ادامه پست قبل
برای آن که شکل پیشرفته ای از دموکراسی دیجیتالی پدیدار شود، می توان آنرا به صورت قالبی در نظر گرفت که خود جمع کننده عناصر اساسی نهفته در صورت بندی هایدموکراسی مشارکتی و صورت بندی های دموکراسی نمایندگی است. مفهوم «خودمختاریدموکراتیک» در بسط دادن این نوع استدلال، کارساز است. در این صورت، «دموکراسینیرومند» باید برای مشارکت شهروندان در همه تصمیم های مرتبط با مسایلی که برآنانتاثیرگذارند، فرصتی فراهم کند. این فرصت مبتنی بر وضعیتی است که در آن دموکراسی بهعنوان پدیده ای دوسویه دوباره طرح ریزی شود. پدیده ای که در یک طرف به شکل دهیدوباره قدرت دولت ـ به مفهوم عام آن ـ مربوط می شود و از طرف دیگر دغدغه بازسازیجامعه مدنی را دارد.
در جامعه شبکه ای می توان از امکان تحقق این نوع دموکراسیدیجیتال سخن گفت، بی آن که با شیفتگی از موانع سخت افزاری و نرم افزاری آن در جهانکنونی غفلت کرد. انگاره «گفت وگوی تمدن ها» که اساس آن «دیالوگ» یعنی گفت وگو است،چارچوب مناسبی برای یافتن ارتباط میان «دموکراسی نیرومند» و «دموکراسی دیجیتالی» است.
۳ـ گفت وگوی تمدن ها و چشم اندازهای دموکراتیک
با مفروض دانستنهمبستگی مثبت میان ساختار گفت وگوهای بین المللی و تحولات در فناوری های ارتباطی،می توان گفت: فناوری های ارتباطی موجب شده اند که هم گفت وگو در کانون گفتمانبین المللی قرار گیرد و هم ساختار زبان بین المللی در جهت تکثر و پذیرش ضرورتگفت وگو میان هویت های متکثر در عرصه جهانی گشوده تر شود. بررسی تحول ساختارهایگفتمانی در سطح بین المللی مبین آن است که گفت وگو برحسب دو ضرورت بنیادین در اینعرصه موضوعیت یافته اند: نخست، برحسب الگویی که اجماع نظر میان طرف های برابر رابرای تحقق صلحی جهانی ضروری فرض می کند و لازمه آن را تحقق گفت وگویی می داند کهمحورآن باور به طرف های دارای نفع، معطوف به تامین منافع ملی و در جست وجوی صلحاست. این الگو بیشتر با مقولات نظری لیبرالی سامان می یابد، الگوی دوم که مقولهگفت وگو را در عرصه بین المللی و حتی ملی، عنصر ضروری یک محیط زیست جهانی می انگاردو براین باور است که در شرایط تضعیف نقش دولت ـ ملت ها ضرورت استقرار یک زبانبین المللی، ساماندهی به یک نظام اخلاق بین المللی، ترجیحات متکی بر منافع عمومبشری و غیره، همه طرف ها را به گفت وگو برمی انگیزد.
تحول در عرصه گفت وگویبین المللی عملاً تمایل به الگوی دوم را برمی انگیزد که براساس آن موقعیت و معنایگفت وگوی تمدن ها بسیار فراتر از الگوی لیبرالی دیده می شود. برمبنای الگوی دومجریان گفت وگوی تمدن ها به سوی ساماندهی به یک زبان بین المللی پیش می رود که بهتدریج حتی به صورت زبان هنجارآفرین در عرصه ملی نیز در می آید. این زبان نیز همانندهر زبان مشترک دیگری در عرصه جهانی منجر به استقرار الگویی از برابری و نابرابریخواهد شد. میزان و نحوه مشارکت حوزه های مختلف فرهنگی در ساماندهی به این زبان درساختار زبان بین المللی، موقعیت کانونی یا حاشیه ای را تعیین خواهد کرد. تحول درزبان ارتباط بین المللی نشانگر کاسته شدن از نقش و جایگاه دولت ها نیز هست. بهعبارتی، بازیگر فعال در عرصه گفت وگوی بین المللی به تدریج از واحد دولت به واحدهایکوچک تر انتقال می یابد و ضروری است به این معنا که تصور یک سخنگو برای وارد شدن درعرصه گفت وگو جای خود را به سخنگویان متکثر و نمایندگان عرصه های متنوع یک فرهنگ وتمدن بسپارد. گفت وگو در عرصه جهانی بر نقش محوری عنصر آموزش متکی است. به ایناعتبار می توان عنصر آموزش را به مثابه یک رهیافت ملی و جهانی مورد توجه ویژه قرارداد و در همین جاست که می توان به طور خاص مقوله های «جامعه اطلاعاتی»، «دموکراسیدیجیتالی» و میزان نیرومندی آنها را مورد مطالعه قرار داد.
تحولات گفتاری نوین بر انتقال مفهوم حقیقت از امری عینی و بیرونی به امری بیناذهانی و حادث شده در فرآیند گفت وگو دلالت دارند. به بیان دیگر، شرایط گفتاریجدیدی که به وجود آمده است، حاکی از آن است که مفهوم صدق بیش از آن که مبتنی برعینیتی بیرونی باشد (عین گرایی) و یا در حد یک ذهنیت منفصل از عین و دیگران (ذهن گرایی) تعریف شود، اکنون همچون امری بین ذهنی و گفت وگویی قلمداد می شود. بهاین ترتیب، اکنون همراه و همزمان با تحول در نظام بین المللی، ارتباطات و تحولاتفنی، ساختار گفتار بین المللی و حتی ملی نیز از صورت ساختار تک ذهنی و متصلب پیشینخارج می شود و به سوی ساختار چندذهنی، متکثر و منعطف در حال تحول حرکت می کند و اینچشم انداز با مفهوم های جامعه شبکه ای و صورت بندی های جدیدی سازگار است که در قالب «دموکراسی دیجیتالی» به وجود می آیند
منبع : روزنامه همشهری