1- تاریخچه:
جامعه شناسی sociology که از لفظ society به معنای اجتماع مشتق شده است، از علوم و رشته های قدیمی در بین انسانها است که البته تا زمانی که بعداً گفته خواهد شد ،به این عنوان وجود نداشته است. اما مفاهیم ، نگرش ها و روش های آن در لابلای اندیشه های پیشینیان به خوبی نمود یافته است. پیامبران و نوابغ به عنوان افراد برجسته ی تاریخ بشر، مفاهیم مهمی از نظرات جامعه شناسانه را در عبارات خود بیان می کردند؛ پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: الناس علی دین ملوکهم؛ این کلام به متابعت مردم از پیشوایان فکری و مالی خود اشاره دارد. کتابهای آسمانی نیز به عنوان مهمترین و ارزشمندترین ذخایر فرهنگی بشر، جملاتی موجز و دقیق در شرح حال جوامع انسانی به طور خاص و جامعه جهانی بشر به طور عام دارند؛ قرآن کریم می فرمایند: (ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم)؛ این مطلب یکی از مهم ترین مطالب جامعه شناسی نوین امروز است که تا مردمی و اجتماعی خود دست اندر کار تغییر اجتماع خود نشوند، هیچ قوم یا اندیشه و یا حتی امدادهای الهی مفید به حال آنها نخواهد بود؛ یا در جایی که انسانها را به سیر و سفر در زمین و مشاهده احوال گذشتگان دعوت می کند( قل سیرو فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین) و بررسی میدانی در احوالات جوامع و نگرش به دوران اوج و فرود و پیروزی و شکست ها را بیان می دارد؛ بدین معنا در کتب مقدس بیشتر از جامعه شناسی تاریخی Historical sociology )) سخن به میان آمده است. حضرت امیر المؤمنین علی (ع) نگاه موجز و دقیق خود را در نهج البلاغه به جوامع انسانی اینگونه در فرمان خود به مالک اشتر نشان می دهد که طبقات اجتماع و نحوه رفتار حاکم ، هر کدام را برای او به تفصیل توضیح می دهند. با لحاظ مطالب فوق آنچه در بین مسلمین عنوان علم الاجتماع را دارد، رشته ای شناسا بوده است و اعتقاد جامعه شناسان مسلمان این است که ابن خلدون ، جامعه شناس بزرگ مسلمان پدر جامعه شناسی است؛ او در مقدمه معروف خود که تا کنون بارها شرح و نقد و تفصیل شده است، مفاهیم اساسی جامعه شناسی را مطرح می کند مثل تأثیر شرایط جغرافیایی بر اجتماعات و طبقات جامعه ،مردم و حاکمان ، جامعه شناسی تاریخی و... ؛ سایر اندیشمندان در مسلمین هم وجود دارند که در گذشته و حال به جامعه شناس بودن شهرت یافته اند مثل سعدی، مولوی، ناصر خسرو، دکتر علی شریعتی، سید جمال الدین اسد آبادی و سید جلال آل احمد. اما در مفهوم غربی اولین بار در 1838 میلادی، اگوست کنت فرانسوی این واژه را ابداع کرد؛ هربرت اسپنسردر 1876 نظریه تکامل اجتماعی را بر پایه نظریه تکامل داروین مطرح نمود و دورکیم در 1895 میلادی قواعد روش جامعه شناختی را منتشر نمود. ماکس وبر اعتقاد داشت که روش های علوم طبیعی در علوم اجتماعی جایی ندارند و جامعه شناسان باید فارغ از ارزشهای مورد قبولشان در تحقیقات وارد شوند.
2- تعریف:
بررسی علمی زندگی گروهی از انسانها؛ پس جامعه شناسی جهت ارزش گذاری به جوامع یا سازمان دادن به آنها نیست. جامعه شناسان علت رفتار را بررسی می کنند(رئالیست)و تحول خواه (ایده آلیست) نیستند.
3- هدف:
پیش بینی رفتار اجتماعی و نظارت بر آن؛ چنانکه حکومتها پیوسته برای حل مشکلات آتی خود از این علم بهره می گیرند.
