یک استاد دانشگاه تهران می‌گوید پایتخت‌نشین‌ها، سه برابر دیگر مردم ایران طلاق می‌گیرند. او معتقد است طلاق در مواردی که رابطه زوجین به طلاق عاطفی رسیده، یک راه‌حل است.
یک استاد دانشگاه تهران می‌گوید پایتخت‌نشین‌ها، سه برابر دیگر مردم ایران طلاق می‌گیرند. او معتقد است طلاق در مواردی که رابطه زوجین به طلاق عاطفی رسیده، یک راه‌حل است.
حسن حسینی با اشاره به ثبت بیش از 34 هزار مورد طلاق در استان تهران در سال 1388، این پدیده در پایتخت را سه برابر دیگر شهرهای ایران اعلام کرد.
به گزارش مردمک، آقای حسینی سرعت رشد طلاق در دهه 1380 در ایران را «سریع» ارزیابی کرد. به گفته او میزان طلاق در سال 1385، 94 هزار مورد بود که در سال گذشته به 125 هزار مورد رسید.
او تاکید کرد: در این میان استان تهران با وجود آن‌که تنها 20 درصد جمعیت ایران را در خود جای داده است، در صدر آمار طلاق قرار دارد.
پس از استان تهران، بیشترین آمار در استان‌های خراسان‏ رضوی و اصفهان بیشترین ثبت شده و استان یزد در انتهای این فهرست قرار دارد. طلاق در این استان کویری یک درصد کل آمار کشور است.
حسن حسینی، با ارائه این آمار در نشست «طلاق؛ بحران یا راه‌حل» که 22 آبان در دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت که به نظر او طلاق در بسیاری از موارد می‌تواند راه‌حل باشد و از ادامه طلاق عاطفی و تبعات آن جلوگیری کند.
تحول در ازدواج به سبک ایرانی
به گفته این استاد دانشگاه، ازدواج در ایران دچار تحول شده است. پیش از این، بیشتر ازدواج‌ها در جامعه ایران سنتی و به معنای مبادله‌ای میان خانواده‌ها و اقوام در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی بود که هر یک با مبادله دختران و پسرانشان، رابطه اجتماعی میان خود را مستحکم‌تر می‌کردند و از سرمایه‌های اجتماعی یکدیگر بهره بیشتری می‌برند.
اما ازدواج در جامعه مدرن و شهری ایران مبادله‌ای است میان دو فرد؛ یک زن و یک مرد. مبادله‌ای که طی آن سرمایه‌هایی از سوی این دو «شخص» برای هم به ارمغان آورده می‌شود. در اینجا مفهوم سرمایه، مجموعه‌ای از سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فیزیکی است.
به گفته او، امروز اگر ازدواج برای زن و مرد پاسخ‌گوی مجموعه‌ای از نیازهای طبیعی، عاطفی، فرهنگی و اجتماعی‌ نباشد و به آنها برای موفقیت در دیگر موقعیت‌های اجتماعی‌ یاری نرساند، آنها از چنین پیوندی کنار می‌کشند.
ازدواج‌ میان زنان و مردان امروز نیاز به ایده‌های مشترکی در زمینه‌های مختلفی نظیر احساسات و عواطف، رفع نیازهای جنسی، نگرش‌های اجتماعی و تمایلات فرهنگی دارد.
هر گونه خللی در بخش‌هایی از این ایده‌ها، به تدریج فاصله زن و شوهر از یکدیگر را بیشتر می‌کند به طوری‌که حتی احساسات غریزی و جنسی‌شان نسبت به یکدیگر به صفر می‌رسد در حالی که هیچ اشکالی در سلامت جسمی و جنسی‌شان وجود ندارد، اما نمی‌توانند جواب‌گوی نیازهای طبیعی خود باشند.
سردی روابط جنسی و طلاق عاطفی زوجین
حسن حسینی عقیده دارد که در ایران پدیده‌های اقتصادی و اجتماعی مانند بحران بازار کار، اعتیاد به‌ویژه در مردان و گستردگی تعداد معتادان از عوامل مضاعفی است که به طلاق زنان کمک می‌کند. به همین دلیل، در میان زنانی که متقاضی طلاق هستند، بخش عمده‌ای از آنها یا شوهرانشان نفقه نداده یا معتاد بوده‌اند.
سردی روابط جنسی زن و شوهر از عوامل دیگر بروز طلاق در ایران است که از دو مسئله ناشی می‌شود؛ یکی اینکه به طور مشخص «مگوها» و تابوهایی را در زندگی اجتماعی داریم که این حاصل ناآگاهی است و به تدریج خودشان را در زندگی زناشویی نشان می‌دهند.
همچنین در جامعه ما بر خلاف سنت اسلام که بسیار در این زمینه باز برخورد کرده است، عده‏‌ای تفکر خودشان را درباره روابط جنسی قفل می‌کنند و زمانی که ازدواج می‏‌کنند، یک رابطه ریاضت‌کشانه را برای خودشان قائل می شوند و این روش به نارضایتی یکی از طرفین می‌انجامد.
مشکل دیگری که در زمینه روابط جنسی وجود دارد، این است که در دنیای امروز اینترنت و ماهواره که دارای پیام‌های فرهنگی مختلفی از جمله پیام رابطه‌های جنسی است و ایده‌های مشترک مخاطبان خود را عوض می‌کند، به حوزه فرهنگی ما وارد شده است.
در شرایطی که ایده‌های زن و شوهر به طور مساوی در جریان این‌گونه پیام‌ها قرار بگیرد و وارد حوزه فرهنگی‌شان شود، آنها با شاخصه‌های جدیدی آشنا می‌شوند. اما اگر تنها یکی از دو طرف رابطه، خودش را به این امواج بسپارد، دیدگاهش عوض می‌شود و در نتیجه رفتار جنسی او متفاوت می‌شود. به همین دلیل برخی از زنان و مردان از اینکه همسرشان دچار تغییر یا انحراف در روابط جنسی شده است، دچار شک می‌شوند و این مسائل گاهی به طلاق می‌انجامد.
طلاق در مواردی که رابطه زوجین به طلاق عاطفی رسیده، یک راه‌حل است. زیرا زمانی که زن یا مرد در این رابطه، در ذهن خود دچار زنای ذهنی شود، به عذاب وجدان می‌رسد و حتی ممکن است روابط جنسی را بیرون از حوزه خانوادگی دنبال کند.
به عقیده آقای حسینی از این بابت می‌توانیم بگوییم که طلاق بسیار خوب است. طلاق حتی در مواردی که خانواده‌ها دارای فرزند هستند خوب است. زیرا مطالعه و مقایسه فرزند خانواده‌هایی که به طور مداوم درگیر هستند با فرزند خانواده‌هایی که از هم جدا شده‌اند، نشان می‌دهد که دسته دوم که معمولا با مادر و یا پدر زندگی می‌کنند، از بحران بیرون آمده‌اند و موفقیت‌های بهتر و بیشتری خواهد داشت.