مجرمان بیمار باید در مراكز ویژه نگهداری شوند . . .
خبر تكاندهنده است. پدری ۲ فرزند، همسر و مادرش را كشته و خودش را هم بشدت زخمی كرده است. دلیلهای عجیبی برای كارش میآورد و احساس میكند كسانی او را به این كار وادار كردهاند. زنی، فرزند ۶ سالهاش را در واكنشی عصبی با چاقو كشته است. مادرش به ماموران میگوید كه او مدتها از بیماری روانی رنج میبرده و بستری بوده... خیلیها هم قاتل نیستند، اما جرمهای كوچك و بزرگ دیگری دارند. میگویند درصد زیادی از جرمها را بیماران روانی انجام میدهند، با این حال تا وقتی جرمی رخ ندهد، نظارتی بر این افراد نیست. مجرمان روانی در مقابل قانون چه حكمی دارند؟ برای پیشگیری از جرمهایی كه این دسته افراد انجام میدهند چه راهی وجود دارد؟
یكی از مهمترین مسائل جوامع كنونی، بزهكاری است. جرم همواره فكر بشر را مشغول كرده است. گاهی واكنش مردم در مقابل جرم، مجازات شدید و بیرحمانه بوده وگاهی هم مسوولیت فرد مجرم را گروهی و اجتماعی دانستهاند.
قرنها، مكتب كلاسیك تئوری اراده آزاد را مطرح میكرد كه معنایش این بود كه اراده آزاد مجرم باعث رفتار ضد اجتماعی او شده است؛ بنابراین مجرم مرتكب جرم میشود چون اراده خودش او را به ارتكاب جرم وامیدارد. این عقیده، مردم را به تلافی عینی و انتقام و تحمیل مجازاتهای سنگین وامی داشت. پیروان مكتب كلاسیك، مبتلایان به جنون و بچهها را كه اراده و مسوولیت نداشتند از مجازات معاف میدانست، اما شخصیت مجرم را به كلی نادیده میگرفت و هیچ تفاوتی بین افراد بیمار و سالم قائل نبود تا اینكه اواخر قرن ۱۸، فردی به نام سزار بكاریا بشدت علیه مجازاتهای بیرحمانه و غیرانسانی كه به مجرمان تحمیل میشد، انتقاد كرد. اسلام در قرن ششم میلادی مسوولیت شخص مجرم آن هم به شرط داشتن عقل، بلوغ و اختیار را مورد توجه قرار داده است. این عقاید سبب شدند از شدت مجازاتها كاسته شود و زمینه را برای عقیدهای فراهم كند كه به مفهوم بزهكاری شكل جدیدی داد.
● مجرمان ناسازگار
در هر جامعهای افرادی هستند كه بدون آن كه بخواهند، نمیتوانند با هنجارهای اجتماعی سازگاری پیدا كنند. عملكرد آنها به خودشان و اجتماع ضرر وارد میكند و این افراد بیشترین مجرمان اجتماع هستند. در قانون مجازات اسلامی، منظور از جنون، وجود برخی اختلالات شدید روانی است كه مجرم در زمان ارتكاب جرم اراده كامل به اعمال خود نداشته و از نتایج آن نیز بی اطلاع بوده است. از موارد جنون میتوان به انگیزه اسكیزوفرنی و اختلال دو قطبی اشاره كرد.
تحقیقات نشان داده كه در برخی مجرمان، انواع دیگری از اختلالات روانی نیز دیده میشود كه میتوان به انواع اختلالات شخصیت، افسردگی، اختلال دو قطبی، رفتارهای تكانهای، اختلال در كنترل خشم و هیجان، سادیسم جنسی و... اشاره كرد. دكتر فرزاد كیایی، روانپزشك میگوید: «پیشرفت علم روانشناسی و روانپزشكی، موجب تشخیص انواع اختلالات روانی و شخصیتی شد. محققان این علوم، جرم را نتیجه عدم تعادل شخصیت مجرم كه از واكنش متقابل عوامل روانی و بیولوژیكی ناشی میشود میدانند و عدم تعادل روانی به نظر روانشناسان باعث اختلالات شخصیتی افراد میشود و آنها را به سوی ارتكاب اعمال خلاف قانون سوق میدهد.»
