذ جرايم رانندگي نيز مطالب جالبي ميتوان يافت. در مادة 8 اين قانون آمده است:
در صورتي كه عابر پياده از سوارهرو معابر و خيابانها، جز از نقاطي كه خطكشي شده و مخصوص عابر پياده است (محل مجاز) از محلهاي غير مجاز عبور نمايد متخلّف شناخته ميشود و مكلّف به پرداخت جريمة مقرّر در آييننامه ميباشد، و در صورتي كه در اين قبيل نقاط غير مجاز، وسيلة نقلية موتوري با عابر پياده تصادف نمايد رانندة وسيله نقليه در صورتي كه كلية مقّررات راهنمايي و رانندگي را رعايت نموده باشد، مسئول شناخته نميشود. عدم مسئوليت راننده مانع استفاده شخص ثالث از مقّررات بميه نخواهد بود. (21)
در تبصرة مادة مذكور آمده است:
در شهر تهران، در خيابانهايي كه به وسيلة ايمني عبور عابر پياده مجهّز شده باشد و مقرّرات زير به وسيلة شهرداري براي اطلاع عموم آگهي شود، عاير پياده مكلّف است فقط از محلهاي مخصوص عابر پياده عبور كند، در غير اين صورت، اگر تصادفي بين وسيلة نقليه و عابر پياده در سوارهرو واقع شود، مشروط بر آنكه راننده مست نبوده گواهينامة مجاز رانندگي داشته باشد و با سرعت مجاز حركت كرده و وسيلة نقليه او نقص فني مؤثر در حادثه نداشته باشد و سه نفر كارشناس ارشد تصادفات راهنمايي و رانندگي از اين جهات، عدم مسئوليت راننده را گواهي نمايند، مسئوليت جزايي متوجه راننده نخواهد بود و راننده آزاد خواهد شد و پرونده به مراجع قضائي جهت اقدام مقتضي ارسال ميشود. عدم مسئوليت جزائي راننده مانع استفادة شخص متضرّر از حادثه، از مقرّرات بيمه ثالث نخواهد بود (22)
در قانون مجازات اسلامي، باب پنجم در بحث موجبات ضمان و موادي آمده كه به صراحت، يا به دلالت التزامي، بيانگر اين است كه هشداردهنده ضامن نيست. براي مثال، در مادة 333 اين قانون آمده است:
در مواردي كه عبور عابر پياده ممنوع است، اگر عبور نمايد و رانندهاي كه با سرعت مجاز و مطمئنه در حركت بوده و وسيلة نقليه نيز نقص فني نداشته است و درعين حال، قادر به كنترل نباشد و با عابر برخورد نموده و منجر به فوت يا مصدوم شدن وي گردد، راننده ضامن ديه و خسارت وارده نيست.
در مادة 3 آيين نامة چگونگي بازرسي كار آمد است:
بازرسان كار موظّفند به منظور نظارت بر حسن اجراي مقرّرات و آييننامههاي مصوّب شوراي عالي حفاظت نفي، از قسمتهاي كارگاه بازرسي ايمني به عمل آورند. (23)
مادة 65 اين آييننامه مينويسد:
بازرسان كار در مواردي كه ادامة كار دستگاه يا قسمتي از كارگاه را خطرناك تشخيص دهند موظّفند مراتب را كتباً و از ظريق ادارة متبوع خود، جهت توقّف كار و رفع خطر به كارفرما ابلاغ كنند. (24)
مادة 6 اين قانون، بر لزوم راهنمايي قبلي كارگران و كارفرمايان و آموزش حضوري آنان تأكيد ميورزد. همين تأكيد در مادة 7 نيز آمده است:
بازرسان موظّفند در صورت مشاهدة توليد ماشينآلات غير ايمن و خطرناك، با توجه به مادة 88 و 89 قانون «كار»، تذكرات و راهنماييهاي لازم را كتباً و از طريق اداره متبوع خودبه كارفرمايان مربوط ابلاغ نمايند. (25)
