استفاده از لارو مگسها در درمان زخمها سابقه طولانی دارد. قرنها قبل اقوامی در
استراليا؛ برمه و قوم مايا( Mayan ) درآمريکای مرکزی از مگس درمانی استفاده
ميکردند . از قرن ۱۶ ميلا دی به بعد پزشکان مختلف در جبهه های جنگ تاثير لارو
مگسها را در درمان زخمها درسالهای۱۵۵۶؛ ۱۸۲۷؛ ۱۸۶۰ و۱۹۲۰ گزارش کردند.
اولين بار در سال ۱۵۵۶ Ambroiso Pare پزشک مخصوص Henry
سوم در فرانسه اهميت واعجاز لارو مگسها را در درمان بيماریها گزارش کرد. در سال
۱۸۲۷ Barron Larey سرپرست تيم پزشکی ارتش ناپلئون اهميت لارو مگسها
را در درمان زخمها گزارش نمود . در سال ۱۸۶۰ در جريان جنگهای داخلی آمريکا
دو تن از پزشکانی که به مداوای مجروحان جنگی میپرداختند؛ يعنی Josef Jones
و Zacharias اين موضوع را گزارش کردند. دکتر Zacharias اولين پزشکی
است که خود شخصا اقدام به لارو درمانی ميکند. در سال ۱۹۲۰ William Baer
افسر پزشک ارتش آمريکا که در جريان جنگ جهانی اول برای مداوای زخمی ها به
جبهه های فرانسه اعزام شده بود ؛ در حين کار زخمهای دو سرباز نظرش را جلب کرد.
دکتر Baer در زخمهای اين سربازان تعداد زيادی لارو مگس مشاهده کرد و ناباورانه
ملاحظه کرد که در بدن آنها تب وجود ندارد؛ زخمها عفونت نکرده و در بهبودی زخمها
تسريع قابل توجهی حاصل شده است. دکتر Baer شروع به استفاده عملی از اين يافته
علمی نمود و۶۰ بيماراز جمله۵ کودک مبتلا به عفونت استخوان Osteomyelitis
را با اين روش معالجه نمود. افسوس که اجل امانش نداد و در سال ۱۹۳۰ فوت نمود.
يک سال بعد از فوتش همکارانش نتايج کارهای او را منتشر کردند و به دنبال آن موج
مگس درمانی محافل پزشکی؛ درمانی آمريکا را فرا گرفت. بيش از۹۰۰ پزشک و جراح
در ۳۰۰ بيمارستان و مرکز درمانی اين روش را برای ۷۵۰۰ بيمار به کار بردند. ولی
در سال ۱۹۴۰ با ورود آنتی بيوتيک ها به بازار يک وقفه نسبتا طولانی در کاربرد اين
روش درمانی ايجاد شد. در سال ۱۹۴۰ اولين دسته آنتی بيوتيک ها يعنی سولفوناميدها
و سپس پنی سيلين وارد بازار شد.