به خاطر تعارض عقل و رفتار، حالتی روانی در فرد ایجاد میشود كه مشكلاتی در زندگی فردی و اجتماعی او به وجود می آورد كه در نهایت فرد مبتلا به ناهنجاریهای شخصیت میشود تا جایی كه احتمال قطع ارتباط با دنیای خارج از خود نیز هست كه جرمشناسان آنها را با نامهای افراد مبتلا به اختلالات ضد اجتماعی یا سپكوپاتها و... میشناسند. جرمشناسی علمی است كه سعی در كشف علل بزه و ایجاد بزهكار دارد. انسانشناسی كیفری هم با توجه به ساختمان خارجی و گاه درونی بشر و توجه به مساله وراثت و روانشناسی با دقت در رفتار انسانی و جامعهشناسی و با تعمق در روابط اجتماعی هر یك تلاش در شناخت علل پدیده بزه و ایجاد بزهكاران دارند.
● قانون چه میگوید؟
خیلی وقتها كه خبری از وقوع یك جرم و جنایت میخوانیم، ردپای اختلالهای روانی و شخصیتی در مجرم چنان هوایداست كه هرچند مجرم را به خاطر زشتی رفتارش محكوم میكنیم، به علت شدت اختلال برایش دل میسوزانیم. پژوهشها نشان میدهد اختلالات روانی در جمعیت بالای ۱۵ سال، در حدود ۲۱ درصد اشاعه داشته كه در این میان اختلالات افسردگی و اضطراب بیشترین شیوع را داشته و میزان شیوع با بالا رفتن سن افزایش مییابد.
در قوانین ایران، جنون و مصادیق آن مجانین نام گرفتهاند. قوانین ایرانی و بویژه قانون مدنی با فرض مشخص بودن معنا، به توضیحی در مورد این كلمه نپرداخته و چنین افرادی را با عنوان مهجور طبقهبندی كردهاند. مطابق ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی، اشخاص مهجور از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند كه شامل صغار (اطفالی كه به سن رشد نرسیدهاند) ، اشخاص غیر رشید (افرادی كه تصرفاتشان در اموال و حقوق مالی خود عقلانی نباشد) و مجانین (اشخاصی كه فاقد عقل و شعور دائمی یا موقت باشند) میشوند.
قانون مدنی با كمك از علم روانپزشكی و ایجاد تفاوت میان مجنون دائمی و ادواری آثار حقوقی متفاوتی را در نظر گرفته است. مطابق ماده ۱۲۱۳، مجنون دائمی مطلقا و مجنون ادواری در حال جنون نمیتواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود كند ولو با اجازه ولی یا قیم خود، اما اعمال حقوقی كه مجنون ادواری در حال سلامت میكند. نافذ است.
● آنها كجا باید بروند؟
سازمان بهزیستی كشور، مسوولیت اصلی نگهداری از بیماران روانی را به عهده دارد. مسوولیت جمعآوری مزاحمان خیابانی كه بیماران روانی نیز از آن جملهاند هم به عهده نیروی انتظامی قرار گرفته كه البته این نیرو بدون شكایت مردمی وارد عمل نمیشود.
این فعالیتها البته محدود به زمانی میشود كه بیماران روانی مرتكب جرم نشده باشند، چون مطابق ماده ۴ قانون اقدامات تامینی، «نگهداری از بیماران روانی مجرم به عهده قوه قضاییه است و هرگاه مجرمان مجنون یا مختلالمشاعر مخل نظم یا امنیت عمومی و دارای حالت خطرناك باشند و دادگاه تشخیص دهد كه برای جلوگیری از تكرار جرم نگهداری یا معالجه مجرم در تیمارستان مجرمان لازم است، حكم به نگهداری یا معالجه او در تیمارستان مجرمان خواهد داد. هر هنگام كه بنابر تشخیص پزشك متخصص امراض روحی، مجرم معالجه شود، بر حسب پیشنهاد مدیر بیمارستان و تصویب دادستان دادگاه رسیدگی كرده و در صورت تشخیص رفع حالت خطرناك، حكم به خاتمه اقدام تامینی میكند.» اما مشكل در این است كه بیشتر افراد جامعه مجنون نیستند، ولی دارای انواعی از بیماریهای روحی روانیاند كه در شرایطی از جنون هم آثار بدتری دارند.