4- روش علمی جامعه شناسی:
1. شواهد تحقیق پذیر: تحقیق علمی به مشاهداتی نیاز دارد که بتوان صحت و سقم آنها را سنجید.
2. بی طرفی اخلاقی: ارزش های شخصی را نباید در کار دخالت داد.
3. عینیت: جامعه شناس باید تمام مشاهداتش را بدون موضع گیری ثبت کند.
4. مهارت حرفه ای: مشاهدات علمی باید به وسیله مشاهده گران تعلیم دیده انجام گیرد.
5. شرایط کنترل شده: یک تجربه علمی با کنترل تمام متغیر ها بجز یک متغیر ممکن است.
6. روش بررسی دقیق: جامعه شناسی باید توصیف صحیحی از داده های تحت بررسی ارائه کند.
5- روش های پژوهش جامعه شناسی: آزمایش ، مشاهده، نمونه گیری، بررسی موردی.
6- عوامل زمانی تحقیق : بررسی معطوف به ماسبق- یررسی معطوف به آینده.
7- مشکلات تحقیق جامعه شناختی:
1. شرایط در حال تغییر اجتماعی
2. پیش بینی ناپذیری رفتار انسانها
3. محدودیت های اخلاقی
4. محدودیت در انجام آزمایش
8- برخی گرایش های تخصصی جامعه شناسی:
الف- بومشناسی انسانی
ب- جامعه شناسی صنعتی
ج- جامعه شناسی سیاسی
د- جامعه شناسی جنایی( بزهکاری)
ه- جامعه شناسی دین
و- جامعه شناسی روستایی
ز- جامعه شناسی فرهنگی
9- مفهوم فرهنگ: مجموع ویژگی های رفتاری و عقیدتی- اکتسابی اعضای یک جامعه خاص.
مفهوم جامعه : گروهی از افراد که در سالیان متمادی با هم زندگی کرده و سرزمینی را اشغال نموده و توانسته باشند خود را به عنوان یک واحد اجتماعی متمایز سازمان داده باشند.
10- شیوه های ارتباط انسانها:
1. زبان گفتاری
2. زبان نوشتاری
3. زبان جسمانی
11- انواع هنجارهای فرهنگی که مورد انتظارگروه اعضای خود است:
1.ارزشها: احساسات ریشه دار
2.آداب و رسوم: شیوه های عملکرد
3. عرف:رسومی که دلالت بر امور خوب و بد دارند.
12- پنج نهاد ضروری هر جامعه:
1. نهاد خانواده
2. نهاد آموزش
3. نهاد دین
4. نهاد سیاست
5. نهاد اقتصاد
13- عوامل اجتماعی شدن:
1. خانواده
2. مدرسه
3.رسانه ها
4.گروه همسالان
14- مفاهیم گماینشافت(نشانگر اشتراک اجتماعی، صمیمیت و همکاری) و گزلشافت ( نشانگر جامعه ، نفع شخصی و رقابت) ؛ با افزایش شهر گرایی گزلشافت بیشتر می شود: نظریه فردیناند تونیس
15- ویژگی نهادها: نماد های فرهنگی ، قواعد رفتار، ایدئولوژی
16- تعریف نهاد: نظام سازمان یافته و پایداری از الگوهای اجتماعی
17- مفهوم نظارت اجتماعی: مکانیسمهایی که جامعه برای وادار کردن اعضا به زندگی مسالمت آمیز به کار می برد.
18- مکانیسمهای نظارت رسمی: قواعد و مقرراتی که جرائم و مجازات ها را معین می کند.
19- مفهوم انحراف: هر نوع رفتاری که با توقعات جامعه مطابقت نداشته باشد، انحراف است.(دوری از هنجار)
20- نظر لومبروزو: انحراف بر اساس وضع جسمانی
نظر فروید: من ، خویشتن ، فرا خویشتن
نظر شلدن: سه وضع جسمانی: گرد و چاق، عضلانی ، استخوانی
نظر ساترلند: ارتباط گروه ها بر اساس بسامد،اولویت،دوام،شدت