در مواد 18، 11، 6، 7 اين آييننامه مطالبي آمده است كه با مطالعة هرچند سطحي آن، محقق به روشني ، انگيزه قانونگذار را در توجه به هشدارهاي اوليه و ايمنيبخش درمييابد. (26)
در تبصرة 2 مادة 95 اين قانون آمده است:
چنانچه كارفرما يا مديران واحدهاي موضوع 85 اين قانون براي حفاظت فني و بهداشت كار، وسايل و امكانات لازم را در اختيار كارگر قرار داده باشند و كارگر خود با وجود آموزشهاي لازم و تذكرات قبلي، بدون توجه به دستورالعمل و مقرّرات موجود، از آنها استفاده نكند كارفرما مسئوليتي نخواهد داشت، در صورت بروز اختلاف، رأي هيأت حل اختلاف نافذ است.(27)
در مادة 27 لايحة قانوني حفاظت فنّي، مصوّب 11/1/1336 آمده است:
كلية كارگاهها بايد به وسايل كافي اعلام خطر مجهزّ شوند، به طوري كه وقوف بر آن در همه جاي محوطة كار مقدور گردد. (28)
از مفاد مواد مذكور، ميتوان فهميد كه هشدار قبلي كارفرما يا مديران به كارگران رافع مسئوليت و خسارت ناشي از عدم توجه به هشدارها خواهد بود.
مادة 12 قانون «مسئوليت مدني» به صراحت، كارفرمايان مشمول قانون «كار» را در صورتي كه تمامي احتياطهاي لازم را، كه اوضاع و احوال قضيه ايجاب مينمايد، به عمل آورده باشند، غير مسئول ميشناسد:
كارفرماياني كه مشمول قانون كار هستند مسئول جبران خساراتي ميباشند كه از طرف كاركنان اداري و يا كارگران آنان در حين انجام كار يا به مناسبت آن وارد شده است، مگر اينكه محرز شود تمام احتياطهايي كه اوضاع و احوال قضيه ايجاب مينموده به عمل آورده و يا اينكه اگر احياطهاي مزبور را به عمل ميآورند باز هم جلوگيري از ورود زبان مقدور نميبوده. كارفرما ميتواند به واردكنندة خسارت در صورتي كه مطابق قانون مسئول شناخته ميشود مراجعه نمايد. (29)
در قوانين مربوط به اصول حفاظت و ايمني در آزمايشگاهها و بيمارستانها و مراكز پزشكي، قوانيني آمده است كه آشكارا نظر قانونگذار را در توجه به مسائل هشداردهندة و ايمنيبخش ميرساند. در بخش استانداردهاي حفاظتي براي بخش راديواكتيو، ذكر شده است كه بايد به افراد آموزشهاي لازم داده شود. مديران آزمايشگاه بايد پس از آموزش اين افراد، گواهي لازم براي آنها صادر كنند و اين گواهي بايد در بايگاني حفاظتي ضبط شود. در محل استفاده از راديواكتيو، خوردن و آشاميدن ممنوع است. (30)
در مادة 12 قانونگذار با وضع اين ماده، به نوعي هشدار و آگاهسازي قبلي داده است؛ مينيسد:
كلية افرادي كه به كار با اشعه اشتغال دارند مكلّفند وسايل حفاظت در برابر اشعة پيشبيني شده را شخصاً به كار گرفته و مقرّرات و دستورالعملهاي مربوط را به اجرا در آورند. (31)
در آييننامة داخلي شوراي عالي حفاظت فنّي مصوّب 23 شهريور 1370 نيز مطالب و نكاتي آمده كه حكايت از دقت قانونگذار در هشدارهاي اوليه دارد و با اين كار در صدد رفع مسئوليت رخدادهاي احتمالي بعدي است. در مادة 88 قانون مذكور آمده است:
اشخاص حقيقي و يا حقوقي كه به سخت يا ورود و عرضه ماشين ميپردازند مكلّف به رعايت موارد ايمني و حفاظتي مناسب ميباشند. (32)