● همه خطرناك نیستند
روانشناسان میگویند درصد ارتكاب جرایم از سوی بیماران روانی بسیار پایین است، اما وقتی یكی از این بیماران دست به ارتكاب بزند، گویی نوع بیماری انگیزه جنایت را نیز یدك میكشد و بر این اساس وقوع جرم به نوعی موجه جلوه داده میشود. حدود ۴۰۰ نوع بیماری روانی وجود دارد كه روانپریشی یا جنون تنها حدود ۱۰ نوع از این بیماریها را تشكیل میدهند. مبتلایان به بیماریهای شدید روانی در قیاس با كل بیماران روانی كه براساس آمار ۲۰ درصد جمعیت را شامل میشوند، میزان اندكی است. باید توجه كرد كه از این گروه ۴۰۰ هزار نفری، بیشترشان مرتكب جرم و جنایت نمیشوند؛ اما گروه اندكی به علت ناآگاهی خانواده یا نبودن سیستمهای حمایت اجتماعی از درمان محروم میمانند یا درمان خود را قطع میكنند و همین گروه ممكن است دست به اعمال مجرمانه بزنند.
روانشناسان میگویند درصد ارتكاب جرایم از سوی بیماران روانی بسیار پایین است، اما وقتی یكی از این بیماران دست به ارتكاب بزند، گویی نوع بیماری انگیزه جنایت را نیز یدك میكشددكتر فرزاد كیایی، روانپزشك میگوید: «این نكته مهم وجود دارد كه بیش از ۸۰ درصد افراد مبتلا به اختلالات روانی با مصرف دارو بهبود مییابند؛ البته اگر دارودرمانی درست انجام شود میتوانند زندگی معمولی داشته باشند. متاسفانه به خاطر فرهنگ نادرستی كه در جامعه وجود دارد بسیاری از این افراد درمان خود را رها میكنند یا روند درمانشان از طرف خانواده و اجتماع پیگیری نمیشود. این افراد ممكن است به خاطر عوارض بیماریشان دست به اعمال مجرمانه بزنند.» با این حال متخصصان توصیه میكنند برای پیشگیری از وقوع جرم به وسیله بیماران روانی باید امكانات نگهداری آنها در مراكز درمانی فراهم شود و بخصوص در بیمارستانهای عمومی درصدی از تختها به بیماران روانی اختصاص یابد.
بیماران روانی اگر رفتارهای خشن و خطرناك بروز دهند باید در مراكز ویژه با ضریب امنیتی بالا نگهداری شوند. این تاكید از طرف پزشكان و متخصصان امور جنایی است. براساس قانون مجازات اسلامی «هرگاه جنون كسی احراز شود، دادستان مكلف است دستور دهد آن بیماران مجرم را در محلهای مناسبی نگهداری كنند تا رفع جنون شود و آزاد شدن آنها قصور از سوی دستگاههای مربوط است.» به خاطر همین است كه رئیس ستاد ساماندهی بیماران روانی مزمن، وابسته به سازمان بهزیستی كشور، هفته پیش خواستار تشكیل مراكز ویژه نگهداری بیماران روانی مزمن كه مرتكب جرم شدهاند، شد و گفت این مراكز باید زیر نظر قوه قضاییه و سازمان بهزیستی كشور فعالیت كنند.
حسین نحوینژاد میگوید: در حال حاضر مراكز درمانی سازمان بهزیستی كشور برای پذیرش بیماران روانی مزمن كه عمل مجرمانه انجام دادهاند با قوه قضاییه مشكل دارد و برای حل این مشكلات، بیماران روانی مزمن و بویژه افرادی كه دارای شرایط حاد و بحرانی هستند، باید پس از دستگیری و پیش از رفتن به زندان، بلافاصله در بیمارستان بستری شوند و یك دوره قرنطینه را طی كنند.
رئیس ستاد ساماندهی بیماران روانی مزمن گفته است: قوه قضاییه باید ابتدا مشخص كند كه آیا این افراد مرتكب جرم شدهاند یا نه و پس از گذراندن یك دوره كامل درمانی، برایشان تصمیم بگیرد.
نحوینژاد اضافه میكند: «این افراد به دلیل شرایطی كه دارند خطرناك هستند و در نتیجه باید در مراكز كه حفاظت آن تحت نظر قوه قضاییه است، اما مدیریت و توانبخشی و هدایت آن با سازمان بهزیستی است، بستری شوند.» خبرها حاكی از آن است كه تا پایان امسال حداقل یك مركز درمانی حفاظت شده قضایی برای بیماران روانی مزمن كه مرتكب جرم شدهاند، راهاندازی میشود.