در قوانين وضعي ايران، در خصوص اجتناب از خوردنيها و آشاميدنيهايي كه احياناً ممكن است شهروندان را دچار مسموميت احتمالي سازد، هشدار لازم داده شده است. براي مثال، در ماده 11 قانون «مواد خوردني و آشاميدني و آرايشي و بهداشتي» مصوّب 22 تيرماه 1346 آمده است:
در مؤسسات داخلي، كه نوع آنها از طرف وزارت بهداري معيّن و صورت آن منتشر ميگردد، صاحبان آنها مكلّفند طبق دستور وزارت بهداري، مشخصات لازم را در مورد هر نوع فرآورده به خط فارسي خوانا، روي بسته يا ظرف محتوي جنس قيد نمايند. در مواردي كه فرمول محصول يا مواد تركيبي طبيق تقاضاي سازندة فرمول بايستي محفوظ بماند، و بايد فرمول محصول را قبلاً به وزارت بهداري تسليم و شماره پروانة آن را روي بستهبندي ذكر نمايند. متخلّفين از مقرّرات اين ماده به پرداخت غرامت از 5 هزار تا 20 هزار دينار محكوم خواهند شد. (33)
در قوانين شهر و شهرداري نيز ميتوان مطالبي در اينباره يافت. در تبصرهاي در ذيل توضيحات يكي از مواد قانوني آمده است:
در كلية موارد مربوط به رفع خطر از بناها و غيره و رفع مزاحمتهاي مندرج در مادة فوق، شهرداري پس از كسب نظر مأمور فني، به مالكين يا صاحبان اماكن يا صاحبان ادوات منصوب ابلاغ مهلتدار متناسبي صادر مينمايد و اگر دستور شهرداري در مهلت معيّن به موقع اجرا گذاشته نشود، و شهرداري رأساً با مراقبت مأمورين خود، به رفع خطر يا مزاحمت اقدام خواهد نمود و هزينة مصروفه و اضافة صدي پانزده خسارت از طرف دريافت خواهد كرد. مقرّرات فوق شامل كلية اماكن عمومي مانند سينماها و گرمابهها و مهمانخانهها و دكاكين و قهوهخانهها، كافهها و رستورانها و پاساژها و امثال آن، كه محل رفت و آمد مراجعة عمومي است نيز ميباشد. (34)
در همين قانون، در خصوص وظايف شهرداريها و اهتمام به شرايط بهداشت در كارخانهها و مراقبت در پاكيزگي گرمابهها و نگهداري اطفال بيبضاعت و سرراهي ميتوان اشاره كرد. (35)
در آييننامة ممنوعيت استعمال دخانيات نيز مطالبي آمده است كه ميتوان تأثير قاعدة هشدار در توجه قانونگذار نسبت به مواد قانوني، حسب مورد، دريافت. در مادة 1 آمده است:
به منظور حفظ حقوق افراد جامعه و تأمين سلامت آنها در برابر زيانها و بيماريهاي ناشي از استعمال دخانيات، استعمال هر نوع سيگار و ساير مواد دخاني در اماكن عمومي مسقّف، به هر نوع ممنوع است. (36)
در تبصرة 2 اين ماده آمده است:
مسئولان اماكن عمومي موظّفند تابلوي ممنوعيت مصرف دخانيات را به تعداد مناسب در محلهايي كه قابل رؤيت باشد نصب نمايند و ممنوعيت استعمال دخانيات در اماكن عمومي را يادآور شوند. (37)
در تبصرة مادة 2 از اين قانون همچنين آمده است:
شركت دخانيات ايران موظّف است هشدارهاي لازم مربوط به مضرّات سيگار را روي بستههاي سيگار اعلام نمايد. (38)
مطالبي كه بدانها اشاره شد، مربوط به تأثير قاعدة «تحذير» در قوانين وضعي داخلي ايران بود. علاوه بر قوانين داخلي ياد شده، ميتوان به نمونههايي از مفهوم هشدار و لزوم ابلاغ قبلي، كه منبعث از قاعدة «تحذير» است، در قوانين بينالمللي نيز به طور فراوان اشاره كرد. براي نمونه، يكي از نويسندگان و صاحبنظران در عرصة حقوق بينالمللي مينويسد:
يكي از وظايف شناخته شدة دولتها در مقابل نمايندگان سياسي ساير كشورها و به طور كلي، بيگانگان مجاز به اقامت در كشور، حمايت از آنان در مقاطع خاص است و از جمله تكاليف دولتها و اخطار قبلي به نمايندگان سياسي و بيگانگان مجاز به اقامت مبني بر ترك شكور به لحاظ بروز جنگ يا آشوبهاي داخل يا به هنگام تشنجات بينالمللي ميباشد كه در صورت اخطار و ابلاغ آن مسئوليتي از جهت بروز هرگونه واقعه به عهدة كشور هشداردهنده نميباشد و به عهدة فرد خاصي است و در غير اين صورت- يعني چنانچه دولت نسبت به اعلام هشدار به بيگانگان اقدام نمايد – مسئوليت خسارات جاني و مالي به عهدة كشور مذكور خواهد بود. از مصاديق اين امر، جنگهاي داخلي اسپانيا (1936- 1939) و جنگ مصر (1956) ميباشد. (39)
در نظامهاي حقوقي «كامن لا» (Common Low) مثل آمريكا و انگلستان، و احكامي وجود دارد كه نشان ميدهد اين نظام تا چه حد تابع ماهيت قاعده «تحذير» بوده و مفاد آن تا چه ميزان در دادرسي اين نظام حقوقي مؤثر است. براي نمونه، در روزنامة تايمز 24 اكتبر سال 1972 در خصوص يكي از پروندههاي قضائي، يك نفر كاردان براي اداره پست استخدام شد تا در كار تعويض شمارههاي تلفن انجام وظيفه كند. اين شخص از در اتاق آسانسور، كه بيشتر مواقع بسته بود و در روي آن اخطاري با يا مضمون به چشم ميخورد: «فقط متصدي صلاحيتدار آسانسور حق ورود به اين محوطه را دارد» با قصد رفتن به پشت بام و براي لحظاتي استراحت و هواخوري وارد شد، ولي به محض ورود به اين منطقة ممنوعه، حفرهاي از زير پايش باز شد و در آن سقوط كرد و كشته شد خانوادهاش با اين استدلال، كه ادارة پست اولاً، طبق قاعده «كامن لا» مرتكب بياحتياطي شده و ثانياً، برابر مادة 16 قانون «محوطة ادارات و دكاكين و راهآهن مصوّب 1936» موظّف بوده است ساختماني استوار در اختيار كاركنان قرار دهد، خود را محق در اخذ غرامت دانست و درخواست محكوميت خوانده را به پرداخت خسارت نمود.
دادگاه استيناف انگلستان مركّب از سه لرد، استيناف دعوي خواهان را مردود اعلام نمود و در رأي صادر شده اشعار داشت كه اولاً، از لحاظ «كامن لا» ادارة خوانده تصور نميكرده است متوفّا بدون هيچ نوع وظيفهاي وارد اتاق اسانسور شود؛ زيرا متوفّا قصد داشته است براي هواخوري از طريق ناصحيح به پشت بام برود و به هشدار صريح خوانده به نفع ورود اشخاص ناوارد به آن محوطه توجه نكرده و خود مرتكب بياحتياطي شده است. ثانياً، از لحاظ قانون 1936، متوّفا براي انجام كار در اتاق آسانسور استخدام نشده بود و در اين موقعيت، رهگذر معمولي محسوب ميشود. از اينرو هيچگونه غفلتي از طرف خوانده به عمل نيامده است تا مستوجب پرداخت غرامت گردد.(40)
از مجموع عبارت فقها و حقوقدانان وضعي ايران و متون حقوق بينالمللي دنيا، به اين جمعبندي ميرسيم كه هرگاه كسي بدون توجه هشدار ديگري، خود را در معرض تلف قرار دهد و از رهگذر اين بيتوجهي و غفلت خسارتي را متوجه خود و ديگري نمايد هشداردهنده با هشداري كه داده خود را معذور نموده و مسئوليتي متوجه او نيست و برعكس، مصدوم و خسارت ديده بايد خسارات احتمالي به ديگران را نيز جبران نمايد