● پیشگیری قبل از جرم
با وجود آمارهایی كه از میزان ارتكاب جرم در میان بیماران روانی وجود دارد، به نظر میرسد در این مورد هم بیش از هر چیز باید از احتمال وقوع آنها جلوگیری كرد. به خاطر همین است كه دكتر كیایی توصیه میكند بیماریهای روانی باید جدی گرفته شوند و روند درمان آنها پیگیری شود. به این معنا كه اگر عضوی از یك خانواده دارای سابقهای از اختلالات روانی است، این فرد باید پیش از ازدواج با روانپزشك مشاوره داشته باشد تا روانپزشك تأثیر ازدواج را برای این افراد و خانوادههایشان توضیح دهد و به هیچ وجه نمیتوان افراد را در مورد مسائل خصوصی از جمله ازدواج تحت اجبار قرار داد و در این ارتباط نكته حائز اهمیت، آگاهی خانوادههاست، چرا كه باید بدانند در برخی بیماریهای شدید روانی امكان عود بیماری یا انتقال ژنتیك آن به نسل بعدی وجود دارد، اما در این شرایط نیز درمان مناسب میتواند موجب پیشگیری از بیماری یا رفع سریع نشانههای آن شود.
● دشواریهای قضاوت
قاضی موضوع را برای ارزیابی پزشكی به كارشناس امر یعنی روانپزشك ارجاع میدهد و در صورتی كه او جنون را در حین ارتكاب جرم مورد تایید قرار داد، قاضی بر مبنای ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی بیمار را محاكمه نمیكند، بلكه او را برای مداوا به بیمارستان روانی میفرستد و بیمار تا بهبود باید در بیمارستان بماند كه ممكن است مدتها طول بكشد و حتی در صورت تداوم حالت خطرناك، بیمار سالها یا تا پایان عمر در بیمارستان باقی میماند.
دكتر كیایی معتقد است: «گاهی بعضی از قاضیها تصور میكنند اگر ارتكاب جرم ناگهانی و بدون برنامهریزی قبلی بود و مجرم هم تمهیداتی برای فرار و گریختن از دستگیری و مجازات نیندیشیده بود، این مساله نشانه جنون است و اگر مجرم با كاربرد عقل و منطق مرتكب جرم شد و هوشمندانه وانمود كرد كه مرتكب جرم نشده است، پس لابد مجنون نیست؛ اما باید گفت اگرچه گاهی بیمار روانپریش به صورت ناگهانی و بدون برنامهریزی و حتی بیدلیل مرتكب جرم میشود، ولی گاهی هم هرچند تحت تاثیر انگیزه روانپریشانه (توهم یا هذیان) جرمی را انجام میدهد، اما با برنامهریزی قبلی و دقیق این كار را میكند و این امر بویژه در نوعی نابسامانی روانی تحت عنوان اختلالات هذیانی مصداق دارد.»
بسیاری اوقات هم فرد غیرروانپریش بدون برنامه و حتی بدون انگیزه قبلی مرتكب جرم میشود و كاری برای از میان بردن آثار جرم یا اختفای خویش نمیكند.
نكته مهم این است كه روانپریشی عموما ناگهانی ایجاد نمیشود، بلكه مبتنی بر زمینه زیستشناختی است كه گاهی فشارهای روانی سبب آشكار شدن یا تشدید آن میشود، اما نمیتوان انكار كرد گاهی یك رفتار مجرمانه میتواند نخستین نشانه روانپریشی باشد. دكتر كیایی میگوید: «آنچه موضوع را پیچیدهتر میكند این است كه گاهی تحت تاثیر عوامل استرسآور شدید محیطی، فرد ممكن است به نوع حاد روانپریشی دچار شود كه عنوان اختلال روانپریشی كوتاهمدت را دارد و دستكم یك روز و حداكثر یك ماه (در صورت عدم درمان) به درازا میكشد و در آن، توهم یا هذیان یا گفتار بیسازمان وجود دارد و شیوع آن بین ۲۰ تا ۳۵ سالگی است. در این نوع روانپریشی سردرگمی، اختلال در سوگیری زمانی و مكانی و شخصی و نوسان خلق از حالت سرخوشی بیمارگونه تا خودكشی دیده میشود.»
نعیمه دوستدار